ایلنا بررسی کرد؛
مثلث ترانزیتی تهران-باکو-آنکارا تشکیل شود/ تاثیر ژئواکونومیک بر تحولات قفقاز
بنابراین مثلث ایران- آذربایجان-ترکیه از نظر بحث ترانزیت میتوانند مکمل یکدیگر باشند و تجربه نشان داده است که کشورهایی که منافع اقتصادی بالایی داشته باشند از اعمال سیاستهای متخاصمانه علیه یکدیگر خودداری میکنند.
به گزارش خبرنگار اقتصادی ایلنا، بدون تردید قفقاز یکی از مناطق مهم برای ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک ایران بوده و حتی به لحاظ تاریخی نیز جا پای ایران محکمتر از سایر رقبایی مانند ترکیه و حتی روسیه در این منطقه است. اما اکنون به دلیل روند تاریخی حاکم بر قفقاز، نقش و حضور ایران اندکی کاهش و در مقابل وزن روسیه و اخیرا ترکیه در حال افزایش است. یکی از موارد مهم در این راستا، تنش بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره باغ بوده که با پیروزی ارمنستان در جنگ نخست در سال ۱۹۹۰ و موفقیت آذریها در جنگ دوم قره باغ، سال ۲۰۲۰، همراه بود. بدون تردید این تنش، تاثیرات فرامنطقهای داشته که ایران از آن مستثنی نبود، و باعث شد تا مواضع ناهمگون در میان سیاستگذاران، نخبگان و حتی مردم عادی بروز کند. برای نمونه در جنگ دوم قره باغ، بسیاری از نخبگان باور داشتند که حمایت ایران از ارمنستان در راستای منافع بلندمدت ملی است اما برخی نیز مسائلی مانند اشتراکات دینی و مذهبی با آذربایجان را مهم دانستند.
به هر روی، جنگ دوم قرهباغ با پیروزی آذربایجان به پایان رسید که یکی از نتایج آن مطرح شدن بحث ایجاد کریدور براساس توافقنامه آتشبس سه جانبه مسکو-باکو- ایروان بود. طبق بند ۹ این توافقنامه قرار شد تمام راههای ارتباطی در قفقاز رفع مسدودیت شده و امکان ترانزیت برقرار شود. اما این بند خود محل ایجاد تنش جدید بین دو کشور شد، چون هر دو کشور خوانش متفاوتی دارند یعنی آذربایجان این بند را به معنای اتصال سرزمین اصلی آذربایجان به نخجوان از طریق استان سینویک یا همان کریدور زنگزور تحت حاکمیت خود دانسته اما ارمنستان با پذیرش ارتباط این دو منطقه، ادعای باکو را نقض حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خود میداند.
اگر ادعای باکو در مورد کریدور زنگزور اجرایی شود قطعا پیامدهای ژئواکونومیکی آن متوجه ایران نیز خواهد شد از همین روی مقامات ایران بارها بر عدم تغییر ژئوپلتیک قفقاز تاکید دارند. از همین روی مخالفت تهران و تاکید باکو بر ایجاد این کریدور باعث افزایش تنش به سطح بیسابقه شد بطوری که هر دو طرف اقدام به عملیات نظامی در مرز مشترک کردند. حال آذربایجان از دو سیاست؛ تبادل کریدور در برابر کریدور- دادن راهرو لاچین برای وصل ارمنستان به قره باغ در ازای زنگزور- و افزایش همکاریهای اقتصادی و گره زدن منافع کشورهای بزرگ فرامنطقهای مانند چین و اتحادیه اروپا، به دنبال عملیاتی کردن برنامه خود است. برای بررسی این سیاست باکو باید پیامدهای اقتصادی و ترانزیتی جنگ اوکراین را نیز واکاوی کرد.
پیامدهای جنگ اوکراین به نفع باکو
براساس ابتکار کمربند و جاده چین سه مسیر اصلی جهت ترانزیت بار بین چین و اروپا وجود دارد، نخست کریدور شمالی که از روسیه و بلاروس به شرق اروپا متصل میشود. دوم کریدور میانی است که چین را از طریق قزاقستان، اذربایجان-گرجستان-ترکیه به اروپا وصل میکند و سوم کریدور جنوب یا اقیانوسی هست که در اقیانوس هند ایجاد میشود.
با شروع، جنگ اوکراین و آغاز تحریمهای غرب علیه مسکو، کریدور شمالی به دلیل ناامنی با کاهش ترانزیت مواجه شد و بیشتر آن جذب کریدور میانی شد که پیشتر کشورهای قزاقستان و گرجستان نگران موضع روسیه بودند. براساس برخی برآوردها میزان انتقال بار از کریدور میانی تا پایان سال ۲۰۲۲ نسبت به مدت مشابه سال گذشته شش برابر خواهد شد. بنابراین منافع چین و اتحادیه اروپا در راستای تقویت کریدور میانی است. در واقع باکو با درک این شرایط به دنبال ربط دادن کریدور میانی به زنگزور است تا بتواند پکن و اروپا را با خود همسو کند که تا حدودی هم موفق بوده است و حتی برخی گمانه زنیها حکایت از حمایت مسکو از این کریدور دارد بطوری که براساس گمرک آذربایجان؛ حجم مبادلات تجاری جمهوری آذربایجان و روسیه در ژانویه تا نوامبر سال ۲۰۲۲ به ۳ میلیارد و ۲۶۴ میلیون دلار رسید که ۲۲.۹ درصد بیشتر از رقم مشابه سال گذشته است.
یکی دیگر از پیامدهای جنگ اوکراین، کاهش صادرات انرژی روسیه به کشورهای اروپایی است که پیش از آن وابستگی بسیار بالایی به آن داشتند برای نمونه میزان وابستگی آلمان به انرژی روسیه تقریبا ۵۵ درصد برآورد می شد. اما با جنگ اوکراین و تحریم بخش انرژی روسیه، کشورهای اروپایی برای مقابله با تاثیرات آن به دنبال منابع جایگزین مانند الجزایر، قطر، آذربایجان هستند. طبیعتا در این شرایط باکو با داشتن منابع بالای هیدروکربوری خود به دنبال بازی با کارت انرژی باشد، در همین راستا دو اقدام مهم بین باکو و اتحادیه اروپا روی داد؛ نخست امضای قرارداد دو برابر شدن صادرات گاز آذربایجان به اروپا تا سال ۲۰۲۷ و دوم قرارداد روز گذشته برای انتقال برق از زیردریای سیاه به رومانی و مجارستان و سپس اروپاست. این دو قرارداد به نوعی در راستای گره زدن منافع اروپا به تحولات قفقاز به نفع اذربایجان است و بخشی از پروژه بزرگ «گلوبال گیت وی» اروپا برای کاهش وابستگی به انرژی روسیه خواهد بود. این پروژه ارزش محور به نوعی رقیب ابتکار کمربند و راه چین است و هدف آن فراهم کردن ۳۰۰ میلیارد دلار از ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۷ در زمینه ترانزیت و انرژیهای پاک است.
کاهش تنشها با همکاری اقتصادی
بنابراین میتوان اینگونه برداشت کرد در شرایط کنونی و واقعیتهای ژئوپلتیک جدید، آذربایجان نسبت به ارمنستان به دلیل منابع انرژی، ارتش مدرن و حمایت ترکیه و اسراییل دست بالاتر را دارد و احتمال اینکه بتواند سیاست کریدور در برابر کریدور را به سرانجام برساند وجود دارد. حال پرسش اصلی این است که موضع ایران در شرایط کنونی چه میتواند باشد، آیا اقدام نظامی میتواند در راستای منافع ملی باشد؟ که در حال حاضر اینگونه به نظر نمیرسد. هر چند اگر همسایه ماجراجوی ما بخواهد همچنان به نقش خود به عنوان مهره شطرنج غرب و بازیچه صهیونیستها ادامه دهد ایران باید با استفاده از تمام ظرفیت خود از منافع سیاسی و اقتصادیاش محافظت کند. اما در حال حاضر یکی از سیاستهای مسالمت آمیز و غیر تنشزا میتواند اتخاذ سیاست جدید مبتنی بر منافع اقتصادی و همکاری متوازن با ارمنستان و باکو باشد. باید توجه داشت که ایران و آذربایجان ظرفیت بالقوه بالایی در همکاری ترانزیتی دارند. برای نمونه هر دو کشور از اجزای اصلی کریدور شمال-جنوب هستند و یا میتوانند با همکاری یکدیگر و ایجاد کریدور خلیج فارس-دریای سیاه، دو منطقه مهم راهبردی را به یکدیگر متصل کنند.
این همکاری بین ترکیه و ایران نیز میتواند تحقق یابد. موقعیت سرزمینی تهران و آنکار بگونهای است که میتواند مکمل یکدیگر باشند یعنی ایران با استفاده از ترکیه میتواند به دریای سیاه و اروپای شرق وصل شود و ترکیه نیز میتواند به خلیج فارس و جنوب آسیای دسترسی داشته باشد. باید توجه داشت که یکی از برنامههای ترکیه دستیابی به بازار تقریبا دو میلیارد نفری جنوب آسیا و خلیج فارس است که ایران نقش محوری میتواند در این راستا داشته باشد. البته ایجاد کریدور ریلی اکو بین سه کشور ترکیه-ایران-پاکستان و نیز کریدور امارات-ایران-ترکیه نمونهای از این راهبرد است.
بنابراین مثلث ایران- آذربایجان-ترکیه از نظر بحث ترانزیت میتوانند مکمل یکدیگر باشند و تجربه نشان داده است که کشورهایی که منافع اقتصادی بالایی داشته باشند از اعمال سیاستهای متخاصمانه علیه یکدیگر خودداری میکنند و همچنین برخی توطئهها را نقش بر آب میکند. البته این به معنای تسلیم شدن در مقابل سیاستهای کشورهای متقابل نیست بلکه نیاز به سیاستهای چندوجهی رقابت بهمراه رفاقت در دنیای کنونی است.