خبرگزاری کار ایران

سردار افشار در گفت‌وگو با ایلنا:

یک دولت متعادل باید مذاکره را در دستور کار قرار دهد/ شأن سپاه اجل از این است که بازوی یک جناح شود/ سیاست بنزینی دولت خاتمی درست بود/ احمدی‌نژاد نباید خدمات جریان‌های دیگر را به نام خودش می‌زد

یک دولت متعادل باید مذاکره را در دستور کار قرار دهد/ شأن سپاه اجل از این است که بازوی یک جناح شود/ سیاست بنزینی دولت خاتمی درست بود/ احمدی‌نژاد نباید خدمات جریان‌های دیگر را به نام خودش می‌زد
کد خبر : ۱۰۸۰۸۲۰

معاون سیاسی وزیر کشور دولت نهم، گفت: به نظر من یک دولت متعادل و انقلابی باید مذاکره را در دستور کار خود داشته باشد اما در حد خودش و در حاشیه نه در متن.

سردار علیرضا افشار رئیس ستادکل و سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس، فرمانده نیروی مقاومت بسیج از سال ۶۸ تا ۷۶، فرماندهی نیروی مقاومت بسیج را برعهده داشت. وی که فارغ‌التحصیل دانشگاه صنعتی شریف است، پس از آن به دانشگاه امام حسین(ع) رفت و بعدتر عهده‌دار ریاست بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس شد و همزمان به معاونت فرهنگی ستادکل نیروهای مسلح منصوب شد.

وی در سال ۱۳۸۶ وارد دولت نهم شده و به عنوان معاون سیاسی وزیر کشور دولت احمدی‌نژاد مشغول به کار شد اما کمتر از دوسال در این منصب حضور داشت و بعد به معاونت اجتماعی وزارت کشور منتقل شد.

سردار افشار در آستانه سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری برای حضور در انتخابات اعلام کاندیداتوری کرد و با حضور در وزارت کشور برای حضور در انتخابات ثبت‌نام کرد اما دو روز پیش از اعلام نتایج بررسی صلاحیت‌ها با انتشار بیانیه‌ای از داوطلبی در انتخابات انصراف داد.

با هدف تشریح دیدگاه‌ها و نظریات این چهره پرسابقه که فعالیت‌های نظامی، فرهنگی، دانشگاهی و اجرایی زیادی را طی ۴۳ سال پس از انقلاب تجربه کرده، گفت‌وگویی با وی داشتیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

یک دولت متعادل و انقلابی باید مذاکره را در دستور کار خود داشته باشد

با توجه به موضع انتقادی که نسبت به برجام دارید و چندباری آن را سندی بر بی‌اعتمادی به آمریکا و بی‌نتیجه بودن اعتمادبه آمریکا می‌دانید، می‌توانیم چنین برداشت کنیم که شما طرفدار یک سیاست خارجی نزدیک به شرق و در تضاد با غرب هستید؟

خیر. به نظر من یک دولت انقلابی قطعا نباید چنین رویکردی داشته باشد. ما باید اهل تعامل و حتی مذاکره با کشورهای مختلف باشیم، اما این نباید متن اصلی کار را تشکیل دهد، باید در حاشیه، در جایگاه و به اندازه خودش به آن بها داده شود. یعنی کشور ما اگر تمام مسائل خود را به مذاکرات گره بزند، نتیجه آن چیزی می‌شود که تاکنون دچار آن بودیم و نوساناتی که در اقتصاد کشور اتفاق افتاد، تکرار می‌شود. امری که خواسته دشمن است تا بتواند از طریق میز مذاکره بر کلیه مسائل داخلی ما اعمال نفوذ کند.

