مروری بر یک تخریب سی ساله؛
روایتی از تخریب ارگ تاریخی علیشاه برای ساخت مصلای تبریز
«اکبر تقیزاده» مدیرکل اسبق میراث فرهنگی استان آذربایجانشرقی به ماجرای تخریب و گودبرداریهایی در «ارگ علیشاه تبریز» اشاره میکند که در دوره مدیریت او بر میراث فرهنگی و همزمان با روی کار آمدن امام جمعه جدید تبریز آغاز شد تا ردپای یکی از قدیمیترین مساجد تاریخی ایران رو به نابودی رفته و بهجایش مصلی ساخته شود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، داستان ارک تبریز، داستانی غمانگیز از آسیبهایی است که به یک بنای تاریخی ارزشمند در طول سالها، وارد شده. «اکبر تقیزاده» مدیرکل اسبق میراث فرهنگی استان آذربایجانشرقی، معمار و مرمتگر در گفتگویی که با «فرشید باغشمال» برای مجله «صبح تبریز» داشته به ماجرای تخریب و گودبرداریهایی اشاره میکند که در دوره مدیریت او بر میراث فرهنگی و همزمان با روی کار آمدن امام جمعه جدید تبریز آغاز شد تا ردپای یکی از قدیمیترین مساجد تاریخی ایران رو به نابودی رفته و بهجایش مصلی ساخته شود. بخشی از این گفتگوی بلند که به مساله ارک تبریز پرداخته را در ادامه میتوانید، بخوانید:
ارک علیشاه تبریز، در طول تاریخ، زخم بزرگ میراث فرهنگی استان آذربایجانشرقی بوده است. به خصوص در دو ماجرا: یکبار در جریان تخریب تالار و یکبار هم درباره کاوشهای نافرجام دهه هفتاد هر توضیحی لازم میدانید در مورد این اثر بفرمایید.
خیلی غمانگیز است سرنوشت ارک. آقای «محسن مجتهدشبستری» (امام جمعه وقت تبریز)، یکی دو ماه بعد از حضور در تبریز، در جلسهای به من گفتند، فلانی! خیالت راحت! من نمیخواهم کاری که «آقای ملکوتی» (امام جمعه تبریز از سال ۶۰ تا خرداد ۷۴) میخواست را انجام بدهم. گفتم، چه کاری؟ گفتند، قصد ندارم در کنار ارک، مصلی بسازم. این حرف، از دهان مبارک ایشان درآمد، اما مدتی بعد، آقای «علی عبدالعلیزاده» (استاندار وقت آذربایجانشرقی) زنگ زدند و گفتند، فلانی، آقای شبستری میخواهد مصلی بسازد! گفتم، آخر ایشان به من حرف دیگری زدهاند. گفت، به هر حال، الان نظرشان عوض شده است. قرار شد، موضوع را در جلسهای بررسی کنیم. چند روز بعد، جلسهای در جوار ارک برگزار شد. آقای شبستری، آقای عبدالعلیزاده، آقای درویشزاده (شهردار وقت تبریز) و بنده در جلسه بودیم. الحمدالله، هر چهار نفر زندهایم و امروز میتوانیم در مورد آن جلسه، صادقانه صحبت کنیم. آقای شبستری در مورد ساخت مصلی در جوار ارک صحبت کرد. من نگفتم که شما قبلاً قول دیگری به من داده بودید. گفتم، قانون این اجازه را نمیدهد که شما در محدوده و حریم تاریخی، ساخت و ساز کنید. گفت، کدام قانون!؟ گفتم همان قانونی که شما خودتان در مجلس به تصویب رساندهاید! (ایشان آن موقع نماینده مجلس هم بودند). بعد بلند شدم و با متراژِ قدم، محدوده و حریم ارک را نشان دادم. بعد از سه روز، آقای عبدالعلیزاه زنگ زد به من و گفت، آقای شبستری تماس گرفتند و گفتند، گمانه زدهام، چیزی در اطراف ارک نیست! گفتم امکان ندارد، یقین بدانید آنجا مسجد تاریخی بوده است. من خودم در کودکی، در همان بخشی که آقای ملکوتی تخریب کردند، خطوط کوفیِ را در ضلع شرقی ایوان دیدهام. بعد از آن گفتگو، رفتم بازدید و دیدم با بیل مکانیکی روی محوطه کار میکنند. یک نفر آمد و گفت، ما گشتهایم، اینجا اثر تاریخی نیست! اصرار هم داشت که من صورتجلسهشان را امضا کنم. یکی از آجرها را از بین خاکها بیرون کشیدم و گفتم، ببین! این «آجر دوره ایلخانی» است! بلافاصله، موضوع را تلفنی، با استاندار و رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور مطرح کردم. قرار شد جلسهای در تهران بگذاریم، با حضور همان چهار نفر، بهعلاوه آقای میرسلیم (وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی) و آقای کازرونی (رئیس میراث کشور). جلسه چند روز بعد برگزار شد. تمام اعضا آمده بودند، منهای آقای درویشزاده. مهندسِ پروژه مصلی هم آمده بود که آقای شبستری را تشویق میکرد. بگذریم که همان فرد، بعدها کلی فساد مالی به راه انداخت. آنجا آقایان کازرونی (رئیس میراث کشور) و میرسلیم (وزیر ارشاد) به هر نحوی، تلاش کردند تا آقای شبستری را منصرف کنند. حتی قول دادند که مصلی به هر نحوی که آقای شبستری بخواهند، در جایی دیگر، با بودجه دولت ساخته شود. در عوض، ایشان فقط اجازه بدهند، حفاری آغاز شود و مسجد تاریخی ارک، خود را نشان دهد. آقای کازرونی، به آقای شبستری گفت، اجازه بدهید مردم تبریز، به عینه، این مسجد سلجوقی را ببینند و بدانند که نیاکانشان، چه سابقه دینی دور و درازی در تاریخ دارند. اما آقای شبستری مخالفت کرد و گفت: «نه! اینها میخواهند یک تکه «سَفال» از خاک بیرون بیاورند و آن را پیراهن عثمان کنند!» در نهایت، این طور توافق شد که جمعی از باستانشناسان خبره کشور بیایند تبریز، تا عملیات حفاری و مرمت آغاز شود. به دلیل اعتمادی که در فضای جلسه بود، نتیجه نهایی، «صورتجلسه» نشد و این، خطای بزرگ ما بود. چند روز از جلسه نگذشته بود که در یکی از روزهای جمعه، خبر آوردند که مجموعه آقای شبستری، بولدوزر گذاشتهاند و چپ و راست محوطه را زیر و زبَر کردهاند. متاسفانه وقتی باستانشناسان آمدند، دیگر کار از کار گذشته بودند. گفتند این محوطه، مضطرب شده و دیگر قابلیت حفاری ندارد.
موضوع، گویا در دستگاه قضایی نیز مطرح شده بود. چه نتیجهای داشت؟
بله. شکایت کردیم، اما آنقدر طول دادند که گودبرداری مصلی تمام شد. یک گروه کارشناسی از تهران آمد که یک نظر قوی، به نفع میراث داد، اما قاضی، تحت فشار بود و به نظر کارشناسی توجهی نکرد. پرونده، راهی دادگاه تجدید نظر شد. قاضی تجدید نظر گفته بود، این پرونده پیش من بیاید، من رای به محکومیت پروژه مصلی خواهم داد. اما قبل از اینکه دادگاه برگزار شود، قاضی تجدیدنظر برکنار شد. استاندارانِ پس از آقای عبدالعلیزاده، بسیار تلاش کردند که نظر آقای شبستری را تغییر دهند، تا مصلی در یک جای دیگر و با هزینه دولت، احداث شود. اما بیفایده بود. نتیجه امروز این شده که منظر ارک، که سمبل مقاومت و تاریخ تبریز است، خدشهدار شده است.