گفتوگو با نسترن ابوالحسنزاده(نوازنده ساز دهل):
آیینهای بومی در دستان ما امانت هستند
از لحظهای که وارد جشنوارهها میشویم با پوشش محلی قوچان حضور پیدا میکنیم، میخواهیم با این کار ارزشهای بومی را به نمایش بگذاریم. این لباس را میپوشم تا اصالت وطنم را نشان دهم. اگر روزی اصالت مردمان این سرزمین به دست فراموشی سپرده شود غیرت ما هم فراموش میشود.
ایلنا: عشق و علاقه به لالاییهای سرزمین مادری ریشه در وجودش دوانده بود. از همان زمانی که کودک خردسالی بود کنار دست پدر و عموها موسیقی را با جان و دل حس میکرد، چشم امید خانواده به او بود تا نوای بومی شهر را زنده نگه دارد.
نسترن ابوالحسنزاده قوچانی در سال ۶۲ در قوچان در خانوادهای هنرمند به دنیا آمد و با موسیقی آشنا شد. او که اکنون در مقطع راهنمایی هنر تدریس میکند، دومین سال است که در جشنواره حضرت علی اکبر(ع) مقام نخست در بخش موسیقی را از آن خود و گروه هرای میکند. به همین بهانه با او به گفتگو نشستیم.
این گفتگو را در زیر میخوانید:
او درباره آشنایی خود با موسیقی میگوید: از وقتی در خانواده چشم باز کردم انواع سازهای محلی را روی دیوارهای خانه دیدم و گوشم به نوای محلی خراسان شمالی با لالاییهای مادر بیشتر آشنا شد. سازهای ایرانی همیشه در اتاق پدرم بود، دوست داشتم موسیقی فولکلور (بومی، محلی) را بیاموزم. موسیقی فلکلور موسیقی زبان مادریام بود. نواختن ساز دهل را با خواندن آوازهای محلی انتخاب کردم، خواهرم سنتور میزد.
نسترن ابوالحسنزاده میافزاید: نخستین بار که برای اجرا روی سن رفتم ۵ ساله بودم، درحالیکه پدر و عموهایم ساز میزدند تصنیفهای موسیقی ایرانی را میخواندم. بعداز آن بود که به طور جدی تصمیم به ادامه این راه گرفتم. دهلسازی کوبهای است که با دست و چوب نواخته میشود. من این ساز را انتخاب کردم چون کسی در گروه نبود که آن را بنوازد. در موسیقی شمال خراسان از گذشته تا به امروز دهل توسط زنان نواخته نشده است. در عکسها و جشنوارههای قدیم هیچ زنی با این ساز دیده نشده است، به همین علت تصمیم گرفتم این ساز محلی را در گروه داشته باشم. در گذشته نواختن این ساز کاری مردانه و سخت به شمار میرفت چون حمل کردن دهل دشوار است و این ساز باید روی شانه قرار گیرد.
این زن هنرمند ادامه میدهد: نواختن ساز دهل را به صورت تجربی یاد گرفتم و از دوران راهنمایی در گروههای دانشآموزی شرکت کردم و به خاطر علاقهام ساز دهل را خریدم. این ساز یکی از سازهای معروف بومی، منطقه بود. معتقدم پیمودن این مسیر شیرین توفیقی اجباری بود که نصیبم شد. کم کم با تمرین توانستم این ساز را به صدا در بیاورم.
نسترن ابوالحسنزاده، از علاقه و عشقی که به موسیقی سخن میگوید: «موسیقی سنتی ایرانی یک چارچوب خاص دارد و دارای نتهایی مشخص است، اما موسیقی بومی یا همان فلک از نوت خاصی پیروی نمیکند. هنوز هم در برخی شهرستانها که زادگاه این نوع موسیقیهاست مانند قوچان، خرم آباد، بندر ترکمن و... اساتید بزرگ و کهن، این نوع موسیقی را سینه به سینه انتقال میدهند و یک هنرمند موسیقی این ارزش را حفظ کرده و براساس تجربههایی که کسب میکند مشتاقانه ساز میزند. سالهاست موسیقی فلک را در قالب کارهای صوتی گوش کردهام، عکسها و فیلمهای زیادی از فرهنگ شمال خراسان را تماشا کردهام تا بتوانم خوب بنوازم. وقتی احساس میکنم این موسیقی کم کم در برخی شهرها رو به فراموشی است تلاش میکنم تا دوباره زنده و ماندگار بماند، باور دارم که آیینهای بومی در دستان ما امانت هستند.»
او میگوید: از دوران راهنمایی و بعد از آن دبیرستان سرپرست موسیقی دانش آموزی بودم و از سال ۸۴ گروهی را به طور شخصی و آزاد تشکیل دادم. در ابتدای کار ۲۳ نوازنده زن، و مژگان خوش اندام که تنظیم کننده آهنگهایم است مرا همراهی میکردند. اما از سال ۸۹ به بعد به طور حرفهای کار کردیم و امروز یک گروه ۸ نفره که ۴ نفرشان زن و ۴ نفر دیگر مرد هستند، در گروه هرای به سرپرستی من نوازندگی میکنند. طی سه سال و نیم گروه هرای توانست ۱۳ مقام از تمام جشنوارههای موسیقی در ایران کسب کند و اگر همدلی و یاری اعضای گروه نبود، به تنهایی توان کسب این مقامها را نداشتم. اعضای گروه مانند پایههای محکمی بودند که بدون آنها موفقیت معنا پیدا نمیکرد.
نسترن ابوالحسنزاده به عنوان یک زن هنردوست پوشیدن لباس محلی قوچان را نوع کاملی از حجاب و عفاف معرفی میکند و ادامه میدهد: همراه با اعضای گروه از لحظهای که وارد جشنوارهها میشویم با پوشش محلی قوچان حضور پیدا میکنیم، میخواهیم با این کار ارزشهای بومی را به نمایش بگذاریم تا دیگران به یاد بیاورند هر سرزمینی دارای ارزشهای خاصی است. من با این پوشش احساس امنیت میکنم و خوشحالم از اینکه توانستهام از این امانت به خوبی نگهداری کنم. هر تکه از لباسهای بومیاز کفش (چاروق)، سربند، دستمال سر، دامن (شلیته) و... هر کدام داستانهایی را در خود جای دادهاند و قصد رساندن پیامهایی را دارند. این لباس را میپوشم تا اصالت و دفاع از خاک وطنم را نشان دهم. اگر روزی اصالت مردمان این سرزمین به دست فراموشی سپرده شود غیرت ما هم فراموش میشود و وقتی این خصلت نیکو از بین برود، دیگر نمیتوان از خاک وطن دفاع کرد. به نمایش گذاشتن پوششهای محلی، سازهای بومی و گویشها یعنی پذیرفتن باورها.
این هنرمند رمز موفقیت گروه موسیقی هرای را همدلی و ایمان به خدا میداند و میگوید: این سازها درسهای زیادی به ما آموختهاند. بزرگترین درس، احترام به بزرگترهاست و این مسأله مهم در زندگی مدرن امروزی کمتر به چشم میخورد در حالی که هنوز در فرهنگ ما زنده مانده است. در موسیقی هیچ ادعایی نداریم و هیچ زمان نمیگوییم «بهترین هستیم» بلکه این کلمات را وقتی از زبان دیگران میشنویم خوشحال میشویم. هنگام اجرا روی سن همدلی میان اعضای گروه از چهرههایمان پیداست و اغلب اساتید بزرگ به ما گفتهاند موسیقی فلک با چاشنی متفاوت و با اجرای صحنهای فوقالعاده از آن گروه هرای است. حس کلام با چهرهای شاد و حرکات دست با تاکید سر، اجرای صحنهای را متفاوت میکند. موسیقی فلک، قناعت، خویشتنداری و فروتنی را به ما یاد داده است و آموختهایم همیشه در کنار بزرگان سر تعظیم فرود آوریم. اهالی موسیقی افرادی آرام هستند و این آرامش در چهره، معرف هنرشان است. یک هنرمند صنایع دستی، دستانش، معرف هنرمندیاش است و یک هنرمند در عرصه موسیقی با نوع نگاه، بیان، سکوت وآرامشی که دارد هنرش را نشان میدهد. معتقدم وقتی آرامش در کنار قناعت باشد، در زندگی احساس میکنی به همه خواستههایت رسیدهای.
این هنرمند میگوید: تمام اعضای گروه دوست دارند زحماتی که کشیدهاند به بار بنشیند و آن طور که شایسته موسیقی است نه تنها به مردم کشورمان بلکه به تمام دنیا سبک نوین موسیقی را نشان دهند. ریشه قدیمیاش پر و بال گیرد و چون ریشه در باور و نسلمان دارد رشد کند. تلاش میکنیم این هویت را به دنیا ثابت کنیم، میدانم که چون از دل برمیآید حتماً بر دلها خواهد نشست.