خبرگزاری کار ایران

گفتگوی ایلنا با لوریس هویان(رهبراركستر و اپرا)؛

اداره اركسترملی توسط دولت تجربه‌ای شكست خورده است

اداره اركسترملی توسط دولت تجربه‌ای شكست خورده است
کد خبر : ۱۹۱۷۹

هویان می‌گوید: شما گاهی می‌بینید اركسترملی یك كشور بیشتر از تعداد نوازنده هیئت مدیره حرفه‌ای و متخصص دارد، كدامیك از مدیران ما در حوزه تخصصی خود فعالیت می‌كنند؟/ راس اركسترملی باید فردی قرار بگیرد چند وجهی كه در همه وجوه استاد باشد مثل استاد دهلوی./اگر من ایرانی آثار آهنگسازان كشور خود را اجرا نكنم لابد باید انتظار بكشم یك افغان، ژاپنی یا فرانسوی این كار را انجام دهد.

ایلنا: لوریس هویان دكترای خود را از كنسرواتوار دولتی ایروان ارمنستان در سال 83 دریافت كرد و حدود چهار سال به‌عنوان دستیار لوریس چكناواریان با او همكاری داشته است. این هنرمند «گروه كر آوسا» را برای اجرا در شهرستان‌ها آماده می‌كند و قصد دارد این گروه را به‌عنوان الگویی برای دیگر گروه‌های كر فعال در كشور مطرح كند. با او درخصوص مسائلی كه این روزها موسیقی كشور به‌خصوص اركسترملی ایران با آن دست و پنجه نرم می‌كند، به گفتگو نشسته‌ایم كه در ادامه می‌خوانید.

*قرار بود نشست رسانه‌ای در تالار وحدت برگزار كنید، دلایل منتفی شدن این برنامه چه بود؟
__ اصلا دلیل به هم خوردن نشست را متوجه نشدم چون از قبل برنامه هماهنگ شده بود.

* می‌خواستید چه خبری در این نشست اعلام كنید؟
__ قرار بود خبر كنسرت «گروه كر آوسا» كه برای نخستین‌بار در قزوین برگزار می‌شود را اعلام كنیم. سال گذشته با گروه كر و ارکستر دانشگاه تهران در جشنواره موسیقی فجر شركت كردم كه موفق به كسب رتبه دوم این جشنواره شدیم. همان گروه کر را حفظ كردم و آنطور كه خودم علاقه دارم با اعضا كار می‌كنم تا ضعف‌ها برطرف شود. تلاش ما هم این است كه اعضا حداقل‌های استاندارد برای گروه كر را دارا باشند، بعد از مدتی تمرین الان احساس می‌كنم گروه به آن حداقل‌ها برای اجرای عمومی دست پیدا كرده است.

* چه عاملی موجب شد شهرستان را برای اجرا انتخاب كنید؟
__ اجرای موسیقی در شهرستان‌ها بسیار محدود است، تنها گروه‌هایی می‌روند كه اعضا كمی دارند یا خیلی معروف هستند، به همین دلیل می‌توانند سالن‌های چندهزارنفری را پر كنند. چنین گروه‌هایی حتما حامی مالی می‌گیرند،‌ چون اسپانسرها دنبال این گروه‌ها هستند. یا موسیقی سنتی كه آن هم محدود به افراد نام آشنای این گونه از موسیقی می‌شود. به هرحال یكی از دلایل اصلی كه موجب شد تصمیم به اجرا در شهرستان بگیریم ناشناخته بودن گروه كر در شهرستان‌ها و قصد ما برای آشنا كردن مردم با این گونه موسیقی است.

* یعنی به طور كل دنبال نام‌ها هستند؟
__ بله؛ بیشتر دنبال نام‌ها هستند، به همین دلیل است كه فرهنگ گروه كر كه شاخه‌ای گسترده‌ در هنر موسیقی محسوب می‌شود و اصولا در تهران مهجور است، در شهرستان‌ها كه اوضاع وخیم‌تر است، گاهی ما برای اجرای كنسرت به ارشاد شهرستانی مراجعه می‌كنیم تا پرونده مورد بررسی قرار بگیرد از ما سوال می‌كنند كر چیست؟ آیا خواننده هم دارید؟ یكی از دلایل رفتن به شهرستان‌ها هم همین بود كه به افراد درباره موسیقی، اجرای گروه كر و قابلیت‌های آن آگاهی دهیم.

