یادداشتی از مریم جلالوند؛
شعر و جادههای سرسبز خیال
مریم جلالوند (شاعر و ترانهسرا و دکتری زبان و ادبیات فارسی) شاعر را فردای عنوان میکند که کلمه را لمس کرده و آن را در معرض دید قرار میدهد.
شعر به عنوان کلامی مخیل و زیبا از جادههای سرسبز خیال عبور میکند و هر چهقدر عمیق به تماشا بیندیشی، به رسالت شعر دست خواهی یافت.
شاعر تنها کسی است که کلمه را میبیند لمس میکند و آن را در حساسترین نقطهی دید قرار میدهد و به این وسیله به زیبایی دست مییابد.
هر تفکر نو و خلاف عادتی جریان شعر را از رودی خروشان به دریایی مواج میکشاند.
کلمهها گویای حقیقت زیباییاند، اگر در جایگاه خودشان خوش بنشینند.
هر اثر هنری در بنیان خود زیباست و شعر نیز که به عنوان یک هنر متعالی ارزیابی میشود دارای زیبایی خاصِ خود در رابطه با عاطفه و احساس با زبان تخیل است که با موسیقی و آهنگ کلام توان تأثیر و القاء پیدا میکند. بنابراین ارکان سازندهی زیبایی در شعر را زبان، موسیقی و تخیل بهعنوان روساخت و محتوا به عنوان ژرفساخت بهوجود میآورند.
در شعر، فکر کردن یکی از فعالیتهای ذهنی محسوب میشود که از راه تخیل، شناخت، حضور و غیره منجر به وجودآمدن، ایدهای مشخص میشود،
فکر در اصل پایهی گفتار، کردار و استدلال محسوب میشود، فکر کردن راجع به یک موضوع دریچههای بسته را به روی ما میگشاید و مسیر را بهسمت هدف هموارتر میکند در مسیرِ هموارِ فکر و استدلال این تخیل است که توان تجسم، تصویر و حسهای نو، لطیف و بکر را به ما میدهد و لذت کاویدن در امور مربوطه را دوچندان میکند چنانکه پس از اتمام اثر، هم صاحب اثر دارای حس رضایت و خرسندیست و هم مخاطب، این امر در شعر بسیار ملموس است، شاعر بیشتر از هر کسی در پذیرش و ردِّ آثارش بیپرده عمل میکند، اگر معیارهای زیباشناسانه در شعر بهکار برده شود، قطعیقین اولین کسیکه از این بابت لذت میبرد، خودِ شاعر است و بعد مخاطب.
تخیل از راه درک امور مختلف، حافظهی قوی «به خاطر سپردن زیباییهای فرار که غالباً ملموس نیستند و بخشی از رویاهای زودگذر و آنی هستند» در ارتباط است و همچنین خلاقیت بهشکل بیانی هنری در ارتباط با شعر موزون یا غیرموزون در تخیل، باعث زیبایی و طراوت فضای شعر میشود، تخیلی که گاه بهسبب دست نیافتنیبودن و آزادانه در مسیر خواستهها قدم برداشتن، با باور و واقعیت فرق دارد و البته که فهم و درک شعر برای مخاطب با توجه به منطق میسر است، اما از دیدِ هنر و ظرافت و لطافت اثر، مخاطب از آن لذت میبرد، خوشبختانه در شعر امروز این موارد بسیار رعایت شده و در اشعار بسیاری موارد زیباشناسانه در شعر دیده میشود و این باعث خوشحالیست، هر چند هنوز نوآوری جدیدی در زمینهی شعر حداقل از دید نگارنده وجود ندارد.
بیصبرانه منتظر شنیدن و خواندن شعری با ساختار و بنایی جدید در دلِ ادبیات امروز هستیم. گاه «تکرار» دلِ آدم را میزند، هر چند مسائلی که در مورد زیباییشناسی شعر بیان شد، در شعر امروز بهکار رفته اما باز هم تکرار در پلهای بالاتر نشسته است، شاید بهتر باشد بهجای تغییر در محتوا و جابهجایی برخی واژهها در شعر برای زیبایی بیشتر، قدری بهفکر تغییر در فرم شعر باشیم که بهطور حتم این زیبایی را در شعر به حدی بالاتر از هر معیار زیباشناسانهای میرساند.
امید که این مهم محقق شود.