در ادامه ممنوعیت حضور زیباکلام در تلویزیون؛
صدا و سیما در را به روی نخبگان باز كند
باستانی طی یادداشتی نسبت به ممنوعیت حضور برخی نخبگان -همچون صادق زیباکلام- در برنامههای صدا و سیما اعتراض کرد و از مسوولان این سازمان خواست تا در را به روی نخبگان باز کنند.
ایلنا؛ انتشار خبر ممنوعیت حضور دكتر صادق زیباكلام، استاد دانشگاه تهران، در یك برنامه تلویزیونی، پرده از محدودیت سازمانیافته برای فرهیختگان در رسانه ملی برداشتهاست.
به گزارش خبرگزاری ایلنا؛ قادر باستانی؛ كارشناس علوم ارتباطات اجتماعی و رسانه؛ در ادامهی این یادداشت نوشتهاست:
آنهایی كه گذارشان به مصاحبه با تلویزیون افتاده است، میدانند تهیهكننده برنامه، قبل از ضبط مصاحبه، نام شخص را از یك لیست بلندبالا جستجو میكند، تا مبادا جزو لیست سیاه سازمان باشد. این لیست سلیقهای، هر سال مفصلتر شده و تعداد بیشتری از نخبگان این مرز و بوم را دربرگرفته، به نحوی كه در این همه شبكه تلویزیونی، جز گروهی، مابقی اجازة حضور و اظهار نظر كارشناسی در برنامهها را ندارند.
این اقدام سازمان صدا و سیما، نه تنها با فلسفه تاسیس رسانه ملی و حقوق تصریح شدة آحاد ملت در قانون اساسی مغایرت دارد كه مورد بحث این یادداشت نیست، بلكه از نظر علمی و ارتباطی، باعث كم مایه شدن برنامههای فاخر صدا و سیما و نهادینه شدن تك صدایی در این رسانه شده است. صدای بخش اعظمی از جامعه كه صاحبان اصلی این رسانه هستند، پژواكی در برنامهها نمییابد و این همه امكان رسانهای در اختیار افراد محدودی قرار میگیرد كه نمیتوانند با مخاطب همزبانی كنند.
آنهایی كه خطوط راهبردی سازمان صدا و سیما را تعیین میكنند، لابد متوجه شدهاند كه هر آنچه در ده سال اخیر رشتهاند، توسط شبكههایی حقیر و ناچیز در آن سوی مرزها، پنبه شده و با ربودن دل مخاطب، مورد چالش قرار گرفته است. نتایج انتخابات اخیر و ذائقه عمومی آحاد جامعه، مخصوصاً نخبگان و یكه تازی شبكههای فارسی زبان خارج ازكشور، از همین راهبرد ناصحیح حاصل شده است. اگر رسالت قانونی صدا وسیما ارتقای فرهنگ عمومی جامعه است، كه هست، اقدام اخیر سازمان، توجیهی ندارد. در این روزگار، مردم امكان آن را یافتهاند كه رسانه ملی را با رسانههای دیگر مقایسه كنند و مشكل پسند شدهاند.
وقتی دكتر زیباكلام كه عضو هیات علمی دانشگاه مادر كشور است و از چندین فیلتر گذشته تا این جایگاه علمی را كسب كند، و یا امثال زیباكلام كه هر كدام انعكاس صدای بخشی از همین ملت است، اجازه آن را ندارند تا در یك برنامه حضور داشته باشند و به اظهارنظر بپردازند، لاجرم نتیجه آن ایجاد یك رسانه تك صدایی است كه در عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات، نمیتواند جایی برای عرض اندام داشته باشد.
امروز برنامههای خبری صداوسیما، از فقدان تحلیلگران مستقل و خُبره رنج میبرد. اغلب قریب به اتفاق كارشناسان، سخنگوی یك سلیقه هستند. نتیجه ناگزیر این رویكرد غیرعلمی، رویگردانی نخبگان و فرهیختگان جامعه از برنامههای عمدتاً خبری و تحلیلی صدا و سیما و گرایش به رسانههای بیگانه است. ضمن اینكه دیدگاهی منفی نسبت به تصمیمسازان و خط دهندگان سازمان صدا و سیما، در ناخودآگاه مخاطبان، درونی و پایدار میشود كه نتایجاش در آینده سیاسی آنان نیز اثربخش است.
پیام انتخابات خرداد 92 برای صدا و سیما آن است كه رویه غیراصولی گذشته را وانهد و درِ سازمان را به روی فرهیختگان اجتماع بگشاید و برنامههایی به روی آنتن ببرد كه مخاطب را پای رسانه میخكوب كند، نه آنكه مخاطب عطای داشتن شبكههای داخلی را به لقای آن ببخشد و به تدریج کشور را دچار چالشهای امنیت ملی جدی سازد و این همه امكان رسانه ملی در سراسر كشور را با تنگ نظری و بیخردی، دچار فرسایش كند.
برنامههای خبری، تحلیلی، سیاسی و اجتماعی تلویزیون، در عطش سعه صدر میسوزد. كاركنان خردمند صدا وسیما آمادهاند، فقط یك اشاره راهبران را میطلبد كه رسانه ملی دوباره با نخبگان آشتی كند. برنامههای مناظره نامزدهای ریاست جمهوری و پخش مستقیم رای اعتماد به وزیران از تلویزیون نشان داد، جامعه چه مقدار پذیرای این رویكرد علمی سازمان است.
مقایسه هشت سال درهای بسته صدا و سیما، با این چند صباح بازكردن نیم بند درها، معلوم میكند كه این رویكرد چقدر در ارتقای سطح امنیت ملی و ایجاد ارتباط دوسویه و كشاندن مخاطبان ماهواره پای رسانه ملی، اثر داشته است. پس سازمان چرا تعلل میكند؟ آیا منتظر رییس جدید هستند؟ یا هنوز این باور در سازمان جا نیفاده است؟ من میگویم در دیگر بر همان پاشنه نمیچرخد و بادهای تغییر وزیدن گرفته است؛ شما چه میگویید؟