نجفقلی حبیبی:
ایرانیان همواره عناصر مدرن را با فرهنگ خود منطبق کردهاند/ اگر تعاملمان را با دنیا قطع کنیم معلوم نیست چه بر سرمان میآید
![ایرانیان همواره عناصر مدرن را با فرهنگ خود منطبق کردهاند/ اگر تعاملمان را با دنیا قطع کنیم معلوم نیست چه بر سرمان میآید](https://cdn.ilna.ir/thumbnail/ZKFLYli6JFgq/YdHYY4gWkVxziNocTLLHoQVar3TrxmvO0e6SENMutiBXz7JNO2nT2KLgCR9h7O_-yMtFV2AKWHv4l_4LeI27Qq4xQIoDjB_gIQDHEiqNepRBeBVXNnV0ppT3fXHoizU07otfNPZWXfo,/%D9%86%D8%AC%D9%81%D9%82%D9%84%DB%8C+%D8%AD%D8%A8%DB%8C%D8%A8%DB%8C.jpg)
پژوهشگر فلسفه اسلامی با اشاره به اینکه ایرانیان همواره سعی کردند عناصر مدرن را با فرهنگ خود منطبق کنند، عنوان کرد: فهم من این است که ملت ما همه ارتباطات جهانی را میبیند و میگیرد آنهایی که با خودش سازگار است نگه میدارد و آنهایی که با خودش سازگار نیست کنار میگذارد، چراکه اگر ما بسته شویم و تعامل فرهنگی و علمی خودمان را با دنیا قطع کنیم معلوم نیست که چه بر سر ما میآید.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «نجفقلی حبیبی» پژوهشگر فلسفه اسلامی است، او همچنین در این سالها مناصبی همچون عضویت هیئت امنای سازماناسناد و کتابخانه ملی ایران، نمایندگی مردم تهران در دوره سوم مجلس شورای اسلامی، عضویت شورای بازنگری قانون اساسی در سال ۶۸ که ریاست دانشگاه الزهرا (س)، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی را برعهده داشته است، از آنجا که وی آثار، تحقیقات و مطالعات فراوانی در حوزه فرهنگ دینی و ملی کشورمان و همچنین اعتلای آن داشته است، در مجال به دست آمده در خصوص تحولات و تغییرات قرنی که روزهای پایانی آن را میگذرانیم و هم چنین نسبت ما با مدرنیته با ایشان به گفت و گو پرداختیم.
به نظر شما امروز بعد از گذشت ۴۳ سال از انقلاب اساسا چه نسبتی با امر مدرن داریم یعنی وضعیت امروز ایران در نسبت با مواجهه با تفکر، فرهنگ، هنر و هر آنچه که جهان مدرن ساخته به چه شکلی است، ما امروز پس از ۱۱۵ سال از انقلاب مشروطه در جمیع شئون چه نسبتی با امر مدرن برقرار کردیم؟
به هر حال ارتباطات، روابط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و رفت و آمد وجود دارد و همه اینها ما را با عناصر امر مدرن مرتبط کرده است، اینکه فکر کنیم جامعه در حد خشک و منجمد قبل از خود بماند این اصلا امکان نداشته و تأثیر و تأثر وجود دارد، اما اینکه چقدر به فرهنگ خودمان پایبندی داریم مهم است، اینکه عناصر مثبت و سازنده و خوب از طریق کتاب، مجله، تدریس دانشجویان در دانشگاههای خارجی، خبرگزاریها، روزنامهها، رسانهها منتقل شده را بگیریم و از عناصر مخالف و منفی پرهیز کنیم، که البته ما در این قضایا بینابین هستیم، یعنی تا حدودی استقلال خودمان را حفظ کردیم و در عین حال هم با دنیا تعامل فرهنگی داریم، شیوه زندگی ما در قالب ابزار مدرن مثل خیلی از کشورهای دنیاست و اینطور نیست که از جامعه جهانی منفک باشیم، منتهی باید در عین حال سعی کنیم که یک استقلال فکری برای خودمان داشته باشیم و این تلاشی است که مردم ما میکنند، به هر حال کار سختی است ولی در عین حال مردم تلاش خود را میکنند که چون در دنیای معاصر زندگی میکنند خوبیهای دنیای معاصر را بگیرند و آنها را با فرهنگ خودمان منطبق کنند، ما در عین حال غذا خوردن و آداب و معاشرت و احوالپرسیمان مال خودمان است، مردم ما در مجموع به استقلال فرهنگیشان هم فکر میکنند، گرچه کار خیلی سختی است چراکه عوامل انتقال خیلی زیاد است، کتابهایی که از خارج میآید و ما مجبوریم که آنها را در دانشگاهها تدریس کنیم، مطالب علمی همین طور، افرادی که از خارج میآیند فرهنگ بومی خودشان را با خود میآورند و منتقل میکنند. پس اینکه فکر کنیم که باید درهای دنیا را به روی خودمان ببندیم یا بستیم نه اصلا اینطور نیست.
منتهی هوشیاری مردم ما این است که منافع خودشان را به عنوان یک ملت حفظ کردند یعنی همچنان میگویند ایران و این یعنی من هستم و این یک استقلالی به آنها میدهد و آن وقت سعی میکنند که در برابر آداب و رسوم و فرهنگ جهانی تحقیر نشوند، چون همواره سعی بر این است که آداب و رسومی که در فرهنگ ایرانی و اسلامی بوده حفظ کرده و به آن ببالند و بگویند من یک ایرانیام و حتی وقتی سالهای زیادی در خارج از کشور زندگی میکنند برایشان مهم است که بگویند ایرانی هستند و این خیلی زیباست، چون به فرد عزت نفسی میدهد که خودش را در فرهنگ جهانی هضم نمیکند، در عین اینکه با فرهنگ دنیا زندگی میکند و اگر یک جایی هم ضعف هست باید تلاش کنیم که این ضعف جبران شود، اینکه ما در دنیای مدرن زندگی کنیم ولی روی فرهنگ خودمان تکیه کنیم. ما به هر حال مسلمانیم و آداب و رسوم خودمان را داریم برای تولد فرزندانمان، برای مرگ عزیزانمان، برای عیادت بیماران، هر مراسمی برای خودش آداب و رسومی دارد، در عین اینکه از مظاهر تمدن و دنیای جدید هم آن چیزی که خوب و سازگار و ضرورت ارتقای زندگی و فردی و اجتماعی است میگیریم، ما الان صنایع را گرفتیم با دست خودمان ارتقاء هم دادیم، علم را گرفتیم و دانشمندان ما آن را با فرهنگ خودمان هماهنگ و سازگار کردند ولی از دنیا جدا نیسیتم به این شکل که در دور خودمان سیم خاردار کشیدیم و از دنیا بریدیم. چراکه چنین چیزی نه شدنی است و نه ما چنین کاری کردیم، ملت ما از قدیمالایام ملتی بوده که با سراسر دنیا ارتباط داشته، محل تلاقی فرهنگهای مختلف از اقصی نقاط دنیا بوده و همیشه فرهنگهای مختلف آمدند و رفتند اما در عین حال استقلال خودش را حفظ کرده است.
من به حفظ این استقلال خیلی فکر میکنم به اینکه این ملت چه چیزهایی دارد که به آن میبالد، حتما خیلی چیزها دارد که باعث شده عزت و حیثیت خود را حفظ کند، وقتی اسلام میآید ایرانیان وارد آن میشوند عناصر مثبت آن را میگیرند اما در عین حال هویت خودشان را هم نگه میدارند و حفظ میکنند، الان هم با تمدن جدید همین وضعیت را داریم. فهم من این است که ملت ما همه ارتباطات جهانی را میبیند و میگیرد آنهایی که با خودش سازگار است نگه میدارد و آنهایی که با خودش سازگار نیست کنار میگذارد، اخلاقیاتی که ما مردم ایران داریم با اخلاقیات مردم اروپا خیلی فرق دارد، اما ما در عین حال با اروپا رفت و آمد میکنیم، معامله میکنیم، تجارت میکنیم تبادل دانشجو و استاد و علم داریم، در واقع به نظر من تعامل مثبت خیلی خوب است، اگر ما بسته شویم و تعامل فرهنگی و علمی خودمان را با دنیا قطع کنیم معلوم نیست که چه بر سر ما میآید، اما اگر خوبها را بگیریم و آن را بر اساس بینش خودمان ارتقاء دهیم بسیار مثبت است، چنان که امروز هم داریم همین کار را میکنیم، ملت ما یک ملت با سابقه تاریخی و تمدنی بزرگ چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام است، ایران بوده که حتی فرهنگ اسلام را رشد داده و به اوج رسانده، دانشمندانی در سطح جهانی پرورش داده، انسانهای بزرگی که به رشد اندیشه و علم در جهان کمک کردند، ذکریای رازی، ابن سینای بزرگ، فخر رازی، خواجه نصیرالدین طوسی، این که امروز دنیا بعد از سفر به فضا نام دانشمندان بزرگ ایرانی را روی اکتشافات خود میگذارد یعنی این تاریخ، تاریخ بزرگی است، لذا این ملت خود را کوچک حساب نمیکند، یک تمدن تاریخی و سابقه بزرگی دارد، من خیلی دلم میخواهد که ما تلاشی بکنیم و این شخصیتهای علمی و فرهنگی کشورمان را حتی سیاستمداران و قهرمانان را بزرگ و برجسته کنیم تا جوانان و نسل جدید بیشتر به این هویت خودشان اعتماد کنند که یک ملت با هویت هستند و این خیلی مهم است که بدانیم یک ملت با هویتیم، تاریخ داریم، فرهنگ داریم، سابقه داریم، در دنیا اثر گذاشتیم و حالا اگر از دنیا اثر پذیرفتیم آن را در داخل فرهنگ خودمان هضم کردیم.
یک قرن رو به پایان است، به نظر شما ایران قرن اخیر در نسبت با تاریخ پیش از آن دچار چه تحولاتی شده آیا امروز ایران در قرن جدید میتواند نسبتی با گذشته خود برقرار کند یا خیر؟
دنیا و تاریخ که متوقف نمیشود، حرکت میکند، منتهی وقتی ملتی مثل ملت ایران سعی میکند بهترینها را بگیرد و با خودش هماهنگ کند و بر اساس آن زندگیاش را تطبیق دهد میماند و پیش میرود، بله ما در ۲۰۰ سال گذشته خیلی وضعیت خوبی نداشتیم در حالی که اروپا در همین ۲۰۰ سال خیلی پیشرفت کرد، اما بزرگانی مثل امیرکبیر هم به سرعت سعی کردند که علم، فنآوری، دانش و تکنولوژی را از دنیای مدرن بگیرند و خوبیهای سنت قدیم خودمان را هم حفظ کرده و این دو را با هم تلفیق کرده و بین آنها ایجاد سازش کنند، به هر حال این راه افت و خیزهایی داشته، بالا و پائینهایی داشته، اما جریان ادامه پیدا میکند تا انقلاب اسلامی پیروز میشود و تحول بسیار شگفتآوری را در روحیه جوانان و جامعه و در راستای حفظ استقلالش به وجود میآورد چنان که بچههای کوچک و حتی پیرزنها در روستاها هم برای جنگ فداکاری میکنند، این هویت است که سعی میکند خود را نگه دارد، این هویت اسلام و ایران است که هر دو با هم تلفیق شدند و جوش خوردند، ولی به هر حال هر چه هست به عنوان نام و هویت ایرانی مانده، امروز با این که خیلی تغییر کردیم باز هم برای خودمان در دنیا ملتی باشکوه و مستقل هستیم در عین اینکه با همه دنیا هم تعامل علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داریم.
من فکر میکنم ما امروز در مقایسه با ۲۰۰ سال گذشته در وضعیت خیلی بهتری قرار داریم، باید افسوس خورد که در دوره قاجاریه بخشهای زیادی از کشومان را از دست دادیم افغانستان، هرات، مناطق شمال ایران اما با اینکه در آن سالها این خسارتها به ایران خورد این ملت هم چنان هسته مرکزی خودش را نگه داشته، چراکه از نظر فرهنگی آنها هنوز هم جزء اقمار ایران به حساب میآیند، این اتفاقات افتاد اما هسته مرکزی هم چنان برای ما باقی مانده و ما همیشه به فرهنگ متعالی خودمان افتخار میکنیم. در عین حال دانشمندان، شعرا، فرهنگیان، ادبا و متفکران ما باید تلاش کنند تا اصالت و هویت و نفکر ایرانی را باز هم باروتر کنند تا هم چنان شادابتر برای نسلهای بعد باقی مانده و الهامبخش زندگی خوب باشد.
آیا قرن پیش رو برای شما واجد یک افق روشن و طلیعه بازگشت به برخی از ارزشهای مقتدر و مسلط که باعث تداوم و قوام فرهنگ و جامعه ایرانی بودند هست یا خیر؟
بله من یقین دارم که این ملت هیچ گاه بزرگی خودش را فراموش نخواهد کرد و هم چنان برای تعالی خودش به عنوان ایران تلاش خواهد کرد، علاوه بر این که اسلام هم امروز جزء فرهنگ و ذات ماست، بنابراین وقتی میگوئیم ایران به این معنی نیست که اسلام را جدا میکنیم معنی آن این است که اسلام در اندیشه ایرانی مفهوم بسیار متعالی دارد و بنابراین گمان میکنم این نقش که به حمدالله به برکت جمهوری اسلامی و حرکت پر شور و قدرتمند امام خمینی (ره) یک جهشی برای حفظ خودش کرد به توفیقات بزرگی دست یافته و حتما دانشمندان، بزرگان، سیاستمداران و عموم مردم تلاش خواهند کرد که روز به روز نفوذشان را در جهان مستحکمتر و قدرت نفوذ معنویشان را در سراسر جهان بیشتر کنند، بیشتر مد نظرم از این نفوذ معنوی به جهت اخلاقیات است، ایرانیان بسیار باهوش هستند و هر چیز خوب را سریع از دنیا میگیرند و در کشور خودشان آن را رشد میدهند و یکی از عوامل مهم رشد فرهنگ جهانی هستند، ما به لحاظ آن پشتوانه تاریخی که داریم در همه جای دنیا منشأ اثر هستیم، مثلا در همین زمان شیوع کرونا هر جا زمزمه و گفتگو از یکپارچی و همدلی میشود این شعر سعدی بزرگ که بنی آدم اعضای یک پیکرند، بر سر زبانهاست، این چیست؟ این یک ریشه قدرتمند فرهنگی است که تمام دنیا را گرفته و همه قلبها را تسخیر میکند، این ماندگار است و این ملت مرتب دارد از این انسانها پرورش میدهد، انسانهایی که هر جا ممکن است که باشند ولی آن هویت و فرهنگ و استقلال و شأن و شخصیت خودش را به عنوان یک ملت نگه میدارند، نمیگویند من بیاصل و نسبم به هر جایی بچسبم، اگر درس میخواند و دانشمند میشود با آن هویت خودش را نگه میدارد چون پشتوانه دارد، اسم دارد، قرآن دارد، دانشمندان بزرگ دارد که همه آنها افتخارات جهان هستند.
چنان که جرج سارتون در کتاب «تاریخ علم» میگوید «در اواسط سده چهاردهم میلادی قانون ابن سینا داشت به عنوان انجیل پزشکی درمیآمد» و در جای دیگری اذعان میکند «ابنسینا در همه ملتها شناخته شدهترین آدم است» این هویت هم چنان پابرجاست، تفسیرهای بزرگی که علمای قرآن مجید نوشتند همچنان باقی است و ما در هر قسمتی الگو هستیم، بنابراین ملت ایران، یک ملت بزرگ، با سابقه، ریشهدار و عمیق است نه کشوری که به زور از کشوری جدا شده و برای خودش دنبال هویتی میگردد، اینجا به یاد گفتهای از محمدعلی فروغی آخرین نخست وزیر رضاشاه که خودش حکیم و فیلسوف است میافتم که وقتی از طرف محمدرضا شاه به عنوان سفیر ایران به ترکیه میرود در خاطراتش میگوید «یک روز آتاتورک من را خواست و صحبتهایی با من داشت که در بخشی از آن اذعان کرد که ما که مثل شما فردوسی و چه و چه نداریم برای همین باید یک جور برای خودمان هویتی دست و پا کنیم».