خبرگزاری کار ایران

خواننده و نوازنده خطه خراسان مطرح کرد؛

موسیقی مقامی خراسان تحریف شدنی نیست/ موسیقی خراسانی در شادی‌ها و بزم‌ها کاربرد ندارد

موسیقی مقامی خراسان تحریف شدنی نیست/ موسیقی خراسانی در شادی‌ها و بزم‌ها کاربرد ندارد
کد خبر : ۱۰۳۳۴۴۹

عبدالعزیز احمدی می‌گوید: مقام‌های ما دارای ریشه‌اند و آن بن و ریشه‌ها تا آن حد گسترده و مستحکم هستند که هیچ بادی نمی‌تواند آن‌ها را تکان دهد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، براتعلی ابراهیمی یکی از هنرمندان پیشسکوتی است که چندی قبل از دنیا رفت. وی استاد صاحب سبک «نوای سرحدی فریادی» و یکی از مفاخر موسیقی مقامی شهرستان تایباد بود که روز یکشنبه دوازدهم بمهن‌ماه در سن ۸۸ سالگی درگذشت. 

عبدالعزیز احمدی (خواننده و نوازنده) اهل تربت جام یکی از هنرمندانی است که سال‌هاست برای ماندگاری و ارتقا موسیقی مقامی منطقه خراسان و تربت جام تلاش می‌کند. او درباره اهمیت زنده‌یاد براتعلی ابراهیمی در موسیقی خراسان و منطقه تایباد می‌گوید: براتعلی ابراهیمی بیش از هشتاد سال عمر کرده و من مطمئنم از ده سالگی به دنبال موسیقی رفته است. او بیش از نیم قرن در عرصه موسیقی فعالیت مفید داشته و اگر اندوخته‌ها و داشته‌هایش همراه با خودش دفن شده باشد نهایت بی‌انصافی است و به نسل‌های آینده ظلم شده است. با او درباره این هنرمند و موسیقی تربت جام و مقام‌های آن گفتگو کرده‌ایم.

زنده‌یاد براتعلی ابراهیمی یکی از مفاخر موسیقی خراسان بود، اهمیت‌ و جایگاه او در این موسیقی چیست؟

براتعلی ابراهیمی اهل و ساکن روستای جوزقان باخرز از توابع شهرستان تایباد بود. من اهل تربت جام هستم و با اینکه تایباد و تربت جام بله لحاظ جغرافیایی یک منطقه نیستند، اما به لحاظ موسیقی به یکدیگر نزدیک هستیم. می‌توان اینگونه گفت تربت جام (پایتخت موسیقی خراسان)، تایباد و دیگر شهرهای جنوب خراسان به لحاظ موسیقایی به هم نزدیکیم. بر همین اساس زنده‌یاد براتعلی ابراهیمی را می‌شناسم. زنده‌یاد براتعلی اهل روستا بود و مانند دیگر اهالی روستاهای منطقه، کشاورز و دامدار بود و فردی پرتلاش و زحمتکش به حساب می‌آمد. 

او در چه اموری از موسیقی تبحر داشت؟ 

ایشان تبحر خاصی در مناجات‌خوانی، منقبت‌خوانی داشت و در زمینه آوازهای محلی منطقه آثار بسیاری را از خود به جای گذاشته است. زنده‌یاد براتعلی، ضمن همکاری با صداوسیمای خراسان در اغلب جشنواره‌های داخلی منطقه و کشور، همچنین رویدادهایی که وجودشان در آن‌ها لازم بوده، شرکت می‌کرد. تا آنجا که من آگاهی دارم رزومه خوبی از خود به جای گذاشته‌ و اموری که گفتم بخشی از فعالیت‌های هنری اوست. 

با توجه به اینکه اساس آموزش و یادگیری ترانه‌ها، نغمات و مقامات موسیقی مناطق مختلف، سینه به سینه است، تا چه حد برای ضبط و ثبت آثار هنرمندانی چون براتعلی ابراهیمی تلاش می‌شود. 

متاسفانه ذات بشر اینگونه است که پس از فوت بزرگان به یاد آن‌ها می‌افتیم، یعنی تا زمانی که افراد برجسته و با اهمیت در قید حیات هستند، سراغی از آن‌ها نمی‌گیریم؛ بخصوص شخصیت‌های هنری مانند براتعلی ابراهیمی و امثال ایشان. بی‌شک در ایران کهن و خراسان بزرگ شخصیت‌های بزرگی داشته‌ایم و داریم و تعدادشان کم نیست. جای تاسف است، تا زمانی که این بزرگان زنده هستند ساده از کنارشان رد می‌شویم و زمانی که از دست می‌روند، بیدار می‌شویم و حسرت می‌خوریم و به یادشان می‌افتیم، در حالی هیچ کاری برایشان نکرده‌ایم. 

از ایشان چه آثاری به جا مانده است؟ 

راستش نمی‌توانم درباره جزییات آثار هنری مرحوم ابراهیمی نظر دهم، زیرا به طور کامل از فعالیت‌های‌شان خبر ندارم، اما امیداورم زندگی این هنرمند رابه تصویر کشیده باشند. تا آنجا که به یاد دارم آقای هوشنگ جاوید که برای موسیقی خراسان زحمات بسیاری کشیده، مستندی از زندگی ایشان ساخته است، اما خب یک دست صدایی ندارد. از طرفی نیز اوضاع اقتصادی مملکت که بر هیچکس پوشیده نیست، بر مشکلات موجود افزوده است. تا پیش از بحران کرونا و در سال‌های قبل‌تر جشنواره‌هایی با عناوین مختلف برگزار می‌شد که اتفاق خوبی بود، زیرا لااقل هنرمندان به این بهانه گرد هم می‌آمدند و با یکدیگر تعامل داشتند. حال نیز بیش از یک سال است که ویروس کرونا شیوع پیدا کرده و باعث خانه‌نشینی هنرمندان شده است. البته هنرمندان خطه جنوب خراسان ذاتا انسان‌های بسیار کم توقعی هستند و از دولت و نهادها و دستگاه‌ها و مردم هیچ انتظاری ندارند. شخصا بارها به خودم و دوستانم گفته‌ام، ما به خواسته خودمان و بر اساس احساسات قلبی و ذوقی که داشته‌ایم، وارد عرصه هنر شده‌ایم. فرهنگ و هنر مرز بوممان در رگ و خونمان است و هدیه و نعمتی خدادادی است و آن را پاس می‌داریم و از هنر منطقه‌مان پاسداری می‌کنیم. به نظرم هرکس دستی به کاری دارد یا مثلا دوربینی دارد باید کاری کند و در راستای کاری که می‌کند مسئول است و باید به تعهدش عمل کند. اگر چنین روحیه‌ای وجود داشته باشد زندگی هنرمندان بزرگ اما در انزوا قرار گرفته به صورت تصویری یا مکتوب مورد توجه قرار می‌گیرد و کاش چنین باشد. در نهایت برای حفظ اندوخته‌های بزرگان موسیقی مناطق تمهیدی اندیشیده شود. به طور مثال براتعلی ابراهیمی بیش از هشتاد سال عمر کرده و من مطمئنم از ده سالگی به دنبال موسیقی رفته است. او بیش از نیم قرن در عرصه موسیقی فعالیت مفید داشته و اگر اندوخته‌ها و داشته‌هایش همراه با خودش دفن شده باشد نهایت بی‌انصافی است و به نسل‌های آینده ظلم شده است. 

خودتان چه فعالیتی دارید؟ 

 بیش از یک سال است که در هیچ برنامه‌ای حضور نیافته‌ام و فعالیت‌های هنری نداشته‌ام. تنها کاری که می‌کنم خواندن و نوشتن است و برای دل خودم ساز می‌زنم. البته بیش از ده سال است که در زمینه موسیقی و در رابطه با هنرمندان نسل‌های پیش و افرادی که ندیده‌ام و فقط نامشان را شنیده‌ام، همچنین درباره جزییات مقامات تحقیق و پژوهش می‌کنم. در رابطه با اغلب آن هنرمندان تحقیق کرده‌ام و از زندگی‌شان اطلاعاتی کسب کرده‌ام و این رویه همچنان ادامه دارد. درباره مشاغل مردم منطقه نیز پژوهش می‌کنم. یکی‌دیگر از موضوعاتی که به آن پرداخته‌ام تحقیق درباره مشاغل مردم منطقه پیش از رواج مدرنیته و دنیای الکترونیکی و دیجیتال است. به طور مثال این موضوع را پیگیری کرده‌ام که مردم منطقه چگونه زندگی‌شان را با دامداری می‌گذرانده‌اند و از دام‌ها چه استفاده‌هایی می‌کرده‌اند. 

با وجود آنکه اصل و کلیت موسیقی خراسان در تمام مناطق یکی است اما در جزییات تفاوت‌هایی وجود دارد.

موسیقی خراسان دارای دو قطب شمال و جنوب منطقه است. دوستان کرمانج ما در شمال خراسان ساکن هستند و تربت جام و مناطق اطراف آن جنوب خراسان را تشکیل می‌دهند. همانطور که گفتم به گفته هنرمندان، پایتخت موسیقی خراسان تربت جام است و قوچان نیز در شمال خراسان قرار دارد و به لحاظ موسیقی دارای اهمیت بسیار است. بیرجند، تربت حیدریه، زورآباد، خاف و سرخس، تایباد و برخی دیگر از مناطق زیرمجموعه منطقه جام ما هستند. حال در این مناطق نحوه پرداختن به موسیقی جزییات و بالا و پایین‌هایی دارد که اساس آن‌ها ریز و لحن لهجه‌هاست. اما در کل ریشه این موسیقی‌ها و صدای آن‌ها و آوازها یکی است. یعنی اینکه اگر کلی و استانی و کشوری بنگریم موسیقی خراسان در همه مناطق یکی است. 

درست است که اگر مخاطب با لحن و لهجه‌های مناطق مختلف خراسان آشنا نباشد متوجه تفاوت جزییات نیز نخواهد شد.؟

به هرحال خواه ناخواه لهن و لهجه‌ها بر اساس فرهنگ و جغرافیای هر شهر و روستا با یکدیگر متفاوت است و موضوع دیگر اینکه اهالی خراسان به گویش و لهجه‌های مناطق مختلف استان آشنایی دارند و اینگونه نیست که زبان یکدیگر را نفهمند. به طور مثال من با اینکه اهل تایباد و خاف نیستم اما به گویش مردم این دو منطقه کاملا آشنایی دارم و زبانشان را می‌فهمم. 

 دوتار که ساز اصلی هنرمندان خراسان است در مناطق مختلف دارای چه تفاوت‌هایی‌ست؟ 

ساختار ساز دوتار در همه مناطق خراسان یکی است. حال در برخی مناطق دوتار دارای هشت پرده است و در برخی دیگر تا ۱۸ پرده افزایش می‌یابد. اما سبک دوتارنوازی از بیرجند تا تربت جام و مناطق دیگر یکی است، این در حالی است که نحوه نواختن دوتار چندین سبک دارد. یکی سبک پنجه‌نوازی است که توسط مرحوم سلیمانی که دوتارنوازی بسیار زبده بوده و اصلیتشان جوزقانی است ابداع شده و عده‌ای آن را با پنجه سلیمانی می‌شناسند. برخی نیز فعالان این شیوه را پنجه‌نوازان می‌خوانند. ریز و سرپنجه نیز شیوه دیگری است که توسط زنده‌یاد ذوالفقار عسکریان ایجاد شده است. ایشان بیشتر بر اساس موسیقی تربت جام فعالیت کرده است. برخی نیز برای نواختن دوتار از پنجه و سرپنجه و ریز استفاده می‌کنند. اگر تفاوتی وجود داشته باشد همین مواردی است که گفتم وگرنه آواها و صداها و خواندن‌ها در همه مناطق خراسان یکی است و تفاوتی در این زمینه وجود ندارد. 

ساز و دهل و دوبوقه و نی هفت‌بند نیز برخی دیگر از سازهای منطقه خراسان هستند. درباره تفاوت نواختن این سازها نیز توضیح دهید. 

 این سازها در مناطق خراسان مرسوم هستند. در این زمینه مقام‌ها و بازی‌های آیینی یکی است و لباس ما نیز در تربت جام و خاف و تایباد و سرخس و مناطق دیگر، دسته‌بندی‌های متفاوتی ندارد و در همه مناطق یکی است؛ مگر تربت حیدریه و کاشمر که سازه لباس‌های‌شان متفاوت است. به طور کلی سرنا و دهل در مناطق دیگر ایران نیز مرسوم هستند و تفاوت آن‌ها در نواختن به لحن و گویش و زبان مردم اقوام مختلف بستگی دارد. البته ساختار سرنا در برخی مناطق بر اساس همان لحن‌ها و گویش‌ها و فرهنگ‌ها در نوع پرده‌بندی‌ها نیز با دیگر شهرها متفاوت است. و اینکه کردهای قوچان علاوه بر سرنا ساز دیگری دارند که ما به آن دوسازه می‌گوییم که آن را با نام قوشمه نیز می‌شناسند. 

درباره مقام‌های موسیقایی خراسان و تربت جام چه می‌دانید؟

بزرگترین مقام ما، مقام سرحدی است. سرحدی دارای دو بخش دوبیتی و غزل است. بیشتر پیشکسوتان ما فرموده‌اند سرحدی غزل مادر دیگر مقام‌های زیرمجموعه است، یعنی دیگر سرحدی‌ها از سرحدی غزل نشات گرفته‌اند. سرحدی به سرحد، یعنی مرزی بین افغانستان و ایران وابسته است. اگر به افغانستان بروید خواهید دید که موسیقی‌دانان این کشور نیز مقام سرحدی دارند. این را هم بگویم که در گذشته اهالی این نوار مرزی، اعم از مرزدارها، مرزبان‌ها و مرزنشینان را سرحدنشین می‌گفته‌اند و در داخل ایران از بیرجند تا سرخس اینگونه بوده است. در نهایت اهالی همه مناطق خراسان بر مقام سرحدی، چه دوبیتی و چه غزل، مسلط هستند. «جمشیدی»، «کوهسانی» و «هزاره‌ای» مقام‌های مطرح دیگری هستند که جزییات و نحوه نواختن و خواندشان وابسته به طوایف و قبیله‌هاست. به طور مثال هزاره در مناطق ما نام طایفه‌ای است. 

هزاره منطقه خراسان با هزاره‌های اهل کشور افغانستان متفاوت است؟ 

خیر تفاوتی ندارد. 

موسیقی منطقه سیستان و بلوچستان نیز نقاط مشترکی با موسیقی افغانستان دارد. شباهت موسیقی خراسان و افغانستان در چه حد است؟ 

نقاط مشترک موسیقی خراسان و افغانستان از گذشته‌های دور، یعنی آن زمان که خراسان بزرگ دارای موسیقی بوده، وجود داشته و این مرز تا کابل و پل ابریشم و سمرقند و بخارا وسعت داشته است. این موسیقی نه فقط در افغانستان که بخش‌هایی از آن در موسیقی تاجیکستان نیز وجود داشته است. با اینکه گویش‌ها و لهجه‌ها تفاوت‌هایی را ایجاد کرده، اما اگر موسیقی‌دانان اصل موسیقی را مورد توجه قرار دهند، متوجه خواهند شد اصل قطعات و مقام‌ها یکی بوده و این گویش‌ها هستند که تفاوت‌هایی را ایجاد کرده‌اند و گذشت زمان و تغییر وضعیت‌های اقلیمی و فرهنگی و جغرافیایی عامل آن تفاوت‌هاست. 

