خبرگزاری کار ایران

در همایش بررسی آرا و آثار بورکهارت با حضور اساتید برجسته مطرح شد؛

بورکهارت یک حرارت زنده در محیط فرهنگی ایران است/ نماینده‌ای بزرگ برای جریان معنوی در عصر جدید/ نوشته‌های بورکهارت هر جمله‌اش پر از حکمت است

بورکهارت یک حرارت زنده در محیط فرهنگی ایران است/ نماینده‌ای بزرگ برای جریان معنوی در عصر جدید/ نوشته‌های بورکهارت هر جمله‌اش پر از حکمت است
کد خبر : ۱۰۱۹۶۰۹

همایش ملی بررسی آرا و آثار تیتوس بورکهارت به همت مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ۱۵ دی به صورت برخط و با حضور استادان برجسته داخل و خارج کشور برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، همایش ملی بررسی آرا و آثار تیتوس بورکهارت به همت مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ۱۵ دی به صورت برخط و با حضور استادان برجسته داخل و خارج کشور برگزار شد.

نماینده‌ای بزرگ برای جریان معنوی در عصر جدید

«محمود یوسف‌ثانی» معاون موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در نطق افتتاحیه این همایش، گفت: رشته‌ای که بورکهارت در تمام حیات علمی و فرهنگی خود دنبال می‌کرد، اغراض و اهداف اولیه تاسیس موسسه حکمت و فلسفه را دربرمی‌گیرد و انجمن فلسفه هم با همین توجه تاسیس شده بود.

او ادامه داد: بورکهارت یکی از نمایندگان بزرگ و مهم جریان معنوی و گرایش به معنویت در عصر جدید و به خصوص در دنیای متمدن و صنعتی امروزی است. رشته فکری که بورکهارت تعقیب می‌کرد، نمایندگان و صاحب‌نظران بزرگ دیگری هم در جهان مغرب زمین و کشورهای اسلامی داشته‌اند اما در نوع فعالیت‌ها و آثار او خصوصیاتی هست که او را از سایر همراهان و همفکرانش متمایز می‌کند. توجه خاصی که او به تعقیب نگاه معنوی در ساحت‌های هنر و علم کهن دارد و تعقلی که او در این معانی کرده به نظر می‌آید در آثار دیگر صاحب‌نظران این مکتب و این نگاه کمتر وجود داشته باشد.

معاون موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران ادامه داد: اطلاعات عمیق و گسترده او در درباره هنر به ویژه هنر مقدس، چیزی نیست که بر خوانندگان آثارش مخفی باشد. اما در همه این فعالیت‌های علمی چه در حوزه جهان‌شناسی و چه هنر و ماورالطبیعه رشته اصلی تعقیب نگاه معنوی را از دست نمی‌دهد و پیوسته در پی آن کار خود را به سامان می‌رساند.

یوسف‌ثانی با بیان اینکه «آثاری که در این زمینه‌ها پدید آورده، خوشبختانه اغلب به زبان فارسی ترجمه شده است» گفت: همه این آثار ما را در پی آن نگاه معنوی همراهی می‌کند و می‌توانیم با تعقیب آن خط پیوسته متوجه باشیم که نگاه آدمی باید از زمین به سمت آسمان متوجه شود و این چیزی است که او با تاکید و تائید زیاد در آثارش دنبال می‌کند. کسی که در جهان صنعتی رشد و زندگی کرده که می‌توانسته دامن ذهن و ضمیر او را با خود بکشاند، اما از این زمینه فاصله می‌گیرد و سعی می‌کند چیزی را که جهان معاصر از آن غفلت کرده را دوباره پیش چشمان مردمان این عصر بیاورد و به آنها نشان دهد که ساحت معنوی عالم، ساحتی اصلی است که باید چشم جان و دل ما به آن متوجه باشد. آن چیزی است که همه اشتغالات فراوانی که ذهن و ضمیر ما را مشغول کرده از آن غافلیم.

او خاطرنشان کرد: برای همین بورکهارت به علوم جدید خوشبین نیست و معتقد است در راستای همان نوع نگاهی که در جهان سنتی نسبت به علم و جهان وجود داشته حرکت کنیم. ساحت معنوی در این علوم مورد توجه نیست و گم شده. علوم قدیم ممکن است این ضعف را داشته باشند که بر اساس تجربه جدید بخش‌هایی از آنها باطل شده باشد اما آن نگاه معنوی و وحدانی در آنها غلبه دارد و باید به دنبال یافتن آن روح و آن نگاه در ساحت علم و هنر و جهان‌شناسی باشیم. از این جهت آرا و گفته‌های بورکهارت بسیار قابل توجه و تامل است.

فیلسوفی عاشق ایران که هرگز پا به این کشور نگذاشت

«حمیدرضا فرزان‌یار» عضو هیئت علمی دانشگاه سوره سخنران بعدی افتتاحیه این همایش گفت: بورکهارت اگرچه به هنر ایرانی بسیار علاقه‌مند بود و بخش قابل توجهی از آثار او در هنر اسلام به ایران اختصاص دارد، به خصوص در کتاب شاهکار «هنر اسلام، زبان و معنی» بخش بزرگی را به هنر ایران اختصاص داده است اما او هرگز نتوانست به ایران سفر کند. با این‌حال بورکهارت از طریق آثارش وارد ایران شد.

او ادامه داد: اول بار ایرانی‌ها نام او را از طریق ترجمه یکی از مقالاتش با عنوان «ارزش‌های جاویدان هنر اسلامی» که توسط استاد سیدحسین نصر در سال 1349 ترجمه شده بود، شنیدند. در این فاصله، دیگر آثار او در زمینه هنر، کیمیا، عرفان و هنر شرق و غرب هم ترجمه شد و در دسترس فارسی‌زبانان قرار گرفت اما تا الان مراسمی برای ایشان در ایران برگزار نشده است.

فرزان‌یار با اشاره به اینکه «بورکهارت به گروهی از متفکران تعلق دارد که اصحاب حکمت و دین خالده شناخته می‌شوند و آثارش در همه موضوعات نگاهی به مابعدالطبیعه دارد»، گفت: باید گفت اصحاب حکمت خالده همه درباره هنر و هنر سنتی و قدسی و حتی صنایع دستی هم آثاری دارند اما در این میان بخش عمده آثار درباره هنر و به خصوص هنر اسلامی به بورکهارت تعلق دارد. در واقع نیمی از آثار او درباره هنر است و از این بخش هم نیمی و شاید کمی بیشتر به هنر اسلامی تعلق دارد.

عضو هیئت علمی دانشگاه سوره ادامه داد: او معرف و مفسر حقایق فراموش شده علوم و هنر سنتی است که ریشه در مابعدالطبیعه دارد. در عرصه هنر اسلامی بورکهارت به موضوعات متنوع و متعددی اشاره و در موردشان بحث‌های مفصلی کرده است. از جمله موضوعات هنری مورد توجه او معماری اسلامی، نگارگری ایرانی، خوشنویسی،‌ صنایع دستی، گره و اسلیمی و هنر قالی و شهر اسلامی است که جابه‌جا در آثارش به آنها پرداخته.

فرزان‌یار یادآور شد: تفاوتی که بورکهارت با دیگر مستشرقینی که درباره هنر اسلامی نوشته‌اند دارد، این است که از درون به هنر اسلامی نگاه می‌کرد و به خوبی با فرهنگ و مبانی آن در جهان اسلام آشنا بود. در بیست سالگی به مراکش رفت و با مردم آنجا زیست و لباس سنتی بر تن کرد و اسلام آورد. از سوی دیگر بورکهارت با منابعی که زیربنای هنر اسلامی است به خصوص عرفان و حکمت به خوبی آشنا بود و در مراکش و بعدا از طریق کتاب‌ها آشنا شده بود.

او با بیان اینکه «بورکهارت در باب هنر اسلامی به مساله دشوار ارتباط آن با زبان عربی در دو مقاله با عنوان هنر عربی یا هنر اسلامی و تاثیر زبان عربی بر هنر اسلامی پرداخته و حق مطلب را ادا می‌کند.» گفت: بورکهارت همچنین بر تاثیر زندگی صحرانوردی و چادرنشینی بر فرهنگ و هنر اسلامی می‌پردازد و متاثر از عقاید ابن خلدون است. می‌دانیم که اسلام و قرون اولیه آن، با صحرانوردی و چادرنشینی همراه بود و حکومت‌هایی که قرون بعد در سراسر جهان اسلام برخواستند غالبا از عشایر بودند و او به این موضوع می‌پردازد و در مقابل زندگی یکجانشینی و شهرنشینی و تاثیر این نوع زندگی را بر فرهنگ و هنر اسلامی پیگیری می‌کند.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: بورکهارت وارد دانشگاه شد اما در آن نماند و همه آثار و مطالعاتش را بیرون از دانشگاه انجام داد و منتشر کرد. جای سوال دارد که اگر او در دانشگاه می‌ماند آیا می‌توانست چنین آثاری تولید کند؟

فرزان‌یار با اشاره به اینکه «آثار او در مورد هنر از دو نظر دیریاب است» گفت: یکی اینکه بورکهارت در توضیح و معرفی هنر سنتی جهان اسلام به عرفان و حکمت بسیار ارجاع می‌دهد و بر مبنای آنها بحث‌های خود را پیش می‌برد و علاوه بر این، شکل بیان و گزیده‌گویی آثار اوست که در بسیاری مواقع نوشته‌هایش مثل فرمول‌های ریاضی فشرده است و نیاز به شرح و توضیح دارد.

او با اشاره به اینکه هنر و آموزش هنر در ایران و جهان به دو دلیل دچار بحران است، گفت: یکی جدا شدن آن از حکمت و دیگری از اخلاق. چیزهایی که در گذشته وجود داشت اما در آموزش دانشگاهی و کار هنری دوران جدی حاضر نیستند. بورکهارت با اینکه در عمر خودش بسیار مشغول تحقیق و نگارش آثار بود و مسئولیت‌های مدیریتی و اجرایی سنگینی به عهده داشت اما زندگی خصوصی او، آنطور که آثار و اشارات خودش و دیگران نشان می‌دهد، بسیار ساده و زاهدانه بود؛ او در عین بودن در جمع و جامعه، در درجه‌ای از انزوا زندگی می‌کرد.

خداوند چشم دیگری هم به او داده بود

«سیدحسین نصر» فیلسوف و استاد دانشگاه سخنران بعدی این همایش بود که در ابتدا به آشنایی خود با بورکهارت اشاره کرد و گفت: خیلی خوشحالم که اینجا می‌توانم درباره شخصیت عزیزی که به او بسیار نزدیک بودم، صحبت کنم.

نصر درباره آثار و افکار بورکهارت، گفت: در طول عمر خود با بزرگان زیادی در غرب و شرق ملاقات کردم که برجسته‌ترین آنها ابراهیم بورکهارت بود. در سال ۱۹۵۷ با ایشان آشنا شدم و تماسی نزدیک با او داشتم و این ارتباط و مکاتبه تا قبل از وفاتش ادامه داشت. هرچند که متاسفانه بعد از تبعیدم و حضورم در امریکا دیگر نتوانستم ایشان را ببینم و او چند سال بعد از انقلاب اسلامی فوت کرد.

او خاطرنشان کرد: مرحوم ابراهیم بوکهارت از فضایل و استعدادهای گوناگونی برخوردار بود؛ هم استادی بی‌نظیر در هنر بود و هم در فلسفه و هم ادیان آثار برجسته‌ای از خود بر جای گذاشت. و اما حیات او؛ از همان جوانی حسی در مرحوم ابراهیم بوکهارت ایجاد شد که بر اثر آن به مراکش رفت و مدت مدیدی آنجا زندگی کرد و با اساتید سنتی در مدرسه و حوزه‌های معنوی و صوفیانه آشنا شد. تا اینکه در دهه ۳۰ به اروپا و خانه‌ای کوچک و زیبا که در لوزان داشت، برگشت.

این فیلسوف و استاد دانشگاه تصریح کرد: مرحوم بوکهارت کم‌کم به خاطر تخصصی که در هنر و فرهنگ آفریقای شمالی داشت مورد توجه یونسکو قرار گرفت و برای همین سفرهای متعددی به مراکش کرد. او امور زندگی‌اش را از ریاست بر یک مرکز انتشاراتی می‌گذارند و کتاب‌های مهمی از دیگران و خودش را در جنبه سنتی هنر و رشته‌های مربوطه به چاپ رساند. البته زبان مادری‌اش آلمانی بود و خانواده‌اش از معروف‌ترین خانواده‌های آلمانی‌زبان سوئیس است. با این‌حال او کوته‌بین نبود و هرچه می‌توانست از وجود خودش ایثار می‌کرد.

نصر با اشاره به سفری هم که همراه بورکهارت در سال ۱۹۶۶ در صدمین سال راه‌اندازی دانشگاه بیروت و جشنی که برای آن برگزار شده بود به بیروت داشت، گفت: در آن سفر باهم سر مزار ابن عربی حاضر شدیم که ایشان از آنجا به بیت‌المقدس رفت و باهم خداحافظی کردیم. بعد هم ایشان را به ایران دعوت کردم تا کتابی درباره اصفهان بنویسد؛ چون قبل از آن، او ویراستار کتابی با عنوان «شرق‌های روح» بود اما متاسفانه فرصتی فراهم نشد که به ایران بیاید با اینکه علاقه زیادی به فرهنگ و هنر ایران داشت.

او در ادامه با اشاره به اینکه «بورکهارت در جوانی، آشنایی دست اولی با اسلام پیدا کرده بود.» گفت: مراکش با اینکه در آن سال‌ها مستعمره فرانسه بود اما هنوز هنر اسلامی در آن زنده بود و بورکهارت مطالبی را به‌طور مستقیم آنجا فراگرفت و اولین کتابش هم «مغرب» نام داشت. اما اولین اثر خیلی مهمش ترجمه کتابی از ابن عربی بود که با عنوان «حکمت پیامبران» سال ۱۹۵۵ در فرانسه چاپ شد.

این فیلسوف و استاد دانشگاه با اشاره به اینکه آثار بورکهارت را به چند دسته همچون آثار و مقالاتی درباره فرهنگ و هنر اسلامی می‌توان تقسیم کرد، گفت: علاوه بر چیرگی بر متافیزیک،‌ با جهان‌شناسی هم آشنایی داشت و علاوه بر این، کتاب‌های مهم دیگری هم در زمینه انسان‌شناسی و فرهنگ اسلامی کشورها و مناطق مختلف داشت. شاهکار این آثار هم کتابی درباره هنر و جهان‌شناسی اسلامی بود به عنوان «هنر در اسلام». با اینکه ده‌ها کتاب درباره اسلام درآمده بود، اما اثر بورکهارت یک شاهکار است و خوشحالم که به زبان فارسی ترجمه شده. ایشان یک مقاله خیلی خوب درباره بازی شطرنج و اصطلاحات و تمثیلاتش دارد؛ که نشان دهنده چندجانبه بودن تفکر و توجه ایشان به مطالب مختلف است.

نصر همچنین درباره نحوه اندیشه بورکهارت گفت: خداوند انگار چشم دیگری هم به او داده بود که هر صورتی را در هنر تماشا می‌کرد، نیت پشت آن را هم می‌دید که از کجا برخاسته است؟ آن نیت از کجای روح سازنده اثر هنری آمده؟ در واقع معنی‌اش را می‌خواند. نه تنها در هنر مدرن که در هنر سنتی هم اینطور بود؛ آشنایی عمیقی با هنر و فرهنگ سنتی خود غرب داشت و کتابی هم درباره شهری نزدیک پاریس نوشت که یکی از زیباترین کلیساهای گوتیگ اروپا را دارد. و کتاب بی‌نظیری از نظر تحلیل علومی است که در پسِ معماری سنتی وجود دارد و جهان‌شناسی‌ای که بر مبنای آن می‌توان یک بنای عظیم ساخت و درس‌های زیادی می‌تواند برای ایرانی‌هایی داشته باشد که در پی حفظ معماری سنتی ایران هستند.

او یادآور شد: در سال ۱۹۷۷ اولین کنگره تعلیم و تربیت اسلامی در شهر مکه تشکیل شد. من یکی از اعضای هیاتی چهار نفره بودم که برای برپایی این کنگره بسیار تلاش کردیم؛ یک روز تصمیم گرفتیم با آقای بورکهارت به طواف دور کعبه برویم. همین طور که دور کعبه طواف می‌کردیم یکی از بزرگ‌ترین روان‌شناسان پاکستان به نام محمد مجمع آمد جلوی ما ایستاد و نگذاشت طواف را ادامه دهیم. یک دست به عبای من و دست دیگرش را به عبای بورکهارت گرفت و گفت نمی‌گذارم یک قدم دیگر ادامه دهید مگر اینکه به من بگویید چطور می‌توانید اینطور دور خانه خدا طواف کنید. در واقع تحول او از همان‌جا آغاز شد. آقای بورکهارت چنین فردی بود.

این استاد دانشگاه یادآور شد: بورکهارت مردی فوق‌العاده فروتن بود که هیچ‌وقت ادعای دانش نمی‌کرد. بسیار مهربان بود و از کمک به دیگران دریغ نمی‌کرد. زندگی ساده‌ای داشت و ثروتمند نبود و همان زندگی‌اش هم همیشه با ایثار توام بود.

نصر در پایان صحبت‌هایش ضمن ابراز خوشحالی از برگزاری چنین همایشی برای بررسی آرا و اندیشه‌های بورکهارت گفت: گرچه او در مراکش بسیار نفوذ دارد اما در بقیه ممالک عربی و اسلامی، منزلتی را که در ایران دارد، ندارد. درحالی‌که هیچ‌وقت به ایران نیامد. بورکهارت مقام خاصی در قلب و فکر بسیاری از ایرانی‌هایی دارد که به حفظ اصالت فرهنگ و هنر ایران می‌اندیشند و خوشحالم که او یک حرارت زنده در محیط فرهنگی ایران است.

نخستین اروپایی‌ای که مراسم حج را به جا آورد

«سیدرضا فیض» پژوهشگر عرفان سخنران بعدی بود که به ارائه مقاله‌ای درباره نسبت بورکهارت و ابن عربی پرداخت و پیش از آن زندگی و احوال این فیلسوف و خاندانش را مرور کرد.

فیض در بخش از صحبت‌هایش خاطرنشان کرد: از نخستین فیلسوفانی است که در جهان غرب به معرفی آثار ابن عربی پرداخته است. بورکهارت متعلق به یکی از خاندان‌های اصیل سوئیس بود و یکی از نیاکانش ژان لویی بوکهارت با نام اسلامی شیخ ابراهیم، نخستین اروپایی است که در قرن هجدهم به مکه سفر کرده و مراسم حج را به جا آورده است.

نوشته‌های بورکهارت هر جمله‌اش پر از حکمت است

بخش دوم این برنامه با یک وقفه کوتاه با سخنرانی «غلامرضا اعوانی» فیلسوف ایرانی و استاد سابق گروه فلسفه‌ی دانشگاه شهید بهشتی درباره جهان‌شناسی سنتی بورکهارت آغاز شد.

اعوانی با اشاره به اینکه دیدگاه بورکهارت، بر ارزش‌های جهان‌شناسی قدیم و نقد علم جدید است که جهان‌شناسی ندارد، گفت: بورکهارت حکیم و عارفی گرانقدر بود که کتاب‌هایی در تمام ابعاد سنت و حقیقت همچون ادیان، مابعدالطبیعه، هنرهای سنتی و... نوشته و شاید بتوان گفت شاخص‌ترین شخص جهان اسلام است که درباره هنر اسلامی کتابی نوشته است.

این استاد فلسفه ادامه داد: او مقالات زیادی درباره جهان‌شناسی دارد؛ چون در ادیان مختلف، هنرهای سنتی بی‌نظیر است. علمی که به سنت‌های مختلف و ادیان مختلف داشته، ‌بنابراین به جهان‌بینی آنها واقف بوده و بررسی کرده و در جهان‌شناسی تطبیقی مباحث او بسیار عالی است.

اعوانی یادآور شد: بورکهارت عارف تراز اولی بود و کتاب‌هایی درباره عرفان اسلامی دارد؛ او اولین کسی است که فصوص‌الحکم ابن عربی و انسان کامل را به زبان فرانسه ترجمه کرده است و مقالاتی درباره جهان‌شناسی سنتی و علم جدید دارد. در بعضی از کتاب‌هایش بخش‌هایی را به جهان‌شناسی اسلامی و ارتباطش با دانته اختصاص داده است چون معتقد است دانته تحت تاثیر ابن عربی و جهان‌شناسی اسلامی به خصوص ابن سینا بوده.

او با اشاره به اینکه «بورکهارت در کتاب مقدمه‌ای بر جهان‌شناسی بحث می‌کند که در قرون وسطی هنرهای هفتگانه وجود داشته که مقدمه‌ای برای جهان‌شناسی بوده.» گفت: این سوال وجود داشته که آیا این عالم جهان کبیر و انسان جهان صغیر است یا برعکس؟ برخلاف یونانی‌ها، عرفای ما می‌گویند انسان عالم کبیر است چون مجموعه کل عالم در وجود او هست. اما این تقابل بین جهان کبیر و صغیر در جهان‌شناسی امروز اصلا وجود ندارد. برای همین بورکهارت می‌گوید هنرها و علوم هفتگانه یونانی‌ها، انسان را تربیت می‌کردند تا جهان‌شناسی را با این علوم بهتر درک کند.

این استاد فلسفه در ادامه به بررسی جزئیات دیگری از آرا و اندیشه‌های بورکهارت درباره جهان‌شناسی سنتی و علم جدید پرداخت و گفت: عالم به عنوان یک کلیت و وحدت، مسائل دیگری دارد که در علم جدید مطرح نمی‌شود. درحالی‌که جهان‌شناسی بر معنای وحدت و کثرت، علت و معلول، خالق و مخلوق نگاه دارد و جهان را می‌توان از دیدگاه‌های مختلف بررسی کرد.

اعوانی یادآور شد: او همچنین به این مساله پرداخته که چرا متفکران مسیحی دو دیدگاه را باهم ترکیب کردند؛ یکی دید توراتی که بنا بر آن، خداوند عالم را در شش روز خلق کرده و در کنارش از نظریه افلاطون و ارسطو استفاده کرده و این دو را باهم ترکیب کردند که مکمل هم هستند. این نظر شش روز برای ادیان ابراهیمی است. اکثر متفکران بزرگ مسیحی کتاب‌هایی تحت عنوان شش روز دارند و اینطور نتیجه گرفته‌اند که این روزها، روز عادی نیست بلکه ادوار الهی است.

این استاد فلسفه ادامه داد: مساله دیگر از منظر بورکهارت این بود که چطور جهان‌بینی حکمای مسیحی و یونانی ترکیب می‌شود؟ حکمت یونانی صرفا بشری نیست بلکه جنبه الهی دارد که علم جدید همه آن جنبه‌ها را منکر شده است. الان پنج قرن است که علوم ما ریاضی شده بیان ریاضی به‌عنوان بیان مادی مورد قبول قرار گرفته است. این را با فیثاغورث، افلاطون و دید اشراق مقایسه کنید که ریاضی را ابزار خدا می‌داند. حقایق معقول وقتی وارد عالم می‌شوند شکل ریاضی می‌گیرند.

اعوانی با اشاره به مساله مطابقت عالم صغیر و عالم کبیر، گفت: امروز اصل را انکار می‌کنند، اما اگر به حکمای قبل از سقراط نگاه کنید، همه یک سوال می‌کنند که اصل دین و اصل حکمت است. مبنی بر اینکه «مبدا المبادی چیست؟» این سوال همه است که رمز آن در این عالم خاکی چیست؟ اما این اصل در تفکر امروز مطرح نیست. اینکه عالم چگونه از اصل پدید آمده در نزد تمام حکمای پیشین هست.

او در پایان صحبت‌هایش تصریح کرد: من در این فرصت کم نقاط مشترک همه این مقالات را تلاش کردم بگویم اما نوشته‌های بورکهارت هر جمله‌اش پر از حکمت است.

دیدگاه بورکهارت تداوم نسبت میان حکمت هنر و زیبایی در غرب و شرق است

«سعید بینای‌مطلق» دکترای فلسفه و عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان سخنران بعدی این مراسم بود که درباره نسبت جاودانه هنر و حکمت: افلاطون، میرعماد و تیتوس بورکهارت صحبت کرد.

این استاد فلسفه در ابتدای صحبت‌هایش گفت: کاربرد صفت «سنتی» در معنای اصیل عام دلالت بر هنری دارد که در دوران پیشامدرن نزد اقوام گوناگون با نظر به مبانی و بنیان‌های یکسان وجود داشته. در اینجا می‌کوشم همانندی‌های بنیادین میان افلاطون، میرعماد و تیتوس بورکهارت را آشکار کنم.

بینای‌مطلق در ادامه به تشریح نظر و آرای این سه تن نسبت به هنر پرداخت و گفت: به نظر افلاطون زیبایی و حکمت در هنر از زیبایی درون سرچشمه می‌گیرد و در نظر میرعماد، زیبایی و لطف در کتابت زمانی پدیدار می‌شود که کاتب از زشتی پیراسته شود. بورکهارت هم تاکیدش در نسبت جاودانه حکمت هنر و ضرورت زیبایی درون در هنرورزی است؛ بنابراین دیدگاه او تداوم سنتی است که در غرب و شرق همچنان برپاست.

عرفان نقطه مرکزی تالیفات بورکهارت است

«حمیدرضا فرزان‌یار» عضو هیئت علمی دانشگاه سوره از سخنرانانی بود که برای دومین بار پشت تریبون حاضر شد تا این‌بار مقاله‌ای با موضوع «تیتوس بورکهارت، حقیقت و هنر» برای حاضران بخواند. او گفت: فیلسوفی چون «گنون» که بورکهارت با او قرابت داشت، به طرح و نقد مبانی و محفوظات درونی و تبعات منفی دیدگاه آثار علمی و عواقب مترتب بر آن در قلمرو زندگی انسانی همت گمارد و از سوی دیگر به توضیح و معرفی عمیق سنن دینی و فکری در شرق و غرب برای انسان معاصر پرداخت. توجه بی‌سابقه نوشته‌های چنین حکمایی به هنر، مرتبط با این واقعیت است که در صورت عدم استمرار هنر سنتی و با خالی شدن محیط زندگی انسان‌ها از آن،‌ به زودی حقایق ادیان و به دنبال آن خود ادیان به حاشیه خواهد رفت. واقعیتی که اکنون تا اندازه زیادی اتفاق افتاده است.

فرزان‌یار ادامه داد: کثرت تالیفات این متفکران درباره ادیان و علم‌النفس و اهمیتی که برای هنر سنتی و قدسی قائل شده‌اند، در این زمانه که تعقل دیگر چندان رنگی ندارد کاملا قابل توجه است اما برعکس آن، فراوانی کتاب در بعضی موضوعات همیشه نشانه آگاهی زیاد یا تمایل عمومی برایشان نیست. بلکه گاهی با از میان رفتن حلقه‌های آمزوش علوم معین زمینه فراموشی کامل آنها فراهم شده بود، حاملان اصلی دست به مکتوب کردن و توزیع آنها بردند فقط به این امید که بعدها در صورت پدید آمدن شرایط مناسب، با رجوع به این علوم مجددا بتوانند احیا و استمرار یابند.

او خاطرنشان کرد: آثار بورکهارت علوم سنتی و نقد علوم جدید و هنر و... را شامل می‌شود. دقت در محتوای این آثار نشان می‌دهد که نیل به حقیقت عالی در وجوه گوناگون و کاربردهایش، هدف غائی همه جستجوها و تالیفات یک عمر برای او بوده است. موضوع عرفان نقطه مرکزی تالیفات بورکهارت است. به طوری که علاوه بر آثار مستقل، ‌وجوه آن در آثار دیگر مانند هنر اسلامی هم دیده می‌شود.

عضو هیئت علمی دانشگاه سوره ادامه داد: بورکهارت بنا بر تقدیری الهی، رسالتی معین برای معرفی و احیای بخشی مهم از حقایق و معارف دینی فراموش شده و برای تاکید بر اهمیت هنر قدسی و سنتی تمدن‌های دینی در این دوره آشفته و پر ابهام بشر به عهده داشت. او که در خانواده‌ای هنرمند پرورش یافته بود، در جوانی با علاقه و استعدادی درونی مجذوب هنر شد و تحصیلات رسمی در این رشته را هم در اروپا ادامه داد اما با نارضایتی از هنر معاصر غرب که در بناها و کتاب‌ها می‌دید،‌ در بیست سالگی در جستجوی صور هنری اصیل عازم مراکش شد و گم‌شده خود را یافت.

فرزان‌یار با بیان اینکه «در مقابل هنر معاصر غربی که دنیوی و طبیعت‌گرا و غالبا در محدوده احساسات شخصی مولف متوقف می‌شود، مواجهه با هنر معنوی و کاملا غیرشخصی اسلام که معانی را بیان کشف دنیای ناشناخته و لطیف و پر از اسرار بود.» گفت: بورکهارت که مجذوب فرهنگ سنتی شمال افریقا شده بود، برای آشنایی بیشتر با مبانی و منابع این سنت و معنویت وارد مدرسه بزرگ قرویین شد تا زبان عربی و عرفان را بیاموزد، اسلام آورد و لباس سنتی بر تن کرد و با مردم محل چنان مراوده ساده و صمیمانه‌ای داشت که وقتی از خیابان‌های فاس می‌گذشت او را مردم مشتاقانه سیدابراهیم صدا می‌کردند.

او خاطرنشان کرد: بورکهارت درباره هنر و تمدن اسلامی در مغرب مطالعه می‌کرد و از محیط پیرامون خود طرح می‌کشید و برداشت‌های شخصی را یادداشت می‌کرد که مایه و مبنای بسیاری از کتاب‌ها و مقالاتش شد. حضور بورکهارت در مراکش زمینه تفکر را در دین و هنر را در سال‌های بعدی عمرش فراهم کرد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه «بورکهارت منابع زیبایی در هنر اسلامی را توحید می‌داند.» گفت: زیبا یا جمیل در معارف اسلامی و عرفان، اسمی از اسامی الهی است. آیا می‌توان از دین زیبایی صحبت کرد؟ هرچه باشد، مسلمانان حدیث زیبایی (خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد) را که نحو خبری دارد، به صورت انشایی و امری هم فهمیده‌اند و در نتیجه همه چیز را زیبا ساخته‌اند تا نام خدا را در همه چیز زیبا سازند. بنابراین، هنر اسلامی نه حاصل سرکشی هنرمند در برابر خدا و نه زمینه‌ای برای غفلت یا کفر است بلکه هم‌سو با زمینه خلقت و هم‌نام با اسمای خداست.

فرزان‌یار یادآور شد: بورکهارت در بحث‌هایش درباره هنر سنتی به اهمیت هنر و صنایع دستی توجه دارد و آن را جزئی مهم از هنر سنتی می‌شمارد. از همین نظر، او در کنار نوشته‌هایش، جلساتی آموزشی درباره صنایع دستی برای دست‌اندرکاران در شهر فاس و دیگر شهرهای مراکش برگزار کرد و به تدریس پرداخت. صنایع دستی گذشته از آنکه با مشکل بیکاری ناشی از تولید ماشینی در دنیای جدید مقابله می‌کند، همه برکات کار با مصالح طبیعی و زندگی با نقش‌ها و رنگ‌های معنی‌دار برای استفاده‌کنندگان خود به ارمغان می‌آورد.

او با بیان اینکه «بورکهارت در بحث اصالت هنر اسلامی آن را با هنر و محصولات علم جدید مقایسه می‌کند.» گفت: به عقیده‌ی این فیلسوف و حکیم، مهم‌ترین درسی که هنر اسلامی سنتی به ما می‌دهد این است که زیبایی، معیار حقیقت است. اگر اسلام دینی دروغین بود، آیا می‌توانست این‌همه آثار هنری با زیبایی ماندگار به وجود آورد؟

این مدرس دانشگاه، با اشاره به نظر بورکهارت درباره رابطه هنر و حقیقت با اشاره به صحبت‌های او در آخرین صفحات از کتاب «هنر اسلام، زبان و معنی» گفت: هنر یا صنعت دستی بر روی هم دو جنبه دارد که آن را شایسته شیوه‌ای برای استعلای معنوی انسان می‌کند و یکی از این دو، تبدیل دشوار ماده‌ای تقریبا بی‌شکل به یک شی معین است. این شکل‌دهی دقیقا مشابه کاری است که انسانی که خواهان تعمق درباره حقایق الهی است روی نفس خویش به خوبی انجام دهد؛ نفسی که همچون ماده‌ای خام درهم و بی شکل است. از سویی، موضوع هنر، زیبایی صورت است. حال آنکه تامل معنوی زیبایی در ورای صورت است که عالم صورت را به گونه‌ای کیفی می‌گشاید و فراتر از آن می‌رود.

فرزان‌یار ادامه داد: به جدایی میان هنر و صنعت دستی از یک طرف و هنر و علم از طرف دیگر، که تاثیر خود را عمیقا بر تمدن جدید اروپا گذاشته توجه کنید. اگر هنر دیگر علم و بخشی از معرفت به حساب نمی‌آید برای آن است که زیبایی حقیقی دیگر وجهی از حقیقت متعالی به حساب نمی‌آید.

  آرای بورکهارت در معماری برای شهرداران بسیار موثر است

«محمدرضا حائری‌مازندرانی» استاد دانشگاه هم در ادامه درباره مساله «سهم بورکهارت در شناخت معماری ایران» گفت: اگر دل بسپاریم به اندیشه‌های بورکهارت، آرای او در باب معماری برای شهرداران و مسئولان بسیار موثر است و می‌تواند کمک کند. اندیشه و فکرهای مفید حتما باید در عمل به کار گرفته شوند.

او با اشاره به اینکه آشنایی‌اش با اندیشه‌های بورکهارت زمانی اتفاق افتاد که از دانشگاه فارغ‌التحصیل و یک دهه به کار حرفه‌ای معماری مشغول بوده است، گفت: من معنای معماری را از آثار او دریافت کردم.

حائری‌مازندرانی در ادامه صحبت‌هایش به بررسی تجربه‌های معماری خود متاثر از آرا و اندیشه‌های بورکهارت پرداخت.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز