خبرگزاری کار ایران

یادداشتی از عبدالرحمن حسنی‌فر؛

مسئله‌مندی مدیریت و اعمال قدرت در آستانه‌ی قرن ۱۵ خورشیدی

مسئله‌مندی مدیریت و اعمال قدرت در آستانه‌ی قرن ۱۵ خورشیدی
کد خبر : ۱۰۵۲۴۷۵

عبدالرحمن حسنی‌فر (عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) در یادداشتی نوشت: در وضعیتی که "قدرت، مدیریت و قانون" به‌نحو‌ درست دنبال نمی‌شوند، فرهنگ ظاهرسازی، دورویی، از زیرکار در رفتن، هوچی‌گری، هیاهو، باندبازی، زیرآب زنی، بزرگ‌نمایی، بی‌قانونی، بی‌اخلاقی، بی‌شرمی، قدرناشناسی، تک‌روی، انفعال، بی‌انگیزگی، کم کاری و بی‌عدالتی و ظلم، قطبی‌سازی، در بین تابعان قدرت و مدیریت گسترش پیدا می‌کند.

باتوجه به نحوه‌ی مدیریت و تأثیرات فرهنگی آن، مسئله‌ی مهمی است که در این یادداشت، تلاش می‌شود به نحوی، طرح بحثی از آن صورت گیرد. به احتمال زیاد موضوع این متن از نوآوری خاصی برخوردار نباشد و در ظاهر عنوان صرفاً حرفی بدیهی آمده است، اما به‌زعم نگارنده و برخلاف بدیهی‌بودن موضوع، نحوه‌ی طرح بحث که در راستای رسالت اصحاب علوم انسانی در مورد پدیده‌های اجتماعی است، می‌تواند جدید باشد. الآن که‌ در آستانه‌ی ورود به قرن جدید خورشیدی هستیم این‌که چه معنایی از مدیریت و اعمال قدرت در جامعه ایرانی وجود دارد، مهم است.

برای این‌که موضوع یادداشت را باز کنم در ابتدا دو مثال طرح می‌شود؛

مثال۱: در رانندگی مشاهده می‌شود که اگر دوربین یا پلیس نباشد برخی قانون را رعایت نمی‌کنند و با وجود این‌که ممکن است برخی دیگر رعایت کنند اما همیشه به‌خاطر جمع خاطی، احتمال بروز خطر وجود دارد. افراد خاطی شاید ۲۰ درصد، افراد متعهد به قوانین ۴۰ درصد و افرادی که تابع شرایط تصمیم می‌گیرند هم ۴۰ درصد را  به‌صورت تقریبی شامل می‌شوند.

مثال۲: در هر مجموعه‌ و سازمانی (چه کوچک و چه بزرگ) که انسان‌ها هستند براساس نحوه‌ی کار کرد آن‌ها معمولأ سه‌دسته کارگزار وجود دارد؛ دسته‌ی اول افرادی هستند که اهل کار کردن هستند و  به اصطلاح "خود پروژه" محسوب می‌شوند؛ این افراد از لحاظ کمی، در هر شرایطی متعهد به انجام کار خود هستند.این گروه معمولأ ۴۰ درصد را در برمی‌گیرند. دسته‌ی دوم، افرادی هستند که در هر شرایطی دنبال از زیر کار رفتن هستند؛  این گروه معمولأ ۲۰ درصد هستند. و‌ در نهایت ‌دسته‌ی سومی که تابع شرایط (مدیریت و اعمال قدرت) کار می‌کنند. این افراد تقریبأ ۴۰ درصد هستند.

در ارتباط با گزاره‌ی "تأثیرپذیری فرهنگ از قدرت" نیز چند نکته باید گفته شود:

۱- تأثیرپذیری فرهنگ از قدرت، به همه‌ی افراد از هر دسته از جامعه‌ی کوچک و بزرگ مربوط است؛

۲- مبنای قدرت، می‌تواند "قانون" باشد و البته قانون دو چهره‌ی سخت و نرم دارد.

۳- نسبت اصلی قانون‌ با "مدیریت" است.

۴- مدیریت دو جنبه‌ی ظاهری و باطنی دارد. معمولأ به جنبه‌های ظاهری مدیریت که همراه با بزرگ‌نمایی و تا حدودی ظاهرسازی است، توجه بیشتری می‌شود و به جنبه‌های باطنی و کیفی، کمتر بها داده می‌شود.

فرهنگ عمومی و سازمانی جامعه ایرانی در آستانه‌ی قرن ۱۵ خودشیدی به شدت از "قدرت" (قانون و مدیریت) تأثیر می‌پذیرد‌؛ چه در مورد طیف متعهد و سازمان‌پذیر که جنبه‌ی کیفی قانون و مدیریت در مورد آن‌ها ‌ صدق می‌کند و چه طیف خنثی و حتی خاطی و از زیر کار در رو، که اصولأ  قانون و مدیریت در هر سطحی برای این افراد از کارآیی بیشتری برخوردار است. در مورد گروه اول بحث "ارتقاء"  و در مورد گروه دوم بحث "اداره" و در مورد گروه سوم بحث "کنترل" مطرح است.

مسئله این است که "قانون" در دو جنبه‌ی "حمایتی و مراقبتی" و "کنترلی" مورد استفاده قرار نمی‌گیرد؛ چرا که قانون با اشکالاتی در "محتوا" و "اجرا" همراه است. مدیریت هم در جنبه ظاهری‌اش منحصر مانده  و از جنبه‌ی کیفی آن غفلت شده است. اشکالات "قانون"، تحت‌الشعاع دور زدن و زیربار آن نرفتن قرار گرفته است‌."کیفیت مدیریت" هم تحت‌الشعاع باندبازی، گروه‌گرایی، رفتارهای ایدئولوژیک، ترس و ملاحظه و ظاهربینی است.

در چنین وضعیتی که "قدرت، مدیریت و قانون" به‌نحو‌ درست دنبال نمی‌شوند، فرهنگ ظاهرسازی، دورویی، از زیرکار در رفتن، هوچی‌گری، هیاهو، باندبازی، زیرآب زنی، بزرگ‌نمایی، بی‌قانونی، بی‌اخلاقی، بی‌شرمی، قدرناشناسی، تک‌روی، انفعال، بی‌انگیزگی، کم کاری و بی‌عدالتی و ظلم، قطبی‌سازی، در بین تابعان قدرت و مدیریت گسترش پیدا می‌کند.

بحث این نوشتار معطوف به "مسئله‌مندی مدیریت، قانون و نحوه‌ی اعمال قدرت" است. در حال حاضر، مدیریت در سطح ۲۰ درصد اعضای هر جامعه‌ای اعمال می‌شود که معمولأ این درصد نیز یا خود پای‌بند به حداقل‌های تعهدی هستند یا  اگر هم جزو طیف خاطی محسوب می‌شوند، از دسته‌ی افراد بی‌پناهی هستند که به‌نحوی گیر قانون افتاده‌اند که البته مجازات آنها هم دردی از آن محیط را دوا نمی‌کند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز