سخت کار کردن یا هوشمندانه کار کردن؛ کدام بهتر است؟
سخت کوشی همیشه منجر به موفقیت نمی شود، اما مؤلفه ای است که به شما امکان می دهد به اهداف زیادی برسید. به هر حال، این روشْ استفاده از منابع در جهت مثبت است. همانطور که می گویند، سخت کوشی اولین قدم برای رسیدن به چیزی است، اما هوشمندانه کار کردن شما را به جایی که می خواهید برسید، می رساند.
شما کدام یک را توصیه می کنید: سخت کار کردن یا هوشمندانه کار کردن؟ در حالی که هر دو رویکرد در بسیاری از موارد مفید هستند، و همواره بدان توصیه می شود؛ اما در اینجا برآنیم تا به استراتژی ای بپردازیم که موفقیت را تضمین می کند.
باید سخت کار کرد یا هوشمندانه کار را پیش بُرد؟ جالب است بدانید که بسیار افراد با استعدادی هستند که ساعتهای «بی پایانی» را صرف انجام کارشان میکنند، اما خیلی کارآمد نیستند. این سخت کوشی در عین ناکارآمدی علاوه بر تأثیر بر اهداف خودِ شرکت، بر سلامت جسمی و روانی کارمند نیز تأثیر می گذارد؛ در چنین شرایطی فرد به شدت احساس خستگی و بی انگیزگی می کند.
آنچه در اینجا به وضوح قابل مشاهده است عدم بهره وری بالا و رضایت فردی است که سخت می کوشد و زمان و انرژی زیادی را صرف انجام کارش می کند.
واقعیت این است که بسیاری از شرکت ها استراتژی کار زیاد هم از نظر فیزیکی و هم روانی و ذهنی را در اولویت قرار می دهند. و شعارشان سخت کوشی و پشتکار است؛ این استراتژی حتی ممکن است به قیمت از دست دادن تعادل بین کار و زندگی تمام شود؛ یا حتی سلامت فیزیکی و روانی کارکنان را تحت الشعاع قرار دهد.
بنابراین به نظر می رسد که این رویکرد خیلی هم جوابگو نیست. درسناریوهای اجتماعی رقابت فزاینده، لازم است مکانیسمهای نوآورانه دیگری برای دستیابی به بهرهوری، موفقیت و بهداشت روانی به کار گرفته شوند. هوشمندانه کار کردن می تواند کلید این تحول باشد.