محمدجواد صرامی:
جای خالی حمایت دولت از تئاترهای مستقل شهرستانها/ نگاه متولیان به تئاتر تجربی، واپسگراست
«محمدجواد صرامی» از شرایط گروههای تئاتر مستقل در شهرستانها و جای خالی حمایتهای دولتی از این گروهها و همچنین آثاری با رویکرد تجربی میگوید.
به گزارش خبرنگار ایلنا، شکسپیر هنوز در همهجای دنیا طرفدار دارد؛ هر سال نمایشنامههایش به زبانهای مختلف روی صحنههای کوچک و بزرگی میرود تا به شخیتهای ماندگارش جانی دوباره بدهند. گاهی به همان سبک و سیاق کلاسیک و گاهی با دراماتورژیها و افزودن نگاهی نو به قصه. در ایران هم متنهای این نمایشنامهنویس انگلیسی طرفداران خاص خود را دارد. از جمله تراژدیِ «مکبث» که بارها به شکلهای مختلف بازآفرینی شده است؛ «تتراکرومات» به نویسندگی و کارگردانی «محمدجواد صرامی» از خمینیشهر یکی از این دست اقتباسها از این نمایشنامه محبوب است. به بهانه اجرای این اثر در جشنواره تئاتر فجر، با صرامی درباره اقتباساش از این متن، اجرای آثار شکسپیر در ایران و فعالیت گروههای تئاتر مستقل در شهرستانها و تئاتر تجربی و مشکلاتی که دارد، گفتگو کردهایم که مشروح آن را میتواند در ادامه بخوانید:
تتراکرومات که شما بر اساس نمایشنامه «مکبث»، نوشته و اجرا کردید، چه فضایی دارد و اثر شما چگونه به این شاهکار شکسپیر نگاه کرده است؟
«تتراکرومات» اثری تجربی است که فضای کاملا سورئالی دارد. در آن از زاویه دید شخصیت مکبث و با نوع نگاه او به ماجرا نگاه میکنیم و برداشتهای روانشناسی را از آنچه که بر مکبث پس از کشتن پادشاه گذشته، مرور میکنیم. از طرفی، «تتراکرومات» نام یک بیماری نادر است که مبتلایان به آن، میتوانند یک حلقه از رنگ را بیشتر از افراد عادی ببینند و به اصطلاح چهار حلقهبین هستند. چنین تفاوتی، این قابلیت را به آنها میدهد که در تاریکی کامل هم بتوانند رنگها را تشخیص دهند. من این قابلیت را به شخصیت مکبث شکسپیر اضافه و بررسی کردم که آیا چشمهای او میتواند این نوع نگاه را داشته باشد؟ همین قابلیت، وقتی مکبث برای خوابیدن روی تخت پادشاهی و در تاریکی شب، چشمانش را میبندد، فضایی را برای او ایجاد میکند که بتوانیم شخصیت او را روانکاوی کنیم؛ فکرهایی که میکند، جدلهای ذهنی و روبهرو شدن او با کودکیاش، با مادرش و...
فکر میکنید تئاتر ایران چقدر توانسته در پرداختن به آثار شکسپیر نگاهی نو داشته و متنوع و موفق عمل کند؟
به نظرم در این زمینه میتوان گفت آنقدر کار تولید کردهایم که حتی از اندازههای استاندارد هم فراتر رفتهایم؛ اما مهمترین نکته این است که ما میبایست درک درستی از چنین نمایشنامههایی داشته باشیم و با این درک درست، آثار جدیدی را خلق کنیم اما بهنظرم در این نقطه قوی عمل نکردهایم. یعنی نمونههای فراوان برداشتهای متنوع از این نمایشنامهها داشتهایم اما از نظر کیفیت، در ساخت آثار قابل توجه، با کمبود مواجه بودهایم.
نمایی از نمایش «تتراکرومات»
اشاره کردید به اینکه اثر شما کاری تجربی محسوب میشود؛ شیوهای که در دورههایی در کشورمان شکوفا شده و آثار درخشانی در آن تولید میشود و در برهههایی هم به دام تکرار و افول میافتد. به عقیده شما، این شکل از تئاترها که مستلزم نگاه نو به متن و اجراست، چقدر از طرف نسل جوان و به خصوص در شهرهایی دور از پایتخت جدی گرفته میشود؟
در این زمینه میتوانم به سه مورد که به عقیده من روی جریان تئاتر تجربی ما تاثیر زیادی گذاشته، اشاره کنم؛ نخستین مورد مخاطبگریزی است. این جنس از تئاتر نتوانسته به اندازه کافی مخاطب به سمت خود بکشد که دلیلش هم کاملا واضح است: نبود حمایت از سیستم تئاتر تجربی. برای همین، تولیدها کم میشود؛ شرایطی که در آن گیشهها رونقی ندارد و حمایت تبلیغاتی نمیشوند، کارگردانها را به این سمت میبرد که دست از تولید چنین آثاری بردارند. مورد دوم این است که اصلا نگاه کارشناسی برای تولید این آثار از طرف مراکز اصلی متولی تئاتر وجود ندارد، و نگاه غالب، منفی و واپسگراست. یعنی اعتمادی وجود ندارد و بیشتر دنبال استفاده از آثار و متنهای آماده هستند که به دنیای رئالیستی و ایرانی خودمان بیشتر نزدیک باشد و حتی اگر متنی ایرانی بخواهد به سمت تئاتر تجربی برود، این نوع نگاه هنری را متولیان، به سختی میپذیرند و با آن ارتباط برقرار میکنند. مورد سوم، هم این است که تئاتر تجربی نیاز به آگاهی و درک کامل هنرمند از تئاتر دارد. به نظر من تئاتر تجربی اکنون تبدیل به راه فراری برای برخی شده تا بدون تسلط به قواعد و علم تئاتر، اثری را به این نام تولید کنند اما آنچه که در نهایت میبینیم، نه تئاتر تجربی که یک دورهمی است. درحالیکه برای شکستن قواعد، باید ابتدا بر آنها مسلط باشی. اما معمولا خیلیها این مرحله را در نظر نمیگیرند.
شرایط اجرای تئاتر گروههای جوان و مستقل در شهرستانها را بهعنوان یکی از گروههای فعال در این زمینه، چطور میبینید؟
امیدوارم از تئاترهای مستقلی که در شهرستانها پا میگیرد بیشتر حمایت شود. گروه تئاتر ما با نام «آبان» از سال ۹۵ به صورت جدی تئاتر تولید میکند و در این مدت هیچگاه درخواست هیچ نوع حمایت مالی را از دولت نداشتهام. اگر حرف از حمایت تئاترهای مستقل در شهرستانها میزنم، منظورم حمایت مالی و مادی نیست؛ اما حمایت معنوی و نقش تسهیلکننده دولت برای اجرای آثار این گروهها هم مستلزم یک برنامهریزی درست است. به نظر من تئاتر مستقل اگر در شهرهای دور از پایتخت پا بگیرد، میتوانیم به جایگاه بینالمللی که تئاترمان در گذشته داشت، برگردیم. تئاتر ما امروز رو به افول است و دلیلش به نظر من نبود حمایت درست از این حرفه، بیانگیزگی ناشی از آن برای هنرمندان و غالب شدن دغدغه اقتصادی فعالان تئاتری بر وجههای هنری کارشان است. وقتی از نگاه هنری در تئاتر دور شویم، از فرهنگسازی در جامعه دور میشویم. این نگاهی است که در تئاتر ایران رشد کرده اما امیدوارم با حمایت از برنامههای گروههای مستقل تئاتر، دوباره شاهد روزهای اوج این هنر باشیم.