یادداشتی از مریم جلالوند؛
آزادی در شعر امروز
مریم جلالوند (شاعر و ترانهسرا و دکتری زبان و ادبیات فارسی) در یادداشتی درباره شعر نوشت: مفهوم آزادی در شعر، حول محور خواستههای عامه و تودهی مردم از قبیل مبارزه با گرانی، فساد، ظلم و جور، وضعیت نابسامان جوامع و بیمسئولیتی دولتها در دورههای مختلف میچرخد که شاعران آنها را در قالبی منظم و تأثیرگذار به نام شعر میریختند.
آزادی معادل دموکراسی و تا حدی لیبرالیسم است در مفهوم امروزی که برای اولینبار در دورهی مشروطه مطرح شد و رفتهرفته بهعنوان یک درونمایهی اساسی وارد شعر و ادبیات فارسی شد و شاعران هم از آن به مثابهی ابزاری در برابر ظلم و جور، مسائل اجتماعی _سیاسی، استبداد و استعمار و همچنین مسائل دیگر اجتماعی و حکومتی استفاده کردند و ابیات بسیار تأثیرگذاری در بسیاری از زمینههای مختلف سروده شد که بعضاً مورد استقبال تودهی مردم هم قرار گرفت بهخصوص اشعاری که به زبان کوچه و بازاری سروده شد، در حقیقت در اثر آشنایی با فرهنگ غرب، آزادی وارد ادبیات شد و شاعرانِ آزادیخواه و محبوبی چون نسیم شمال، فرخی یزدی، میرزاده عشقی و دیگران در باب آزادی فریادهای پرشور و آزادیخواهانهای سر دادند، گاهی با ابیاتی شعار مانند، که وِرد زبانها میشد، گاهی با غزلی پرشور که آزادی را با بانگ بلند در ردیفها و قافیههای بدیع، با صلابت به گوش مستبدان فریاد میزد.
مفهوم آزادی در شعر، حول محور خواستههای عامه و تودهی مردم از قبیل مبارزه با گرانی، فساد، ظلم و جور، وضعیت نابسامان جوامع و بیمسئولیتی دولتها در دورههای مختلف میچرخد که شاعران آنها را در قالبی منظم و تأثیرگذار به نام شعر میریختند و مورد توجه قشر عظیمی از عام و خاص قرار میگرفت و در حال حاضر هم شاید شاعرانی در این حوزه باشند که مفهوم آزادی را در شعر خودشان به چنین شکلی بگنجانند. "البته مفهوم آزادی در شعر فقط مربوط به انتقادهای تند و تیز در موارد مذکور نیست، بلکه آزادی در شعر را میشود در جنبههای دیگری هم از قبیلِ عاشقانههای زیبا و بیانِ لحظههای شاد و احساسات پرشور جستوجو کرد."
آزادی نیازی فطری بشر است که شاعر با توجه و توسل به آن میتواند به خواستههای خود دسترسی پیدا کند، در زمینهی شعر هم دقیقاً این موضوع مصداق دارد و شاعر برای سرودن شعر در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی و غیره… برای بیان واضحِ هدف و مقصود خویش به آزادی نیاز دارد. یک شاعر روشنفکر در راستای آزادی و آزاداندیشی میتواند قدمهایی بزرگ در جهت ارائهی مقصود خویش بردارد چنانکه با کمک آزادی میتواند حتی اثری ماندگار از خود به جای بگذارید.
مفهوم عمیق آزادی در هر عرصه و هر رابطهای بیان حقایق با جسارتی تمام است، شاعر بدون ترس و با داشتن چراغ آزادی میتواند راه خویش را پیدا کند و از اسارتهای فکری خود رهایی پیدا کند و در حقیقت خواستهاش را به زبان بیاورد، وقتی شعری را میخوانیم که شاعر با جسارتی شگفت به بیان خواستهاش پرداخته، مسلماً با شعر دلنشینی روبهرو میشویم. آزادی در شعر باید به گونهای باشد که شاعر با شعر احساس آزادی کند.
بهنظر میرسد، امروز در اشعار و ترانههای شاعران و ترانهسرایان این جسارت و آزادی حتی در به کاربردن واژهها خیلی کم به چشم میخورد البته در اشعار «طنز» این ویژگی گاهی دیده میشود و این نکتهی مثبتیست که قطعأ برای شاعران طنزپرداز در بیان مقصود و تصوراتشان که بیشک از زبان مردم خواهد بود، و چقدر خوب میشد اگر این ویژگی در تمامِ قالبهای شعری دیده میشد، در رابطه با اشعار عاشقانه، اشعار سیاسی و اجتماعی و اشعاری که در رابطه با بیانِ حقوق زنان سروده میشود که شاعران کمتر به این مهم پرداختهاند؛ ای کاش! ناگفتهها و حقیقتها و خواستهها در قالبی تأثیرگذار بیان شود و آزادی در شعر، چه در خصوصِ بهکار بردن برخی واژه ها، چه در بیان مقاصد اجتماعی و سیاسی و همچنین عاشقانهها در لفافه نماند.
بهدلیل اینکه احساس میکنیم مخاطب امروز در شعر ریا را میشناسد و پذیرای دروغ نیست بهدنبال حقیقت میگردد و لازمهی بیان حقایق داشتن فضای آزادی بیشتر است، پس هر کجا آن را پیدا کند ناخودآگاه به دنبال آن میرود. در حقیقت پیروزی شاعر در میدان کلام بسته به لشکر کلمات و سپرِ ردیفها و قافیهها و شمشیر قواعد و صناعات ادبی نیست، بلکه پیروزی شاعر بسته به آزادی و آزاداندیشی اوست و رهایی از سکوت، ترس و تاریکیِ اندیشه است.