آزیتا موگویی مطرح کرد:
سرعت تحولات در دهه ۹۰ نه فقط بر سینمای ایران که بر سینمای جهان تأثیر گذاشته است
آزیتا موگویی تهیهکننده و کارگردان در برنامه نقد سینما درباره سینماگران زن دهه ۹۰ سینمای ایران، باردیگر به تفاوت فضای دههها مختلف از منظر تحولات و سرعت انتقال رویدادها گفت: سرعت تحولات در دهه ۹۰ حتما نه فقط بر سینمای ایران که بر سینمای جهان تأثیر گذاشته است. مشخصا خانمهای فیلمساز در خارج از کشور هم امروز حایز وحدت فکری به معنایی که انتظار داریم در آثار فیلمسازان زن ایرانی شاهد باشید، نیستند.
به گزارش ایلنا، بیست و دومین قسمت از فصل جدید برنامه «نقد سینما» جمعهشب ۱۴ آذرماه روی آنتن شبکه پنج رفت.
در این قسمت از برنامه و در راستای موضوع بررسی کارنامه سینمای ایران در دهه ۹۰، موضوع کارنامه سینماگران زن در این دهه مورد بررسی و واکاوی قرار گرفت. در این بخش، امیررضا مافی میزبان آزیتا موگویی کارگردان و تهیهکننده سینمای ایران بود.
موگویی در ابتدای این بحث گفت: زنان سینماگر در تمام دورههای پس از انقلاب که سینمای ایران یکی از سفرای فرهنگی شناخته شده ایران در خارج از مرزها بوده، مسائل و مشکلاتی داشتهاند. بالاخره فیلمسازی کار بسیار سختی است. از این منظر خانمها و آقایان فیلمساز با مجموعه مشکلات مشترکی مواجه هستند. اما در برخی موارد، بدون اینکه بخواهیم نگاه جنسیتی داشته باشیم، زن بودن فیلمساز مشکلات مضاعفی را هم ایجاد میکند.
در ادامه مافی به روند تاریخی حضور زنان فیلمساز بهخصوص در سالهای پس از انقلاب اشاره کرد و درباره جهانبینی حاکم بر آثار سینماگران زن پرسید که موگویی درباره آن گفت: جهانبینی برآمده از نوع زیستی است که ما تجربه میکنیم. فیلمسازانی مانند خانم بنیاعتماد و یا خانم درخشنده که تبدیل به فیلمسازانی جریانساز شدهاند، در جایی آموزش دیدهاند. این فرآیند آموختگیشان همزمان شد با بازشدن فضای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در کشور. گویی این جسارت در این فیلمسازان بود اما فضای بروز نداشت.
وی افزود: مورد فیلمسازی مانند تهمینه میلانی، با نمونههای قبل تفاوت دارد. خانم میلانی از ابتدا وارد جریان حرفهای فیلمسازی شد و به نوعی پرتاب شدند وسط جریان سینمای حرفهای. از دستیاری و منشیگری صحنه آغاز کردند و آرامآرام آن جسارت ذاتیشان موجب شد در سن کمی فیلم «بچههای طلاق» را بسازد، که فیلم جریانسازی هم بود.
این کارگردان و تهیهکننده سینما ادامه داد: هر یک از ما مسیرهای مختلفی را طی کردهایم اما علاوهبر اراده و خواست هر یک از ما، فضای کار هم به ما کمک کرده است که رشد کنیم و اگر این شرایط مهیا نبود، با هر میزان جنگندگی، بازهم این اتفاق رخ نمیداد.
موگویی در ادامه درباره تفاوت نقشآفرینی فیلمسازان زن در دهههای مختلف گفت: فضای دهه ۶۰ اساسا قابل قیاس با دهه ۷۰ نیست. دهه ۶۰ جذابترین دهه تاریخ معاصر ایران از همه لحاظ است و این مربوط به سینما فقط نیست. طبیعی است فیلمسازانی که در این دهه فعالیت داشتهاند، حتی اگر خودشان ارادهای نداشتند، چون در آن دهه فیلم میساختند، جریانسازتر بودهاند.
وی تأکید میکند: دهه ۶۰ اساسا دهه طلایی به تصویر کشیده شدن و ماندگار شدن آثار هنری در همه حوزهها است و این قطعا محصول تحولات پس از انقلاب اسلامی است.
این تهیهکننده و کارگردان درباره سینماگران زن دهه ۹۰ سینمای ایران، باردیگر به تفاوت فضای دههها مختلف از منظر تحولات و سرعت انتقال رویدادها گفت: سرعت تحولات در دهه ۹۰ حتما نه فقط بر سینمای ایران که بر سینمای جهان تأثیر گذاشته است. مشخصا خانمهای فیلمساز در خارج از کشور هم امروز حایز وحدت فکری به معنایی که انتظار داریم در آثار فیلمسازان زن ایرانی شاهد باشید، نیستند. نمیتوانم در این زمینه همکارانم را قضاوت کنم اما واقعیت این است که من همه چیز را متأثر از جهان پیرامونی میبینم.
موگویی در پاسخ به این پرسش مافی مبنیبر اینکه چرا زنان فیلمساز غالبا سراغ سوژههای زنانه میروند هم گفت: نمیتوان منکر شد که در همه جای جهان، زنان فیلمسازی وجود دارند که با فمنیسم نوین همراهی و همفکری دارند و نمیتوان آن را رد کرد اما من الان میتوانم درباره شرایط فیلمسازی خودم صحبت کنم. من اعتقاد ندارم که فیلمسازان زن سینمای ایران در دهه ۹۰ گرایشات فمنیستی پررنگتری داشتهاند. اتفاقا تأثیرپذیریشان از سرعت وقوع اتفاقات بیشتر شده است.
وی در ادامه ضمن رد تفکیک میان دوگانه «فیلمساز» و «فیلمساز زن» گفت: تصور میکنم باعث و بانی این اتلاق افکار عمومی بودهاند و اینگونه نیست که فیلمسازان زن خودشان را در چنین دستهبندیای جای داده باشند.
موگویی افزود: این دوگانه را هم نمیتوان با بخشنامه و ابلاغیه برطرف کرد. اتفاقی است که از دل یک جریان باید بهوجود بیاید. شخصا هیچ گاه چنین تفکیکی را در ذهنم نداشتهام.
تفاوت زاویه نگاه به سوژههای مردانه و زنانه در فیلمهای سینمایی سرفصل دیگری از مباحث این گفتگو بود که موگویی درباره آن گفت: این سوال را میتوان مطرح کرد که چرا فیلمسازان مطرح مرد، سراغ سوژههایی از جنس ظلمهای احتمالی به مردان در جامعه نمیروند؟ چون این ظلم را احتمالا بدیهی میپندارند. پسعدم توازن در نگاه زنان به سوژههای زنانه در قیاس با سوژههای مردانه، الزاما به معنای پرکاری خانمها نیست، شاید محصول کمکاری آقایان فیلمساز است!
وی افزود: شاخصترین فیلمسازی که احتمالا برچسب سینمای سوپرمردانه را میتوان برای آثارش به کار برد، استاد مسعود کیمیایی است. بهعنوان یک پیگیر جدی سینما که ۳۰سال از حضور حرفهای مداومم در سینما میگذرد، همچنان سه تا از بهیادماندنیترین کاراکترهای زن سینمای ایران را در آثار ایشان به یاد میآورم؛ گلچهره سجادیه در «گروهبان»، فریبا کوثری در «دندان مار» و فریماه فرجامی در «تیغ و ابریشم». اگر قرار بوده است ظلمی به تصویر درآید، این ظلم به بهترین شکل تصویر شده است. اگر قرار بر شخصیتسازی بوده است، که این اتفاق افتاده است. از این منظر نباید تفکیکی میان سوژه زنانه و مردانه، حداقل در ذهن یک فیلمساز وجود داشته باشد.
برنامه «نقد سینما» به تهیهکنندگی یوسف بچاری جمعهشبها ساعت ۲۲ از شبکه پنج سیما پخش میشود.