به نظر من یک دولت متعادل و انقلابی باید مذاکره را در دستور کار خود داشته باشد اما در حد خودش و در حاشیه نه در متن. یک نکته دیگر هم در بحث دیپلماسی اضافه کنم من به علت فرصت‌های مطالعاتی و بررسی‌هایی که داشتیم چه در وزارت کشور و چه در اندیشکده جنگ نرم و میزهای تخصصی متعدد در همه حوزه‌ها برنامه پیشنهادی داشتم. در زمینه دیپلماسی هم مسئله دیپلماسی عمومی مطرح است. دیپلماسی عمومی قدرت است که متاسفانه دستگاه دیپلماسی ما به آن کم توجه است و آن را به یک سخنگو محدود کرده، در حالیکه ما باید بتوانیم روی افکار عمومی کار کنیم؛ زیرا هدف دیپلماسی تاثیرگذاری بر افکار عمومی داخلی و خصوصا در سطح بین المللی است. ما در مجامع رسمی نفوذ نداریم و امکان اینکه بتوانیم در مجامع بین‌المللی برای منافع کشور به جایی برسیم، به دلیل نفوذ سنتی و مطلق غربی‌ها خصوصا آمریکا فراهم نیست.

دیدیم که عربستان چه بلایی بر سر جمال خاشقچی آورد و تمام این‌ها سکوت کردند و یک صحنه بسیار رقت‌آوری از جوامع بین‌المللی برجای ماند که چقدر تحت سلطه‌ استکبار جهانی و پول‌های عربستان‌اند. پس ما در مجامع رسمی خیلی نمی‌توانیم به کسب امتیاز امیدوار باشیم، لذا بهتر است که دیپلماسی عمومی خلق کنیم. ما فرصت‌های زیادی داریم. مثلا ایرانیان خارج از کشور می‌توانند در زمینه‌های مختلف کمک بسیاری برای ما باشند. خیلی از ایرانیان در کشورهای دیگر تشکل، جایگاه و نفوذ دارند و باید به آن‌ها توجه شود. سازوکاری هم برای این مسئله در ریاست‌جمهوری بود که متاسفانه محدود شد.

باید دیپلماسی عمومی خود را در اذهان عمومی جهان فعال کنیم

نگاه شما نسبت به اینکه ما وارد مسیر تعامل و گفت‌وگو با آمریکا شویم و زمینه را برای دیپلماسی عمومی در این کشور فراهم کنیم، چیست؟ این که بتوانیم یک مجموعه از ارتباطات را با نخبگان دانشگاهی و سناتورها تشکیل دهیم و به قولی لابی ایرانی داشته باشیم، همانطور که عرب‌ها ویهودی‌ها هم لابی دارند، چیست؟

رابطه برقرار کردن صرفا با رابطه رسمی نیست؛ ما چهره‌های تاثیرگذاری داریم که می‌توانند لابی کنند و موثر باشند. اما من نکته‌ای فراتر می‌گویم و آن این است که آمریکا متقاعد شود که به منافع و حقوق ما احترام بگذارد و این لازم نیست که حتما از طریق مذاکره به دست بیاید؛ روش‌های دیگری وجود دارد که می‌توانیم تعامل کنیم. الان روش‌های خیلی خوبی وجود دارد که لزوما به رابطه ختم نمی‌شود؛ مانند کشورهای واسطه؛ در ضمن ما تابع سیاست‌های کلان نظام هستیم. تدابیری که مقام معظم رهبری اتخاذ می‌کنند، همچنین مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی امنیت ملی مراجعی هستند که بالاخره تصمیم‌گیری می‌کنند که چه چیزی به نفع و چه چیزی به ضرر است.

نکته اساسی این است که در بحث مذاکرات آنجایی که منافع ما تامین می‌شود، باید به هر شکل ممکن در چهارچوب سیاست‌های کلی نظام مسائل را پیگیری کنیم و این شدنی است و غیرممکن نیست. نکته دیگر این است که این مسئله حاشیه‌ای بر بحث اصلی ما است که ما مباحث داخلی را به روابط خارجی گره نزنیم و توانایی انجام این کار را داریم.

یک دولت متعادل باید مذاکره را در دستور کار قرار دهد/ شأن سپاه اجل از این است که بازوی یک جناح شود/ سیاست بنزینی دولت خاتمی درست بود/ احمدی‌نژاد نباید خدمات جریان‌های دیگر را به نام خودش می‌زد

احمدی‌نژاد نباید خدمات جریانات دیگر را به نام خودش می‌زد

شما در وزارت کشور آقای احمدی‌نژاد حظور داشتید، نظر شما  نسبت به جریان نزدیکان ایشان مخصوصا دولت دوم و آنچه که به جریان انحرافی معروف شد، چیست؟

این پدیده در شرایطی به وجود آمد که جریانی با عنوان آبادگران به وجود آمد و مردم به آن دل بسته بودند که این‌ها یک رویکرد انقلابی و مردمی دارند. در آن دوران، دوستان آبادگران زحمات زیادی را متحمل شدند برای شکل‌دهی به افکار عمومی به سمت ایشان؛ این هم در دوره شهرداری و هم در دوره ریاست جمهوری اتفاق افتاد که نیرو‌های انقلابی زیادی به کمک دولت آمدند. من به خاطر دارم که به غیر از خودم، دوستان سپاهی زیادی به کمک دولت‌های نهم و دهم آمدند و مدت‌ها تلاش شد تا یک خروجی قابل قبولی را در کشور برای عرصه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی برای مشکلات مردم داشته باشیم. این اتفاقا در دولت نهم پررنگ‌تر بود و نتیجه خیلی خوبی داشت که مقام معظم رهبری هم بعضاً اظهار رضایت کرده بودند.

خب این را ما باید به حساب جمعی بگذاریم که به آقای احمدی‌نژاد کمک می‌کردند، ایشان نباید همه نتایج زحماتی که در آن دوره توسط مجموعه نیروها صورت گرفت را به دولت خودش نسبت می‌داد که این کار متاسفانه صورت گرفت و الان اگر ما اقبالی نسبت به ایشان می‌بینیم، اقبال به آن رویکرد است نه به آن فرد؛ اقبال به آن نتایج است که محصول تلاش‌هایی بود که تمام عزیزان داشتند.

من ارتباطم با آن فرآیند است و آن حرکت گسترده در تمام استان‌های کشور و تلاش‌هایی که برای بهبود وضع صورت گرفت و تفاوت‌هایی که ایجاد شد. این‌ها همه به دلیل زحماتی بود که دوستان برای ایشان کشیدند و حالا متاسفانه این کارها مصادره به مطلوب شد و به شکل دیگری در آمد. به هر حال ممکن است که من با مواضع ایشان موافق نباشم اما با عملکرد مجموعه‌ای که در دولت‌های نهم و تا حدودی دهم ادامه داشت، موافق هستم و تاکید می‌کنم همان رویکرد و جنبه‌های جهادی و مردمی باید در دولت آینده باشد.

 

مردم حق اعتراض دارند/ بدون شکل‌گیری تجمع اعتراضی هم باید رضایت آن‌ها سنجیده شود

با توجه به حضور شما در کسوت معاونت سیاسی وزارت کشور در دولت نهم، بفرمایید نسبت به حق اعتراض مردم نسبت به وقایع جاری کشور چه نظری دارید؟

اول از همه باید بگویم فارغ از اینکه مردم اعتراض داشته باشند یا خیر ما باید به صورت دائمی افکار عمومی را رصد کنیم، ممکن است گاهی مردم اعتراض نکنند اما مشخص باشد که از چیزی ناراضی‌اند و مطالبه‌ای دارند. این‌ها باید از طریق افکارسنجی و روش‌های متداول علمی شناسایی شود و دولت نسبت به آن عکس‌العمل داشته باشد و در جهت تامین خواسته‌های مردم گام بردارد.

در وزارت کشور گزارش‌ها و آمارهایی از تجمعات سراسر کشور چه بعضا صنفی و چه سیاسی و بخش‌های دیگر می‌آمد. رویکرد کلی دولت در آن زمان و به طورکلی نظام این بود که خیلی درگیر نشود و مقابله نکند، با اصل این جریان‌های اعتراضی، بیشتر این‌ها را سوق بدهد به سمت مطالبات مشخص. البته مسئله بنزین به نظرم من فرق می‌کند و این سوءاستفاده‌ای بود که جریان‌های ضدانقلابی از یک فرصت و غفلت کردند و موضوع بنزین یک اعتراض سیاسی نبود یک فضای متفاوتی بود که اتفاق افتاد.

به نظر من خوب است که برای بنزین یک سیاست ثابتی باشد که مثلا هر سال بعد از ایام نوروز درصدی به هزینه بنزین اضافه شود. اولا حساسیت ایجاد نمی‌شود و دوم افزایش ناگهانی و بدون مقدمه قیمت بنزین نداریم که باعث ایجاد حساسیت شود.

سیاست بنزینی دولت خاتمی درست بود

مشابه آنچه در دولت آقای خاتمی وجود داشت؟

بله. متاسفانه بعضی از مسائل مربوط به دولت‌های گذشته وجود دارد که حتی اگر خوب است کنار گذاشته می‌شود. من فکر می‌کنم باید از این‌ها استفاده کرد یا اگر طرحی مشکلی دارد، مثل مسکن مهر می‌توانیم مشکلاتش را برطرف کنیم و آن را با قدرت ادامه دهیم. برای مثال کنار گذاشتن کارت سوخت و راه‌اندازی دوباره آن خسارت زیادی برای کشور داشت، به‌نظر من این سیاست خوبی خواهد بود که هر دولتی که روی کار می‌آید، برنامه‌های دولت قبلی را با قوت ادامه دهد. همین دولت فعلی برنامه خوبی دارد برای انتقال آب خلیج فارس به شمال شرق این اشتباه است اگر دولت آینده آن را متوقف کند و بگوید چون متعلق به این دولت بوده، کار بد و اشتباهی است.

یک دولت متعادل باید مذاکره را در دستور کار قرار دهد/ شأن سپاه اجل از این است که بازوی یک جناح شود/ سیاست بنزینی دولت خاتمی درست بود/ احمدی‌نژاد نباید خدمات جریان‌های دیگر را به نام خودش می‌زد

دو شبکه خیرین سلامت و خیرین مدرسه‌ساز را در دولت گذشته تشکیل دادیم

سمن‌ها می‌توانند بازوی همراه و کمک‌حال دولت باشند

با توجه به اینکه در جایگاه معاونت اجتماعی وزارت کشور هم حضور داشتید، نسبت به فعالیت سازمان‌های مردم نهاد"سمن‌ها" چه نگاه و نظری دارید؟ این مجموعه‌ها می‌توانند بازوی کمکی دولت باشند؟

به مقوله به‌کار گرفتن سازمان‌های مردم نهاد و تشکل‌های مردمی خیلی اعتقاد دارم در همان مدتی هم که مسئول کمیسیون ساماندهی سازمان‌های مردم نهاد بودم، این سازمان‌ها رشد خوبی پیدا کردند؛ در کنار آن یک کار خوبی هم که کردیم این بود که سازمان‌های مردم نهاد هم موضوع را باهم شبکه کردیم تا یک قدرتی در کشور داشته باشند. به دستگاه‌ها و ادارات هم توصیه می‌کردیم که از این ظرفیت استفاده کنند و به سمت کوچک‌سازی دولت حرکت کنند. گفته می‌شود در آمریکا ۸۰ درصد ماموریت‌ها و برنامه‌های دولت توسط ان جی او ها انجام می‌شود. ما بهتر از آن‌ها می‌توانیم از این ظرفیت استفاده کنیم، اتفاقا به همین جهت شعار بنده در انتخابات «با مردم، برای مردم» بود چراکه معتقدیم این مساله یعنی مشارکت مردم امکانپذیر است.

