قادر باستانی طی یادداشتی اعلام کرد:
رسانههای اصولگرا نسبت خود با مخاطب را بازتعریف کنند
در رسانههای اصولگرای ما، نخستین ایراد وارده، خلط میان سیاست و رسانه است؛ فرمان حرکت رسانهها در دست سیاسیون است. سیاسیون به عنوان یک ابزار به رسانهها مینگرند.
ایلنا: قادر باستانی؛ کارشناس ارتباطات و رسانه طی یادداشتی که در اختیار ایلنا گذاشته، درمورد موقعیت رسانههای نزدیک به اصولگرایان اظهار نظر کرد.
به گزارش خبرگزاری ایلنا؛ متن این گزارش به قرار زیر است:
* رسانههای اصولگرا: نقطه سرخط
این روزها فرصت مغتنمی است تا رسانههای اصولگرا نسبت خود با مخاطب را بازتعریف کنند. پیام انتخابات 24خرداد هرچه که باشد، بخشی از آن معطوف به عملکرد رسانههایی است که ذیل مکتب اصولگرایی قرار دارند و در سالهای اخیر رشد کمی و کیفی قابل توجهی یافتهاند.
انصاف باید داشت که علیرغم آرمانگرایی و علاقه به تکگویی و انحصار و بیرون راندن حریف از صحنه، رسانههای اصولگرا در سالهای اخیر پوست انداختهاند و گامهایی به سمت حرفهای شدن برداشتهاند. هرچه باشد نگاه به گذشته و تلاش برای نقد عملکرد، با هدف اثربخشی بیشتر، میتواند در این روزها توجیه پذیر باشد.
قضاوت درباره عملکرد رسانههای منصوب به جریان اصولگرایی در ده سال اخیر، بدون توجه به حوادث پیرامونی، کاری عبث خواهد بود؛ چه این وقایع هرکدام نقش عمدهای در توفیقات و ناکامیها داشتهاند. نگارنده در این یادداشت سعی دارد تا نقد خود را بیشتر بر رابطه رسانه – مخاطب استوار کند و از این منظر راه رسیدن به وضعیت بهتر را توصیف کند.
رسانهها و وسایل ارتباط جمعی جدید، پدیدههای غربی هستند و نضج و شکلگیری آنها در کشورهای صنعتی اتفاق افتاده و در فرهنگ سیاسی غرب به عنوان رکن چهارم دموکراسی جایگاه خود را مستحکم ساخته است. در نقد رسانههای اصولگرا، اولین نکته همین است که تلاش برای فاصله گرفتن هرچه بیشتر با فرهنگ رسانهای غربی به یک ارزش بدل شده است. فعالان عرصه رسانه در غرب افرادی هستند که به طور حرفهای برای فعالیت در رسانهها تربیت شدهاند و مرزبندی کاملا مشخصی با فعالان عرصه سیاست دارند.
تعامل میان اصحاب رسانه و سیاسیون، در چارچوبهای مشخصی تعریف شده است. یک رسانه اعتبار خود نزد مخاطب را بسیار اهمیت میدهد و یک سیاستمدار با درک قدرت افکار عمومی و نقش رسانه، تلاش دارد اهداف و آرمانهای خود را به نحوی پیش ببرد که بیشترین همراهی را از طرف رسانه ها شاهد باشد.
در رسانههای اصولگرای ما، نخستین ایراد وارده، خلط میان سیاست و رسانه است؛ فرمان حرکت رسانهها در دست سیاسیون است. سیاسیون به عنوان یک ابزار به رسانهها مینگرند و متولیان رسانههای اصولگرا بیش از آنکه رسانهای باشند، سیاسی هستند. اشکالی که این امر به وجود میآورد آن است که رسانه از الگوهای حرفهایگری مرتب فاصله میگیرد و پیامهای ارسالی از رسانه از مقبولیت کافی برای اثرگذاری بر مخاطب برخوردار نیست.
رسانه باید بتواند بیطرفانه رویدادهای پیرامونی را با صداقت و صراحت به مخاطب برساند؛ خبر مقدس است و تحلیل آزاد. در رسانههای اصولگرا این دو موضوع با هم یکی شده است. اخبار مملو از جهتگیری است و در تحلیلهایی قالب خبر به مخاطب ارائه میشود که در رفتار سیاسی و اجتماعی او موثر باشد.
به نظر میرسد اعتماد کافی میان کارکنان و مدیران رسانههای اصولگرا برای پوشش خبری وجود ندارد.خبرنگاران تلاش دارند اخباری را چینش کنند و پوشش دهند که از بیشترین بازخورد مثبت مدیران خود برخوردار شوند. خلط تحلیل در لا به لای اخبار، مخاطب را بر آن میدارد که اعتماد کافی نداشته باشد و برای رسیدن به واقعیت از رسانههای دیگر استفاده کند.
رسانههای اصولگرا در گام نخست باید بپذیرند که رسانه پدیدهای غربی است و ساز و کار خاص خود را دارد. افرادی که برای کار در رسانه تربیت شدهاند، واقعیتها را همان گونه که هست، نه آن گونه که ما میخواهیم باشند، پوشش میدهند. این افراد در نقل رویدادها دروغ نمیگویند و موضوعی را پنهان نمیکنند، یا آن را به شکل غیر واقعی مطرح نمیکنند. وقتی اخبار به شکل واقعی پوشش داده شود، مخاطب اعتماد خود را باز مییابد و آن رسانه در بخش تحلیل دیدگاههای خود را مطرح میسازد که میتواند مورد قبول مخاطب باشد یا نباشد.
متولیان جریان اصولگرایی، برای ترمیم اعتماد مردم میتوانند رسانههای خود را به رسانهای ها بسپارند و اهمیت مخاطب را با واقعیت گرایی در انتشار اخبار مشخص کنند. اشکال اساسی رسانههای اصولگرا کتمان واقعیت به نفع آرمان است. روزگار جدیدی برای رسانههای اصولگرا ایجاد شده است. این فرصت مخاطب محوری، میتواند به شکل تدریجی حاصل شود و تحلیل گرانی که خبر می نویسند، به جایگاه خود بازگردند.
نگاه حذفی به رقیب نیز به عملکرد رسانه های اصولگرا آسیب می زند؛ اتهام زنی و تلاش برای بیرون راندن رقیب از صحنه، مخاطب را به سمت رسانه های بیرونی می تاراند. رقابت واقعی با رسانه های غیر اصولگرا، می تواند رقابتی حرفه ای باشد و به رشد خلاقیت ها و بهبود مستمر فضای رسانه ای کشور منجر شود. پذیرش رقابت عادلانه در جلب رضایت مخاطبان اثربخش خواهد بود.
رسانههای اصولگرا عملکرد گذشته خود را به تاریخ بسپارند و روزگار جدیدی را به تاسی از پیام انتخابات 24 خرداد 92 برای خود رقم بزنند.