هیئت مدیره جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی از مشکلاتشان میگویند:
تغییر شغل و مهاجرت، از آسیبهای کرونا به جامعه راهنمایان بود/ «راهنمای گردشگری» را بهعنوان یک شغل به رسمیت بشناسید/ محافظهکاری و درگیریهای داخلی فرصت طلایی بهبود زیرساختها را سوزاند
اعضای هیئت مدیره جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی از مشکلاتی میگویند که در یک سال اخیر گریبانگیر تشکل صنفیشان و اعضای آن شده است؛ از کرونا گرفته تا برخی کمکاریها و سوءمدیریتها.
به گزارش خبرنگار ایلنا، شیوع کرونا عملکرد بسیاری از مشاغل را مختل کرد، اما سفر و گردشگری با سرعت کمتری توانست به شرایط نسبتا عادی برگردد. در این ماهها، اگر سفری هم اتفاق افتاده، به صورت شخصی بوده و از طرفی ورود گردشگران خارجی به کشور نزدیک به صفر شده است. تغییر شغل و مهاجرت راهنمایان تنها گوشههایی از آسیبهایی است که به صنف صدها نفری راهنمایان گردشگری وارد شده است. اما این تنها مشکل «جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی» نیست؛ تعدادی از اعضای هیئت مدیره این صنف در گفتگو با ایلنا به مشکلاتی اشاره میکنند که نه فقط بر گردن کرونا که ناشی از سوءمدیریتها و کمکاریهایی از سوی برخی گردانندگان تشکل صنفیشان بوده است.
«علی سماکرحیمی» مدیرعامل و «رامین ذبیحمند»، «پرنیان پورپزشک» و «پانیذ مستوفی» سه تن از اعضای هیئت مدیره جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی در گفتگو با ایلنا، به این مشکلات اشاره کردهاند.
با توجه به اینکه کرونا و تبعاتش، مشکل جهانی است و خیلیها با آن درگیر هستند اما گردشگری بیش از سایر مشاغل با تبعات این ویروس دست به گریبان شد؛ جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی برای مواجهه با این بحران طولانیمدت چه راهحلی اندیشیده است؟
«رامین ذبیحمند» عضو هیات مدیره جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی: ابتدا این توضیح را بدهم که راهنمایان گردشگری، نقش سفرای فرهنگی را ایفا میکنند و شناساندن جاذبههای فرهنگی، تاریخی و طبیعی ایران به مهمانان خارجی از جمله ماموریتهایشان است. کلا راهنماها به چند دسته تقسیم میشوند، راهنمایانی که تورهایی که از خارج به ایران وارد میشوند را همراهی و راهنمایی میکند، راهنمایانی که ایرانیها را در داخل کشور راهنمایی میکنند و راهنمایانی که در سِمَت مدیر تور، همراه گروههای ایرانی به خارج از کشور سفر میکنند. ما در جامعه راهنمایان هر سه دسته این راهنمایان را داریم، ولی اکثریت اعضاء، آن دسته از راهنمایانی هستند که خارجیها را در ایران همراهی میکنند و شاکله اصلی یعنی نیمی از راهنمایان را تشکیل میدهند. به خاطر سطح بالای تحصیلاتی که اکثر اعضای جامعه راهنمایان دارند، در دانشگاه تدریس میکنند و تسلط بسیار خوبی بر زبان، فرهنگ و تاریخ دارند، در این حوزه نقشآفرینی آنها بسیار قویتر است. تشکل راهنمایان مجوز فعالیت خودش را از وزارتخانه میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری، دریافت میکند که بهعنوان نهاد بالادستی همیشه در همه امور همراه ما بوده و حمایت لازم را در توسعه صنعت گردشگری انجام داده است. در یک سال گذشته به خاطر کرونا و محدودیتهایی که به همراه داشت، اکثر راهنمایان شغل خودشان را از دست دادند. با اینکه وزارت میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری، چه شخص وزیر و چه معاون گردشگری، تلاشهای خودشان را برای حمایت از صنف راهنمایان انجام دادند، اما هنوز نگرانیها و مشکلاتی در این زمینه باقی است.