در برخی مقالات و نوشته‌ها اینگونه توضیح داده شده که موسیقی تربت جام و خاف و سرخس و دیگر مناطق اغلب در مراسم شادی کاربرد داشته، آیا این نظریه درست است؟ 

برعکس آنچه می‌گویید اتفاقا موسیقی ما حزین و حزن‌آور است. در اصل ما می‌گوییم موسیقی محلی عرفانی، یعنی بیشتر در شاخه عرفان فعال هستیم و موسیقی‌مان اینگونه می‌طلبد. بنابراین، موسیقی دوتار ما در مراسم شادی و بزم‌هایی که رقص و بزن و بکوب دارد آنچنان جایگاهی ندارد. دوتار در مجالس مهم که شخصیت‌های بزرگ در آن حضور دارند و از فرهنگ و هنر و البته عرفان چیزی می‌دانند، نواخته می‌شود. در این میان برخی شعرها مذهبی و خاص یا نیمه مذهبی‌اند و دیگر آثار نیز آوا و کارآوا دارند و تعدادی دیگر در جشن‌ها و عروسی‌ها نیز مورد استفاده قرار می‌گیرند. موسیقی ما در کل برگرفته از زندگی آحاد مردم منطقه است. اگر موسیقی خراسان حزین است، دلیلش اتفاقاتی است که طی طول تاریخ رخ داده است. به هرحال خراسان مرزی برای ورود و تهاجم مغول‌ها بوده و اتفاقاتی که در این زمینه رخ داده زندگی مردم را تحت تاثیر قرار داده است. در ادامه همانطور که گفتم موسیقی منطقه بر گرفته از زندگی مردم است. آن‌ها درد و غم داشته‌اند و طی دورهمی‌ها و شب نشینی‌ها، ضمن یاد کردن از گذشته خویش، آلام و مصائب خود را با سازشان بیان می‌کرده‌اند. 

 مقام‌های موسیقی خراسان ازچه مقولاتی برداشت شده؟ 

اغلب مقام‌های ما از حیوانات وحشی، یا کارها و اتفاقات گرفته شده است. به طور مثال مقام کبک‌زری مربوط به این پرنده در مناطق کوهستانی است. یا اینکه مثلا مقام جَل شاخه‌ای از مقام «الله» است که هم با دوتار و هم با سرنا نواخته می‌شود. مقام «الله» شاخه‌های دیگری نیز دارد که کبک زری هم یکی از آن‌هاست. 

مقام نوایی نیز متعلق به منطقه شماست؟ 

بله. گاه از زیر شاخه‌های مقام «الله» در پیش پرده‌های نوایی نیز استفاده می‌شود. 

مقام‌های منطقه خراسان از ابتدا دارای کلام بوده‌اند؟ 

برخی از مقام در گذشته فاقد کلام بوده‌اند اما با پیشرفت‌های صورت گرفته دارای کلام شده‌اند. مثلا مقام «الله» تا پیش از دوران ما فاقد کلام بوده و با دوتار و یرنا نواخته می‌شده. مقام کبک‌زری نیز قبلا کلام نداشته است. به هرحال دنیا در حال پیشرفت است و هنرمندان و موسیقی‌دانان نیز مجبورند با زمانه حرکت کنند تا عقب نمانند. 

این همراهی با زمانه و تغییراتی که در پی آن می‌آید، باعث تحریف مقام‌ها نخواهد شد؟ 

مقام‌های ما دارای ریشه‌اند و آن بن و ریشه‌ها تا آن حد گسترده و مستحکم هستند که هیچ بادی نمی‌تواند آن‌ها را تکان دهد. زمانی گروه‌نوازی برای ساز دوتار معنایی نداشت و از دهه شصت به بعد بود که گروه‌نوازی بر اساس دوتار باب شده است. حتی دیگر سازها نیز در گروه‌نوازی‌ها دوتار را همراهی می‌کنند. کمانچه، بم‌تار، نی و دف برخی از سازهایی هستند که با دوتار همراهی می‌کنند. موضوع مهم این است که همه این موارد بر اساس مقام‌ها رخ داده‌اند و اینطور نبوده که مقام‌ها در خدمت این تغییرات و اتفاقات جدید باشند. خداراشکر موسیقی مقامی ما تا به امروز حفظ شده و از این به بعد نیز چنین خواهد بود. 

آیا در آینده نزدیک اثر جدیدی از شما منتشر نخواهد شد؟ 

حدود دوسال است که در زمینه تولید اثر با هنرمندان ساکن در تهران همکاری می‌کنم و طی این همکاری چند مقام را خوانده‌ام اما شیوع کرونا فعلا مانع استمرار این اتفاق شد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز