علیرضا دهقان مطرح کرد؛
«ایساتیس» سند تصویری از هویت شهر تاریخی یزد است
کارگردان مستند «ایساتیس» میگوید: «ایساتیس» نه تنها از دید مردمشناسی که شاید از منظر جامعهشناسی و حتی رفتارشناسی هم قابل بررسی باشد. مامی عناصری که در این مستند درباره آن صحبت کردیم به یکدیگر وابسته است و همین باعث میشود یک مجموعهای از دادههای تصویری روبروی مخاطب قرار بگیرد که در نتیجهگیری در بستر تمامی علوم پایه و انسانی قابل بررسی باشد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مستند «ایساتیس» ساخته علیرضا دهقان برگزیده جشنواره سینما حقیقت شد. این فیلم همچنین در جشنواره فیلم فجر امسال جزو آثار نهایی برای کسب سیمرغ بلورین بهترین مستند است.
«ایساتیس» روایتی شاعرانه از شهر یزد است که با تمرکز بر اقلیم طبیعی، جغرافیایی و فرهنگی شهر تاریخی یزد تلاش کرده تاثیر رابطه انسان با طبیعت برای حفظ و رشد تمدن شهری را بررسی کند.
روایت دهقان در «ایساتیس» بر پایه نوعی از تحقیق و پژوهش است که مستندساز را از داخل کتابخانهها به دل جامعه میبرد و تلاش میکند با مشاهده و جستجو مخاطب را با آنچه که در ذهن داشته روبرو کند. با او پیرامون این مستند به بهانه حضور در جشنواره فیلم فجر گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید.
موضوعی که در مستند «ایساتیس» به آن میپردازید چیست و این دغدغه از کجا ناشی میشود؟ به فیلمهای قبلی شما بازمیگردد؟ اصلا چه شد به چهار عنصر حیات در مستند پرداختید؟
من در چند کار قبلیام به موضوع آب و بحران آب پرداختم اما در «ایساتیس» سعی کردم فضای کاری را متفاوت از کارهای قبلی پیش ببرم. برای همین در این فیلم به سراغ رابطه انسان و طبیعت میرویم و اینکه چطور میشود که انسان در یک منطقه جغرافیایی که از لحاظ آب و هوایی، زندگی کردن در آن دشوار است، یک شهری را بنا میکند، خیلی از شهرها در دنیا قدیمیتر و کهنتر از یزد بودند که به وجود آمدند ولی از بین رفتند. این رابطه و تعامل انسان با طبیعت است که ممکن است موجب ماندگاری آن شهر شود. اگر این رابطه شکل نگیرد هر شهری در هر کجای دنیا محکوم به فنا است. . برای شروع کار تقریبا همین چیزی که گفتم به عنوان تم اصلی در ذهن ما بود و این پرسش را مطرح کردیم که اساسا چه شد که ایساتیس شکل گرفت؟ ما چهار تا راوی برای فیلممان انتخاب کردیم. آب و باد و خاک و آتش چهار راوی فیلم ما هستند و ایساتیس لوکیشن فیلم ما بود که وقتی میخواستیم درباره آب حرف بزنیم کجا بهتر از یزد که مهد قناتها در ایران هستند. وقتی میخواستیم قصه خاک را بگوییم کجا بهتر از یزد که اولین شهر خشت خام دنیا است و الان با هفتصد هکتار بافت خشتی تنها شهر ثبت شده ایران در یونسکو هست. وقتی از آتش حرف میزنیم چه شهری بهتر از یزد که پایگاه زردشتیان است و در حال حاضر هم آتش در صنعت یزد نقش تاثیرگذاری دارد. در نهایت وقتی هم از باد حرف میزنیم شهر یزد شهر بادگیرها است. به خاطر همین لوکیشن یزد را انتخاب کردیم. برخی شاید بگویند به خاطر اینکه یزد زادگاه خودم هست این شهر را انتخاب کردم. شاید این موضوع هم به نحوی دخیل باشد اما وقتی قرار است از این چهار عنصر طبیعت صحبت کنیم جامعترین شهری که همه این خصوصیات را درون خودش دارد شهر یزد است. اینکه روی یک شهر تمرکز کردیم هم دو دلیل عمده داشت. نخست اینکه کار کردن در گستره جغرافیایی ایران نیازمند یک دقت در استفاده از تمام ظرفیتها است و اگر جایی از ایران را در مستند جا بگذاریم نسبت به آن اقلیم متهم به بیتوجهی میشویم. از طرفی هزینه ساخت چنین مستندهایی در گستره ایران بسیار بالا است. کما اینکه همین الان هم با وجود اینکه در یک اقلیم کار کردیم بسیار کار پر هزینهای شد و حالا چه برسد بخواهیم در کل ایران سفر کنیم و تمام این جغرافیای پهنآور را به تصویر بکشیم. البته از منظری هم میتوان تمامی این عناصر طبیعی را به تمامی ایران تعمیم داد و اینطور نیست که بگوییم به یک جغرافیای خاص وابسته است.
با توجه به اینکه مردمان هر دیار وابسته به جغرافیایی هستند که در آن رشد میکنند و خلق و خو و رفتارهای منحصر بفردی دارند؛ چقدر اقلیم جغرافیایی یک منطقه در شکلگیری فرهنگ مردمان آن منطقه تاثیرگذار است؟ همین شهر یزد که فیلمتان را در آن ساختید مردمانش به علت کویری بودن شهر معروف هستند به صبوری و پشتکار زیاد درکار و فعالیتهای اقتصادی. آیا میتوان بین اقلیم فرهنگی و اقلیم طبیعی رابطهای را در نظر گرفت؟
قطعا تاثیرگذار است و اتفاقا همین چهار عنصر طبیعی روی روحیات و فرهنگ مردمان یزد هم تاثیرگذار است. به عنوان مثال مشهور است که شهرهای اطراف یزد را آدمهایی میدانند که هم در زمینه اقتصادی موفق هستند و هم اینکه در مصرف کردن اهل قناعت هستند. این نشات گرفته از همان جغرافیا است. مثلا برعکس مناطق کوهستانی غرب یا شمال ایران که مردمان هر زمان از خانه بیرون میآمدند دسترسی به آب و چشمه داشتند. کشت دیم در آن مناطق فراوان است و از لحاظ تنوع غذایی بسیار گسترده است. اما مردمان یزد برای خوردن یک جرعه آب باید با ابتداییترین وسایل روزهای متمادی زمین را حفر میکردند تا به یک مسیر قنات برسند و چند لیتر آب استخراج کنند. برای همین چون دسترسی به هر چیزی برایش سخت بوده مردمان این منطقه در زمینه اقتصادی نگاه دقیقتری دارند. چون مردمان این منطقه برای هر چیزی که میخواستند داشته باشند تلاش کردند و هیچ چیزی به راحتی به دست نیامده است. حتی برای داشتن آب و هوای خوب هم مجبور بودند خانههایشان را طوری بسازند و بادگیرها را احداث کنند که کمی هوای خنک به داخل خانهها بیاید. آنقدر این سبک زندگی و سختی کشیدن در طول سالیان گذشته در مردمان این منطقه نهادینه شده که این روحیه اقتصادی هنوز هم در این شهر مشهود است. از لحاظ همزیستی ادیان هم شهر یزد ویژگیهای منحصربفردی دارد. خیلیها فکر میکنند شهر یزد با توجه به آن لقب دارالعباده یک شهر کاملا مذهبی است. ولی در طول تمامی سالیان گذشته مردمان یزد از هر دینی در کنار هم زندگی کردند و هیچگاه مشکلی بینشان به وجود نیامده است. این در حالی است که بافت شهر یزد مذهبی است و جالب اینجاست که در کنار مسجد جامع یزد چندین کنیسه یهودیان وجود دارد. حتی این مذهبی بودن را در مراسم عزاداری یزدیها هم میبینیم.
برای چی به یزد میگویند «حسینیه ایران»؟ برای اینکه هر زمان از سال که به شهر یزد سفر کنید مجالس روضهخوانی برای اهل بیت(ع) برپاست اما با این حال همزیستی خوبی میان مردمان این شهر برقرار است. هنوز هم در شهر یزد موقوفات بسیاری از جمله مدرسه و بیمارستان و غیره به نام زردشتیان است که مسلمانان و زردشتیان با هم از آنها استفاده میکنند. در ایساتیس ما نقدی هم به رفتار زیست محیطی فعلی داریم. در بحث آب وقتی ما نشان میدهیم آب را به سختی از زیر زمین بیرون آوردند و از طرفی در این شهر صنایعی که در چند سال اخیر احداث شده بیش از ظرفیت شهر و توان آبی آن است و روزانه بیش از ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار لیتر آب را هر کارخانههای کاشی از بین میبرد، بگذریم که نزدیک به صد کارخانه کاشی و فولاد در یزد داریم و این ظلم بزرگی به زیست این شهر کویری است. این یک پارادوکس است و باید به آن اشاره کرد که وقتی انسان در طول قرنها این شهر را با سختی و همزیستی با آب و خاک حفظ کرده است چطور میشود در عرض چند دهه این همه کارخانه آن را از بین میبرند. این هشدارهایی بود که ما موظف بودیم به آن اشاره کنیم. اگر جلوی این اتفاقها را نگیرند و شهر یزد با بحران آب و خاک و محیط زیستی روبرو شود ممکن است در دهههای آینده این شهر خالی از سکنه شود.
شما در «ایساتیس» از چند زاویه به شهر یزد نگاه میکنید. هم نقد اجتماعی میکنید، هم نگاه تاریخی به آن دارید و از طرفی دغدغههای محیط زیستی را هم لحاظ کردید. با توجه به ظرف زمانی و ساختاری هر مستند چطور میتوان به تمامی این دغدغهها پرداخت و برای مخاطب جذابیت ایجاد کرد؟
در ساختار مستندسازی به این شکل از مستند میگویند مستندهای ترکیبی با رویکرد شاعرانه. اینجور مستندها خودشان را وامدار یک سبک خاصی نمیدانند و در هیچ قالبی جا نمیگیرند اما از تمامی سبکهای مستندسازی هم بهره میبرند. این جنس مستندها سعی میکنند فراتر از سطح تجربیات روزمره زندگی مخاطب را به اندیشیدن پیرامون دغدغههایی که مطرح میشود، وادار کند. اساسا این نوع فیلمها یک رویکرد آوانگارد و تجربهگرا هم دارند. برای همین سعی بر این است در شکل ساختارشکنانه خود به یک زبان بصری جدید دست پیدا کنند. حالا شاخصههای این سبک فیلمسازی چیست؟ توجه به درام خرده پیرنگها، دقت در قاببندی و نماها و حرکت سیال دوربین، تدوین نامتعارف، توجه به جنبههای تجسمی تصویر و عناصر گرافیکی نور از ویژگیهای این سبک از مستندسازی است. اساسا جنس این نوع مستندها پرسشگری و پرسش آفرینی است.
با توجه به تعریف شما از این جنس از مستندها، جایگاه پژوهش در آن به چه شکل است؟ چقدر متکی به پژوهش به معنای رایج آن است و چقدر متکی به فیلمنامه است؟ چون ذات مستند خیلی نمیتواند قواعد فیلمنامهنویسی را رعایت کند به این دلیل که با یکسری اتفاقهای پیشبینی نشده در طول ساخت فیلم روبرو میشوید.
پژوهش در این جنس از آثار بسیار سختتر از شکل رایج آن است و شاید خیلی به چشم نیاید. راحتترین شکل پژوهش که در جشنوارهها هم اغلب داوران به آن توجه میکنند پژوهش کتابخانهای است که بیشتر به چشم میآید. یک زمان هست فیلمساز میخواهد درباره تاریخچه مثلا درباره یک مقطع یا رویداد تاریخی فیلم بسازد. این دست پژوهشها چون قبلا انجام شده بسیار راحت در کتابخانهها یا مقالات قابل دسترس است و فقط فیلمساز آنها را گردآوری میکند. یک زمانی هم قرار است راجع به موضوعی مستند بسازیم که اساسا هیچگونه منابع پژوهشی درباره آن وجود ندارد و باید از نقطه صفر پیرامون آن تحقیق کنیم و برای یافتن لوکیشن باید جستجو کنیم. برای همین پژوهش در این مدل بسیار سخت است چون قرار است با پژوهش کردن لوکیشن، زاویه دوربین و حتی موضوع را پیدا کنیم و قصه را پیرامون آن شکل دهیم. به صورت کلی مستندسازی بدون پژوهش، امکانپذیر نیست. اما برخی از مستندها کتابخانهای است و برخی میدانی و باید نسبت به هر نوع پژوهشی نگاه متفاوت به آن را در نظر گرفت. ضمن اینکه در سینمای مستند مثل سینمای داستانی با یک فیلمنامه ۱۰۰ صفحهای روبرو نیستیم که بخواهیم بر اساس پلانهایی که تعریف کردیم جلو برویم. ممکن است بعد از ماهها تحقیق و پژوهش، یک طرح کلی و یک قصه کلی در قالب ده صفحه میتواند به کارگردان کمک کند که مسیر خودش را در فیلم پیدا کند. این طرح ده صفحهای حاصل ماهها پژوهش و تحقیق است که به ما کمک میکرد بتوانیم لوکیشنهایمان را پیدا کنیم و بر اساس طرح به سراغش برویم و فیلمنامه و ایده خود را شکل بدهیم. در ایساتیس بسیاری از موضوعات و لوکیشنها در طول زمان از بین رفته بود و ما مجبور بودیم برای نشان دادنش مجدد آن را بازسازی کنیم. مثلا الان در یزد دیگر عروسی قنات برگزار نمیشود. شاید اگر ۵۰ سال پیش این مستند را میساختم بسیاری از این لوکیشنها و آداب و رسوم پابرجا بود. اما امروز تنها با اتکا به تصاویر و آلبومهای عکس و توضیح مردمان آن مناطق سعی کردیم مراسم عروسی قنات را بازسازی کنیم. مثلا بازار یزد امروز سرشار از تابلوهای تبلیغی نئون و درهای شیشهای و کنتورهای و دیگر مانند سابق خبری از آن فضای سنتی نیست. یا باید کل بازار یزد را به هم میریختم و از نو بازسازی میکردم که هم به لحاظ بودجه امکانپذیر نبود هم اینکه نمیشد به تمام کاسبان آن بازار بگویم تمام درهای الکترونیکی و شیشهای را تبدیل به درهای چوبی کنید. برای همین بخشی از بازار متروکه یزد را برای تصویربرداری انتخاب کردیم و بازار یزد قدیم را عین به عین بازسازی کردم. من دوست داشتم مخاطب وقتی فیلم را میبیند بدون اینکه شناختی از این شهر داشته باشد متوجه شود که در آن زمان به چه شکل مردمان زندگی میکردند و چه آداب و رسومی جاری بوده است. اینکه دوربین را برداریم و از مردم کوچه و بازار بپرسیم یا در نریشن بگوییم در گذشته به این شکل اینجا زندگی در جریان بوده که فایده ندارد و مخاطبی که این فضا را در داخل و خارج از اران ندیده نمیتواند درک درستی داشته باشد. تصویرسازی باید به شکلی باشد که مخاطب تمامی آن رفتارها را حس کند و با آن ارتباط برقرار کند.
راستی آزمایی وقایع گذشته چه جایگاهی در مستند شما دارد و چقدر از این فضاهایی که از گذشته یزد ساختید زائیده تخیل است؟
نمیتوان گفت که در این شکل از مستند تخیل جایی دارد. شاید اگر مستندی درباره یک فرد و یک اتفاق خاص بود میشد نسبت به بازسازی تمامی آن رویداد و وفاداری نسبت به اصل ماجرا صحبت کرد. ولی وقتی ما قرار است از یکسری آداب و رسوم حرف بزنیم دیگر فرقی نمیکند مثلا در یک عروسی چه مقدار انسان حضور داشتند. یا مثلا فلان ساربان چند تا شتر را در طول روز حرکت میداده. ما با یک کلیت و فرهنگی روبرو بودیم که قرار بود روایتگری بخشی از آن باشیم که امروز به دلیل تغییر در سبک زندگی از بین رفته یا کمرنگ شده است.
«ایساتیس» از یک منظر میتواند به عنوان یک مستند مردمشناسی هم مطرح باشد. چقدر میتوان به دادههای یک مستند به عنوان برشی از رفتارهای مردمان یک دیار استناد کرد؟
یک مخاطب در ایام جشنواره به من گفت اگر یک روزی به هر دلیلی مثلا زلزله، شهر یزد به این شکل وجود نداشته باشد مستند «ایساتیس» میتواند به عنوان یک سند تاریخی برای آیندگان قابل استناد و ارجاع باشد. البته امیدوارم هیچ وقت صحبت آن دوست رخ ندهد ولی «ایساتیس» نه تنها از دید مردمشناسی که شاید از منظر جامعهشناسی و حتی رفتارشناسی هم قابل بررسی باشد. من سعی خودم را کردم اکثر اتفاقات مربوط به یک خطه از سرزمین و مردمان آن را به تصویر بکشم. تمامی عناصری که در این مستند درباره آن صحبت کردیم به یکدیگر وابسته است و همین باعث میشود یک مجموعهای از دادههای تصویری روبروی مخاطب قرار بگیرد که در نتیجهگیری در بستر تمامی علوم پایه و انسانی قابل بررسی باشد.
به نظر میرسد مستند گرانی را تولید کردید. از شرایط تولید و بودجه بگویید. آیا سازمانها و نهادها از این اثر ملی حمایت کردند؟
این فیلم کاملا با بودجه شخصی ساخته شد. من قرار بود ایساتیس را سال ۹۰ – ۹۱ بسازم. هر بار به دلیل پیدا نشدن حامی مالی این اتفاق به تاخیر میافتاد تا اینکه یک جایی تصمیم گرفتم خودم بروم به سراغ ساخت فیلم. چون هر چقدر این ماجرا عقب میافتاد شرایط تولید هم سختتر میشد و تا الان به جز کمک سازمان فرهنگی هنری شهرداری یزد که بعد از ساخته شدن فیلم صورت گرفت، حمایت هیچ نهاد و سازمانی دیگر از فیلم ما صورت نگرفته و ما همچنان مذاکراتمان را ادامه میدهیم تا بتوانیم شرایط بهتری برای عرضه فیلم ایجاد کنیم. برنامههایی برای فروش و اکران در سطح بینالمللی داریم که با پخش کنندگان در حال گفتگو هستیم و همچنین برای اکران در ایران نیز منتظر شرایط مناسب هستیم.