به خاطر دارم در همان دوره ما تمام موسسات مردم نهاد بخش درمان را آوردیم وزارت کشور آن‌هایی که بیمارستان می‌ساختند و کمک‌های درمانی می‌کردند و وزارت بهداشت را هم دعوت کردیم و تشویق به همکاری نزدیک کردیم در نتیجه یک شبکه‌ای درست شد به نام شبکه خیرین سلامت. در بخش‌های دیگر هم، همین کار را توسعه می‌دادیم، مانند جمعیت خیرین مدرسه‌ساز که در حال حاضر دو سه برابر منابع دولتی در حال مدرسه‌سازی در کشور هستند که از همین تجمیع به دست آمده است. در حوزه دیپلماسی، ما در کشور انجمن‌های دوستی داریم این انجمن‌های دوستی را آوردیم وزارت کشور و وزارت خارجه را هم دعوت کردیم و گفتیم که این مجموعه‌ها می‌توانند به شما کمک کنند و شما هم به این‌ها کمک کنید، در آن جلسه قول دادند اما همکاری نکردند و این بخش ناموفق بود. در مجموع معتقدم یکی از راه‌های مهم کوچک‌سازی دولت و واسپاری به بخش خصوصی همین ان جی او ها و موسسات مردم‌نهاد هستند.

یکی دیگر از حوزه‌های تجلی این مشارکت و حضور مردم، اردوهای جهادی است که یک تشکل مردم نهاد خیلی خوب هستند که در مناطق محروم تلاش می‌کنند و باید به آن‌ها بها داده شود و مورد حمایت قرار گیرند تا در سراسر کشور یک فعالیت گسترده در حوزه محرومیت‌زدایی را سامان داد و به نوعی جهاد سازندگی را از این طریق کرد.

نمی‌شود برای هر چیزی سراغ رفراندوم برویم/ همین انتخابات‌ها رفراندوم است

یک نگاهی در کشور وجود دارد که مردم در زمان حوادث مانند سیل و زلزله به کمک دولت و حاکمیت می‌آیند یا در موقع انتخابات که قرار است رای بدهند مردم را به رسمیت می شناسیم اما وقتی می‌خواهند در موضوعات کلان کشور اظهارنظر کنند، نظر مردم را نمی‌پذیریم. شما درباره برگزاری رفراندوم در رابطه با موضوعات مهم و استراتژیک کشور مانند رابطه با آمریکا یا مثلا حجاب اجباری چه نظری دارید؟

در کشور ما شرایط اینگونه نیست که کسی نتواند مواضع و نظرات خود را اعلام کند، در حوزه‌های مختلفی ما مردم را به این موضوع تشویق هم کرده‌ایم. البته به صورت سالم و حتما نیاز نیست که یک تخریبی در یک جایی انجام پذیرد و خوب است از نظر مردم استفاده شود. اما رفراندوم یک موضوع متفاوت از آزادی است. در حوزه‌های کلان مهم حتما رفراندوم لازم است؛ مثلا اصلاح قانون اساسی حتما باید با رفراندوم باشد.

اما نمی‌شود برای هر چیزی سراغ رفراندوم رفت، رفراندوم به صورت دیگری در کشور ما خود را نشان می‌دهد، به نظر من رفراندوم همین انتخابات‌ها است و حتی راهپیمایی‌ها به یک معنای دیگر هم می‌تواند چنین نقشی داشته باشند. انتخابات هم ان‌شاءالله در این دوره باشکوه خواهد بود. معتقدم که باید هرکاری که به مشارکت حداکثری می‌تواند ختم شود را دنبال کنیم.

باید از توانمندی‌های که در نهادهای نظامی کشور تجمیع شده برای عمران و آبادانی استفاده کرد

گفتید که در دولت احمدی‌نژاد ما به همراه جمعی از دوستان به کمک احمدی‌نژاد آمدیم و عملکردی رقم خورد که من آن را مثبت می‌دانم، این به معنای آن است که با حضور نظامیان در همه رده‌های اجرایی موافق هستید؟

شما می‌دانید سپاهی‌ها چه هویتی دارند و چقدر نظامی‌اند و چقدر غیرنظامی؛ من خودم فارغ التحصیل شریف هستیم، آمدم در جهاد سازندگی، اصلا به تنها چیزی که فکر نمی‌کردم نظامی‌گری بود. دوران جهاد سازندگی هم در حال کار در حوزه محرومیت‌زدایی و فعالیت‌های مهندسی و این‌ها بودیم. وقتی جنگ شد اگر ما نمی‌آمدیم کمک در عرصه دفاع مقدس، واقعا جفا نبود؟ وظیفه ما این بود که به جنگ کمک کنیم. این دوران دفاع مقدس فرصتی شد برای ارائه خدمت برای یک عده‌ای، البته خیلی‌ها آمدند چه به صورت بسیجی و چه به صورت پاسدار که البته من پاسدارها را بسیجی تمام وقت می‌دانم و بسیجی هستند. واقعا حیف است که نظام از این مدیران قوی انقلابی محروم شود به خاطر هویت ظاهرا نظامی.

نکته دیگر اینکه در بخش نظامی همه رشته‌های نظامی در سطح بسیار بالایی به کار گرفته می‌شوند، در بحث هسته‌ای و فیزیک، در بخش‌های مکانیک، مهندسی، شیمی، بهداشت و درمان و در حوزه‌های دیگر. اصلا همه استعدادهای بشری در حد اعلا در بخش نظامی وارد می‌شود. پس حیف است که ما این دانش و تخصص را در اختیار مردم قرار ندهیم، حتی در بخش مدیریتی هم توانمندی‌ها وجود دارد.

امام ورود به احزاب و جریانات را برای سپاه منع کردند نه فعالیت سیاسی را

نکاتی که اشاره کردید قابل احترام است اما اینکه اسم حضور نظامیان را در سیاست عوض کنیم تاثیری در اصل موضوع ندارد.

آن چیزی که امام منع کردند ورود نظامیان به احزاب و فعالیت‌های جناحی است یعنی طرفداری از افراد در حوزه‌هایی که به نام سپاه تمام شود، با امکانات سپاه هزینه شود، این‌ها واقعا ممنوعیت‌هایی است که فسادآور است. من فکر می‌کنم شأن سپاه اجل از این است که بازوی یک جناح شود، اصولا سپاهی‌ها ممنوع هستند از فعالیت‌های جناحی اما از فعالیت سیاسی منع نشده‌اند ما دفتر سیاسی داریم و فعالیت سیاسی می‌کنیم اما بیشتر در جهت تبیین و شناخت؛ ما که نمی‌توانیم برویم در پادگان‌ها و درها را ببندیم و هیچ نگاهی به جریان‌های سیاسی کشور نداشته باشیم.

 

موضع مشترک یک جریان سیاسی با سپاه به معنی حمایت سپاه از آن‌ها نیست

اما وقتی کاندیدا یا کاندیداهایی از سپاه وارد انتخابات می‌شوند این شائبه ایجاد می شود که از ظرفیت‌های سپاه و از این عنوان استفاده تبلیغاتی کند، حتی بدون اطلاع فرماندهان سپاه. این استفاده از نام سپاه و امکانات سپاه برای تبلیغات شخصی به جایگاه این نهاد خدشه وارد نمی‌کند؟ 

این نکته‌ای که اشاره دارید ممکن است حتی بدون اراده و اجازه هم چنین اتفاقی رخ دهد. وقتی یک فردی سپاهی است، هویت سپاهی بودن خود را همواره با خود به همراه دارد؛ کما اینکه از هر سه قوه افرادی که مناصبی دارند کاندیدا شدند و تا لحظه آخر از جایگاهی که دارند و توان تبلیغاتی آن حتی به صورت غیر ارادی استفاده کردند و می‌کنند.

نکته دیگر این که ممکن است سپاه مواضعی داشته باشد و از یک رویکردی حمایت کند که خارج از سپاه یک گروه سیاسی با این نگاه هم موضع باشد، خب قبول دارم نظر شما را که بهره می‌برند اما به معنای اراده سپاه که از آن نامزد حمایت کند، نیست.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز