یادداشتی از بهزاد خاکینژاد؛
صلاحیت دولت برای صنف مدرسان تئاتر!
بهزاد خاکینژاد از ابهامات پیش روی کار صنفی در حوزه تئاتر نوشته و اینکه در بروشور ثبت انجمن صنفی کارگری از دو شرط اساسی برای تشکیل صنف، یاد شده است: «قرارداد کار و بیمه» که البته همین دو شرط هم برای عضویت همه رعایت نمیشود. اما مدیر روابط کار این اداره معتقد است «داشتن صلاحیت کارگری» بر این دو برتری دارد.
به همان میزان که تشکیل کانونهای صنفی فراگیر هنری در وزارت کار به دلیل نامشخص بودن نقش کارفرما و قرارداد کار و اولویت انحصاریاش، فاقد وجاهت صنفی و فراگیر است، به همان میزان هم تشکیل انجمن صنفی در اداره کار استان تهران با وجود مدارک شغلی و قراردادکار و بیمه و… حاوی برخوردهای سلیقهای است. این سلیقه وقتی بیشتر پررنگ میشود که مدیر روابط کار در آستانه بازنشستگی با محافظهکاری نسبت به تشکیل انجمنها اقدام کرده و مدارک را تا سقف ملاک سلیقه خود تغییر میدهد؛ مدارکی که افزون بر دستورالعمل منتشرشدهی آن اداره کل است.
در بروشور ثبت انجمن صنفی کارگری از دو شرط اساسی برای تشکیل صنف، یاد شده است: «قرارداد کار و بیمه» که البته همین دو شرط هم برای عضویت همه رعایت نمیشود. اما مدیر روابط کار این اداره معتقد است «داشتن صلاحیت کارگری» بر این دو برتری دارد.
اینجا چند ابهام پیش روی کار صنفی قرار میگیرد:
۱- تشکیل انجمن صنفی مگر برای حمایت از کارگر نیست؟ و مگر مبنای کارگر بودن، قرارداد کار نیست؟ مگر در قانون کار حتی قرارداد شفاهی معتبر نیست چه رسد به قرارداد کتبی؟
۲- صلاحیت حرفهای و مهارتی یک کارگر در صلاحیت قضاوت اداره کار نیست. برای نمونه صلاحیت مدرس تئاتر در اختیار دانشگاه و آموزشگاه تئاتر و وزارت ارشاد و وزارت علوم است و ارتباطی به وزارت کار ندارد. ادارهی کار صلاحیت تشخیص صلاحیت حرفهای را ندارد و چنین وظیفهای هم ندارد چراکه صلاحیت حرفهای در شرایط کارگر بودن و تشکیل انجمن نیامده است. صلاحیت حرفهای مدرس پیشتر توسط نهاد ذیصلاح تایید شده که اکنون با مرکز آموزشی قرارداد بسته است.
۳- مدرسان تئاتر تنها قشر از اهالی تئاتر هستند که مدارک قانونی اثبات کارگری را حتی بیش از نیاز قانونی اداره کار دارند؛ از قرارداد و گواهی کارفرما تا بیمه تامین اجتماعی و گواهی سایت دانشگاه و فیش حقوقی و کد تدریس مصوب و…
۴- انجمن صنفی مدرسان مدعو و انجمن صنفی هنرمندان تئاتر تهران و بسیاری از انجمنهای دیگر با همین رویه قانونی (حتی بدون قرارداد و بیمه) فعالیت میکنند. حالا اداره کل را چه شده است که از تشکیل صنفی اندیشمند این همه هراس دارد؟
۵- از روز دانشجو که هیات موسس انجمن مدرسان تئاتر به اداره کار معرفی شد، در فاصله این دو ماه چندین جلسه و نامهنگاری انجام شد تا سرانجام محسن یاوری (مدیر روابط کار) به طور آشکار و غیرقانونی از تشکیل صنف مدرسان تئاتر جلوگیری کند. پشت پردهی این ماجرا چیست؟
به نظر میرسد مدیر روابط کار در ماه پایانی اشتغال خود و در آستانه بازنشستگی دچار محافظهکاری شده و حتی با تشکیل انجمن صنفی همچون روند قانونی انجمنهای پیشین مخالفت میکند. پرسش اینجاست که آیا این مخالفت ریشه در نگاه صنفستیز دولتی و سی سال خدمت وی دارد و یا از منابع دیگری پشتیبانی میشود؛ همان منابعی که در این دو سال مقابل صنف مستقل مدرسان تئاتر ایستادهاند!؟ آیا تشکیل انجمنهای ضدصنفی فراگیر هنری در وزارت کار و حاشیههای پررنگ آن موجب هراس دوران بازنشستگی نشده است!؟
هر چه هست مدرسان تئاتر با مدارک قانونی خود اعم از قرارداد و بیمه و فیش حقوقی و گواهی آموزش و کد قانونی تدریس و مشخص بودن نقش کارفرما، دست از تشکیل صنف مستقل خود نمیکشند چراکه در قالب قانون کار به دنبال حق پایمالشده در دهههای گذشته توسط دولت و نهادهای آموزشی و شبهصنفهای وابسته هستند؛ حتی اگر تشکیل این صنف به روزهای پس از بازنشستگی آقای مدیر باسابقه برسد و حتی اگر انجمنهای ضدصنفی فراگیر هنری وزارت کار در هویت انحصاری دیکتهشده تشکیل شوند.
اما مدیران دورهای دولتی بدانند که این شیوههای سازمانیافته به نام دولت و در تاریخ نهاد اشتغالزایی (بخوانید اشتغالزدایی) ثبت خواهد شد و وای بر دولتی که نداند مدیران میانی و ستادیاش با سلیقه خود چگونه علیه زیست و آتیه و اجتماع کارگران، عمل میکنند تا با نفسی راحت حکم بازنشستگی بگیرند از شغلی که در آن موظف به ایجاد شغل و تداوم شغل شاغلان بودهاند اما…!