خبرگزاری کار ایران

یادداشتی از محسن حسینی؛

عبدالحسین نوشین؛ معلم شایسته تئاتر

عبدالحسین نوشین؛ معلم شایسته تئاتر
کد خبر : ۱۰۷۰۸۷۱

محسن حسینی در یادداشتی نوشت: امروز دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ است و به عبارتی بهانه نگارشی این جریده کوچک هم، سال مرگ عبدالحسین نوشین در نیم قرن گذشته است که در مسکو در چنین روزی در تبعید و اقامت اجباری و در تنهایی مطلق بر اثر سرطان معده رخ از جهان برمی‌کشد و دریغ از سرزمین و به‌ویژه کارگزاران و دست‌اندر‌کاران تئاتری که هنوز بزرگداشتی درخور این معلم شایسته تئاتر برپا نکرده‌اند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، «محسن حسینی» طراح، کارگردان و بازیگر تئاتر در یادداشتی به مناسبت سالمرگ عبدالحسین نوشین و هم‌زمانی‌اش با روز معلم، درباره او که «معلمِ شایسته تئاتر» بود، صحبت کرد.

«هنر برتر از گوهر آمد پدید»؛ مصرعی از ابیات فردوسی کبیر سردر و سربرگ‌(های) تئاتر فردوسی بود که در سال ۱۳۲۶ که توسط سید عبدالحسین نوشین راه‌اندازی شد؛ یکی از پایه‌گذاران تئاتر علمی و فرهنگی بارز و بلامنازع که با راه‌اندازی این سالن در دهه سی، خیل بازیگران بزرگ آن دوران مانند توران مهرزاد، لرتا هایراپتیان، کهنموئی، محمدعلی جعفری، عزت‌الله انتظامی، مصطفی و مهین اسکوئی، حسین خیرخواه، هوشنگ بهشتی، رفیع حالتی و... همکارش می‌شوند.

نوشین در نظریاتش در درس‌نامه‌ها و در کتاب نظری‌اش تحت عنوان «هنر تئاتر» گل واژگانی به کار می‌بُرد و مدام در تلاش و کوشش برای به کارگیری علمی و هنری‌اش کوشا بود و حتی تا به امروز هم هنوز نتوانسته‌ایم در تئاتر ایران در ارتباط با تئاتر و مجموعه هنرهای نمایشی در سرزمین‌مان به تعریف جامعی دست یابیم؛ واژگانی چون «دراماتورژی» و «تئاتر ملی» است.

نوشین دانش‌آموخته هنرهای دراماتیک کنسرواتوار تولوز از فرانسه بود و در پاسخ به نقد کسانی بود که بر او خرده گرفته که چرا او برای مثال به تئاتر و نمایش ایرانی رویکردی نشان نمی‌دهد، می‌گفت و معتقد بود تا زمانی که تئاتر ما در حیطه درام‌نویسی و خلق نمایشنامه به سطحی از استانداردهای تئاتر جهانی و خاصه اروپائی برسد، تئاتر این سرزمین پیشرفت نخواهد کرد.

امروز دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ است و به عبارتی بهانه نگارشی این جریده کوچک هم، سال مرگ عبدالحسین نوشین در نیم قرن گذشته است که در مسکو در چنین روزی در تبعید و اقامت اجباری و در تنهایی مطلق بر اثر سرطان معده رخ از جهان برمی‌کشد و دریغ از سرزمین و به‌ویژه کارگزاران و دست‌اندر‌کاران تئاتری که هنوز بزرگداشتی در خور این معلم شایسته تئاتر برپا نکرده‌اند. شاید بدین خاطر است که جرم نوشین توده‌ای بودنش بود که تا پایان در آن ثابت قدم بود. جلال آل احمد، احمد شاملو و ابراهیم گلستان و خیلی از بزرگان ادب و هنر و فرهنگ این مرز و بوم در دهه سی تحت تاثیر تفکر آن دوران قرار گرفته و دهه‌ای را در کافه کوچه توده‌ای‌ها رفت و آمد بودند و بعد از کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ عطای توده‌ای بودن را به لقایش بخشیده و به راه خودشان و به عبارتی خلق آثار ادبی و هنری و یا فرهنگی خودشان رفتند اما متاسفانه این مهم برای این مرد سترگ تئاتر، عبدالحسین نوشین اتفاق نیفتاد و در نهایت او مجبور به فرار و تبعید به دستور حزبش شد.

نوشین البته در مسکو و در دو دهه پایانی زندگی‌اش روی شاهنامه فردوسی متمرکز شد و کار پژوهشی گسترده‌ای انجام داد که حاصلش چون «واژه نامک» (فرهنگ لغات شاهنامه)، «تصحیح متن شاهنامه»، «سناریویی بر اساس داستان رستم و اسفندیار» و «سخنی چند درباره شاهنامه» است.

در کنار این آثار که در مرکز شرق شناسی علوم اتحاد جماهیر شوروی انجام می‌داد، ترجمه‌های بسیاری هم از فرانسه به فارسی در دستور کار پر دیسیپلین‌اش قرار می‌گیرد که بعد از مرگ وی توسط پسرش کاوه نوشین به جناب پرویز ناتل خانلری؛ دوست صمیمی نوشین و وزیر فرهنگ و هنر شاه تحویل داده می‌شود که متاسفانه نیم قرنی است که دیگر تجدید چاپ هم نشده است.

در پایان اشاره کنم که نوشین با تئاتر فرهنگ شروع کرد؛ تئاتری که در مقابل مسجدی در لاله‌زار قرارداشت که آن هم داستانی دارد و بعد از به زندان رفتن‌اش و بسته شدن تئاتر فردوسی؛ تئاتری دیگر توسط همسرش -اولین بانوی بازیگری تئاتر و هنر صحنه لرتا هایراپتیان- به نام «تئاتر سعدی» با گروه بازیگران «تئاتر فردوسی» راه‌اندازی می‌شود که توسط خود نوشین از داخل زندان هم راهنمایی و هدایت می‌شد.

تئاتر سعدی هم متاسفانه بعد از جریان کثیف و هولناک کودتای ۳۲ علیه دولت قانونی دکتر محمد مصدق به آتش کشیده می‌شود که این بار هم توسط تیم سازمان‌دهی شده اراذل و اوباش به سرکردگی شعبان بی مخ که بعد از کودتا به نام آقای «شعبان جعفری» (از معروف‌ترین لباس شخصی‌ها در یک صد سال گذشته تاریخ غم‌انگیز این سرزمین) در محافل حضور می‌یابد. بعد از بهمن ۵۷ هم به ایالت کالیفرنیا می‌روند و دفتر خاطراتی می‌نویسند؛ کسی که از اوباشان به نامی است که در سال ۱۳۲۷ در حین اجرای نمایشی تئاتر فردوسی را به آشوب می‌کشد و از حکومت وقت ۲۰۰۰ تومان پاداش می‌گیرد و مورد توجه دربار پهلوی قرار می‌گیرد. تصور کنید تئاتر سعدی که سربرگ‌های نامه‌هایش و سردرش باز هم از مصرعی از ابیات سخن‌دانان این سرزمین ما ایران و به عبارتی از سعدی مزین بوده:

...«هنر بنما اگر داری نه گوهر»

روز معلم باز هم مبارک باد.

ارادتمند: محسن حسینی

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز