خبرگزاری کار ایران

حیران‌نیا در گفت‌وگو با ایلنا:

در توافق ایران و عربستان ۳ متغیر ساختاری، منطقه‌ای و داخلی دخالت دارند / کشورهای منطقه به دنبال متنوع‌سازی شرکای استراتژیک و بازیگری فعال در تحولات هستند

در توافق ایران و عربستان ۳ متغیر ساختاری، منطقه‌ای و داخلی دخالت دارند / کشورهای منطقه به دنبال متنوع‌سازی شرکای استراتژیک و بازیگری فعال در تحولات هستند
کد خبر : ۱۳۴۵۱۶۶

تحلیل‌گر مسائل خاورمیانه گفت: کشورهای منطقه احساس می‌کنند که به لحاظ امنیتی، آمریکا آن نگاه سابق را به منطقه ندارد و حاضر نیست که به لحاظ امنیتی آن هزینه‌هایی که قبلا انجام می‌داد را انجام دهد. واکنش کشورهای منطقه به این موضوع متنوع‌سازی شرکای استراتژیک و بازیگری فعال در تحولات منطقه بوده است.

جواد حیران‌نیا کارشناس مسائل خاورمیانه و مدیر گروه مطالعات خلیج فارس در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، در پاسخ به این سوال که به گفته وزیر خارجه کشورمان، قرار است با وزیر خارجه عربستان سعودی دیدار صورت بگیرد ارزیابی شما از این دیدار چیست و قرار است در مورد چه موضوعات احتمالی بحث و گفت‌وگو انجام شود، گفت: درباره بهبود روابط ایران و عربستان چند متغیر دخیل هستند. یک متغیر در سطح ساختاری، یک متغیر منطقه‌ای و متغیر دیگر داخلی است که این متغیرها بر بهبود روابط میان دو کشور تأثیر گذاشتند و ایران و عربستان سعودی در مقطع کنونی با وساطت چین پای میز مذاکره آمده و شاهد بهبود روابط این دو کشور هستیم.

وی افزود: متغیر ساختاری، مربوط به تغییر نظم جهانی متعاقب چرخش قدرت از غرب به شرق است که باعث ایجاد دوره گذار در نظام جهانی شده است. متعاقب وجود شرایط گذار از نظم قدیم به نظم جدید که هنوز تثبیت نشده هم قدرت هژمون یعنی آمریکا تغییری در نقش‌های بین‌المللی خود داده و هم بازیگران منطقه‌ای تحت تأثیر این نظم، نقش‌های جدیدی را ایفا می‌کنند. بر اساس حاکم بودن شرایط گذار در نظام جهانی شاهد تغییر در استراتژی کلان ایالات متحده آمریکا نیز بوده‌ایم. تقریبا از دوره ریاست جمهوری اوباما با خیزش چین و لزوم مهار چین توسط آمریکا، این بحث در آمریکا مطرح بود که منطقه خاورمیانه، منطقه‌ای است که توان و انرژی آمریکا را گرفته و هزینه‌های امنیتی که آمریکا در آنجا انجام داده باعث می‌شود کشورهای دیگر از جمله چین و هند از نظم هژمونیک آمریکایی که در آنجا وجود دارد استفاده کرده و به رشد اقتصادی خودشان کمک کردند. متعاقبا بحث دیگری مطرح بوده که کشورهای منطقه هم آنطور که باید و شاید هزینه‌های امنیتی که آمریکا برایشان فراهم کرد را نپرداختند که در دوره ترامپ بحث فروش امنیت به صورت جدی در قبال کشورهای منطقه مطرح شد و این هم ناشی از همان نگاه لزوم مهار چین و کاستن از هزینه‌های آمریکا در ابعاد مختلف در منطقه خاورمیانه به ویژه منطقه خلیج‌فارس بود.

وی تصریح کرد: این نگاه باعث شد که آن معادله قدیمی «امنیت در مقابل نفت» که بین کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و آمریکا از دوره رزولت شکل گرفته بود، دچار خدشه شود. چرا که در معادله گذشته، آمریکا امنیت کشورهای خلیج فارس را تأمین می‌کرد و در مقابل نفت خود را از آنجا تأمین می‌کرد که باعث شد کشورهای منطقه به لحاظ امنیت اتکای صرف به آمریکا داشته باشند. مطابق این معادله، آمریکا این منطقه را در زمره مناطق دارای منافع حیاتی برای خود تعریف کرده بود. اتفاقاتی چون فروپاشی شوروی و بحث مهار گسترش کمونیسم، انقلاب اسلامی ایران و صدور انقلاب به کشورهای منطقه هم متغیرهای جدید در معادله گذشته بودند که منجر به حضور گسترده آمریکا در منطقه شده بود؛ هر چند استراتژی آمریکا از deep engagement تا offshore balancing در نوسان بود. این معادله در سال‌های اخیر به هم خورده و باعث شده که کشورهای منطقه احساس کنند که به لحاظ امنیتی، آمریکا آن نگاه سابق را به منطقه ندارد و حاضر نیست که به لحاظ امنیتی آن هزینه‌هایی که قبلا انجام می‌داد را انجام دهد. واکنش کشورهای منطقه به این موضوع متنوع‌سازی شرکای استراتژیک و بازیگری فعال در تحولات منطقه بوده است.

مدیر گروه مطالعات خلیج فارس و کشورهای همجوار در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه تصریح کرد: تغییر در استراتژی آمریکا متعاقب شرایط گذار در نظم بین المللی، باعث شد تا بازیگران منطقه‌ای چون عربستان نیز در تحولات منطقه نقش بیشتری ایفا کنند. در واقع این بازیگران برای چاره‌جویی مسائل امنیتی خودشان چون آن حامی سابق را ندارند، ناگزیر به ایفای نقش هستند و خودشان دست به کار شده‌اند. از آن طرف شاهد هستیم برای تنوع‌سازی شرکای استراتژیک خودشان، به سمت چین و روسیه روی آورده‌اند. البته چین تأمین‌کننده موشک و پهپاد کشوری مثل عربستان است و در بحث هسته‌ای به این کشور کمک می‌کند؛ بندری در امارات ذیل پروژه «یک کمربند و یک جاده» چین (با کارکردهای امنیتی) و دو بندر در اسرائیل ذیل این پروژه تعریف شده که نشان از این دارد که این‌ها دارند شرکای خودشان را متنوع می‌کنند و رویکرد عربستان در قبال چین و اهمیتی که به این کشور می‌دهد ناشی از این نگاه است. بر این اساس تضمین چین برای ریاض در موضوع گفت‌وگو با ایران حائز اهمیت بود چراکه عربستان معتقد است پکن ابزار لازم برای فشار به ایران را در صورت عدم عمل به تعهدات دارد.

وی تصریح کرد: در سطح منطقه‌ای هم بعد از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ و بعد از آن موضوع بهار عربی، معادلات جدیدی را در منطقه رقم زد. بهار عربی باعث شد که کشورهای منطقه دریافتند آمریکا آن حمایتی که از متحدان سابق خودش مثل حسنی‌مبارک در مصر را باید انجام می‌داد، نداد. در واقع رویکرد آمریکا اولویت‌ دادن به دموکراسی‌خواهی در منطقه بود و آن تأکیدی که قبلا بر «سیاست ثبات» بدون توجه به دموکراسی خواهی داشتند را تغییر داده‌اند که باعث نگرانی‌هایی نزد عربستان و کشورهای دیگر منطقه شد. به اعتقاد این کشورها این نگاه باعث قدرت گرفتن شیعیان در عراق و قدرت گرفتن ایران در منطقه شد و متعاقبا ژئوپلیتیک شیعی در منطقه انسجام گرفت که ملک‌عبدالله پادشاه اردن به عنوان هلال شیعی از آن یاد کرد.

