«بهروز یاسمی» در گفتگو با ایلنا:
در دورهی مهجوری ادبیات به سر میبریم
یاسمی: بعد از انقلاب جریان شعر سپید به حاشیه رفت و ادبیات کلاسیک مجددآ فراگیر شد. امروز میبینیم که نشریات ادبی چندانی نداریم و به نوعی در عصر مهجوری ادبیات به سر میبریم.
ایلنا: «بهروز یاسمی» (شاعر و منتقد) معتقد است جریانهای نقد ادبیات در ایران بیشتر جنبهی بررسی شکل و فرم آثار را دارند و بحث نقد ادبی در کشور در حد جلسات شفاهی است و نشریات کمتر به این موضوع و اساسآ مسئلهی ادبیات میپردازند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، یاسمی با تاکید بر اینکه شیوهی نقد ادبی در ایران بیشتر جنبهی صوری و فرمی دارد، گفت: جریانهای نقد ادبی ما بیشتر به صورت شفاهی و در فرهنگسراها و حلقههای ادبی و به صورت حضوری و رودرو و زبانی انجام میشود. در چنین شکلهایی از نقد، همواره بحث شکل و فرم اثر بررسی و نقد میشود.
او افزود: متاسفانه ما نشریات و مجلات مختص نقد نداریم و در بهترین حالت در گذشته نیمصفحهای از روزنامه و یا مجلهای به این بخش اختصاص داشت که همان هم امروز به دلیل پررنگ شدن مسائل سیاسی و داغ بودن اخبار این حوزه، تحتالشعاع قرار گرفته و حذف شده است. مثلآ زمانی در دههی ۷۰ در روزنامهی اطلاعات صفحهای مربوط به نقد حضور خوبی داشت، اما امروز دیگر شاهد چنین چیزی نیستیم. نتیجتآ بحث نقد منحصر به جریانهای شفاهی شده است. در همین جلسات شفاهی هم، یک منتقد شاید نزدیک به نیم ساعت فرصت صحبت کردن برای عدهی محدودی را دارد.
این منتقد به پرطرفدار بودن جریانهای شفاهی در ایران اشاره کرد و گفت: متأسفانه در کشور ما بیشتر نگاهها به جریانهای شفاهی است و نقد تحلیلی و نوشتاری به سبک غرب طرفداری ندارد. از این نظر همچنان نقد ما منحصر به شکل است. مثلآ در حوزهی شعر سپید، مطرح شدن اینکه زبان این شعر مربوط به دههی ۴۰ است و زبان شعر دیگر برای دهه ۶۰، عمدهی مطالب مورد توجه است.
او دلیل اینکه چرا نتوانستهایم جریانهای حرفهای نقد را در کشور ایجاد و نهادینه کنیم، گفت: بخشی از آن به دلیل عدم اهمیت این بخش و شاید تنبلی باشد. این مسئله مربوط به امروز نیست و ریشه در گذشته دارد. باید ببینیم جریانهای ادبی ما را چه کسانی تبیین کردهاند؟ اشعار «خیام» توسط «ادوارد فیتزجرالد» به بقیهی دنیا معرفی شده، همینطور «ادوارد براون» و «نیکلسون» و سایرین ادبیات ما را به دنیا معرفی کردهاند.
یاسمی تاکید کرد: مسئله این است که جریان نقد ما همپا و همطراز ادبیات ما پیش نرفته است. هیچ کس سعی نکرده مثلآ راز ماندگاری اشعار حافظ را بیابد و تبیین کند. البته این مطلب بیشتر در حوزهی ادبیات و شعر کلاسیک مشهود است، زیرا شعر نو و شعر سپید نیاز به تبیین دارد.
این منتقد افزود: در حوزهی شعر سپید کارهایی انجام شده، مثلآ براهنی ۳ جلد «طلا در مس» را نوشت و یا افرادی مثل «داریوش آشوری» و «داریوش شایگان» در این زمینه کار کردند و مسائل شعر سپید را تبیین کردند. البته این مسائل مربوط به بازهی زمانی پیش از انقلاب است و پس از انقلاب مجددآ رویکرد به ادبیات کلاسیک ایجاد شد.
او به دلایل فراگیر شدن ادبیات کلاسیک در پس از انقلاب اشاره کرد و گفت: در آن زمان شعر سپید و نو از الزامات روشنفکری محسوب میشد و جریان حاکمیت هم با مقولهی روشنفکری مشکل داشت. از طرف دیگر جنگ هم عاملی بود که جریان ادبیات کلاسیک را جایگزین ادبیات مدرن کرد، زیرا مسائل حماسی و شورانگیز بیشتر در قالب کلاسیک جواب میداد. به این ترتیب جریانهای جدید ادبیاتی تا حدود زیادی به حاشیه رفتند و ادبیات و شعر کلاسیک هم نیاز به تبیین نداشتند.
یاسمی ادامه داد: این قضیه تا امروز ادامه پیدا کرده است. امروز میبینیم که نشریات ادبی چندانی نداریم و به نوعی در عصر مهجوری ادبیات به سر میبریم.
این منتقد تمایل افراد را برای آموختن دانش نقد ادبی دارای جنبهی شخصی و ذوقی دانست و گفت: هیچکس از قبل نقد درآمدی ندارد، شاید یک شاعر بتواند از کار خود درآمدی را داشته باشد، اما یک منتقد به هیچوجه امکان چنین کاری را ندارد. در همه جای دنیا یک منتقد میتواند این کار را به صورت حرفهای دنبال کند و آن را به عنوان شغل خود انتخاب کند. به این ترتیب یک منتقد میتواند با یک مرکز قرارداد ببندد و برای کار نقد و پژوهش خود حقوق دریافت کند.
او افزود: در ایران وضعیت به این صورت نیست. من از صبح تا شب کار دیگری انجام میدهم و برای کار دیگری وقت ندارم. اگر بتوانم آخر شب چند ساعت را به کار تحقیق اختصاص میدهم که در نهایت با خستگی زیادی همراه خواهد بود. اگر درآمدی که از طریق شغلم دارم را از طریق کار نقد داشتم، مطمئنآ به این کار میپرداختم.
یاسمی در پاسخ به این سوال که «اساسآ برگزاری جلسات نقد در فرهنگسراها و مراکز ادبی تا چه حد میتواند افراد با با موضوع نقد آشنا کند و تا چه اندازه برای حاضرین آموزنده است» توضیح داد: اینگونه جلسات معمولآ دو کارکرد دارد، بخشی برای افراد تازهکار است که مثلآ زبان، قافیه، فرم و... را یاد میگیرند و شاید برای این بخش آموزنده باشد، اما این مسئلهی چندان مهمی در اعتلای ادبیات نیست.
او دربارهی کارکرد دوم گفت: برای افرادی که در بخش ادبیات آماتور نیستند، اینگونه همایشها یک نوع گردهمآیی برای هماندیشی و آشنایی و تبادل نظر است. اما در مجموع نمیتوانیم از چنین جلساتی انتظار اعتلای ادبیات را داشته باشیم. جریانات نقد باید به صورت مکتوب عرضه شوند تا طیف وسیعی مخاطب آن باشند و آنوقت میتوان از آن انتظار داشت که به این منظور برسیم.
این منتقد دربارهی وجود رشتهی مستقل نقد ادبی در دانشگاهها و به صورت آکادمیک گفت: مطمئنآ وجود چنین رشتهای، تأثیرات زیادی دارد، اما یا باید تمام منابع از زبانهای مختلف را برای این کار ترجمه کرد و منابع کافی را در دسترس داشت و یا به زبانی به غیر از فارسی اشراف داشت و از منابع به صورت مستقیم استفاده کرد.
او در ادامه به تهدیدی که در زمینهی ترجمهی منابع وجود دارد اشاره کرد و گفت: به دلیل عدم وجود منابع داخلی، استفادهی مطلق از منابع خارجی میتواند زمینهساز این مشکل شود که حتی منتقدین فرهیخته هم تحت تاثیر جریانات غیرسازگار با شرایط ادبیات ما قرار بگیرند. مثلآ نظریهای مثل پستمدرنیسم که وارد کشور شده و شعر پستمدرن در کشور ما جا افتاده است، اما شرایط این شعر با فضای ادبی ما خیلی سازگار نیست.
یاسمی؛ نهادهای فرهنگی را نسبت به این بحث بیتوجه دانست و گفت: اگر قرار است ادبیات رشد کند، توجه نهادهای فرهنگی را میطلبد. من در چند فرهنگسرا جلسات نقد برگزار میکنم، وزارت ارشاد هم ظاهرآ از این برنامهها استقبال میکند، اما واقعیت این است که این کارها بیشتر جهت بالا بردن آمار و ارائه بیلان کاری است و کار جدی و درستی در این حوزه انجام نمیشود. مثلآ مگر معاونت شعر در وزارت ارشاد تاسیس نشده است؟ در این بخش تا امروز چه کاری انجام شده است؟ ما نیاز به همت و جدیت در این کار داریم.
این منتقد که از مدتی پیش در صدد انتشار مجموعهی نقدهای ادبی خود (که قسمتی از آنها از رادیو پخش شده و بخش دیگر که به صورت مکتوب بوده) برآمده بود دربارهی وضعیت این کتاب گفت: تلاش من برای گرفتن فایل صحبتها و نقدهایی که در رادیو انجام داده بودم، بینتیجه ماند و در این زمینه همکاری انجام نشد. از طرف دیگر مشکلاتی که پیش روی انتشار آثار قرار دارد هم مزید بر علت است. مثلآ مجموعه اشعار من که قرار بود توسط انتشارات «تکا» منتشر شود، مدتهاست که به تعویق افتاده است و حتی برای بازپسگیری آن نیز از من طلب ضرر و زیان میکنند.
او تاکید کرد: به این ترتیب چندین مشکل باعث بروز اخلال در چاپ کتاب شده و چاپ مجموعه نقدهای من نیز مشمول همین وضعیت است. در ایران و در هر عرصهای، هیچ مشکلی تک فاکتور نیست و دلایل مختلف دارد.