«عبدالحمید اعتمادی» استاد دانشگاه، فعال مدنی و کارشناس افغانستانی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا با بیان اینکه در پس ناامنیها در افغانستان منافع کشورهای دیگر متصور است، تصریح کرد با وضعیت موجود، صلح در افغانستان یک رویای دور از دسترس است.
این فعال مدنی در تشریح وضعیت افغانستان و ناامنی در این کشور گفت: افغانستان نزدیک چهار دهه است که درگیر جنگ بوده و در این مدت هرچند که برای محقق شدن صلح تلاشهایی هم صورت گرفته است اما تاکنون نتیجه دائمی به همراه نداشته و صلح برای افغانستانیها تبدیل به یک رؤیای غیرقابل تحقق شده است.
وی افزود: در بیش یک دهه اخیر و با توجه به حضور نیروهای خارجی و ایجاد ساختارهای دولتی، هنوز خبری از صلح نیست. افغانستان با توجه به موقعیت جغرافیایی که دارد، به یک شاهراه برای تروریستها تبدیل شده و در حال حاضر بیش از ۲۰ گروه تروریستی در این کشور فعالیت میکنند. هر کدام از این کشورها وابسته به یک کشور خاص بوده و منافع کشور خاصی را در مقابل منافع سایر کشورها دنبال میکند.
این فعال مدنی تاکید کرد: در سالهای اخیر شورای عالی صلح که متشکل از بزرگان و رهبران سیاسی است، نیز برای ایجاد صلح پایدار ایجادشده است اما هنوز به نتیجه ملموسی نرسیده است.
اعتمادی خاطرنشان کرد: شورای عالی صلح، گروههایی که فعالیتهای تروریستی میکنند را بارها به گفتوگوی صلح درون افغانی دعوت کرده اما تاکنون هیچکدام از گروههای تروریستی به صورت رسمی با شورای عالی صلح بر میز مذاکره برای رسیدن به یک صلح پایدار نشستی نداشته است.
این کارشناس مسائل افغانستان تاکید کرد: این که هنوز میز مذاکره صلح پیشرفت نداشته است اما و اگرهای زیادی دارد، شاید شورای عالی صلح هنوز آدرس اصلی و مشخص از گروههای تروریستی پیدا نکرده است یا به خواستههای مشخص مخالفان پی نبرده است. به نظر من برای رسیدن به صلح اقداماتی به شرح ذیل باید انجام شود.
۱. مشخص کردن گروههای مخالف مسلح و تفکیک آنها از گروههای تروریستی؛ گروههایی که دولت افغانستان به دنبال صلح با آنها هستند هرکدام تأمینکننده منافع یک کشور است، پس آنهایی که در جبهههای جنگ حضور دارند و ناامنی هارا مدیریت میکنند در واقع خود ابزار تأمین منافع دیگران بوده و مذاکره با آنها منجر به صلح نمیشود.
۲. درک خواستههای تروریستها؛ اولین خواست گروههای مسلح نبود نیروهای خارجی در افغانستان است که این خواسته خیلی کلیشهای و کلی است و مسلما نمیتواند خواست اصلی آنها باشد همانطور که در بالا ذکر شد، مخالفان مسلح خود ابزار تأمین منافع کشورهای بیرونی بوده و مهم خواسته کشورهای حامی تروریستها است.
۳. پیدا کردن حامیان مالی گروههای تروریستی؛ مخالفان مسلح در قالب گروههای تروریستی مسلماً نمیتوانند بدون پشتوانه مالی جنگ کنند. حامیان مالی آنها آدرسی خوبی برای مذاکره و شناسایی خواستههای آنها خواهد بود.
۴. نبود هماهنگی لازم میان دولت و ملت. در نبود هماهنگی پایدار بین دولت و ملت برای مبارزه با تروریسم، یکی از علل اصلی عدم نابودی تروریسم در افغانستان بوده و از این شکاف پیش آمده تروریستها استفاده خوبی برای تشدید نا امنیکنند. فضای اعتماد بین ملت بهعنوان شهروند و دولت در پایینترین حد ممکن است، نبود فضای اعتماد زمینه فعالیت گروههای تروریستی را فراهم میکند.
۵. فقر؛ با توجه به اوج گرفتن بیکاری در بین جامعه زمینه سربازگیری برای مخالفان مسلح فراهم میشود و این روند خودبهخود باعث تشدید ناامنی و تقویت گروههای تروریستی میشود.
۶. فرهنگسازی؛ برای صلح پایدار باید زمینههای فرهنگی را بررسی کرده و مردم را از نظر روانی با صلح و توسعه کشور هماهنگ کنند. در حال حاضر از نظر روانی مردم بیشتر آماده جنگ و درگیری بوده تا رسیدن به یک امنیت پایدار.
۷. تقویت نیروهای امنیتی برای سرکوب گروههای تروریستی؛ برای اینکه در میز مذاکره برای صلح قدرت چانهزنی دولت بهبود پیدا کند باید بتواند در میدان جنگ نسبت به گروههای تروریستی دست بالا را داشته باشد.
اعتمادی عنوان کرد: تاکنون روشهای زیادی ازجمله استفاده از افراد ذینفوذ، علما و رهبران سیاسی در دستور کار قرار گرفته است اما در راستای صلح پایدار هیچ حرکت مثبتی انجام نشده است، شاید مهترین دلیلش نیز این باشد که مدیریت بحرانها و نا امنیها خارج از مرزهای افغانستان است و باید برای صلح حامیان اصلی مخالفان مسلح را جستوجو کرد. هرچند که به نظر افغانها ریشه تمام بحرانها در کشور همسایه افغانستان یعنی پاکستان است اما نباید این نکته را نادیده گرفت که سایر کشورها نیز در بحران و تروریستپروری بدون تقصیر نیستند.
انتهای پیام/