خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با ایلنا مطرح شد؛

جای خالی نمایشنامه‌نویسان زن در تاریخ تئاتر ایران/ سیر نمایشنامه‌نویسی زنان وابسته به تحولات سیاسی و اجتماعی است

جای خالی نمایشنامه‌نویسان زن در تاریخ تئاتر ایران/ سیر نمایشنامه‌نویسی زنان وابسته به تحولات سیاسی و اجتماعی است
کد خبر : ۱۰۰۷۱۷۱

نویسنده کتاب «زنان نمایشنامه‌نویس نسل اول و دوم» می‌گوید: وقتی تاریخ تئاتر در ایران را بررسی می‌کنیم به وضوح جای خالی نمایشنامه‌نویسان زن را حس می‌کنیم که این سوال را در ذهن ایجاد می‌کند که آیا زنان نمایشنامه‌نویس در یک نگاه حذفی و خودمحورانه تاریخی از صحنه تئاتر ایران کنار گذاشته شده‌اند؟

«رسول نظرزاده» که به تازگی کتاب «زنان نمایشنامه‌نویس نسل اول و دوم» او از سوی افراز منتشر شده است، در گفتگو با خبرنگار ایلنا، درباره پژوهش تازه خود گفت: وقتی تاریخ تئاتر در ایران را بررسی می‌کنیم به وضوح جای خالی نمایشنامه‌نویسان زن را حس می‌کنیم و این سوال در ذهن ایجاد می‌شود که آیا زنان نمایشنامه‌نویس وجود نداشته‌اند یا در یک نگاه حذفی و خودمحورانه تاریخی از صحنه تئاتر ایران کنار گذاشته شده‌اند؟

نظرزاده خاطرنشان کرد: به جز چند نفر در دهه ۵۰ که به هر حال نام‌شان به ما رسیده، از باقی نمایشنامه‌نویسان خبری نیست و نبوده. این اتفاق؛ تاریخ تئاتر ایران را با یک خلاء پژوهشی چشم‌گیر مواجه می‌کند.

این پژوهشگر و نویسنده با اشاره به اینکه «از دهه ۴۰ به بعد تعدادی از نمایشنامه‌های زنان به صورت محدود چاپ شده‌اند اما پیش از آن خبری از آن‌ها نبود و صدای آن به طور کل حذف شده به نظر می‌آمد.» یادآور شد: چاره‌ای نبود جز اینکه برای پر کردن این خلاء پژوهشی به سراغ تک‌تک صفحه‌های نشریات و مطبوعات آن دوره رفت چراکه در برخی از صفحه‌هایشان گاهی نمایشنامه‌ای از زنان ایرانی هم چاپ شده است.

نظرزاده تشریح کرد: به همین ترتیب سال به سال و دهه به دهه و با حوصله به جستجو پرداختم. در دوره رضاشاهی کار اجرای تئاتر در انجمن‌ها و کانون‌ها و گروه‌ها و مدارس زنان و دختران دیده می‌شد که نیاز بود به اسناد و مدارک و گاه نشریه‌های آن دوره دسترسی پیدا کرد.

او با بیان اینکه «متاسفانه مرکزی برای کنار هم قرار گرفتن این اسناد وجود ندارد و باید از هر خبر کوتاه و پراکنده و جزیی برای پی بردن به اجرای یک تئاتر و پیدا شدن یک نمایشنامه و مدارک بیشتر، از یکی به دیگری پیش رفت»، گفت: برخی از این متن‌ها در آرشیو‌های شخصی نگهداری می‌شدند و می‌شوند و تصاحب‌کننده آنها حاضر نیست این اسناد را به جایگاه واقعی‌شان در تئاتر بازگرداند! شاید چون هنوز مرکز خاصی برای حفظ این اسناد وجود ندارد. به همین ترتیب کم‌کم با دو نسل نمایشنامه‌نویسی زنان روبرو می‌شویم که اگرچه حرکت و نگاه‌شان بهم پیوسته است اما دو جریان مختلف را در نمایشنامه‌نویسی زنان ایران نشان می‌دهند.

نظرزاده که پیش از این کتاب «روند دگرگونی ادبیات نمایشی زنان ایران از ۱۲۸۹ تا ۱۳۵۷» را منتشر کرده است، تصریح کرد: نسل اول همزمان با جنبش مشروطه از دل نشریه‌های ویژه زنان سربرمی‌دارند و تا اواخر دوره رضاشاهی را دربرمی‌گیرند.

او با اشاره به اینکه «باید گفت که سیر نمایشنامه‌نویسی زنان ایران وابسته به تحولات و تغییرات سیاسی اجتماعی است»، گفت: کار نسل اول در بنا کردن پایه‌های تئاتر و نمایشنامه‌نویسی زنان، ساده نبود و نه تنها با مقاومت شدید مردم متعصب و مردسالاری ریشه‌دار در جامعه، که با سرکوب و ضرب و شتم روبه‌رو می‌شدند. نوشتن نمایشنامه کاری تازه بود؛ دیگر بر صحنه بردن و حاضر شدن زن ایرانی روی صحنه برای عموم با مخالفت‌ها و تهمت‌ها و تکفیرهای شدید روبرو می‌شد.

جای خالی نمایشنامه‌نویسان زن در تاریخ تئاتر ایران/ سیر نمایشنامه‌نویسی زنان وابسته به تحولات سیاسی و اجتماعی است

این نویسنده و پژوهشگر ادامه داد: به یاد داشته باشیم آن زمان بخش زیادی از زنان و مردم در بی‌خبری و بی‌سوادی به سر می‌بردند. هنوز مدارس دخترانه و دانشگاه‌ها شکل نگرفته بود و مردم تصوری از دیدن تئاتر به شکل جدید در ذهن نداشتند. پس کار اصلی نمایشنامه‌های این دوران، مقابله با سنت‌های غلط ریشه‌دار در جامعه، تشویق به سوادآموزی و آموزش جدید و تلاش جهت تغییر نگاه مردم و خانواده‌ها نسبت به حضور دختران در اجتماع و البته زنده کردن زنان قدرتمند از دل کتاب‌ها و تاریخ کهن گذشته بود.

نظرزاده خاطرنشان کرد: اغلب نمایشنامه‌های نسل اول وسیله‌ای بودند برای تنویر افکار و اصلاح رفتار اجتماع نسبت به زنان و دختران و البته خلق نمونه‌های زن فداکار، شجاع و عاشق وطن از دل تاریخ.

نویسنده کتاب «زنان نمایشنامه‌نویس»، با بیان اینکه «نسل دوم از میانه دهه ۳۰ کم‌کم خود را نشان دادند و در دهه ۴۰ و ۵۰ نمایشنامه‌هایشان نه تنها اجرا که برخی از آن‌ها چاپ هم می‌شدند»، نمایشنامه‌های فریده فرجام، نصرت پرتوی، خجسته کیا، مهین تجدد، اختر راستکار، تهمینه میرمیرانی و دیگران را از این جمله خواند و گفت: با تغییر در قوانین مربوط به زنان و رشد مناسبات شهرنشینی و ظهور طبقه متوسط، حضور بیشتر زنان در شهرها و امکان سفر به خارج از کشور، شاهد رشد نمایشنامه‌نویسی زنان هستیم.

نظرزاده ادامه داد: دیگر دغدغه‌های آموزشی چندان به چشم نمی‌خورد، بحران سنت و مدرن در ماجرای نمایشنامه‌ها و در مناسبات زندگی زنان در درون خانه و بیرون خود را نشان می‌دهند، جستجو در زبان و گفتگوها و نیز جستجو در شکلی که به فرهنگ و رفتار و کنش و نگاه زنان ایرانی نزدیک باشد که این تلاش به دو صورت دیده می‌شود: یکی به صورت واقع‌گرا و دقیق شدن در مناسبات رفتاری و درونی روابط زنان با هم و پرداختن به تضادهای ریشه‌دار اجتماعی در دل آیین‌ها و سنت‌ها با زندگی جدید... دیگری با دور شدن از واقع‌گرایی، میل به سوی ذهنی‌گرایی و نوعی «گریز». همچنان گفتگو با تاریخ و تلفیق زندگی امروز با گذشته تاریخی، عرفانی در نمایشنامه‌های شکل‌گرا دیده می‌شود.

او با اشاره به اینکه البته نسل سوم نمایشنامه‌نویسان زن ایرانی بعد از انقلاب هم به نوشتن روی آوردند، گفت: کتاب‌های این نسل از نویسندگان به ویژه از دهه ۷۰ به بعد چاپ شدند که پیوند‌های آشکاری میان آن‌ها با دغدغه زنان نمایشنامه‌نویس نسل‌های گذشته دیده می‌شود چراکه از دل یک فرهنگ با بحران‌های مشترک سر بر آورده‌اند.

این پژوهشگر تئاتر تصریح کرد: باید گفت که خاستگاه نمایشنامه‌ها و تئاتر جدید زنان و دختران امروز، بیشتر دانشگاهی است. پس متن‌ها و نمایشنامه‌های زنان هم بیشتر به دغدغه‌ها و بحران‌های آن‌ها پرداخته‌اند و از دیدن فضای گسترده‌تر و ارتباط با زنان قشرهای دیگر جامعه فاصله گرفته‌اند.

نظرزاده با اشاره به مشکلاتی که پیش‌روی این دست از پژوهش‌ها وجود دارد، گفت: قرار بود خط سیر نسل اول و دوم نمایشنامه‌های زن ایرانی در سه جلد چاپ شوند اما به دلیل مشکلات بسیار حوزه نشر طی این سال‌ها در چاپ و نشر آن‌ها وفقه افتاد. برخی از نمایشنامه‌نویسان با نشر آثارشان موافقت نکردند (مانند خانم خجسته کیا) برخی هم چاپ آن‌ها را به دیگر ناشران سپرده بودند در حالی که آثارشان تایپ شده در این مجموعه آماده بود. بعد قرار شد نمایشنامه‌های دو تن از نمایشنامه‌نویسان شکل‌گرای دهه ۴۰ و ۵۰ در دو کتاب مجزا چاپ شوند.

او ادامه داد: به هر حال از این مجموعه نمایشنامه‌های دکتر مهین تجدد به همراه تحلیل و بررسی در یک جلد و نمایشنامه‌های سودابه فضایلی در جلد دوم چاپ شدند، باقی نمایشنامه‌های زنان که هنوز این خط سیر نمایشنامه‌نویسی زنان از ۱۲۸۹ تا ۱۳۵۷ را در خود نشان دارند در جلد سوم قرار گرفته‌اند. امیدوارم خواننده با خواندن این نمایشنامه‌ها در سه جلد، آنها را کنار هم ببیند و خط سیر آن‌ها را از دست ندهد.

نظرزاده در پایان یادآور شد: من در کتاب دیگری به نام «روند دگرگونی ادبیات نمایشی زنان ایران» در نشر روشنگران به شکل مفصل به خط سیر و تحلیل و نشانه‌ها و تفاوت‌ها و نقاط مشترک نمایشنامه‌های زنان نسل اول و دوم ایران پرداخته‌ام که خواننده علاقمند را به آن رجوع می‌دهم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز