مهدی غبرایی:
زمانه؛ زمانهی متوسطهاست
نویسنده داخلی وقتی مجبور است با محدودیت موضوع و کلمه دستوپنجه نرم کند و عملا نمیتواند از صفات بد و پلشتیهای یک جامعه و مردمش بنویسد؛ چگونه توقع خلق یک شاهکار ادبی را از او داریم؟
ترجمه فارسی داستان «این ناقوس مرگ کیست؟» نوشته ارنست همینگوی نزدیک به شش سال است که در وزارت ارشاد مانده و هنوز موفق به دریافت مجوز نشده است. به گفته مهدی غبرایی(مترجم) به جز این کتاب؛ داستان «جنگل نروژی» موراکامی هم بهرغم اصلاحات و حذفیات انجام شده؛ دو – سه سالی میشود که بدون تکلیف در وزارت ارشاد رها شده است.
غبرایی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار داشت: درست است که اوضاع و احوال ممیزی و صدور مجوز تاحدودی تغییر کرده و شرایط کمی بهتر شده اما ظاهرا این تغییر شرایط بیشتر در حیطه سرعت عمل و کاهش زمان صدور مجوز بوده است. چون در همین مدت آثاری مثل " ندای کوهستان " خالد حسینی یا «آوای وحش» جک لندن که هیچگونه ارتباطی با موضوعات مناقشه برانگیز ندارد؛ به راحتی مجوز گرفتند و به چاپ رسیدند.
غبرایی در رابطه با افول تولید شاهکار ادبی و ظهور غولهای ادبی در عصر کنونی گفت: عدم ظهور غولهای ادبی مثل همینگوی و فاکنر در دنیای امروز علتهای مختلفی دارد. اما مسئله این است که این افول تنها محدود به ادبیات نیست و در سایر هنرها مثل سینما هم شاهد پیدایش خالقان متوسط هستیم. شاید یکی از دلایل رسیدن به دوره متوسطها در عصر حاضر تولید انبوه در هنر(ادبیات، سینما، تئاتر و…) باشد. البته در حال حاضر هم نیمچه غولهایی مثل موراکامی، مویان در ادبیات یا جیم جارموش در سینما وجود دارند که جایگزین فاکنر، یا مثلأ جان فورد و دیگران شدهاند.
این مترجم در رابطه با علل کمتوجهی کتابخوانها به داستانهای داخلی و پاسخ به این سوال که چه عواملی در رشد اقبال عمومی به کارهای ترجمه و دور شدن مخاطبان از داستانهای فارسی تاثیرگذار است، گفت: چندین علت موازی باعثکاهش رغبت مخاطبان به داستانهای داخلی شده است. یکی از اصلیترین این علتها؛ عدم آشنایی نویسندگان جوان ما به زبانهای زندهی دنیاست. نویسندهای مثل بارگاس یوسا از پرو به فرانسه میرود و در آنجا زبان فرانسوی، انگلیسی، آلمانی و…را یادمیگیرد و از این مهارت در داستانهایش سود میبرد.
وی در ادامه افزود: علاوه بر مشکل زبان نویسندگان ما با کمبود یا محدود بودن تجربه هم روبرو هستند. نویسندهای مثل همینگوی اگر غول ادبی میشود در طول عمرش ماجراها و اتفاقات گوناگونی از شکار تا جنگ جهانی را تجریه کرده است. در میان نویسندگان مطرح امروز هم کسی مثل موراکامی علاوه بر ورزشکار بودن و کسب تجربههای مختلف تمام کشور خودش و شهرهای مختلفی از سراسر دنیا را گشته است. تمام این تجربهها به نویسنده یک جهانبینی میدهد که با آن داستانهایش را شکل میدهد و شاهکار ادبی خلق میکند. وقتی نویسنده جوان ما فاقد تجربه و جهانبینی قوی و مستحکم است طبعا داستان پرمغزی هم نمینویسد که مخاطب راترغیب کند.
غبرایی در پایان گفت: البته از سانسور هم نباید غافل شد که درکنار موارد فوق تاثیر بسزایی در رخوت ادبیات اینروزهای ما دارد. نویسنده داخلی وقتی مجبور است با محدودیت موضوع و کلمه دستوپنجه نرم کند و عملا نمیتواند از صفات بد و پلشتیهای یک جامعه و مردمش بنویسد و به بسیاری از اتفاقها نمیتواند بپردازد چگونه توقع خلق یک شاهکار ادبی را از او داریم؟