وی افزود: این تحولات منطقه‌ای متعاقب بهار عربی، منجر به جنگ یمن و به نوعی رقابت‌های ژئوپلیتیک در یمن، سوریه، لبنان و کشورهای منطقه بین ایران و عربستان به ویژه امارات و قطر شده بود و نهایتا منجر به درگیر شدن عربستان در جنگ یمن شد. بعد از گذشت چند سال از جنگ، ریاض دستاوردی که مدنظرش بود را حاصل نکرد. از آنجا که عربستان سند چشم‌اندازی برای سال ۲۰۳۰ تعریف کرده که نیازمند جذب سرمایه‌گذاری خارجی است به ثبات و امنیت در کشور خودش نیاز دارد چرا که شلیک یک موشک از جانب انصارالله یمن می‌تواند در این مسیر و روند خلل ایجاد کند. در این زمینه هم عربستان دید این مساله با حمایت و پشتیبانی آمریکا حل و فصل نمی‌شود و اساسا آمریکا توان حل این مساله را هم ندارد لذا ناچار شد به گفت‌وگو با ایران تن بدهد و از شروطی که درباره یمن داشت، تا حدی پایین آمد و از طرفی ایران هم تمایل دارد که این ثبات ایجاد شود و هزینه‌هایی که در منطقه در حال‌حاضر می‌پردازد را کاهش دهد.

حیران‌نیا تصریح کرد: شاید برای ایران مهم‌ترین دلیل منطقه‌ای برای بهبود روابط با عربستان، روند توافقات ابراهیم باشد که باعث عادی‌سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی خلیج فارس از جمله امارات و بحرین شد. عربستان هم در این روند حاضر است و در حال حاضر آسمان خود را به روی پروازهای از مبدأ اسرائیل گشوده است. مهمترین نگرانی ایران، حضور اسرائیل در ترتیبات امنیتی منطقه است. اسرائیل از ستاد فرماندهی آمریکا در اروپا به سنتکام منتقل شده و آمریکا در تلاش است با مشارکت اسرائیل و اعراب خلیج فارس سامانه دفاع هوایی مشترک ایجاد کند. این سامانه «کسری موازنه» برای ایران ایجاد خواهد کرد و معادلات امنیتی منطقه را به ضرر ایران رقم خواهد زد. لذا ایران به درست درصدد است از تعمیق بیشتر این روابط جلوگیری کند. از سوی دیگر ریاض هم درصدد است با بهبود روابط با ایران خود را از تنش احتمالی بین آمریکا و محور ایران، روسیه و چین خارج سازد. همچنین عربستان به رغم اینکه سازوکار عادی سازی روابط با اسرائیل را با شروطی در دستور کار خواهد داشت ولی مایل نیست در درگیری مستقیم ایران و اسرائیل، خود را درگیر کند.

این تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل تصریح کرد: در بعد داخلی هم شرایط تحریم‌ها به ایران فشار مضاعفی آورده و باعث وضعیت نابسامان اقتصادی شده است. اعتراضات اخیر نشان داد که بهبود روابط اقتصادی باید اولویت اول ایران باشد. از طرف دیگر ایران دید، عربستان با هدایت رسانه‌هایی که منسوب به ریاض است در حال بی‌ثبات سازی و هدایت آن در داخل ایران است و این هم جزو مسائلی بود که در مذاکرات مطرح شده بود و انتقال دفتر شبکه «ایران اینترنشنال» از انگلیس به آمریکا می تواند در این راستا ارزیابی شود و احتمالا حامی مالی سعودی خود را از دست بدهد. ایران هم از طریق بهبود روابط با عربستان به ایفای نقش در ایجاد صلح در یمن کمک می‌کند و از طرفی عربستان هم از برجام حمایت می‌کند. ضمن اینکه ایران امیدوار است از رهگذر بهبود روابط با عربستان، گشایش‌های اقتصادی برایش رقم بخورد و بتواند سرمایه های عربستان را جذب کند و شرایط اقتصادی خودش را بهبود ببخشد.

حیران نیا در پاسخ به این سوال که آینده روابط ایران و عربستان را به چه شکل ارزیابی می‌کنید و چه نیازهایی وجود دارد تا شاهد تنش در روابط میان دو کشور نباشیم، گفت: شرایطی که عرض کردم ضرورت‌هایی را برای دو کشور ایجاد کرد که در جهت بهبود روابط گام بردارند و همین ضرورت‌ها کم و بیش در آینده هم وجود خواهد داشت. همین‌ موضوعات می‌تواند متضمن رابطه کم‌تنش بین دو کشور باشد چراکه دو کشور، تجربه‌ای از رابطه پرتنش به ویژه در دوره ترامپ داشته اند و تا سر حد جنگ مستقیم هم پیش رفتند. سعودی‌ها مشاهده کردند آمریکا حاضر نیست از آنها حمایت جدی انجام دهد و این نکته مهمی برای عربستان بود؛ از طرف دیگر ایران هم به ثبات در منطقه نیاز دارد تا مساله یمن را حل و فصل کند به گونه‌ای که نفوذ خود را در یمن داشته باشد. حل مساله سوریه و لبنان به نوعی به مساعدت عربستان نیاز دارد و البته عربستان هم به مساعدت ایران نیاز دارد. در واقع خارج شدن این کشورها از بحران به بهبود روابط تهران و ریاض وابسته است.

وی افزود: نکته مهمی که بهبود روابط را در آینده تا حدی تضمین می‌کند، وجود چین به عنوان ضامن این توافق است. چین به عنوان گارانتی‌کننده این توافق مطرح است و توافقات بلندمدت استراتژیک را با عربستان و ایران به امضا رسانده است. این کشور با ایران در قالب سند همکاری ۲۵ساله توافقی دارد. مهم‌ترین مساله برای چین تضمین امنیت انرژی در منطقه و تأمین آن از منطقه است. این برای رشد اقتصادی چین عامل کلیدی است و به خطر افتادن این مساله برای آنان قابل تحمل نخواهد بود. اگر امنیت انرژی و تأمین آن از منطقه به خطر بیفتد تأثیری بر توافق راهبردی چین با ایران خواهد داشت.

حیران نیا در پاسخ به این سوال که تکرار الگوی توافق ایران و عربستان درباره توافق ایران با سایر کشورهای همسایه به ویژه آذربایجان چقدر احتمال رخ دادنش وجود دارد، گفت: شرایط قفقاز با شرایط منطقه خلیج‌فارس برای ایران متفاوت است. ایران در خاورمیانه و زیر سیستم آن یعنی خلیج‌فارس و در کشورهایی چون یمن، عراق، سوریه و لبنان نیروهای متحد خودش را دارد و از آن طریق می‌تواند برای گرفتن امتیاز و تعیین برخی معادلات اعمال فشار کند. در منطقه قفقاز و بعد از جنگ اول قره باغ که منجر به اشغال سرزمین‌هایی از جمهوری آذربایجان شد، ایران به نظمی با محوریت نظم روسیه متکی شد و سالیان سال هم روس‌ها بازیگر یکه آن منطقه بودند اما جنگ اوکراین و ضعف مسکو و بده و بستان‌هایی که بین روسیه و ترکیه به وجود آمده، باعث شده تا دیدگاه‌ها در مورد برخی مسائل منطقه قفقاز بین ایران و روسیه یکسان نباشد.

وی افزود: در بحث کریدور زنگزور روس‌ها نگاه منطبق با ایران ندارند، اگرچه ایجاد کریدور زنگزور برای ایران خطرناک است؛ چراکه مرز زمینی ایران و ارمنستان را قطع می‌کند و کریدور شمال – جنوب را با اختلال مواجه می‌سازد. این کریدور در واقع چند بال و مسیر دارد. یک مسیر از بند چابهار و زاهدان به سرخس و آسیای مرکزی است. یک مسیر هم هند را از طریق ایران به آذربایجان و ارمنستان و روسیه متصل می‌کند که می‌تواند تا اروپا  نیز امتداد پیدا کند. ایجاد کریدور زنگزور بال غربی که در غرب دریای خزر وجود دارد یعنی مسیر هند، ایران، ارمنستان و روسیه را مسدود می‌کند و گزینه ایران در غرب خزر محدود به مسیری می‌شود که از جمهوری آذربایجان می‌گذرد.

این تحلیل‌گر مسائل بین‌المللی گفت: مسائلی اخیرا و بعد از جنگ دوم قره باغ برای تردد کامیون‌های ایران از سرزمین‌های آزاد شده جمهوری آذربایجان به مقصد ارمنستان پیش آمد که در قالب عدم صدور مجوز برای تردد یا افزایش عوارض جاده‌ای مشاهده شد، باعث شده که آینده تاحدی مشخص باشد و اینکه آذربایجان برای اتصال ایران به روسیه و از آن طریق به دریای سیاه و اروپا را به عنوان اهرم فشار مورد استفاده قرار خواهد داد و همه نگرانی ایران هم همین موضوع است. ضمن اینکه ترکیه نقش پررنگی در منطقه دارد و با ایجاد شورای کشورهای ترک‌زبان به دنبال ائتلافی است که بتواند ایران را در آنجا محدود کند. ضمن اینکه باکو و تل آویو نیز علنا به گسترش همکاری علیه ایران روی آورده و اسرائیل حضور گسترده‌ای در جمهوری آذربایجان و در مرزهای شمالی ایران پیدا کرده است.

وی تصریح کرد:  روسیه از آنجایی که طبق توافق آتش‌بسی که بین آذربایجان و ارمنستان در سال ۲۰۲۰ صورت گرفت، به لحاظ امنیتی کنترل کریدورهای اتصالی را خواهد داشت، با ایجاد کریدور زنگزور نیز می‌تواند ایفای نقش کند. ضمن اینکه وابستگی‌ آن به ترکیه بعد از جنگ اوکراین بیشتر شده و برای اتصال به اروپا به ترکیه متکی تر شده است. ضمن اینکه روسیه می‌تواند با ترکیه برای ترانزیت انرژی به اروپا همکاری کند و بر همین اساس پوتین و اردوغان توافق کردند که ترکیه به هاب انرژی تبدیل شود که بتواند انرژی روسیه را به اروپا منتقل کند.

وی تصریح کرد: از طرف ارمنستان هم به نظر می رسد چندان مخالفت جدی برای ایجاد کریدور زنگزور ندارند و نگرانی آنها مانند ایران نیست. گرجستان هم اگرچه از ایجاد این کریدور متضرر می‌شود اما به نوعی در معادلات آتی می‌تواند ایفای نقش کند و ضرری هم اگر متوجه تفلیس شود، به اندازه ایران نیست.

حیران‌نیا در پاسخ به این سوال که در موضوع توافق ایران و عربستان، چین به عنوان میانجیگر در توافق میان دو کشور نقش خود را بازی کرد. آیا این چنین نقشی را می توان برای روسیه در جهت توافق میان ایران و آذربایجان لحاظ کرد، گفت: مسائل آن منطقه در نهایت با ایفای نقش روسیه و احتمالا در چارچوب پلتفرم ۳+۳ حل و فصل خواهد شد. در همان قفقاز چین نگاه ایران را ندارد و مراوداتی که با کشورهای حوزه قفقاز دارد و تعریفی که از مسیرهای جاده ابریشم انجام داده با نگاه ایران یکی نیست. چین از طریق کریدور میانی با ایجاد زنگزور خیلی ذی‌نفع خواهد بود و آن کریدور می‌تواند یک مسیر برای اتصال به اروپا باشد. از نگاه چین در واقع شرایط به گونه‌ای نیست که مدنظر ایران باشد و روسیه هم در حال‌حاضر هم به خاطر درگیری که در جنگ اوکراین دارد و هم با بده و بستان‌هایی که با ترکیه داشته و تضمین‌هایی که برای خودش وجود دارد چه از لحاظ حضور در قره‌باغ و چه از لحاظ کنترل امنیتی بر کریدورها از جمله کریدور موسوم به زنگزور، می‌تواند منافع خودش را تأمین کند، اما در نهایت آن منطقه کماکان تحت کنترل و تحت رهبری روسیه است هرچند که نقش آن کمتر شده و خلأ قدرتی در آنجا شکل گرفته است و برای همین ایران از نیروهای ناظر اتحادیه اروپا که برای مسائل انسان‌دوستانه در آنجا حضور پیدا خواهند کرد، حمایت کرده است. البته ایران از حضور قدرت‌های اروپایی در آنجا شاید در مقطع کنونی برای ایجاد توازن بین ارمنستان و آذربایجان به عنوان یک بحث تاکتیکی خرسند باشد، اما با توجه به نوع نگاهی که کشورهای اروپایی به ایران دارند و احتمال حضور ناتو در آن منطقه از این طریق، منافع ایران در بلندمدت  تأمین نخواهد شد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز