پرتره شاعری که چون غولهای قدیمی زندگی میکند/ مرکز شکلهای جدی هنر و سیاست در ایران، پایتخت است
کارگردان مستند «عین غولهای قدیمی» میگوید در کشوری مثل ایران، مرکز شکلهای جدی هنر، سیاست، اقتصاد و خیلی چیزهای دیگر در پایتخت قرار دارد و اگر مستندسازی خارج از تهران باشید معمولاً برای نمایش اثرتان پشتیبانی و حمایت نمیشوید.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «عین غولهای قدیمی» مستندی درباره یک شاعر است؛ شاعری عجیب که در دل افسانهها زندگی میکند و دغدغههای امروزی دارد. «علیرضا کرمزاده» در مقام نویسنده و کارگردان، زندگی «محمدباقر کلاهی اهری» را در این مستند پرتره روایت کرده است. کرمزاده با طرح این پرسش که «چرا او برای چاپ کتابها و نشر طرحهایش به شکلی مستقیم عمل نکرده؟» به جهان شاعرانه او نقب میزند. جهانِ مردی که تاکنون بیش از ۱۶ کتاب شعر سروده و طرحهای بسیاری را نقاشی کرده و در دل افسانهها، کنار غول و جن و پری نشسته است. محمدباقر کلاهیاهری، شاعر، طراح و نویسنده ۷۱ساله مشهدی، سال ۱۳۹۹ با مجموعه شعرهایش نامزدی در جایزه شعر «شاملو»، جشنواره شعر «فجر» و جایزه کتاب سال شعر ایران به انتخاب «خبرنگاران» را تجربه و جایزه «یک عمر فعالیت شعری» را کسب کرده است.
علیرضا کرمزاده در گفتگو با ایلنا، درباره روند تولید این مستند توضیح داد: چند سال پیش با یکی از دوستان، کاری به نام کتابخانه خراسان انجام میدادیم که شامل یکسری ویدئو آرت از آخرین کتابهای چاپ شده از تعدادی نویسنده، شاعر و مترجم بود. که هر ویدیو را در زمانی بین ۲ تا ۸ دقیقه تولید و در صفحات اجتماعی مانند آپارات و یوتیوب منتشر میکردیم. تا اینکه به آقای کلاهی اهری رسیدیم؛ وقتی به دیدار ایشان رفتیم کمی گپ و گفت بین ما عمیقتر شد و من چند تا از داستانهای خودم را به ایشان دادم و همانجا فکر کردم کمی کار را دقیقتر و پر پیمانتر جلو ببرم. پروژه کتابخانه خراسان بنا به دلایلی در آن مقطع متوقف شد اما دیدار با آقای کلاهی منجر به این شد که این مستند کلید بخورد.
او با اشاره به ویژگیهای این شاعر از زاویه دید دوربین خود، «مثل غولهای قدیمی» را یک مستند بلند خواند و گفت: اولین ویژگی شعری ایشان برای من، ارتباط برقرار کردن با ویژگیهای روایی اشعار ایشان بود؛ به خصوص شعرهای نو که در آنها معمولاً ویژگیهای روایی یا خیلی کم رنگ است یا درک ساختارمندی برای مخاطب وجود ندارد. اما شعر آقای کلاهی خیلی شکل ساختارمند و منسجمی به لحاظ روانی بودن داشت و این ویژگی خیلی من را درگیر خود کرد.
این نویسنده و کارگردان درباره شرایط تولید مستند در مشهد و به طور خاص شهرهای دور از پایتخت و مشکلاتی که با آن مواجه است، گفت: به لحاظ اجرا، نه تنها سختتر از پایتخت نیست بلکه شاید آسانتر هم باشد. اما به لحاظ پشتیبانی بعد از تولید اثر و اتفاقهایی که قرار است برای نمایش و ارائه آن رخ دهد مشکلات برای مستندساز خارج از تهران نمود پیدا میکند و دستانداز بیشتر است؛ به خصوص برای مستندسازانی که خیلی هم برای مخاطب شناخته شده نیستند. اما قبل از این مرحله -دستکم برای من- مشکل حادی برای ساخت وجود نداشت.
کرمزاده با بیان اینکه «در فضایی که ما هستیم، انگار همه چیز حول پایتخت میچرخد»، یادآور شد: در بخشی از مستند گفته میشود که انگار از یک جایی به بعد فضای کار برای هنرمندان مشهدی تنگ میشود و همه میخواهند برای ادامه کار به تهران بروند. این اتفاق برای خود من هم رخ داده است؛ اما این را هم بگویم که تهران برای من مثل یک ایستگاه است و فکر میکنم آدمها در مسیری که برای خود هدف گذاری میکنند، ناخواسته از تهران هم رد میشوند و پایتخت یکی از ایستگاههای مهم برای بیشتر هنرمندان است. این اتفاق برای کسانی که میخواهند به شکل جدیتر کار کنند، ناخواسته رخ میدهد، اما کسانی هم هستند که در مشهد بوده و همواره آثار خوبی خلق کرده اند.
او ادامه داد: به نظرم هنرمند مشهدی وقتی به تهران میرود، فرصت بکر بودن تا حدی از او گرفته میشود. در این مورد باید خیلی مراقب بود و البته خود من نیز سعی کرده ام که چنین اتفاقی برایم رخ ندهد. به نظر من در کشوری مثل ایران، مرکز شکلهای جدی هنر، سیاست، اقتصاد و خیلی چیزهای دیگر در پایتخت قرار دارد و همین موضوع وضعیت فعلی را به وجود آورده است.
این پژوهشگر و کارگردان در پاسخ به این پرسش که آیا شرایط و امکان برای مستندسازان مستقل مهیاست تا بدون گرفتار شدن در قید و بند سانسور، به سراغ موضوعات مورد علاقهشان در ژانرها و موضوعات گوناگون مانند مسائل اجتماعی و فرهنگ و هنر بروند، گفت: فکر میکنم شاید اگر وارد مسائل سیاسی نشویم در مسائل فرهنگی پرداختن به موضوعات با ممیزی کمتری مواجه شود؛ مثلاً من در این مستند تنها چگونگی نگاه و فکر کردن این آدم را نسبت به شعرش مورد بررسی قرار دادم و ابعاد بسیار دیگری از زندگی آقای کلاهی وجود داشت که من سراغشان نرفتم. و خب برای نشان دادن این محورها هم با مشکلی مواجه نشدم. هرچند که در نهایت خط قرمزهایی که بر کسی پوشیده نیست را هم مدنظر داشتم.
کرمزاده ادامه داد: من در کندوکاوم با این شاعر به مانعی بر نخوردم که بخواهد زیر تیغ سانسور قرار بگیرد؛ هرچند که در نهایت این مستند از سوی ارشاد برای اکران در سینمای هنر و تجربه مجوز نگرفت که دلیلش را هم نمیدانم و ترجیح دادم به جای صرف وقت و انرژی برای پیگیری این موضوع، مستند را برای پلتفرم هاشور بفرستم که به طور مستقیم از فیلمسازان مستقل حمایت میکند.
او درباره اینکه چقدر فضا برای فعالیت فیلمسازان مستقل در حوزه مستند فراهم است و در پاسخ به این سوال که «با توجه به اینکه بازگشت سرمایه و امکان اکران گسترده برای بسیاری از مستندها وجود ندارد و فضا برای ارائه آثار مستند مستقل چندان مساعد نیست، آیا با این شرایط رغبتی برای فیلمسازان مستقل باقی میماند تا در حوزه مستند همچنان کار کنند؟» گفت: به نظر من در این قسمت خیلی کمی و کاستی وجود دارد؛ تنفسی که من در این فضا داشتم، ارتباط و دوستانی که پیدا کردم و لینکهایی که برقرار شد خیلی به من کمک کردند. اما اگر مستندسازی خارج از تهران باشید معمولاً برای نمایش اثرتان پشتیبانی و حمایت نمیشوید. حتی اگر بخواهید از ارگان یا نهادی بودجه دریافت کنید باید منافع و سیاستهای آنها را در نظر بگیرید که همه اینها مانع محسوب میشود.
نویسنده و کارگردان «عین غولهای قدیمی» خاطرنشان کرد: اگر هیئت مدیره و ارکان سینمای هنر و تجربه را هم ببینید متوجه میشوید که همگی از سینمای بدنه ایران هستند و بنابراین برای نمایش فیلم در این سینما هم باید روابط خاص خود را داشته باشید. تا اینجا هم که من آمدم، به مدد لطف دوستانی بوده که به دست آوردم و توانستم فرصتی برای نمایش این مستند فراهم کنم.
کرمزاده در پایان تصریح کرد: آقای کلاهی را خیلیها -به خصوص پایتختنشینان- میخواستند انکار کنند و ندیده و نشنیده بگیرند؛ هر چند که شعر او توانسته جایگاه خود را در میان شعرای معاصر پیدا کند و نگاه خاص و نوع دید متفاوتی که ایشان به شعر دارد این جایگاه را تثبیت کرده است؛ اما به نظر من عدهای سعی داشتند که او را نادیده بگیرند -که نتوانستند- و این مستند هم در راستای همین مسئله حرکت میکند که از این اتفاق بسیار خوشحالم.
تهیهکننده مستند «عین غولهای قدیمی» علیرضا کرمزاده و مسعود قارداشپور، کارگردان و تدوینگر: علیرضا کرمزاده، نویسنده و پژوهشگر: علیرضا کرمزاده و مسعود قارداشپور، تصویربردار: محمد ادیبی و آرش آزادی، آهنگساز: امیرحسین شورچه، صدابردار: مسعود قارداشپور، انیماتور: محمدصادق فروغی هستند.