اجرای شعری از فریدون مشیری با صدای مهرداد محمدپور
نخستین نگاه فریدون مشیری با اجرای مهرداد محمدپور منتشر شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، شعر "نخستین نگاه" سرودهی فریدون مشیری با صدای مهرداد محمدپور منتشر شد.
متن شعر فریدون مشیری به شرح زیر است:
نخستین نگاهی، که مارا به هم دوخت!
نخستین سلامی، که در جان ما شعله افروخت
نخستین کلامی، که دلهای مارا
به بوی خوش آشنایی سپرد و
به مهمانی عشق برد؛
پر از مهر بودی
پر از نور بودم
همه شوق بودی
همه شور بودم
چه خوش لحظههایی که، دزدانه از هم
نگاهی ربودیم و رازی نهفتیم!
چه خوش لحظههایی که ((می خواهمت) ) را
به شرم و خموشی، نگفتیم و گفتیم!
دو آوای تنهای سرگشته بودیم،
رها، در گذرگاه هستی،
به سوی هم از دورها پر گشودیم
چه خوش لحظههایی که هم را شنیدیم
چه خوش لحظههایی که در هم وزیدیم
چه خوش لحظههایی که در پرده عشق،
چو یک نغمه شاد، با هم شکفتیم!
چه شبها، چه شبها که همراه دیوان حافظ
در آن کهکشانهای رنگین،
در آن بیکرانهای سرشار از نرگس و نسترن،
یاس و نسرین،
ز بسیاری شوق و شادی نخفتیم.
تو با آن صفای خدایی
تو با آن دل و جان سرشار از روشنایی
ازین خاکیان دور بودی.
من آن مرغ شیدا
در آن باغ بالنده در عطر و رویا،
بر آن شاخههای فرا رفته تا عالم بیخیالی؛
چه مغرور بودم…
چه مغرور بودم…!
من و تو چه دنیای پهناوری آفریدیم.
من و تو به سوی افقهای نا آشنا پر کشیدیم.
من و تو ندانسته، دانسته،
رفتیم و رفتیم و رفتیم،
چنان شاد، خوش، گرم، پویا،
که گفتی به سر منزل آرزوها رسیدیم!
دریغا، دریغا، ندیدیم
که دستی در آن آسمان ها،
چه بر لوح پیشانی ما نوشته ست!
دریغا در آن قصهها و غزلها نخواندیم
که آب و گل عشق با غم سرشته است
فریب و فسون جهان را
تو کر بودیای دوست،
من کور بودم…!
از آن روزها – آه – عمری گذشته ست
من و تو دگرگونه گشتیم،
دنیا دگرگونه گشته ست!
در این روزگاران بیروشنایی،
در این تیره شبهای غمگین، که دیگر
ندانی کجایم،
ندانم کجایی!
چو با یاد آن روزها مینشینم
چو یادِ تو را پیش رو مینشانم
دلِ جاودان عاشقم را
به دنبال آن لحظهها میکشانم
سرشکی به همراه این بیتها، میفشانم؛
نخستین نگاهی که ما را به هم دوخت،
نخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت،
نخستین کلامی که دلهای ما را،
به بوی خوش آشنایی سپرد و به مهمانی عشق برد…
پر از مهر بودی،
پر از نور بودم…
همه شوق بودی
همه شور بودم
اجرای دکلمهی این شعر را در لینک زیر میتواند بشنوید.