خبرگزاری کار ایران

کارگردان «تک تیر‌انداز» مطرح کرد؛

مدیران فرهنگی در فراموش شدن قهرمان‌ در سینما موثر بوده‌اند/ ساخت فیلم پرهزینه برازنده‌ی پرده‌ی سینماست

مدیران فرهنگی در فراموش شدن قهرمان‌ در سینما موثر بوده‌اند/ ساخت فیلم پرهزینه برازنده‌ی پرده‌ی سینماست
کد خبر : ۱۰۳۱۳۱۹

کارگردان فیلم تک‌ تیرانداز باور دارد که قهرمان در سینمای ایران فراموش شده است. علی غفاری دلیل این موضوع را مشکلات پیش‌روی فیلمساز در هنگام ساخت فیلم‌های قهرمان‌پرورانه قلمداد می‌کند. به گفته او؛ مشکلات تامین تجهیزات برای ساخت قهرمان‌پرورانه باعث می‌شود که یک فیلمساز خود را درگیر مشکلات نکند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، «تک تیرانداز» به کارگردانی علی غفاری توانسته به بخش سودای سیمرغ سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر راه یابد. این فیلم برای نخستین بار در ایام پیش‌روی جشنواره فجر، روانه پرده نقره‌ای می‎شود و داستان زندگی شهید «عبدالحسین زرین» در سال‌های ۶۱ تا ۶۲ را روایت می‌کند. 

کارگردان فیلم تک‌ تیرانداز باور دارد که قهرمان در سینمای ایران فراموش شده است. غفاری دلیل این موضوع را مشکلات پیش‌روی فیلمساز در هنگام ساخت فیلم‌های قهرمان‌پرورانه قلمداد می‌کند. به گفته او؛ مشکلات تامین تجهیزات برای ساخت قهرمان‌پرورانه باعث می‌شود که یک فیلمساز خود را درگیر مشکلات نکند. در گفتگو با این کارگردان، وضعیت قهرمان در سینما و چرایی حضورش در این دوره از جشنواره مورد بررسی قرار گرفته است. 

دهه‌های ۶۰.۷۰ و اوایل دهه‌ی ۸۰، قهرمان و قهرمان‌پروری مورد توجه اهالی هنر هفتم قرار گرفت، در سال‌های اخیر، قهرمان در سینمای ایران فراموش شد و به نظر می‌رسد که ضدقهرمان مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. به نظر شما، چه موضوعی سبب این تغییر ذائقه در سینمای ایران شده است؟ 

بله؛ داستان فیلم تک‌تیرانداز، معرفی و پرداخت یک قهرمان است. اصولا حضور قهرمان در فیلم، یکی از دلایلی بود که مرا به فیلمنامه تک‌تیرانداز علاقمند کرد. البته در این سال‌ها تعداد قهرمانان سینمای ایران روز به روز کمتر شده تا آنجا که از حضور قهرمان در سال‌های اخیر کاملا محروم هستیم. اما من باور دارم که سینمای ایران به حضور قهرمان نیاز دارد. شور و حال مخاطبان سینما به هنگام تماشای فیلم‌های قهرمان‌محور با دیگر فیلم‌ها متفاوت است. من هم در حد توان خود تلاش کرده‌ام قهرمان را دوباره به سینمای ایران حتی به اندازه کوچک برگردانم اما نمی‌دانم در این کار تا چه میزانی موفق بوده‌ام فقط امیدوارم رو سفید باشم. 

 قهرمانان بزرگی در عرصه دفاع مقدس ما نقش‌آفرینی کرده‌اند اما برای پرداختن به این شخصیت‌ها در یک روایت تصویری ما به امکانات ویژه‌ای نیاز داریم که سینمای ایران از این فرصت محروم بوده و فیلمسازان ایرانی همواره با تجهیزاتی فرسوده و قدیمی روبرو هستند. می‌شود گفت شرایط فعلی مطلوب فیلمسازان ایرانی نیست به همین دلیل آن‌ها ترجیح می‌دهند که خود را گرفتار این مشکلات نکنند. وقتی که امکانات و تجهیزات موجود به این شکل است، فیلمساز ترجیح می‌دهد فیلمی «Low budget» (کم هزینه) یا به اصطلاح «اجتماعی» بسازد. به اعتقاد من، مشکلات اجرایی و تولیدی باعث شده که قهرمان‌پروری در سینمای دفاع مقدس دیگر وجود نداشته باشد. اگر یک فیلمساز بخواهد داستان یکی از شهدای دفاع مقدس را روایت کند با محدودیت امکانات و دوندگی فراوان برای رسیدن به مطلوب، روبرو است که تمام این موارد سبب مایوس شدن فیلمساز می‌شود. 

دلیل حذف قهرمان در فیلم‌های دیگر چه بود؟ 

دهه‌ی ۷۰ و ۸۰، قهرمانان سینمایی در فیلم‌های پلیسی و اکشن حضور داشتند، اما اگر کارگردانی بخواهد فیلمی پلیسی بسازد بازهم با مشکلاتی روبرو خواهد شد. موضوع برخی از فیلم‌های پلیسی شاید مطلوب مسئولان مربوطه نیست، این موضوع هم سبب می‌شود که فیلمساز ایرانی با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کند. من باور دارم که دلیل اصلی فقدان قهرمان و قهرمان‌پروری «لجستیک» مساله است. فیلم قهرمان‌پرداز فقط در دیالوگ اتفاق نمی‌افتد و نیاز به اجرای صحنه‌های بزرگ و عناصری دارد که برازنده پرده‌ی سینما باشد. وقتی شما برای تهیه‌ی ماشین پلیس، قطار و موارد دیگر دچار مشکلات اساسی می‌شوید، ترجیح می‌دهید به سمت سینمای قهرمان‌پرور نروی. البته که تمام فیلم‌های قهرمانانه نیاز به امکاناتی از این قبیل ندارند اما تصور می‌کنم مشکلات یاد شده نقش اساسی در فراموش شدن قهرمان‌پروری در سینما دارند. 

در دهه‌های گذشته، بسیاری از مراکز تصمیم‌گیری که امکاناتی در اختیار فیلمساز قرار می‌دادند با روی گشاده از تولید یک فیلم استقبال می‌کردند. وقتی یک کارگردان بخواهد در این روزها فیلم جنگی بسازد، برای گرفتن یک فشنگ باید دوندگی زیادی را تجربه کند. من از سال ۶۶ تا امروز در سینما فعالیت می‌کنم. در گذشته وقتی صحبت از ساخت فیلم جنگی به میان می‌آمد، همگی با یکدیگر تعامل می‌کردند و فیلم را اثری ملی می‌دانستند اما امروز وقتی من برای ساخت فیلم تک‌تیرانداز به هلی‌کوپتر احتیاج دارم، با مشکلات فراوانی روبرو می‌شوم. من نمی‌گویم که دوستان کم‌کاری کرده‌اند اما سیکل مشکلاتی که برای تجمیع تجهیزات در لوکیشن وجود دارد، فیلمساز را دلسرد می‌کند. فقدان فیلمنامه، شرایط اجتماعی و سیاسی نیز مزید بر علت شده‌اند. 

قهرمان‌هایی که در دهه‌های گذشته سینمای ایران حضور داشتند، سفید بودند اما قهرمان‌های محدود سینمای ایران در سال‌های اخیر خاکستری و گاه سیاه هستند. «حجت» در فیلم «شنای پروانه» با بازی جواد عزتی و «شاهین» فیلم «مغزهای کوچک زنگ‌زده» با بازی نوید محمدزاده گواهی بر این ادعاست. دلیل تغییر ذائقه مخاطبان سینمای ایران چیست؟ 

من نسبت به سینما احساس یاس و ناامیدی دارم. هنگامی که تماشاچی سالن سینما را ترک می‌کند، مایوس و خموده است. من باور دارم، بخش عمده‌ای از این ماجرا مربوط به سیاست‌های مدیران فرهنگی کشور است. سینمای ایران دیگر نشاط و انگیزه ندارد، از صدای سوت و دست تماشاچیان حاضر در سالن‌های سینما هیچ خبری نیست و جنس، رنگ و ذائقه تماشاگر تغییر کرده است.

قهرمان در سینمای هالیوود و بالیوود وجود دارد و تماشاگر نسبت به شخصیت داستان غبطه می‌خورد و خود را به جای او تصور می‌کند. بازهم تاکید می‌کنم، مدت‌های زیادی است که قهرمان در سینمای ایران وجود ندارند. برای حضور قهرمان در سینمای ایران نیاز به «سوپرمَن» نیست و بسیاری از قصه‌های دلنشین در سینما وجود دارند که ما با آن‌ها همزادپنداری می‌کنیم اما سینمای ایران به بهانه‌ی باورپذیربودن شخصیت‌ها، از سیاهی و سفیدی مطلق به سمت شخصیت‌های خاکستری پیش می‌رود. من به حذف این شخصیت‌ها اعتقادی ندارم اما این کارکترها در سینمای ایران غالب شده‌اند. در گذشته، ژانرهای مختلفی در سبد تولیدات سینمای ایران وجود داشت. اما امروز بسیاری از تولیدات شبیه به یکدیگر هستند و تنوع ژانری، رفته رفته از دست می‌رود. سینمای کودک در سینمای ایران فراموش شده و دیالوگ «این فیلم برای کودک یا درباره کودک است؟» در فضای سینمایی کشور جریان دارد. سینمای معناگرا و حادثه‌ای نیز به دست فراموشی سپرده شده‌اند. موج سینمای کمدی به بهانه فروش و گیشه در سینمای ایران به راه افتاده است. با این حال اگر مدیریت فرهنگی کشور بتواند روال فعلی را کنترل کند و تمام سلایق را درنظر بگیرد، اتفاقات خوبی برای سینمای ایران می‌افتد. 

مدیران سینمایی کشور از عبارت سینمای دفاع مقدس استفاده می‌کنند. این در حالی است که مخاطبان سینمای ایران از عبارت، سینمای جنگی استفاده می‌کنند. آیا می‌توان بین این دو مولفه وجه تمایزی قائل شد؟ 

سینمای دفاع مقدس، فیلمساز را به هشت سال جنگ تحمیلی محدود می‌کند اما ما موضوعات بسیاری در دوران معاصر خود داریم که سرشار از حماسه است. شهدایی مثل محسن حججی در سینمای ایران فراموش شده‌اند. مسئولان فرهنگی کشور باید به خود بیایند. فیلمی درباره شهید احمد کاظمی و همت ساخته نشده، چطور این موضوع ممکن است؟ اگر این افراد در هر جای دنیا حضور داشتند، اراده‌ای ملی شکل می‌گرفت تا داستان زندگی آن‌ها ساخته شود. باید گفت همت و اراده ملی در نزد مدیران فرهنگی ما روز به روز کمتر می‌شود. حال آنکه وجه تمایزی در بین این دو نمی‌توان قائل شد. من معتقدم که این موضوع بازی با کلمات است. «سینمای ملی» بهترین واژه‌ای‌ست که من می‌توانم درباره این موضوع بکار ببرم. در سینمای ملی، شاید یک فشنگ هم شلیک نشود ولی غرور ملی و احترام به پرچم کشور تقویت می‌شود. موضوع فیلم‌های ملی می‌تواند اقتصادی، جنگی و سیاسی باشد. ما نباید با استفاده از واژه‌های این چنینی خود را محدود کنیم. نام «ایران» برای من کارگران مهم‌ترین موضوع است. ما باید فیلم‌هایی بسازیم که اقتدار ایران را به رخ دیگران بکشیم. 

«تک تیرانداز» یک فیلم «big Production» است. همچنین «استرداد» هزینه ساخت زیادی داشت. دلیل انتخاب شما برای ساخت فیلم‌هایی از این دست چیست؟ آیا سینمای ایران به این فیلم‌ها احتیاج دارد و تعدادشان باید بیشتر شود؟ 

من معتقدم که قالب سینما به این فیلم‌ها نیاز دارد. ساخت این فیلم‌ها احترامی برای مخاطب است، تماشاگر بلیت فیلمی را تهیه و خود را در سالن سینما حبس می‌کند، در این شرایط، فیلمی باید نمایش داده شود که برازنده‌ی پرده و مخاطب باشد. اگر قرار است فیلمی با ۴ کلوزآپ بسازیم، می‌توانیم در شبکه‌های مجازی یا تلویزیون مخاطبان این فیلم‌ها را بیابیم. مخاطب دیدن فیلم را به صورت جمعی در یک سالن تاریک را تجربه می‌کند پس فیلمساز باید فیلمی ارائه دهد که شرمنده مخاطبان خود نشود. من از کودکی به سینما علاقه‌مند بودم و به یاد می‌آورم که چه فیلم‌هایی روی پرده بزرگ نمایش داده می‌شد گرچه امکان تولید و نمایش فیلم‌های بسیار بزرگ در سینمای ایران وجود ندارد. شما از عبارت "Big Production" برای این فیلم‌ها استفاده می‌کنید ولی من تصور می‌کنم که سینمای ایران با این سطح بسیار فاصله دارد. شرایط موجود، امکان ساخت این فیلم‌ها را به ما نمی‌دهد لذا از امکانات موجود با چنگ و دندان دفاع خواهیم کرد. اگرچه چند فیلم بزرگ در سینمای ایران وجود دارد ولی ما به این فیلم‌ها بازهم نیاز داریم. 

سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر با شرایط بسیار خاصی برگزار و تعداد فیلم‌های حاضر در بخش سودای سیمرغ کم است. حضور مخاطبان هم محدود است. انگیزه شما برای شرکت در این دوره چیست؟ 

هر فیلمسازی دوست دارد که فیلمش دیده شود. من باور دارم که جشنواره و سینما بدون حضور مردم، رنگ و بویی نخواهد داشت. خبرهایی شنیده‌ام که مردم در جشنواره حضور دارند و حدود ۳۰ درصد از ظرفیت سینماها به فروش می‌رسد. واقعیت این است که ویروس کرونا تمام ساختار سینمایی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی کشور را تحت تاثیر قرار داده است. مدیران فرهنگی کشور که مسئول برگزاری این دوره از جشنواره هستند، تمام زوایا را مورد بررسی قرار داده و تصمیم به برگزاری جشنواره گرفته‌اند. آن‌ها می‌توانستند به سراغ جشنواره نروند و این دوره را برگزار نکنند. از همین روی؛ برگزاری جشنواره تا مدت زیادی معلوم نبود و به همین دلیل بسیاری از فیلمسازان آسیب دیدند. فیلمسازان تصور می‌کردند که جشنواره‌ای برگزار نخواهد شد یا در اردیبهشت ۱۴۰۰ همزمان با جشنواره جهانی فیلم فجر برگزار یا به سال آینده موکول خواهد شد. برگزاری جشنواره با این روش، تجربه‌ای است و درباره کیفیت جشنواره نمی‌توان اظهارنظر کرد. به طور قطع غیبت یا حضور حداقلی مردم یکی از آسیب‌های جشنواره است. اگر من در جشنواره شرکت نمی‌کردم، فیلم تا جشنواره آینده بلاتکلیف می‌ماند. بسیاری از فیلمسازان متقاضی حضور در جشنواره بودند، تمام این افراد فکر می‌کردند که فیلم‌هایشان باید دیده شود. آنها با مشکلات فراوانی فیلم خود را به جشنواره رسانده اند. برخی از انیمیشن‌سازان از حضور در جشنواره انصراف دادند اما این موضوع سبب نمی‌شود من از شرکت در جشنواره صرف‌نظر کنم. جشنواره فیلم فجر، رویدادی ملی و فارغ از هر نگاه سیاسی است. 

نکته پایانی؟ 

من در انتظار نمایش فیلم و دیدن بازخوردهای مردم هستم. امیدوارم سینمای قهرمان‌پرور ما چه در عرصه دفاع مقدس یا عرصه‌های دیگر گسترده‌تر شود. ما در مقوله‌های فرهنگی، آموزشی، علمی و مبارزه با ویروس کرونا می‌توانیم قهرمان داشته باشیم. امیدوارم مدیران فرهنگی کشور ما به الگوهای قهرمان‌پرورانه توجه کنند و جوان ایرانی در این راه قرار دهند. آن‌ها به جوانان ایرانی بگویند، شما هم قهرمان هستید. اگر این حس در مخاطب جوان ایجاد شود، خدمت بزرگی به سینمای ایران شده است.

مدیران فرهنگی در فراموش شدن قهرمان‌ در سینما موثر بوده‌اند/ ساخت فیلم پرهزینه برازنده‌ی پرده‌ی سینماست

مدیران فرهنگی در فراموش شدن قهرمان‌ در سینما موثر بوده‌اند/ ساخت فیلم پرهزینه برازنده‌ی پرده‌ی سینماست

مدیران فرهنگی در فراموش شدن قهرمان‌ در سینما موثر بوده‌اند/ ساخت فیلم پرهزینه برازنده‌ی پرده‌ی سینماست

مدیران فرهنگی در فراموش شدن قهرمان‌ در سینما موثر بوده‌اند/ ساخت فیلم پرهزینه برازنده‌ی پرده‌ی سینماست

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز