خبرگزاری کار ایران

چرا پاپی‌ها «کاور» کردن را دوست دارند؟ / تجربه‌های لطفی و شجریان از بازخوانی

چرا پاپی‌ها «کاور» کردن را دوست دارند؟ / تجربه‌های لطفی و شجریان از بازخوانی
کد خبر : ۱۰۱۲۱۶۶

خشایار اعتمادی می‌گوید: زمانی که شما ملودی اثری را به صفر می‌رسانید و آن را با دیزاین دیگری بالا می‌آورید به این معنا نیست که کار جدیدی کرده‌اید. اگر می‌بینید آثار کاور شده متعدد منتشر می‌شود دلیلش این است که خلاقیت‌ها کم شده.

به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از اصطلاحاتی که در موسیقی پاپ امروز بسیار شنیده می‌شود عبارت یا اصطلاح «کاور» است. البته «کاور» یا کاور کردن در موسیقی اتفاق جدیدی نیست اما با توجه به آثار تولید شده طی سال‌های اخیر، در ایران به پدیده‌ای جدید و مورد توجه تبدیل شده است. برخی معتقدند مقوله کاور در موسیقی پاپ به تیغی دو دم تبدیل شده که‌ عدم استفاده درست از آن نه تنها مفید نیست، بلکه آسیب زننده است. 

«کاور» به چه معناست؟ 

به طور کلی «کاور» یا کاور کردن «cover version» به معنای پوشش دادن، بازخوانی یا دوباره خوانی اثری است که قبلا (شاید سال‌ها یا دهه‌ها قبل) تولید شده است. معمولا آثاری مورد بازخوانی قرار می‌گیرند که در میان مخاطبان محبوبیت دارند و با شنیدنشان خاطرات گذشته زنده می‌شود. البته بازخوانی صرفا مربوط به خوانش و اجرای دوباره آثار مطرح و خاطره‌انگیز نیست و این اتفاق به عوامل دیگری نیز بستگی دارد. مثلا اینکه اثری با کیفیت در زمان انتشار آن‌طور که باید مورد توجه قرار نگرفته و می‌توان با اجرای دوباره آن قدرت و کیفیت و ویژگی‌های مثبت آن را به مخاطبان یادآوری کرد. 

موضوع مسلم این است که بازخوانی یک اثر قدیمی در نوع خود بد نیست و اتفاقی است که از گذشته‌های دور در موسیقی دنیا مورد توجه بوده، اما اینکه چرا در ایران تا این حد مورد توجه است، مسئله‌ای است که دلایل مختلف و گاه غم‌انگیزی دارد. 

چرا «کاور» آثار قدیمی ایرانی و خارجی در موسیقی پاپ مورد توجه قرار گرفت؟ 

واقعیت این است که موسیقی پاپ از مقطعی به بعد، دچار تغییرات اساسی شد. بازار این سبک در ایران طی مدت زمانی کوتاه تحت تاثیر دنیای دیجیتال قرار گرفت. وجود ابزارآلات کامپیوتری آهنگسازی و تنظیم را به اتفاقی سهل‌تر تبدیل کرد و این سهل الوصول بودن در تولید، شتاب تولیدات موسیقایی را به شدت افزایش داد. در نهایت این کمیت به دلیل وجود تعداد کثیر علاقمندان خوانندگی، کیفیت را تحت تاثیر قرار داد و فعالان این عرصه برای عقب نماندن از پروسه تولید و نشر، همچنین صرف بودجه و هزینه کمتر، راه‌های دیگری را برای دیده و شنیده شدن برگزیدند که یکی از آن‌ها «کاور» کردن آثار گذشته است. 

بازخوانی و «کاور» در دنیا چه تعریفی دارد؟ 

بازخوانی یا همان کاور کردن قواعد خودش را دارد. موسیقی‌دانان دیگر کشورها در بازخوانی آثار گذشته اصولی دارند. آن‌ها به طور معمول آثار گذشته را با ذکر منبع، بدون تغییر در شعر و ملودی بازخوانی می‌کنند؛ مگر اینکه اتفاق جدید و نویی را به اثر اصلی بیفزایند و به این وسیله کیفیت و ارزش آن را ارتقا دهند که این اتفاق نیز به ندرت رخ می‌دهد. کما اینکه موزیسین‌ها و گروه‌های مطرحی در دنیا به بازخوانی آثار با اهمیت گذشته پرداخته‌اند و مثال‌های متعددی در این زمینه وجود دارد. 

کاور کردن با قوانین وطنی! 

در ایران اما کاور کردن معنای دیگری دارد و آن چیزی نیست که در موسیقی روز دنیا مرسوم است! به همین دلیل است که همواره با انتقادهایی همراه بوده و در مقاطعی حاشیه‌ها و مشکلاتی را نیز ایجاد کرده است. 

یکی از دلایل مهم تمایل خوانندگان پاپ امروزی به کاور آثار قدیمی عطش دیده شدن و شهرت است. این اتفاق حربه‌ای از سوی خوانندگان گمنامی است که تلاش دارند با ارائه آثاری خاص نام خود را بر سر زبان‌ها بیندازند. این اتفاق به خودی خود بد نیست و ماجرا زمانی با اشکال مواجه می‌شود که این دسته از خوانندگان و سازندگان در شناسنامه اثر از آهنگساز و دیگر عوامل قبلی نامی نمی‌برند و در نهایت اثر تولید شده را به نام خود مصادره می‌کنند! 

البته باید یادآور شد عدم وجود قانون کپی رایت در ایران یکی از دلایل عمومیت یافتن این اتفاق ناهنجار است. این دسته از خوانندگان و سازندگان گاه برای دیده شدن و جلب توجه بیشتر، شعر اثر را نیز بنا به سلیقه خودشان تغییر می‌دهند بی‌آنکه در اینباره توضیحی دهند! 

از طرفی، به طور طبیعی ساختن یک اثر موسیقایی مراحلی دارد که به این قرار است؛ انتخاب سبک، انتخاب شعر، ساخت ملودی بر روی شعر یا سرایش شعر بر اساس ملودی، چیدمان آکورد و هارمونی ها، تنظیم، ضبط، میکس و مسترینگ. زمانی که سازنده و خواننده اثر به سراغ بازخوانی و کاور می‌روندف خواه ناخواه سه مرحله اصلی در روند تولید حذف می‌شود که عبارتند از انتخاب سبک، ساخت آهنگ و ملودی و چیدمان آکوردها. این حذفیات روند ساخت اثر را شتاب می‌بخشد، اما آسیب‌هایی را نیز در پی دارد که بارزترین آن‌ها تولید و ارائه کپی‌های ضعیف نسبت به نسخه‌های اصلی است که پس از مدت زمان کوتاهی فراموش می‌شوند. 

متاسفانه مقوله کاور (با تعریف غلط و مرسوم موجود در ایران) محدود به خوانندگان گمنام نیست و چندین خواننده سرشناس نیز به این موضوع علاقه نشان داده‌اند و آثار خوانندگان مطرح را آنطور که خود خواسته‌اند، بازخوانی کرده‌اند. چنین اتفاقاتی گاه حاشیه‌هایی نیز داشته است. همین چند ماه پیش بود که بنیامین بهادری (خواننده موسیقی پاپ) به بازخوانی ترانه «بوی عیدی» اثر ماندگار زنده‌یاد فرهاد مهراد پرداخت و این درحالی بود که تغییرات فاحشی در شعر آن ایجاد کرده بود. این تغییر کلام در اثر باعث شد سراینده اصلی آن شهیار قنبری نسبت به آن تغییرات واکنش نشان دهد. پوران گلفام (همسر زنده‌یاد فرهاد مهراد) نیز به این بازخوانی واکنش نشان داد و کار بنیامین بهادری را غیراخلاقی دانست. کمی بعد محمد الهیاری (مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) نیز اذعان داشت که ترانه بنیامین بهادری مجوز نگرفته است. 

یکی دیگر از دلایل عمومیت یافتن کاور در موسیقی پاپ، وجود ملودی‌ها و تنظیمات تکراری است. آهنگسازان نسل‌های جدید به دلیل شتاب در تولید و گاه‌عدم سواد و تخصص ناکافی به سراغ آثار گذشته می‌روند و ملودی اثر یا بخش‌هایی از آن را در اثر مورد نظرشان مورد استفاده قرار می‌دهند. تنظیم کنندگان نیز برای ارائه کار بیشتر و صرف زمان کمتر کلیتی را در نظر می‌گیرند و با ایجاد تغییرات جزیی و اغلب تکراری اصطلاحا سری‌دوزی می‌کنند و اینگونه است که ملودی‌ها و تنظیمات تکراری از کیفیت و تنوع آثار موجود کاسته است. مقوله بازخوانی و کاور راه گریزی است موقت، برای فرار از تولید آثار تکراری. 

نظر خشایار اعتمادی درباره کاور و بازخوانی؛

در کاور کردن به لحاظ موسیقایی خلاقیتی وجود ندارد​

خشایار اعتمادی خواننده پاپ که سال گذشته در حرکتی معترضانه نسبت به فضای موسیقی با خوانندگی، خداحافظی کرد، طی گفتگو با ایلنا درباره کاور و بازخوانی توضیح داد. او با اشاره به اینکه کاور با بازخوانی متفاوت است، گفت: بازخوانی به معنای دوباره خوانی یک ترانه است اما کاور به معنای بازسازی یک موسیقی است و به طور دقیق‌تر بازسازی ملودی و تنظیم اثر است. در کاور موسیقی را به خط ملودی می‌رسانند، یعنی تمام شاخ و برگ‌های تنظیم را برمی‌دارند و تغییراتی در آن ایجاد می‌کند‌. نوع سازبندی ها نیز قابل تغییر است و با تغییرات این چنینی همان آهنگ قبلی را دوباره تولید می‌کنند. 

او در پاسخ این سوال که چرا طی چند سال گذشته کاور آثار خارجی و ایرانی تا حد بسیاری عمومیت یافته و مورد توجه قرار گرفته، گفت: در کاور کردن به لحاظ موسیقایی خلاقیتی وجود ندارد و همان اثر اصلی را اصطلاحأ «ری مدل» می کنند. این رویه به نوعی مانند ساختمان سازی است. زمانی هست که شما خلاقیت به خرج می دهید و ساختمانی را طراحی می کنید و زمانی هست که ساختمانی را «ری‌مدل» می‌کنید، یعنی بخش‌هایی از آن را تغییر می‌دهید. طی این روند ممکن است مقداری از ساختمان را عوض کرده باشید،‌ اما در واقع کار خلاقانه‌ای در آن صورت نگرفته است. موسیقی نیز همینطور است. 

وی افزود: زمانی که شما ملودی اثری را به صفر می‌رسانید و آن را با دیزاین دیگری بالا می‌آورید به این معنا نیست که کار جدیدی کرده‌اید. اگر می‌بینید چند سالی است آثار کاور شده متعدد منتشر می‌شود و روز به روز بر تعداد آنها افزوده می‌شود دلیلش این است که خلاقیت‌ها کم شده است.

اعتمادی گفت: نگاه ما به مقوله تنظیم به نوعی ظاهری است و زحمتی که تنظیم‌کنندگان می‌کشند به مراتب بیشتر از زحمت ملودی ساز است، اما این موضوع نادیده گرفته می‌شود.  در حقوق مولفان و موسسان نیز نامی از تنظیم‌کننده برده نمی‌شود؟ (که البته تنظیم‌کنندگان از این نادیده‌انگاری دلخورند و شاید هم حق دارند، زیرا به هرحال تنظیم بخشی از موسیقی است که به سواد و سلیقه دارد.) اما در قوانین موجود کسی که آهنگساز یا ملودی‌ساز است از حقوق مولفان بهره‌مند می‌شود به این دلیل که خلاقیت در ساختن ملودی و آهنگ است و حال اگر توجه کنید متوجه خواهید شد که اغلب آثار ریتم‌محور هستند و این در حالی است که ریتم جزو تنظیم  محسوب می‌شود. بنابراین اینگونه است که آثار ملودیک کمتر تولید و ارائه می شوند و در این زمینه با کمبود مواجهیم. زمانی که کار ملودیک نداریم یعنی موسیقی خلاقانه نداریم. موسیقی اگر ملودی خوب نداشته باشد مانند ساختمانی است که زیبایی ندارد. مردم توسط ملودی با آثار ارتباط برقرار می‌کنند و اینگونه است که آثاری را زمزمه می‌کنند، می‌خوانند، تکرار می‌کنند یا آنها را با سوت می‌نوازند.

وجه مثبت بازخوانی در ایران 

همانطور که گفته شد بازخوانی آثار گذشته از قدیم الایام در موسیقی و سبک‌های مختلف آن مورد توجه بوده و اتفاقا یکی از دلایل ماندگاری و عدم فراموشی آثار گذشتگان بازخوانی آن‌هاست. این رویه در ایران علاوه بر استفاده‌های نابجا، کارکردهای مثبتی نیز داشته است. 

تصانیف قدیمی بسیاری را می‌توان سراغ داشت که توسط آهنگسازان و خوانندگان امروزی بازخوانی شده و گاه احیا شده‌اند. نمونه این اتفاق برخی قطعات خوانده شده توسط علیرضا افتخاری در آلبوم‌های مختلف اوست. محمد اصفهانی نیز سال‌ها قبل آلبومی را منتشر کرد که «تنها ماندم» نام داشت و قطعات آن متشکل از تصانیفی بود که توسط خوانندگان به نام و کاربلد گذشته تولید و ارائه شده بودند. زنده‌یاد محمدرضا لطفی نیز چنین رویه‌ای را تجربه کرده است. او که اوائل انقلاب اسلامی آلبوم «سپیده» را با صدای محمدرضا شجریان منتشر کرده بود، سه دهه بعد آن را با صدای محمد معتمدی و نوازندگان دیگر بازسازی کرد. محمدرضا شجریان، سالار عقیلی و علیرضا قربانی نیز خوانندگانی هستند که در مقاطعی به بازخوانی آثار گذشتگان پراخته‌اند. بی‌راه نیست اگر بگوییم موسیقی مقامی نواحی مختلف ایران که نحوه انتقال آن سینه به سینه و شفاهی است بیش از گونه‌های دیگر بازخوانی و بازاجرای مقامات آوازی وسازی را مورد توجه قرار داده است. 

با توجه به همه موضوعات ذکر شده در بالا؛ می‌توان گفت موسیقی سنتی و ایرانی نسبت به موسیقی پاپ در زمینه بازخوانی آثار گذشته موفق‌تر عمل کرده و گواه این ادعا آثار تولید شده توسط آهنگسازان سنتی و پاپ معاصر است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز