پنج استان و چند آیین فراموش شده نوروزی که با موسیقی همراه بودهاند
بهار و عید نوروز همواره برای ایرانیان اهمیت بسیار داشته و هر چه میگذرد از تعداد آیینها و مراسمی که برخی با موسیقی درآمیختهاند، کاسته میشود. گزارش پیش رو به آیینهای فراموش شده پنج منطقه کشور میپردازد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، عید نوروز یکی از مناسبتهای کهن و به جا مانده از دوران باستان است که در آغاز فصل بهار برگزار میشود. بنا به گفته برخی مورخان و بر اساس آنچه از گذشتههای دور به جا مانده، قدمت نوروز به زمانهای پیش از شکلگیری ایران و حتی قبل از دوره مادها و هخامنشیان برمیگردد، اما با این حال نامی از آن در اوستا نیامده است.
با توجه به تاریخ و پیشینه کهن نوروز و وجود روایات و افسانههای متعدد، پرداختن به تاریخچه این مناسبت باستانی که خاستگاه آن ایران است، زمان و مجالی طولانی لازم است، در حالی که هدف از ارائه این گزارش پرداختن به مراسمِ آیینی موسیقی محوری است که در دورانی نه چندان دور در ایران و برخی مناطق رواج داشتهاند.
موضوع مشخص این است که نوروز (آیین ستایش بهار و طبیعت و زندگی) در جهت شادی و سرور مردمان ایران زمین شکل گرفته و خب به طور کلی همه جشنها و شادیها در ایران و اغلب کشورها با موسیقی رابطهای عمیق داشته و دارد. از طرفی همواره شعر در موسیقی ایرانیان جایگاه والا داشته است که این موضوع نیز در نوع خود قابل توجه است.
با نگاهی به سبقه تاریخی ایران، مردم تمام اقوام و مناطق از گذشته تاکنون، بر اساس فرهنگ و اقلیم، هرکدام به نوعی شعر و موسیقی را در جهت جشن شادمانی نوروز به کار بردهاند که برخی از آنها در قالب مراسمی همیشگی باقی مانده و برخی دیگر بنا به دلایل مختلف فراموش شدهاند. این گزارش به آیینهای مهمی میپردازد که در پنج منطقه مختلف کشور رواج داشتهاند و حال آنطور که باید مورد توجه نیستند.
استان مازندران
«نوروزخوانی»
اهالی استان مازندران از دیرباز تاکنون برای عید نوروز و مراسم مربوط به آن ارزش بسیاری قائل بودهاند و این توجه هنوز در برخی مناطق وجود دارد.
نوروزخوانی یکی از مراسم کهن و مورد توجه اهالی مازنداران است که هنوز در برخی مناطق برگزار میشود و آن را با بهارخوانی و ساونگخوانی نیز میشناسند. البته باید یادآور شد که این مراسم نه فقط در استان مازندران که در مناطق دیگر ایران نیز مورد توجه بوده اما خاستگاه آن استان مازندران است.
بنا به اسناد و مدارک به جا مانده قدمت نوروزخوانی به دوران پیش از اسلام میرسد و در برخی کتابهای مربوط به دین زرتشت به آن اشاره شده و از آن به عنوان توصیف طبیعت و زیبایی فصل بهار و ستایش شاهان و امیران یاد شده است.
لازم به یادآوری است که الکساندر خوتسکو (ایران شناس روس تبار) به سال 1842 در کتابی درباره فرهنگ و گویشهای مردم شمال ایران از نوروزخوانی نام برده و درباره آن توضیحاتی داده است. نوروزخوانی در ادامه پس از ورود دین اسلام به ایران مانند برخی دیگر از آیینها با مفاهیم و روایات مذهبی آمیخته شده است.
برگزاری نوروزخوانی اینگونه بوده که افرادی با نام «نوروز خوان» پیش از آغاز فصل بهار به شهرها و روستاهای مختلف میرفتهاند و به صورت بداهه و با همراهی سازهای محلی اشعاری را میخواندهاند. اشعار نوروزخوانی اغلب به زبان فارسی یا زبانهای محلی بوده و در سالهای پس از اسلام ستایش خداوند و مدح امامان شیعه نیز به آنها افزوده شده است.
«بادِ بِهارون بِموئه»، «نوروزِ سِلطون بِموئه، گل به گلستون بمِوئه» بیتی از اشعاری است که اهالی مازندران به خواندن آن میپرادختهاند.
با وجود آنکه نوروزخوانی در اغلب مناطق سنتی فراموش شده است، اما اهالی موسیقی مازندران همچنان پیش از فرا رسیدن بهار آن را اجرا میکنند.
آذربایجان و مناطق ترک نشین
«تکمگردانی» یا «تکم و تکمچی»
مناطق شمال غرب کشور نیز در ایام نوروز مراسم مخصوص به خود را دارند که یکی از مهمترین آنها «تکم و تکمچی» است. این رسم آیینی با نوروزخوانی قابل مقایسه است و شعر و موسیقی بخش جدایی ناپذیر آن است.
درباره معنای دو واژه «تکم» و «تکم چی» باید اینگونه گفت که «تکم» یا «تکه» در زبان ترکی به معنای بز نر است. «تکم» عروسکی چوبی است که توسط عروسکگردان که به او «تکمچی» میگویند حرکت داده میشود و طی این اتفاق ماجراهایی درباره «تکم» و اشعار و تصانیفی با موضوع بهار و نوروز خوانده میشود.
«تکمچی» یا «تکم گردان» در شهر و روستا و کوی برزنها، حاضر میشود و در قبال نمایش و بیان روایت از مردم هدیه و انعام میگیرد.
بخشی از ترانه و آوازی که توسط «تکمچی» یا «تکگردان» خوانده میشود، به این قرار است:
«بو تکه اویون ائدر
قوردونان قول بویون ائدر
یئغار کندین دویوسون
چه پیشینین تویون ائدر»
که در زبان فارسی اینگونه معنا میشود:
«این بز نر بازی میکند، با گرگ همراهی میکند و دست برگردن او میاندازد، محصول برنج روستا را جمعآوری میکند و برای بزغالهاش جشن عروسی را به پا میکند»
«بو تکه آختا تکه
بویونوندا وار نوختا
تکه گاه قول اولار ساتئلار
گاهدا چئخار تاختا تکه»
که در فارسی اینگونه معنی میشود:«این بز نر، بز نر اخته که طنابی بر گردنش بسته شده است، گاه غلام و برده میشود و به فروش میرسد و گاه پادشاه میشود و بر تخت سلطنت تکیه میدهد»
در ادامه باید گفت برخی معتقدند حاجی فیروز از چنین مراسمی که به «نوروزخوانی» شباهت بسیار دارد، الهام گرفته شده است.
گفتنی است، مراسم «تکم گردانی» اردبیل در تیر ماه ۱۳۹۰ در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت رسیده است.
سیستان و بلوچستان
«لیکو خوانی»
اهالی سیستان و بلوچستان نیز مانند اغلب ساکنان مناطق مختلف ایران در عید نوروز مراسم مختص به خود را دارند.
«لیکو خوانی» یکی از رسوم متداول عشایر و کوچنشینان سیستانیها و بلوچهاست که در جشنهای بهاری و نوروزی نیز کاربرد دارد. در واقع میتوان گفت «لیکو» نوعی موسیقی و نجوای محلی بلوچی است که به بیان احساسات درونی میپردازد و در ایام نشاط خوانده میشود تا بر شادی مردمان بیفزاید
اهمیت مقام «لیکو» تا به آنجاست که بسیاری از نمونههای موسیقی بلوچستان مانند لیلو (لالایی)، موتک (مویه) و برخی از آوازهای کار (کارآواها) بر اساس کیفیت این مقام شکل میگیرند.
قوم بلوچ از قبایل و طایفههای متعددی تشکیل شده و طی مراسم «لیکوخوانی» از بزرگان هر قوم دعوت به عمل میآید و طی این اتفاق، آنها برای جشن نوروزی برنامهریزی میکنند.
«لیکو» را میتوان مهمترین مقام در موسیقی شمالی بلوچستان (سرحد) و تا حدودی مترادف با ذهیروک (آواز بنیادی نواحی مرکزی و جنوبی بلوچستان - مکران) دانست. اشعار و ترانههای مقام «لیکو» در کل بیانگر غم هجران است.
میتوان گفت: «لیکو» به لحاظ ادبی و شفاهی، نمونه شعر فولکلور منطقه بلوچ است. دقیقتر اینکه لیکوها که گاه شاعرانی گم نام دارند، رباعیهایی با مضامین عاشقانهاند که وزن و آهنگی مخصوص دارند و با همراهی سازهایی چون قیچک خوانده میشوند.
«لیکو» انواع مختلفی دارد که هر نوع مربوط به یک ناحیه یا محل و گاه یک تیره خاص است. به طور مثال «لیکوی سرحدی» در مناطق شمالی بلوچستان (شهرای خاش و زاهدان) رواج دارد. «لیکوی بم پشتی» متعلق به منطقه بم پشت از توابع سراوان است و «لیکوی دلگانی» به منطقه دلگان از توابع ایرانشهر تعلق دارد.
در نواحی مرکزی بلوچستان نیز گاه شاهد اختلاط محتوای موسیقایی لیکو و ذهیروک هستیم. در پایان باید گفت مشابه «لیکو» در دیگر مناطق ایران و حتی کشور افغانستان وجود دارد که اسامی دیگری دارند.
«هلک لدیی» یا «گدام لدیی»
(به معنای خانه تکانی)
«هلک لدیی» یا «گدام لدیی» یکی دیگر از مراسم بهاری و نوروزی منطقه سرحد واقع در سیستان و بلوچستان است که معنای آن خانه تکانی است. طی این مراسم سیاه چادرها از منطقه زمستانی جمعآوری میشود و اهالی با تشکیل حلقه به خواندن آوازهای مخصوص و دسته جمعی در وصف بهار میپردازند که با موسیقی همراه است. آنها در این حین به مکانی دیگر که چراگاههای تابستانی و بهاری دارد نقل مکان میکنند.
مضامین آوازهای «هلکلدیی» یا «گدام لدیی» وداع و خداحافظی به امید برگشت دوباره است. طی این اتفاق دعا برای سردار و ریش سفید قبیله و اجازه گرفتن از وی برای حرکت به سمت چراگاه نیز انجام میشود و سپس چادرها در منطقه ییلاقی جدید بر پا خواهد شد.
«هلکلدیی» یا «گدام لدیی» یکی از رسومی است که در دنیای امروز کمتر مورد توجه است و در شرف فراموشی است.
کرمانشاه و کردستان
کردهای غرب ایران چه کرمانشاه و چه کردستان و دیگر مناطق پیرامون این دو استان از گذشته تاکنون به فرا رسیدن بهار و عید نوروز بهای بسیار دادهاند و مراسم مختلفی در این رابطه دارند. نوروز برای کُردها صرف نظر از تفاوتهای زبانی و مذهبی مانند دیگر اقوام ایرانی دارای ارزش و قدمت بسیار است.
از سویی، نوروز در ادبیات کردی جایگاه برجستهای دارد. شاعران کرد از دیرباز از ملای جزیری و احمد خانی گرفته تا شاعران نوپرداز سده بیست در شعرهای خود از نوروز یاد کردهاند.
«نوروزخوانی» که در مازندران و گیلان و دیگر شهرها به طور کم و بیش مورد توجه بوده با تفاوتهایی در کردستان نیز رواج داشته است. مثلا اینکه رسم بر این بوده که همسایهها و افراد خانواده در ایام عید، شب را در خانه یکی از اهالی محل میگذراندند. در این شب نقال، نوروزنامه را مانند خواندن شاهنامه نقالی میکرده است. «نوروزخوانی» در حال حاضر در روستاهای معدودی مورد توجه است.
«میر نوروزی»
«میرنوروزی» یا «امیر بهاری» یکی از رسومی است که توسط کردها پیش از فرا رسیدن بهار و همزمان با آن برگزار میشده و هنوز هم در برخی مناطق مورد توجه است و برگزار میشود.
میر نوروزی نوعی نمایش با حال و هوای طنز و کمدی است که قدمت بسیار دارد و در نخستین چهارشنبه هر سال با هدف ایجاد شادی و طرب در میان مردمان اجرا میشود. طی این مراسم فردی عامی و از جنس مردم به عنوان رهبر، لیدر یا فرماندار انتخاب میشود و مدیریت کارها به او محول میشود. این حاکم یا فرماندار موقتی «میر نوروزی» است که برای چند روز با هدف ایجاد سرگرمی، طرب و شادی به مردم، زمام امور شهر، روستا یا منطقهای از آن را به عهده میگیرد، بی آنکه خودش بخندد یا لودگی کند و اگر این اتفاق بیفتد او توسط مردم از مقامش خلع میشود. اوامر میر نوروزی در زمان حضورش لازم الاجراست و پس از پایان عید نوروز ریاست او به پایان میرسد.
در کتاب «آثار فرهنگی، باستانی و تاریخی استان کردستان» درباره این مراسم آمده است: «در نخستین چهارشنبه سال، میر با همراهانش در جمع مردم حاضر میشد و با حضور در کوی و برزن مردم کوچه و بازار را به علت گرانی، بداخلاقی و غیره محکوم میکرد و جلاد نیز حکم صوری وی را اجرا مینمود. این مراسم از دیرباز درمیان کردها رواج داشت و هرساله با تشریفات خاصی برگزار میشد و در گذشته از جایگاه ویژهای برخوردار بود. اگرچه، امروزه این مراسم به دست فراموشی سپرده شده است هنوز هم جایگاه خاصی در ذهن و خاطرات مردم منطقه کردستان دارند.
بر افروختن آتش در فرهنگ مردم کرد، به ویژه اهالی کرمانشاه از رسم و رسوم کهن و ریشهدار نوروز است و بیشتر در میان روستانشینان رواج داشته و حال در شرف فراموشی است.
«هه لاوه ملاوه»
«هه لاوه ملاوه» نیز از آیینهایی بوده که در روزهای پایانی توسط کودکان و نوجوانان اجرا میشده است. در این آیین اغلب کودکان مقابل خانه اهالی میرفتند و با کوبیدن بر در به زبان کردی میگفتند «هه لاوه ملاوه» یعنی پسرتان داماد شود یا دخترتان عروس شود که پس از آن صاحبخانه هدیهای به آنها میداد. در قدیم بهترین هدیهٰای که کودکان میتوانستند بگیرند تخممرغ بود. در این آیین که هم اکنون گاهی در مناطق روستایی دیده میشود و چند سالی است در مناطق شهری نیز رواج دوباره پیدا کرده است، کودکان حتی از خانه خودشان نیز میٰتوانند هدیه بگیرند و سپس راهی سایر خانهها شوند.
«کوسهگردی»
برخی «میرنوروزی» را با «کوسه گردی» یکی میدانند اما این دو رسم در عمل با هم تفاوتهایی دارند. البته باید یادآور شد که این آیین نمایشی قدیمی در مناطق دیگر ایران نیز متدوال بوده با نامهای «کوسه گلین» و «کوسه برنشستن» شناخته میشود.
در مراسم «کوسه گردی» که رسم و آیینی فکاهی است، تعدادی از روستاییان ماسکهای خندهدار بر چهره میزنند و لباسهای خندهدار میپوشند تا کوسه و عروسش را بدرقه کنند. این افراد با خواندن اشعار و ترانههایی بهارانه همراه با ساز در محلهها میچرخند و پایان یافتن زمستان را به صورت موزون اعلام میکنند. در این میان شخصیتی که نقش کوسه را بازی میکند با بیان مطالبی توجه اهالی و حاضران را به خود جلب میکند. کوسه به زبان طنز واقعیات و تلخیهای جامعه را مطرح میکند و از دردها و مصائب قوم خود میگوید.
این رسم نمایشی، موسیقایی در شرف فراموشی است و طی سالهای اخیر کمتر به آن توجه میشود.
«هلهپهرکی»
«هلهپهرکی» اصطلاحی است که در کردستان و کرمانشاه به رقص کردی اتلاق میشود. «هلهپهرکی» که نوعی روایت حماسی است و شاخههای مختلف دارد، همواره یکی از عناصر آیینی و فرهنگی اصلی کردها به حساب میآمده و هنوز هم چنین است. در ایام نوروز در برخی از روستاها مردم به دور آتش حلقه میزنند و هلهپهرکی را اجرا میکنند. این مراسم در روستای تنگیسر در سالهای اخیر گردشگران زیادی را به خود جذب کرده است.
ئاسو نادری (پژوهشگر، موسیقیدان و مدرس هنرهای حرکتی) پیشتر طی گفتگو با ایلنا، درباره اصل و هویت موسیقی کردی گفته است: تمام حرکات موجود در رقص کردی و گونههای مختلف آن برگرفته از طبیعت است. از نماد درختان، رودخانه، باران، دریا، کوه و آسمان نیز در حرکات موزون استفاده میشود. گرچه این الهام گرفتنها منحصر به طبیعت نیست و حتی حیوانات نیز مورد توجه بودهاند.
با اینکه «هلهپهرکی» همچنان مورد توجه کردهاست اما نگاه آیینی گذشته نسبت به آن کمتر شده و وجهه اصیل و شیوه اجرای آن در نوروز و دیگر مناسبتهای تاریخی بنا به دلایل مختلف در شرف فراموشی است.
«ههتهری، مهتهری»
«ههتهری، مهتهری» یکی دیگر از آداب اولین روز نوروز است که کودکان آن را اجرا میکنند. طی این مراسم کودکان شالهای خود را که بخشی از پوششان است از بام پایین میاندازند و به زبان کردی از مردم میخواهند که به آنها هدیهای دهند.
لازم به یادآوری است که «نوروزخوانی»، «کوسهگردی»،«ههتهری، مهتهری» و دیگر مراسم پر قدمت آیینی در برخی از روستاها اجرا میشوند و اهالی شهر تحت تاثیر زندگی مدرن و دنیای پیرامون خود به نوعی آنها را فراموش کردهاند.
گیلان
اهالی استان گیلان و شهرها و روستاهای توابع آن نیز در ایام نوروز مراسم مخصوص به خود را دارند؛ هرچند طی سالها و دهههای اخیر بسیاری از آنها فراموش شدهاند یا در شرف فراموشی هستند. به طور مثال مراسم «شالاندازان» یکی از مراسمی است که در نیمه دوم اسفندماه در استقبال از بهار و نوروز اجرا میشده که حال دیگر وجود ندارد و به فراموشی سپرده شده است.
مورد دیگر اینکه گیلانیها در گذشته هنگام تحویل سال و پیش از آن به امامزادهها و زیارتگاههای نزدیک به محل سکونت خود میرفتهاند و مراسم تحویل سال را در اماکن متبرکه برگزار میکردهاند که حال چنین نیست.
«نوروزخوانی» نیز یکی دیگر از مراسمی است که علاوه بر مازندران و دیگر شهرها در استان گیلان نیز مرسوم بوده است و همچنان به طور کم و بیش وجود دارد.
«عروس گولی» یا «عروس گوله»
یکی دیگر از رسوم جالب گیلانیها مراسم « عروس گولی» یا «عروس گوله» است. «عروس گولی» که برخی به آن «گل عروس» میگویند مراسمی نمایشگونه همراه با ترانهها و موسیقی محلی است.
غول، پیربابو و نازخانم شخصیتهای اصلی «عروس گولی» هستند. در شرح این شخصیتها باید گفت، غول مردی است کلاه به سر است که کلاهش از ساقههای خشک شالی ساخته شده و در اصطلاح محلی به آن «کلش» یا «کلوش» میگویند. پیربابو همانطور که از نامش پیداست مردی سالخورده است و ناز خانم نیز جوانی است که لباس زنانه به تن میکند.
فانوسدار، بارکش، نوازنده و کاس خانم از دیگر شخصیتها یا تیپهای «عروس گولی» هستند که در حین اجرا به شخصیتهای اصلی در جهت پیشبرد نمایش کمک میکنند.
مضمون «عروس گولی» یا «گل عروس» که به صورت میدانی اجرا میشود نیز مانند دیگر مراسم نوروزی ایجاد طرب و شادی است. در این گونه نمایشی پیربابو و غول که به ترتیب نماد (خیر و بهار) و (شر و تباهی و زمستان) هستند بر سر نازخانم باهم جدل میکنند که این اتفاق در نهایت آنها را به کشتی گرفتن وا میدارد.
زمان برگزاری «عروس گولی» مانند برخی دیگر از رسوم آیینی گیلان و دیگر مناطق از نیمه دوم اسفند تا آغاز بهار است. نحوه اجرا نیز این گونه است که اعضای گروه پس از غروب آفتاب از خانهای به خانهی دیگر میروند و در حیاط و فضای باز مقابل منازل به اجرای برنامه میپردازند و در قابل آن هدایایی چون برنج، تخم مرغ، لبنیات و یا پول دریافت میکنند.
«نوروزبل»
«نوروزبل» به معنای آتش افروزی، یکی از پرقدمتترین مراسم نوروزی گیلکهاست که طی سالهای اخیر افراد کمی به آن توجه داشتهاند. «نوروزبل» در واقع جشن آغاز سال نو گاهشماری دیلمی است که در آخرین روز اسفند برگزار میشود. گیلکها طی این اتفاق هنگام غروب آتشی روشن میکنند و دور آن حلقه میزنند و به ساز و آواز و شعرخوانی به زبان محلی میپردازند تا به این ترتیب به استقبال سال نو بروند. اعتقاد اهالی گیلان بر این است که آتش برف سرما را کاهش میدهد و از میان برمیدارد تا به این ترتیب بهار از راه برسد. در حال حاضر تنها فردی که «نوروزبل» را در گیلان برگزار میکند صفرعلی رمضانی (موسیقیدان، نوازنده و پژوهشگر) که همواره برای زنده نگاه داشتن آداب و مناسک آیینی و موسیقایی گیلان تلاش کرده، به مدت پانزده سال جشن تحویل سال گیلانی یا همان «نوروزبل» را با وجود مخالفتهای بسیار ، بدون حمایت و با هزینه شخصی برگزار کرده است.
رمضانی پیشتر، طی گفتگو با ایلنا، درباره نحوه احیا و برگزاری آیین «نوروزبل» به ایلنا گفته است: اولینبار دوستانم این مراسم را در روستای ملکوت شهرستان املش برگزار کردند و سپس من نیز بر اساس تواناییهایی که داشتم و دارم، پیش رفتم و اقدام به برگزاری مراسم کردم. در رابطه با مراسم «نوروزبل» از همان ابتدا مخالفتهایی وجود داشت کما اینکه سال نخست مشکلاتی برای دوستان بنده بوجود آورده بودند ولی من با آنها مقابله کردم، زیرا آنها نسبت به این مراسم نگرشی غلط داشتند و در جریان قدمت و جزییات آن نبودند به همین دلیل آن را به اشتباه نوعی آتشپرستی میدانستند. در حالیکه ایرانیان نه تنها هیچوقت آتش پرست نبودند بلکه یکتاپرست بودند. به جز اینها در تمام اسناد و مدراک و کتب و مقالات آمده که گیلانیان همواره یکتاپرست بودهاند و اصطلاح علیالعرش بودن گیلانیان نیز از همین متقن بودن اعتقاداتشان گرفته شده است. در واقع آتش یکی از عناصر مطرح زندگی انسانهاست و یکی از با ارزشترین آفریدههای خداوند محسوب میشود، بنابراین نمیتوان با چنین مقوله مهم و با ارزشی مقابله کرد.