اگر بخواهیم تجربه بقیه کشورها را در این زمینه بررسی کنیم، میبینیم که دو مورد برای افراد دستاندرکار صنعت گردشگری میتواند خیلی جذاب باشد. یکی از آنها حمایتهای مادی و معنوی دولت از صنوف گردشگری؛ صنف راهنما، صنف آژانسدار و هتلدار است که در قالب کمکهای بلاعوض، وامهای بلندمدت و تسهیل مجوزها انجام میشود. همه اینها در ابعاد مختلف میتواند مُسَکنهای کوتاهمدتی باشد، ولی راهحل اصلی نیست. شاید راهحلی که خیلیها دنبالش هستند، واکسیناسیون عمومی در سطح جهان باشد که کرونا را بتواند ریشهکن کند، ولی تا زمانی که این واکسیناسیون صورت بگیرد، اجرای پروتکلهای بهداشتی بهترین راهحل است. در شرایط موجود، یک حالت این است که بگوییم چون کروناست، کلا سفر تعطیل، یا بدون نظارت بگوییم سفر هیچ مشکلی ندارد که ممکن است به گسترش ویروس کمک کند؛ اما حالت سوم مدنظر ما این است که یکسری پروتکلها رعایت شود، همانطور که اتوبوسها، قطار، وسایل نقلیه و هواپیما فاصلهگذاری اجتماعی میشوند و هتلها برای ورود و خروج مسافر یک مدت، بازه زمانی را برای نظافت و تمیزکردن و ضدعفونیکردن باید رعایت کنند، در انجام تورها هم یکسری پروتکل رعایت شود. از آنجایی که به خاطر شیوع کرونا قوانین بسیار سختگیرانهای جهت صدور ویزای گردشگران خارجی و ورودشان به ایران دیده شده، عملا تعداد زیادی از راهنمایان گردشگری بیکار شدهاند و حمایتهای دولتی صورت گرفته کفاف دوره بیکاری بلندمدتشان را نمیدهد. به نظر من اگر با همکاری جامعه تورگردانان، پروتکلهای صدور ویزای توریستی بتواند راه بیفتد و دولت، به این نتیجه برسد که گردشگران میتوانند با اعمال نظارتهای لازم وارد کشور شوند، گام مهمی برای بهبود معیشت راهنمایان بهعنوان یکی از اعضای زنجیره گردشگری برداشته میشود. بهترین شخصی که میتواند حضور مستمر و تماموقتی در کنار گردشگران داشته باشد، چه در نقش راهنما و چه ناظر بر ملاحظات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی راهنمای گردشگری است که علاوه بر این مسئولیتها میتواند بهعنوان «سفیر سلامت» بر اجرای پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاریها و... هم ناظر باشد.
آیا برآورد اولیهای از اینکه از ابتدای شیوع کرونا در ایران تا الان که نزدیک یک سال شده، چه تعداد از فعالان این صنف دچار ضرر و زیانهای مادی قابل توجهی شدهاند یا به تغییر شغل روی آوردهاند و دچار تبعات دیگری شدهاند، ارایه شده است؟
«ذبیحمند»: تعداد راهنمایان کارتدار در ایران طبق آمارها حدود ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر است، اما حدود دو هزار نفرشان فعالاند؛ که نیمی از آنها عضو جامعه راهنمایان هستند. حدود ۹۵ درصد از این اعضا از زمان شیوع کرونا در کشور، بیکار هستند و منبع درآمدی ندارند. ادامه این پاندمی و بیکاری میتواند مشکلات زیادی را نه فقط برای خود راهنمایان، بلکه برای کشور ایجاد کند. راهنمایان افرادی تحصیلکرده هستند و تربیت تخصصی آنها یک سال و تجربهاندوزیشان حدود سه سال طول میکشد؛ این نیروهای متخصص میتوانند از توانمندیشان در سایر حوزهها، مانند تدریس هم استفاده کنند و ما دغدغهمان این است که اگر به دلیل تغییر شغل یا مهاجرت این افراد، از صنف راهنمایان خروج نیرو صورت بگیرد، جایگزینی نیروهای زبده و متخصص برای آنها بسیار زمانبر و سخت خواهد بود. بهطوریکه وقتی پاندمی کرونا تمام شود، نتوانیم به راحتی نیروی جایگزینی آماده فعالیت داشته باشیم. این قضیه اهمیت حمایتهای دولتی از صنف را بیش از پیش گوشزد میکند. تا جایی که من در جریان هستم، متاسفانه اکثر قریب به اتفاق این افراد یا دارند از پساندازهای خودشان استفاده میکنند، یا تغییر شغل دادهاند و یا مهاجرت کردهاند.
خانم پورپزشک، شما با ۲۷ سال سابقه فعالیت در این صنف از جمله افرادی هستید که به زیر و بم بسیاری از مشکلات گردشگری و راهنمایان آگاهید؛ طبیعتا یک بخشی از این مشکلات خیلی قدیمی است و بخشی دیگر را کرونا مضاعف کرده. در رابطه با این مسائل توصیح دهید.
«پرنیان پورپزشک»، عضو هیات مدیره: من بهشخصه فکر میکنم یکی از کارهایی که جامعه راهنمایان میتوانست برای اعضایش انجام دهد، بحث اشتغالزایی بود که متاسفانه اصلا در این زمینه موفق نبودیم. با وجود اینکه در اساسنامه ما پیشبینی شده بود که تعاونیهای مختلف داشته باشیم و حتی این مجوز را داریم که برای درآمدزایی، چه برای خود جامعه به لحاظ هزینههای جاری که دارد، چه برای مشغولکردن بچهها، شرکتی داشته باشیم که از طریق آن بتوانیم فعالیتهای کاری و درآمدزایی داشته باشیم، متاسفانه چنین اتفاقی نیفتاد. نمیدانم که به چه دلیلی هیات مدیرههای قبلی در دورههای پیش این موضوع را پیگیری نکردند، اما در این دوره خدمت فکر میکنم تنها علتش محافظهکاری بوده و اینکه نخواستند وارد بخشهای دیگری غیر از آموزش شوند. چون در جامعه راهنمایان، تنها منبع درآمدی که وجود دارد، از بخش آموزش آن است؛ کلاسهای آموزشی که برای توانافزایی اعضا گذاشتهاند یا دورههای بازآموزی که میگذارند و دورههای تخصصی، تنها منبع درآمد است به اضافه حق عضویت بسیار ناچیزی که اعضاء سالیانه میپردازند. به هر حال ما همیشه در جامعه برای بالانسکردن هزینهها و درآمدمان مشکل داشتهایم. اگر میشد به این سمت برویم که برای اعضا اشتغالزایی کنیم، بسیار خوب بود اما متاسفانه محافظهکاری جلوی این قضیه را گرفته و غیر از بخش آموزش، بخش فعال دیگری نداریم. در حالی که حتی همین دوره کرونا بهترین فرصت بود که اعضا با توجه به تخصصهای مختلفی که دارند، به سازمانها و موزهها کمک کنند. یکی از چیزهایی که در موزهها خیلی کم داریم، بروشورهای بهروز شده و تخصصی است؛ خدا را شکر آنقدر افرادی را با تسلط به زبانهای مختلف داریم که میتوانستند این کار را انجام دهند و بروشورهایی با زبانهای مختلف برای سایت بسیار مهمی مثل موزه ایران باستان و بقیه موزههایی که عموما تورمان را با آن آنها شروع میکنیم، فراهم کنیم که این کار هم متاسفانه پیگیری و انجام نشد و این بخشها در این دوره هم از درآمدی که میتوانست از طریق بودجهای که وزارتخانه برای انجام این کار در اختیار میگذارد، محروم ماندیم. کاری که هم به نفع وزارتخانه بود، هم به نفع راهنمایان بود و هم موزهها. که البته تعلل آن را من اعلام میکنم که از طریق وزارتخانه نبوده؛ بلکه هیات مدیره صنف پیگیر نشده که بروند و تقاضای چنین بودجهای را بدهند، اعلام همکاری کنند و این کار را پیش ببرند.
هنوز که دیر نشده، با توجه به طولانی شدن دوره کرونا این کار هنوز امکانپذیر است...
«پورپزشک»: متاسفانه با مشکلاتی که در جامعه راهنمایان بین دو سوم اعضای هیات مدیره و رئیس هیات مدیره پیش آمده و با توجه به اینکه به هر حال شش نفر از این ۹ نفر به سیاستهایی که از طریق رئیس هیات مدیره اعمال میشود معترض هستند، دیگر فرصتی نمانده. برای اینکه پایان دوره دوساله این هیات مدیره سر رسیده است و متاسفانه در این مدت به جای اینکه به حل مشکلات اعضای جامعه بپردازیم، درگیر یکسری مسائل داخلی شدیم و فکر میکنم فرصت طلاییای که در این دوران کرونا میشد از آن استفاده کرد، عملا سوخت و از دست رفت.
خانم مستوفی، گویا شما پیشنهادهایی برای گذر از این شرایط داشتید که اجرایی نشده است. درباره این طرحها توضیح میدهید؟
«پانیذ مستوفی» عضو هیات مدیره: همانطور که خانم پورپزشک اشاره کردند، مهمترین مشکل محافظهکاری بسیار زیاد بود و از طرفی به نیروی جوان جای کار داده نمیشد. یکی از مواردی که باعث شده بود برای حضور در هیئت مدیره خیلی راغب شوم، این بود که بتوانم کار جدیدی برای راهنمایان انجام دهیم و زاویه دید متفاوتی وارد هیئت مدیره شود، ولی متاسفانه به راحتی از روی طرحهای جدیدی که ارائه میشد گذشتند درحالیکه شاید میتوانست درآمد خوبی هم برای اعضای صنف به همراه داشته باشد. طرحی که من در نظر داشتم، میتوانست هم جنبه مالی داشته باشد و هم جنبه ارتقای تواناییها و مهارتهای اعضا؛ یعنی دو جنبهای که در هر کدامش اگر فعالیت میشد، میتوانست موفقیتآمیز باشد.
با توجه به این مشکلات و شرایط، پیشزمینهها و اختلافاتی که به آنها جسته و گریخته اشاره شد، چشمانداز شما از فعالیت جامعه راهنمایان گردشگری چیست؟
«مستوفی»: با توجه به شرایط کرونایی که ظاهرا تا دو، سه سال آینده همچنان گریبان ما را گرفته، برای تابآوری در این شرایط، آنچه به ذهنم رسید این بود که میشود از راههای دیگر کاری انجام داد؛ مثلا از فضای مجازی میشود استفاده کرد که سطح اعضا را ارتقاء داد. این زمان، فرصت خوبی است که کارهای تئوری را پیش ببریم تا اینکه امید به خدا دوباره شرایط برپایی تورها برقرار شود. درست است که کرونا پیش آمده، اما به اعتقاد من عمده این محدودیتها را افراد خودشان در ذهن خودشان میسازند، یعنی شما میتوانید از هر تهدیدی، از هر محدودیتی بهعنوان یک فرصت استفاده کنید؛ فقط کافی است این به ذهنتان بیاید و فضایی وجود داشته باشد که آن را عملی کنید.
آقای سماکرجبی، بهعنوان مدیرعامل قطعا میتوانید جزئیات بیشتری از این اختلافهایی که به آن اشاره شد و همچنین راه عبور از آنها به نفع اعضای صنف راهنمایان بگویید. این مشکلات از مجا شروع شد؟
«علی سماکرجبی» مدیرعامل: در حال حاضر با بسیاری از مسائل و مشکلات دست به گریبان هستیم. این بخشی از جامعه ماست که این مسائل و مشکلات در آن گریبانگیر همه شده و همه ما به نحوی درگیرش هستیم. همانطور که خانم مستوفی هم اشاره کردند، ما باید از فرصت کرونا استفاده بهینه کنیم، به نظر من و شاید برخلاف اعتقاد برخی دوستان، کرونا برای ما بهترین فرصت را ایجاد کرد که بتوانیم نبود زیرساختها و کمبودها را ببینیم که اگر روزی گردشگر انبوه بخواهد بیاید به کشورمان، بتوانیم شرایط استقبال از آنها را ایجاد کنیم. اما حتی اگر شش ماه دیگر، یک سال دیگر واکسن کرونا فراگیر شود و همه بتوانند آزادانه و به راحتی سفر کنند، باز ما درگیر مشکلات یک سال قبل و چند سال قبلمان هستیم. این فرصت بهترین موقعیت را در اختیار ما قرار میداد تا ما بتوانیم مشکلاتی که با آن مواجه بودیم را برطرف کنیم، ولی متاسفانه هیچ کدام از این اقدامات انجام نگرفت. ما بهعنوان یک تشکل که نماینده جمعی از راهنمایان هستیم، خواستار این بودیم که نقطه نظرات خودمان را به گوش مسئولان برسانیم، ولی با توجه به کارشکنیهایی که توسط رئیس هیات مدیره صنف انجام گرفت و اینکه هیچ کدام از اعضا را در جریان این امور قرار نداد، به مشکلات زیادی برخوردیم. تا امروز که بنده خدمت شما دارم صحبت میکنم، قریب یک سال است که ما درگیر این مسائل هستیم تا اینکه به نحوی بتوانیم صدای خودمان را به گوش مسئولان برسانیم و بگوییم که اعضای جامعه راهنمایان همه توانمند و متخصص هستند، برای تربیت و تخصص یک نیروی کارآزموده، مانند یک خلبان، هزاران ساعت باید وقت گذاشته شود تا فرد بتواند به مهارت لازم برسد و بتواند یک پرواز انجام دهد. در مورد راهنما هم همینطور است؛ راهنما یک فرد کاملا متخصص است. روز جهانی راهنما (دوم اسفند) نزدیک است؛ یکی از بزرگترین دغدغهها و تمام تلاشمان در این چند سال این بوده که بتوانیم راهنمای گردشگری را بهعنوان یک شغل تثبیت کنیم. تا وقتی میرویم جایی و میگوییم «من راهنما هستم»، مثل یک پزشک، مثل یک خطاط، مثل یک موزیسین و مثل هر شغل دیگری، راهنمای گردشگری را هم به رسمیت بشناسند. راهنمای گردشگری یک شغل قدیمی بوده؛ برای مسافران و کاروانهایی که در مسیر جاده ابریشم و تمام مسیرهای دیگر عبور میکردند، راهنما نقش محوری و اصلی را داشته؛ راهنما رهبر بوده برای آن گروه که میتوانسته اینها را نجات دهد و تمام این تجربه و مهارتها را امروز هم در دل تکتک بچههای راهنما داریم، یعنی هر کدام از این افراد سالیان سال تجربه دارند، تخصص دارند، به یک زبان یا چند زبان خارجی کاملا مسلط هستند، ولی الان با توجه به شرایط کرونا دارند شغلشان را تغییر میدهند. اگر این آدمها از این مجموعه بروند، جایگزینی برایشان نداریم. ما میخواهیم که دولت، وزارتخانه و همه نهادهای کشور به این قضیه توجه کنند و ارزش این صنف را بدانند و در حفظ این جایگاه بکوشند. تمام گردشگرانی که وارد کشور میشوند، به خاطر وجود این راهنماهاست که تصویر صحیحی از ایران دارند؛ راهنمایان تورها، در همراهی با توریستهای خارجی، تصویری را از ایران ارائه میکنند که تصویر حقیقی ایران است. برخلاف آن چیزی که رسانهها، از ایرانیان بهعنوان تروریست به جهان میشناسانند، بعضی از گردشگرانی که از این کشور میروند، چشمانی اشکبار دارند و میگویند ما نمیدانستیم ایران شما به این شکل است. این هنری است که راهنمایان تور در این چند ساله ایجاد کردهاند. خواسته ما دقیقا همین است که ارزش و جایگاه راهنمایان را درک کنند. دوم اسفند نزدیک است و ما چند سال است که تقاضا میکنیم روز جهانی راهنما در تقویم رسمی کشور ثبت شود و بهعنوان یک روز بینالمللی که همه راهنمایان در سراسر دنیا جشن میگیرند، در ایران هم شناخته شود اما عملا هیچ اتفاقی نیفتاده است. من سه دوره دبیر همایش راهنمایان بودم؛ در این دورهها خواسته ما این بود که راهنمای گردشگری بهعنوان یک هویت شغلی، ثبت شود که نشده. خواسته دیگری که داشتیم، این بود که از حضور راهنمایان بتوانیم در صدا و سیمای ملی استفاده کنیم. داستانها یا افسانهها یا توضیحاتی که راهنمایان در مورد سایتهای گردشگری تاریخی میدهند زمین تا آسمان با افرادی که در آنجا هستند و میآیند و مثلا در برنامههای مختلف میبینید، تفاوت دارد. هنر یا فن بیان راهنمایان، گفتن یک داستان، گفتن یک مجموعه که بتواند اینها را ترغیب کند، بسیار بسیار با افراد دیگر متفاوت است. ما داریم به گردشگرانی این توضیحات را میدهیم که از فرهنگ ما دور هستند، ولی همه آنها مشتاق شنیدن و دانستن اینها هستند. همین چند روز پیش در تخت جمشید تعدادی جوان عملیات پارکو انجام دادند؛ یا مثلا سال گذشته همین موقع فیلمی پخش شد که فردی داشت به مسجد شیخ لطفالله توپ فوتبال پرتاب میکرد. یا آن گردشگری که رفته در شهر سوخته و با اسکلتهای انسانها فیلم و عکس گرفته، اینها همه مصادیقی از تخریب آثار تاریخی است، ولی راهنمایان اصلی و راهنمایان حرفهای میتوانند جلوی این مضرات را بگیرند. خلاصه بگویم، خواسته ما این است که به جایگاه راهنمایان گردشگری اهمیت دهند، دردشان را بفهمند و کمک کنند. هرچند که دولت و وزارتخانه تا حد زیادی هم تلاش کردهاند، ولی الان روی سخنمان با تمام مسئولان کشور است که اگر این نیروها از دست بروند، جایگزینی برایشان نیست. ما درگیر عملیاتهایی فرسایشی و یکسری جنگهای داخلی بیهوده هستیم. از مسئولان میخواهیم که صدای ما را بشنوید و به ما کمک کنید، ما نیز، همدوش دولت هستیم و کمک خواهیم کرد تا همه باهم از تهدید کرونا به شکل فرصت استفاده کنیم و زیرساختهای گردشگری را بهبود ببخشیم.