کرول اوتس در گفتوگو با لیتهاب:
هرچه در دل دارید، روی کاغذ بیاورید
شاعر کتاب «مالیخولیای آمریکایی» معتقد است، نوشتن از زمان تبعیت نخواهد کرد و باید از دل برآید.
به گزارش خبرنگار ایلنا به نقل از لیتهاب، «جویس کارول اوتس» نویسنده معاصر آمریکایی است که با بهرهگیری از ظرافتهای زبانی، خود را از همنسلانش متمایز کرده است. اگرچه رمانهای این نویسنده مورد تحسین منتقدان ادبی قرار گرفته است اما برخی او را اسطوره داستانکوتاهنویسی آمریکا در عصر معاصر میدانند. این ادعا را میتوان با موفقیت او در کسب جوایز ادبی و هنری در بازه زمانی ۳۸ساله به صورت اثبات کرد. این رکورد تاکنون شکسته نشده است.
آثار این نویسنده را میتوان زاییده فلسفه و روانشناسی دوران معاصر دانست که ماحصل روانپریشی انسان و وحشت او از روابط حاکم بر کلانشهرها را روایت میکنند. دیدگاههای فلسفی و روانشناسانه داستانهای این نویسنده، بیشتر کارکردی مفهومی دارند. این نویسنده تلاش میکند تا خارج از سبکهای مدرنیست و پست مدرنیست، درونمایه داستانهای خود را بیان کند تا از دغدغههای خود سخن گفته باشد.
به نظر میرسد، او پیرو مکتب ناتورالیسم سنتی آمریکایی است و با پرداختی ژرف از روابط جامعه آمریکا و استفاده عمیق و خلاقانه از این عناصر، محدودیتهای حاکم بر این شیوه نگارشی را پشت سرمیگذارد و به نئوناتورالیسم نوین آمریکایی میرسد. این ناهمسانی، مشکلات بسیاری را برای درک و تفسیر آثار اوتس ایجاد میکند و اینطور میتوان گفت، انتقال ساده مفاهیم برای مخاطب دشواریهایی ایجاد میکند.
فوریه ۲۰۲۰، این نویسنده در جدیدترین اثر خود یعنی مجموعه شعر «مالیخولیای آمریکایی» را روانه بازار کرد. این نویسنده در مصاحبه درباره روشهای نوشتن و کتاب جدید خود سخن گفته است. ترجمه این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
تمامی نویسندگان علاقهدارند تا آثار آنها خوانده شود. شما به عنوان یک نویسنده مایل هستید تا چه کسانی آثار شما را بخوانند؟
نمیتوان تصور کرد که تمامی آثار یک نویسنده مورد اقبال خوانندگان یا مخاطبانش قرار بگیرد ولی نویسندگان همیشه امیدوار هستند که آثارشان مطالعه میشود. مخاطبان داستانهایم با ارسال نامه برای من، نظراتشان را به سمع و نظرم میرسانند. نظرات آنها امیدوارکننده است. اگرچه دوست دارم شعرهایم نیز خوانده شود ولی ترجیح میدهم تا شاعران دیگر آن را بخوانند و نظر دهند.
شما در چه زمانی نوشتن را آغاز میکنید؟
من هر روز ساعت ۷ صبح از خواب بیدار میشوم و ساعاتی از روز را برای نوشتن صرف میکنیم. شیوع ویروس کرونا و قرنطیهشدن تمام عادات روزانهام را برهم زده است. «مطالعه کردن» گزینه مطلوبم برای عصرهاست یعنی مطالعه یک کتاب را به نوشتن ترجیح میدهم و شبها به تماشای یک فیلم سینمای کلاسیک مینشینم. پیش از اینکه به رختخواب بروم، بازهم مطالعه میکنم. برنامه روزانه دقیق و منظم را چندان قبول ندارم چون نوشتن زمان نمیشناسد و باید شرایطش مهیا باشد.
نوشتن مشکلاتی دارد و برخی از نویسندگان از آن سخن میگویند. شما با این مشکلات چگونه کنار میآیید؟
این مشکلات ثابت و همیشگی نیست، بلکه از یک نفر به نفر دیگر تغییر میکند. پیش از آنکه نوشتن را آغاز کنیم باید به آنچه که میخواهیم روی کاغذ بیاوریم، فکر کنیم. نوشتن بدون تفکر و اندیشه، امری محال و غیرممکن است.
نویسنده باید به رویا یا واقعیت فکر کند و از آنها نکتهبرداری کند. همچنین پیش از ورود به جزئیات باید طرح کلی داستان را بنویسد. نگارش یک کتاب مثل ساخت یک فیلم سینمایی است یعنی کارهایی باید از قبل انجام شود. بدون تفکر و طرح، نوشتن غیرممکن خواهد بود.
برخی از کتابها بسیار جذاب هستند. شما از خواندن چه کتابهایی سیر نمیشوید؟
اگر بخواهم درباره داستان با شما سخن بگویم، کتابهای فاکنر، همینگوی، جیمز جویس، چخوف و لارنس چنین ویژگیهایی دارند. اگر درباره یک مجموعه شعر سخن بگویم، اشعار «امیلی دیکنسون» چنین ویژگی برای من دارد.
توصیه شما برای نویسندگان جوان چیست؟ آنها باید چه کاری انجام دهند؟
هرچه که در دل دارند روی کاغذ بیاورند.
نام اولین کتابی که به معنای واقعی به آن علاقمند شدید، چیست؟
کتاب «آلیس در سرزمین عجایب» اثر «لوئیس کارول» را به معنای واقعی دوست دارم.
آیا کتابی وجود دارد که به آن علاقمند هستید ولی فرصت مطالعه آن برای شما میسر نشده باشد؟
دوست دارم تا کتاب «جنگ و صلح» تولستوی را تمام کنم اما چنین شرایطی میسر نشده است. این کتاب ارزش چندین بار خواندن را دارد.
کتابهای زیادی در دسترس است، شما دوست دارید نویسنده کدام یک میبودید؟
اگر بخواهم پاسخی مناسب به این پرسش دهم، باید بگویم دوست دارم آثاری شبیه به آثار شکسپیر یا ویلیام فاکنر بنویسم.