نقدی بر حمایتهای خارج قاعده از ناشران فقط دولتی؛
انگشت عسلی ارشاد در دهان ناشران دولتی
![انگشت عسلی ارشاد در دهان ناشران دولتی](https://cdn.ilna.ir/thumbnail/pS7aVvb7YEx0/YdHYY4gWkVxziNocTLLHoQVar3TrxmvO0e6SENMutiBXz7JNO2nT2KLgCR9h7O_-3nIltEJmYeuFfrGwjohJ9MP_KX6Prp9btVWjPPHRnssErJFabqxxHg,,/110809-617.jpg)
مسوولان فکر میکنند با تخصیص بودجه و تعریف برنامههای مدون میتوانند ضمن انکار جریانهای واقعی ادبی، جریانهایی را به نام و خواست خود جعل کنند.
ایلنا؛ دولتی بودن همانطور که در اصل ۴۱ قانون اساسی مطرح شده، رویکردی توسعه نیافته است که به مرور زمان میبایست جای خود را به بخش خصوصی دهد تا دولت تنها وظیفهی نظارت و سیاستگذاریهای کلان را عهده دار باشد. اما برخلاف جریانی که قانونگذار مدنظر داشته، تولید و حمایت از بخش دولتی در حوزههای مختلف، با واسطه یا بیواسطه از سوی دولتهای مختلف ادامه پیدا کرده و در این میان، عرصهی نشر نیز از این قاعده استثنا نبوده است.
تمام وزارتخانهها و اکثر سازمانهای دولتی یا وابسته به دولت، همچنان برای خودشان انتشارات، چاپخانه و کتابفروشی دارند. البته اینکه در اساسنامهی یک سازمان دولتی، اجازهی انتشار کتاب در راستای فعالیتهای محوله به آن سازمان یا وزارتخانه داده شده باشد، به خودی خود مسالهی نگرانکنندهای نیست. اما وقتی این رویکرد باعثتخصیص بودجههای خارج از برنامه، حمایتهای بدنهی دولت و در اختیار قرار دادن انواع و اقسام امکانات؛ از جمله چاپخانه، سوبسید کاغذ، رانتِ خرید کتاب از سوی ارشاد، تخصیص غرفههای آنچنانی در نمایشگاه کتاب، ارسال کتب منتشره به رایزنیهای فرهنگی در سراسر جهان و… را نیز به دنبال داشته باشد، دیگر پذیرفتنی نیست.
چتر باز ارشاد روی سر ناشران خاص
با بررسی عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادوار گذشته، میتوان رد و نشان تولید و حمایت نشر دولتی را به وضوح دید. البته این رویکردها گاه به شکل مستقیم نمود پیدا کردهاند و گاه به شکل پوشیده و در پرده. به عنوان مثال وزارت ارشاد با این توجیه که حفظ و نشر ارزشهای فرهنگی کشور وظیفهی اوست، قراردادهای کلانی را با برخی از ناشران که اساسا دولتی نیستند، اما توسط چهرههای دولتی اداره میشوند یا تفکرشان به تفکر دولت و حاکمیت نزدیک است، منعقد میکند. مثل قرارداد انتشار صدها جلد کتاب در مورد شخصیتها و مشاهیر حوزههای مختلف که در دورههای قبلی با انجمن قلم بسته شده. یا مثلا حمایت از انتشار ۱۰۰ جلد داستان و ۱۰۰ جلد شعر توسط نشر تکا در چهار - پنج سال گذشته.
به زعم اهالی نشر، این قراردادها مصداق کاملی از رانت است! اگر نه؛ چرا ارشاد از جمعی از ناشران خصوصی نمیخواهد تا برایش کتاب چاپ کنند؟ مسوولان وقت؛ اغلب در پاسخهای مستقیم یا در هالهای از ابهام خود به این مساله اشاره کردهاند که حضرات مذکور، انسانهای شناخته شده، عالم و امتحان پس دادهی نظام هستند. اما آیا همین نگاه در ادوار پیشین نبوده که جامعهی فرهنگی کشور را به دو دستهی خودی و غیرخودی تقسیم کرده؟ آیا همین نگاهها در خریدهای حمایتی کتاب از سوی ارشاد، در قائل شدن امتیازات فراوان تبلیغاتی برای آنها، در نوع داوریهای جوایز دولتی و… حاکم نشده است؟
سرپوش روی تبعیض و اعطای رانتهای کلان
مدیران فرهنگی، همواره روی تخطیشان از قانون مبارزه با دولتی سازی و حمایتهای رانتگونه از سازمانهای نزدیک به دولت سرپوش گذاشتهاند. مثلا وقتی از علی اسماعیلی؛ معاون امور فرهنگی وزارت ارشاد میپرسیم چرا برخلاف ضوابط از ناشران دولتی مثل سورهی مهر کتاب خریداری میکنید، میگوید: «ما کاری نداریم که این نشر متعلق به سازمان تبلیغات اسلامی است. برای ما این مهم است که مجوز نشر سوره مهر خصوصی صادر شده.»(نقل به محتوا) اما جالب است که همین سورهی مهر در مراسم اختتامهی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، بارها به عنوان بهترین ناشر در بخش دولتی انتخاب شده و جایزه گرفته است.
جالبتر اینکه جریان مقتدر دولت در تقویت ناشران دولتی، تنها به حمایتهای بیدریغ خود از این ناشران اکتفا نکرده. گویا قصد داشته از سوی دیگر با تضعیف ناشران موفق بخش خصوصی، خیلی زودتر به هدفش برسد. مصداقهای فراوانی برای این رفتارها وجود دارد؛ برخوردهای قهرآمیز همچون تعلیق یا تعطیل کردن ناشرانی که چند دهه سابقهی فعالیت داشتهاند، راه ندادن کتابهای پرفروشی که توسط ناشر خصوصی منتشر شده به نمایشگاه کتاب، تخصیص غرفههای کوچک و پرت به ناشران خصوصی در نمایشگاه کتاب، ممیزیهای افراطی کتابهای نشر خصوصی در مقابل انتشار کتابهای ناشران دولتی پیش از اخذ مجوز و… این تبعیضها تا جایی پیشرفت کرده که اسم بردن از ناشران خصوصی و مطرح کردن کتابهاشان در برنامههای رادیو - تلویزیون و یا حتی در خبرگزاریها و جراید منتسب به دولت، جرمی نانوشته محسوب میشود.
بنیاد ادبیات داستانی؛ یک مثال به جا و دقیق!
بنیاد ادبیات داستانی، یک بنیاد جدیدالتاسیس در چارت معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد است که سیدمحمد حسینی در آخرین روزهای وزارتش تاسیس آن را یکی از اقدامات مهم دورهی وزارتی خود معرفی کرد. همانطور که از نام این بنیاد برمیآید فعالیتهای این بنیاد میبایست آثار مکتوب در حوزهی ادبیات داستانی را مورد حمایت قرار دهند و از آنجایی که این بنیاد از بودجهی مستقیم وزارت ارشاد بهرهمند است، خیلی مهم است که ببینیم بودجهی تخصیصیاش را در انتشار و تبلیغ چه کتابها و چه نویسندگانی صرف میکند. باید بدانیم این کتابها که به رغم کیفیت بالای چاپ و صحافیهای آنچنانی، با قیمتهای نازل به بازار میآیند، چقدر توانستهاند نمایندگان آثار داستانی در کشورمان باشند.
«تبعیض» از نگاه اهالی نشر و ادبیات
در ادامهی این گزارش، نظر چند فعالِ پیشکسوت حوزهی نشر خصوصی را راجع به عملکرد و جایگاه ناشران دولتی جویا شدیم که خواهید خواند:
* شهلا لاهیجی:
هدف حمایت از ناشران وابسته، تضعیف ناشران مستقل است
لاهیجی(مدیر انتشارات روشنگران و مطالعات زنان) در گفتگو با خبرنگار ایلنا در مورد حمایتهای ویژهی ارشاد از برخی ناشران خاص اظهار داشت: حمایت از ناشران دولتی و ناشرانی که خط فکریشان به خط فکری حاکم در مسوولیتهای مدیریتی نزدیک باشد با اهداف مشخصی دنبال میشود. به نظر من مهمترین هدف از این حمایتها جلوگیری از ایجاد هر نوع انسجام صنفی و قوت در نشر خصوصی است. کما اینکه در انتخابات اتحادیه ما نیز دخالت کردند و نگذاشتند نمایندگان مورد نظر ما به اتحادیه راه پیدا کنند.
وی افزود: آقای صفار هرندی ۸ سال پیش، در بدو انتصابش به مقام وزارت ارشاد و در اولین روز به اتحادیه ناشران رفت و صریحا اعلام کرد که ارشاد تنها از ناشرانی حمایت میکند که در خط فکری ما(ارشاد) حرکت کنند. یعنی برای خودمان تکلیف نمیبینیم که از ناشرانی که به رویکرد ما نزدیک نیستند، حمایت کنیم.
این ناشر ضمن بیان این مطلب که گفتهی وزیر وقت ارشاد، خود گویای ماجراست، گفت: از همان روز امکانات ناشران خصوصی و مستقل قطع شد. مثلا وام شش ماهای که ناشران میتوانستند برای انتشار کتاب دریافت کنند. همچنین امکان خرید کتاب از سوی ارشاد نیز از کتابهای نشر خصوصی برداشته و به کتابهای ناشران مورد نظر ارشاد معطوف شد.
لاهیجی ادامه داد: ناشرانی که وابستگی مستقیم با دولت دارند که حسابشان روشن است؛ زیرا بودجه به اندازهی کافی دارند و نگران فروش کتابهاشان نیستند. یعنی به صورت مستقیم از امکانات و حمایتةای دولتی برخوردارند. دستهی دیگر اما ناشرانی هستند که وابسته به نهادها و سازمانهای دولتی نیستند اما به طور غیر مستقیم از حمایتهایی نظیر خرید کتاب ارشاد و… برخوردار میشوند.
وی اظهار داشت: با این حساب، بیچارگی و فلاکت و حیات قطرهچکانی تنها میراثیست که نصیب ناشران مستقل بخش خصوصی که اتفاقا عمدهی بار نشر را روی شانههای خود دارند، میشود. اینگونه است ناشران خصوصی رفته رفته برای بقای خود به سراغ انتشار کتابهایی میروند که بازار مشخصی دارند؛ هرچند بار معنایی، مفهوم و سویهی انتقادی خاصی نداشته باشند؛ یا به قول آقایان فضولی نمیکنند! کتابهایی مثل «چه کسی پنیر من را خورد» و…
لاهیجی در پایان اشاره کرد: ناشران خصوصی و مستقل باری رفع مشکلاتشان، باید اتحادیهای قوی داشته باشند که کسی در چینش و انتخاب اعضای آن دخالت نداشته باشد. در این صورت است که میتوانیم مشکلاتمان را از سوی اتحادیه خودمان به گوش مسوولان برسانیم. البته مسوولان نیز باید در مقابل حرفهای اتحادیه، گوش شنوا داشته باشند.
* فرید مرادی:
ناشران گلخانهای و توسعهی حمایتهای بیدریغ
فرید مرادی(ویراستار و کارشناس نشر) معتقد است مشکل اصلی در جهتگیریها و جانبگیریهای به اصطلاح کارشناسانهی وزارت ارشاد در حوزههای مختلف، منجمله حوزهی انتخاب کتاب برای نمایشگاههای خارجی، از تفکیک ناشران مختلف به تقسیمهای ناشران خود و غیرخودی شروع میشود.
وی دراینباره به خبرنگار ایلنا گفت: ناشران خودی؛ ناشرانی هستند که با نظر مدیران فرهنگی همسو هستند. اما جالب است که اتفاقا این ناشران، معمولا فاقد جایگاه و محبوبیت اجتماعی نزد مردم هستند. به عبارت دیگر؛ این ناشران، ناشران گلخانهای هستند که صرفا با حمایت دولت اداره میشوند.
مرادی با اشاره به بازارهای جهانی نشر، حرف خود را تکمیل کرد و افزود: در مقابل ناشران شناخته شده و کتابهای ارزشمندشان؛ این ناشران گلخانهای هستند که کتابهاشان را انتخاب و به نمایشگاههای خارجی میبرند. حال آنکه این کتابها، نمایندگان واقعی نشر ایران نیستند! به همین دلیل است که اینقدر حضور کمرنگی در بازارهای نشر جهانی داریم.
این کارشناس نشر ادامه داد: وقتی تمام کتابها برای انتشار، از فیلترهای مختلف گذشتهاند و تایید شدهاند، چه معنایی دارد که تنها برخی از کتابها را با نام کارشناسی انتخاب کنند که معمولا کتابهای قوی نیستند؟ نمیدانم این نگاهها تا کجا میخواهد ادامه داشته باشد و چه وقت ما میتوانیم بدنهی واقعی نشرمان را در بازارهای جهانی کتاب ببینیم؟
مردادی با اشاره به ناشران گلخانهای افزود: تلاشهای صورت گرفته برای تقویت برخی از ناشران خودی و نزدیک؛ هیچ نتیجهی مثبتی را نداشته و نخواهد داشت. متاسفانه عدهای از مدیران فکر میکنند با حمایت از یک ناشر نابلد اما خودی، میتوانند ناشران مطرح و تاثیرگذاری بسازند. حال آنکه بسیاری از این ناشران که سالها پیش از رانتهای دولتی استفاده میکردند؛ امروز اصلا وجود ندارند!
وی تاکید کرد: بنابراین حمایت ویژه از ناشران گلخانهای؛ هم در حکم نادیده گرفتن و ظلمیست در حق ناشران بخش خصوصی و مستقل؛ هم در نهایت هدر دادن سرمایههای ملی و بضاعتهای فرهنگی کشور است. باور کنید با این رانتها و این حمایتهای خارج از قاعده، هیچ ناشری بزرگ نمیشود و اعتبار نمییابد.
* فریده خلعتبری:
باید روابط را کنار گذاشت و به ضوابط اتکا کرد
خلعتبری(مدیر انتشارات شباویز) معتقد است یکی از رویکردهای تبعیض آمیز با نشر، به رویکرد نابرابر مسوولان در انتخاب کتابها برای ارائهشان در بازارهای جهانی است.
وی با اشاره به مسالهی کارشناسی در حوزهی انتخاب کتاب برای نمایشگاههای خارجی و تجربیات خود از سالها حضور در بازار جهانی نشر افزود: بدون شک این سوال پیش میآید که کارشناسهایی که در این خصوص کارشناسی میکنند، چه کسانی هستند؟ چقدر از بازارهای جهانی میدانند و چقد تجربهی حضور در نمایشگاههای خارجی را داشتهاند؟ وقتی تا به حال سابقهی حضور چندانی نداشتهاند و تجربهای از بازارهای جهانی نشر ندارند، چطور در این حوزه کارشناسی میکنند؟
مدیر نشر شباویز ادامه داد: با این حساب تنها گزینهای که باقی میماند، انتخاب بیقاعده و رابطهای است. چنانکه تاکنون یک جلد از کتابهای شباویز نیز در لیست نمایشگاههای خارجی موسسهی نمایشگاههای فرهنگی قرار نگرفته است. حال آنکه کتابهای من، کتابهای شناخته شدهای در جهان هستند و بسیاری از آنها به چندین زبان ترجمه و در چندین کشور به انتشار رسیدهاند.
این ناشر همچنین معتقد است ارشاد در خرید کتاب از ناشران مختف، عملکردی غیر عادلانه دارد و برخی ناشران نزدیک به خود را بیش از حد نوازش میکند. وی در اینباره اظهار داشت: در شرایطی که عرصهی نشر بیش از هر دورهای به حمایت نیاز دارد، باید روابط را کنار گذاشت و به ضوابط اتکا کنیم. باید امکانات و تسهیلات دولتی که با سرمایههای کشور پشتیبانی میشوند، با تمام ناشران عادلانه برخورد شود. این مساله خصوصا در آن دسته از نمایشگاههای خارجی که بخش فروش هم دارند میتواند اقتصاد ناشران خصوصی کشور را بهبود ببخشد. بنابراین باید بدون درنظر گرفتن مناسبات و ملاحظات خارج از ضوابط، این امکان را به تمام ناشران بدهند.
* یونس تراکمه؛
حمایتهای تبعیضآمیز؛ دستآوردی در ادبیات نداشته است
تراکمه(نویسنده) بر این باور است که هر مدیری که بر سر کار آمده، تنها به فکر آمارسازی بوده تا با اتکا به این آمارها، ضعف مدیریتی خود را پنهان کند؛ آمارهایی که واقعا شائبهبرانگیز و باور نکردنی هستند.
وی که معتقد است بخش زیادی از امکانات مالی و معنوی از سوی نهادهای مدیریتی دولتی در راههای اشتباه صرف شده، سرکوب کردن جریانهای ادبی مستقل رویکرد دیگری بوده که به طور موازی پیش گرفته شده، گفت: این نوع نگاه تشکیلاتی و حکومتی به ادبیات، شکستی محتوم را در انتظار دارد. متاسفانه این آقایان سعی در تکرار رویههایی را دارند که در قرن گذشته در بیشتر کشورهای بلوک شرق، و در برخی کشورهای دیگر، به کار گرفته شده و به شکست انجامیده است. با این حال سعی میکنند تجربیات شکست خورده را دوباره بیازمایند و نمیخواهند به اشتباهات خود اعتراف کنند.
وی ادامه داد: چرا با وجود این همه حمایت و در اختیار قرار دادن اینهمه امکانات تبلیغاتی و رسانهای به نویسندگان و ناشران مورد وثوق خود، نتوانستهاند یک نویسنده در حد و اندازهی صادق هدایت یا هوشنگ گلشیری یا محمود دولتآبادی و…(که بدون دلیل و منطق از سوی همین افراد مورد لعن و نفرین و تکذیب هم هستند) به جامعه معرفی و عرضه کنند؟ دلیلش این است که اینها فکر میکنند «ادبیات» نام یک اداره است در وزارت ارشاد و نویسنده نیز کارمندی است در این اداره که باید در چارچوبها و مسیرهای دیکته شده از سوی مدیران حرکت کنند و اثر تولید کنند. به عبارت دیگر فکر میکنند ادبیات هم پیمانکار میخواهد و مثلاً میتوان تولید یک پروژهی ادبی را به شکل کنتراتی در اختیار فلان سازمان یا فلان جشنوارهی وابسته قرار داد. اینها حتی تحمل چند نهاد فرهنگی مستقل و غیردولتی را نداشتند و ندارند.
این نویسنده با اشاره به مبحثاستقلال یا عدم استقلال در ادبیات، اضافه کرد: این بحث، یک بحثریشهدار در ادبیات و هنر است. مساله ایناست که اگر هنر و ادبیات را تنها یک مهارت بدانیم(رویکردی که سازمانها و نهادهای دولتی به آن معتقدند) طبیعی است که انتظار داشته باشیم نویسنده نیز با آموزشهای مشخصی که مثلاً یک آهنگر یا یک جوشکار باید برای کار بیاموزد، قابل تربیت است؛ که در مرحلهی بعد میتوان به چنین نویسندهای سفارش تولید آثاری منطبق با خواستهها و اهداف خاصی داد. همین اتفاقی که درحال حاضر در ادارهها و سازمانهای مختلف به اصطلاح فرهنگی رواج دارد!
تراکمه گفت: چند دهه است که این نگاههای غلط به ادبیات و سایر گرایشهای هنری وجود دارد و مسوولان فکر میکنند با تخصیص بودجه و تعریف برنامههای مدون میتوانند ضمن انکار جریانهای واقعی ادبی، جریانهایی را به نام و خواست خود جعل کنند. به همین دلیل است که میگویم حتی یک اثر ماندگار و قابل تأمل در بین انبوه کتابهای تولید شدهشان منتشر نشده است!
گزارش: هادی حسینینژاد