مهدی معینزاده:
حیث هستیشناختی مفهوم فرونسیس در سنت فلسفی دیده نشد
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در تازهترین کتاب خود با عنوان «تلائم نظر و عمل در تلقی از علوم انسانی به مثابه فرونسیس» به بحث طرح اعتلای علوم انسانی پرداخته است.
به گزارش ایلنا، کتاب «تلائم نظر و عمل در تلقی از علوم انسانی به مثابه فرونسیس» نوشته مهدی معینزاده منتشر شد.
مهدی معینزاده (عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) در نشستی به بیان جایگاه این کتاب در طرح اعتلای علوم انسانی پرداخت. او درباره مباحث این کتاب اظهار داشت: ارسطو با قراردادن فرونسیس در کنار چهار فضیلت عقلانی دیگر – اپیستمه (معرفت علمی)، سوفیا (حکمت نظری)، نوس (عقل شهودی) و تخنه (هنر/صناعت) - به عنوان انحائی که ضمن آنها پسوخه به حقیقت نائل میشود، گامی بسیار مهم و بلکه تاریخساز در فاصله گرفتن از ایدهآل افلاطونی معرفت برداشت.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: فرونسیس که ما در فصل اول این نوشتار به تفصیل در باره تبار یونانی، سیر تطور و مفهوم آن برای ارسطو پرداختهایم، از آن حیث حائز اهمیت بنیادین بود که معرفت عملی را به جد مورد عنایت قرارمیداد. ارسطو از بین این پنج فضیلت عقلانی، سه فضیلت اپیستمه، سوفیا و نوس را ناظر بر اموری دانست که تغییر و تبدل در آنها راه ندارد. بدین ترتیب فرونسیس نه ناظر بر ثبات که معطوف به سیلان و تحول بود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: تاکیدی که بر تعلق فرونسیس به امور جزئی و منفرد از سوی ارسطو میرود البته به معنای گسیختگی آن با کلیات نیست. در واقع به یمن رویکرد خاص ارسطو به نسبت امر کلی و جزئی و نیز تلقی او از اخلاق است که در مفهومی همچون فرونسیس، نظر و عمل با هم تلائمی ذاتی پیدا میکنند.
وی در ادامه افزود: این نکته بسیار اساسی در سنت فلسفی نشات گرفته از ارسطو مغفول ماند که وی فرونسیس را از انحائی دانستهاست که ضمن و ذیل آنها، روح به حقیقت نائل میشود. در سنت فلسفی مفهوم فرونسیس به عنوان مفهومی اخلاقی یا تحت عنوان حکمت عملی (در برابر حکمت نظری) برای تقسیمبندی علوم بکارگرفتهشد و حیث هستیشناختی آن مطرح نگردید.
وی افزود: پس از هایدگر، گادامر فرونسیس را عملا بنیادی برای علوم انسانی قرار داد. گادامر در کتاب مشهور خود – حقیقت و روش – به نحوی مستوفا به ماهیت علوم انسانی میپردازد. ما نیز این سه موقف اصلی – ارسطو، هایدگر و گادامر – را برای مدلل ساختن مدعایمان در خصوص ذات فرونتیک علوم انسانی برگزیدهایم.
وی افزود: مفهوم فرونسیس میتواند در بحث علوم انسانی و البته تقریب آن به قلمرو کاربرد – که منظور نظر طرح جامع اعتلای علوم انسانی معطوف به پیشرفت کشور است- مدخلیت پیداکند.
معینزاده در پایان خاطرنشان ساخت: ما در این اثر، سه موقف اصلی در تطور مفهوم فرونسیس را بررسی کردهایم؛ ارسطو، هایدگر و گادامر و البته تلاش داشتهایم که جابجا نسبتی بین تلقی این فیلسوفان از فرونسیس از یکسو و مساله علوم انسانی از سوی دیگر برقرار کنیم.