* تعریف گروه كر و اهمیت آن چیست؟
__ ابتدا باید درباره ماهیت گروه كر بگویم و اینكه چرا در جوامعی كه موسیقی پیشرفته‌ دارند گروه كر تا این حد مهم است. به‌عنوان مثال شهری مثل پراگ كه شهری یك میلیون نفری است حدود 10هزار گروه كر دارد، چرا؟ چون هر موسسه آموزشی، مدرسه، انجمن‌ها و... گروه كر دارند. حالا چرا این همه تاكید روی تشكیل گروه كر وجود دارد، به این خاطر كه جنبه آموزشی بسیار عالی دارد و شما یاد می‌گیرید منیت خود را زیرپا بگذارید و با دیگر اعضا همكاری كنید و هم‌نفس بشوید. به همین دلیل احساس همبستگی بالایی به وجود می‌آید، اگر این اجرا چند صدایی هم باشد كه نورعلی‌نور است. هیچ‌كس نمی‌تواند بگوید جایی با عده‌ای موسیقی گروهی اجرا داشته و احساس غرور و قدرت نكرده است. روبرت شومان می‌گوید: كسی می‌تواند بگوید من موزیسین هستم كه در گروه كر، آن هم در صداهای میانی یعنی تنور یا آلتو خوانده باشد. متاسفانه این نوع موسیقی را درایران تنها با عنوان گروه سرود می‌شناسند.

* با توجه به اینكه حفظ و پرداخت هزینه اعضای یك گروه «كر» كم نیست، شما از چه طریق هزینه‌ها را پرداخت می‌كنید؟
__ به دلیل اینكه در گذشته چیزی به نام گروه كر مستقل وجود نداشته و آنچه بوده تنها به گروه كر اركستر سمفونیک تهران و صداوسیما و فرهنگسرای بهمن محدود می‌شد، اینگونه جا افتاده كه عضویت در یك گروه كر مستقل كاری برآمده از دل و عشقی است، پس خیلی نباید انتظار مالی داشت. گرچه مخالف این حرف هستم و اعتقاد دارم باید زحمت بكشیم و در مقابل این زحمت توقع داشته باشیم، اما فعلا رویه این است كه بد هم نیست. متاسفانه در كشور ما رویه این است كه ابتدا گروه كر تشكیل می‌شود، بعد از مدتی اشخاص متوجه ضعف‌های خود در سلفژ و آواز می‌شوند در صدد رفع كاستی‌ها برمی‌آیند. به همین خاطر ابتدا در گروه آواسا مقاومت‌هایی وجود داشت، اما در ادامه بچه‌ها متوجه شدند این آموزش‌ها چقدر برایشان مفید است و همراهی كردند.

* در آسیب شناسی تشكیل گروه‌‌های كر ایرانی چه ضعف‌هایی بارز هستند؟
__ همیشه برای من این سوال وجود دارد كه آن شخصی كه تصمیم به تشكیل گروه كر و اركستر می‌گیرد، چه معلوماتی نسبت به كر و اركستر دارد؟ با كمی دقت متوجه می‌شوید اكثر این افراد به صورت تجربی فعالیت‌ كرده‌اند. فردی علاقه شخصی داشته چند جلسه‌ای پیش استادی رفته و دوره (Master class) گذرانده و گروه تشكیل داده كه یكی دیگر از تعریف‌های اشتباه رایج در جامعه موسیقی محسوب می‌شود. نكته جالب هم همین‌جا است، فردی مثل من باید در دوره‌های (Master class) شركت كند كه تحصیلات رشته رهبری داشته و حالا پیش استادی می‌رود برای پشت سر گذاشتن دوره استادی، هدفی كه دنبال می‌كردم هم به وجود آوردن الگویی برای دیگر گروه‌ها بوده است.

* هر چه بگویید این كار دلی یا عشقی است به هرحال برای گزران زندگی به پول نیاز است و رشته موسیقی هم كه در این حوزه از همه رشته‌های هنری موجود در كشور مهجورتر است، چون با بیشتر شدن فشار اقتصادی خانواده‌ها به راحتی كلاس موسیقی بچه‌ها را لغو می‌كنند.
__ بحث شخص من تفاوت می‌كند، چون تخصصم رهبری اپرا است و زیرشاخه‌های زیادی را شامل می‌شود و از ساز و آواز گرفته تا باله و اپرا را زیر چتر خود دارد. به قول یكی از استادهایم، اگر امكان تدریس موسیقی را نداشته باشم می‌توانم زبان تدریس كنم و ابزار زیادی برای امرار معاش دارم. اصولا آموزش موسیقی همه جای دنیا گران قیمت است، به این دلیل كه یك استاد باید تمام وقت خود را صرف آموزش یك هنرجو كند و مانند دروس دیگر نیست كه استاد 50شاگرد در كلاس داشته باشد و این هزینه میان تعداد افراد تقسیم شود. بعضی از كلاس‌ها مانند آموزش رهبری وجود دارد كه چهار نفر شامل استاد، دستیار او و دو پیانست هم‌زمان بالای سر یك هنرجو هستند. شما برای یك كلاس باید چهار حقوق پرداخت كنید، اما دیگر نقاط دنیا برای این كار راه حل پیدا كرده‌اند و به این صورت است كه اگر شما كار خیریه انجام بدهید 20درصد از مالیاتی كه باید پرداخت كنید شامل تخفیف می‌شود. یكی از این كارهای خیریه و عام‌المنفعه كمك به امور فرهنگی است. حالا درنظر بگیرید اگر قرار باشد فردی سالانه صدهزار دلار مالیات پرداخت كند قطعا با علاقه 80هزار دلار به امور فرهنگی كمك می‌كند تا 20هزار دلار برایش باقی بماند، به همین دلیل در مدارس برای همه ساز وجود دارد و همه می‌توانند بهره‌مند شوند شاید روزی از میان همین دانش‌آموزان یك نفر از نوابغ موسیقی پرورانده شود چرا كه نه، متاسفانه اینجا موسیقی اصلا جزو نیارهای فرهنگی ما محسوب نمی‌شود.

* شاهد هستیم طی 7-8 سال اخیر سلیقه شنیداری مخاطبان به شدت و با سرعت زیاد كاهش پیدا كرده و آثار به اصطلاح پاپ مبتذل زیادی با كامپیوترهای شخصی در یك اتاق ضبط و برای دریافت در اینترنت قرار می‌گیرد، با درنظر گرفتن تمام این مسائلی كه پیرامون موسیقی درایران وجود دارد اصولا شنیدن موسیقی خوب چه اهمیتی دارد. چرا باید نگران گوش مخاطب باشیم؟
__ برای پاسخ به این سوال ابتدا باید از دلایل نیاز انسان به موسیقی گفت، به نظرم موسیقی جذاب‌ترین چیز برای انسان است. شما برای یك نوزاد موسیقی پخش كنید واكنش نشان می‌دهد، هیچ چیز دیگری چنین تواناییو اثرگزاری ندارد. شما در تاریخ ادیان دقت كنید، مسیحیت با موسیقی مخالفت می‌كند و آنرا رقیب خود می‌بیند. چه در كلیسا و هرجای دیگر راه رستگاری را مجانی به مردم نشان می‌داده اما در جای دیگر اگر یك نفر ساز می‌زده افراد زیادی او را احاطه می‌كردند تازه پول هم به او پرداخت می‌كردند. به همین دلیل موسیقی حرام می‌شود و می‌گوید هركس به این نوا گوش كند سر از جهنم درمی‌آورد. اما وقتی می‌بیند با توجه به همه فشارها اقبال به موسیقی بیشتر می‌شود، می‌گوید موسیقی حلال است به شرطی كه در خدمت اهداف کلیسا باشد. ایتالیایی‌ها بیشتر و بیشتر زنجیرها را از دست و پای موسیقی باز كردند و امروز كار به جایی رسیده است كه واقعا از شنیدن موسیقی مذهبی لذت می‌بریم. سازمان ملل چند سال قبل دستورالعملی صادر كرد مبنی بر اینكه موسیقی باید در تمام دبستان‌ها به صورت واحدی الزامی تدریس شود، چرا؟ استدلال سازمان ملل این است كه موسیقی موجب بالا رفتن قدرت تحلیل می‌شود. اما درخصوص سلیقه موسیقی این روزها و سالیان اخیر باید بگویم كه همه چیز به این برمی‌گردد كه جوان امروز برخلاف گذشته به موسیقی آمریكایی توجه می‌كند اما در گذشته سلیقه اروپایی بیشتر حاكم بود كه در تمام زمینه‌های هنری بسیار بالاتر از فرهنگ آمریكایی است. شما توجه كنید طی چندسال اخیر چه تعداد از هنرمندان آثار خوانندگان تركیه‌ای، عربی و آمریكایی را كپی می‌كنند. چه تعداد كپی از آثار اروپایی می‌شنوید؟ هیچ؛ الگوها فرق كرده است.

* درخصوص نیروهای با تجربه چطور، دارایی امروز موسیقی در این حوزه چقدر است؟
__ ضعیف هستیم، آدم‌های با سوادی مانند واروژان بسیار كم داریم یعنی به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسد، كسی كه اینجا در هنرستان موسیقی تحصیل كرده و سپس به آمریكا می‌رود و تحصیلات خود را در زمینه موسیقی ادامه می‌دهد. هیچ‌كس سوال نمی‌كند استاد آهنگ‌سازی واروژان در ایران چه كسی بود؟ لودویگ بازیل؛ فردی كه بسیاری از او یاد نمی‌كنند تا منافع‌شان در موسیقی به خطر نیفتد. بازیل فردی است كه در «سانتا چچیلیا» ایتالیا تحصیل می‌كند و با مدال طلا به ایران بازمی‌گردد. بازیل نخستین ایرانی است كه دهه 60میلادی جایزه آهنگ‌سازی مدرنیست‌ها در شهر رم را دریافت می‌كند، اما حرفی از او نیست. این هنرمند سال 1990در كشور آلمان از دنیا رفت و به عنوان یك آلمانی مورد تقدیر قرار گرفت و به خاك سپرده شد، تمام دایره‌المعارف‌های موسیقی هم از او به عنوان یك هنرمند آهنگ‌ساز آلمانی نام‌ می‌برند. واروژان شاگرد چنین معلمی است. هم دوره بازیل «واهه خوجایان» است كه اركستر مجلسی رادیو تلویزیون ملی ایران را پایه‌گذاری می‌كند، گروهی كه اركسترمایسترش «هراچ مانوكیان» بوده كه «كاترین مانوكیان» دختر او امروز به عنوان یكی از نوازندگان تراز اول ساز ویولون در جهان مطرح است. سالن تئاترشهر برای همین اركستر طراحی و ساخته شد و آكوستیك فوق‌العاده‌ای برای اجرای كنسرت دارد. درنظر گرفتن این سالن برای اجرای تئاتر مسخره است، كافی است جهت بازیگر به میزانی تعییر كند، شروع به داد كشیدن می‌كند، چون بازگشت صدای خود را نمی‌شنود، این سالن مخصوص موسیقی ساخته شده و اصلا برای اجرای تئاتر نیست. اركستری كه خوجایان پایه‌گذاری كرد تا جایی ارتقا پیدا می‌كند كه در سال دوماه تور جهانی داشته و در آمریكا و حتی شوروی سابق اجرا داشته؛ جرات بسیار زیادی می‌خواهد اركستر زهی در این كشور كار ارائه كند. درنهایت آقای خوجایان پس از 5 سال كار روی این اركستر خیلی راحت گذاشته می‌شود و رهبر بعدی پس از دوسال اركستر را متلاشی می‌كند.

* درحال حاضر هم كه اركستر ملی هر دوماه یك رهبر عوض می‌كند، امروز چه برسر اركسترملی آمده است؟
__ ابتدا اجازه بدهید تعریف كلی از سازمان اركستر ارائه كنم. وقتی از اركستر صحبت می شود سیاستگذارهای فرهنگی تصور می‌كنند درباره تعدادی نوازنده صحبت می‌كنیم كه رهبری دارند و محلی برای تمرین می‌خواهند به اضافه حقوق ماهیانه؛‌ درحالیكه این تنها یك‌سوم ماجرا است. اركستر باید سازمان داشته باشد، به این معنی كه هیئت مدیره نیاز دارد و مدیری می‌خواهد كه كاملا متوجه باشد ابزار زیر دست او چیست. اركستر به كارخانه ای می‌ماند كه مواد خام و پرسنل دارد و طی فرایندی محصولی تولید می‌كند كه باید فروخته شود. برای كارگر اهمیتی ندارد این مواد اولیه از كجا می‌آید،‌ او تخصصی دارد كه بر اساس آن كار انجام می‌دهد و حقوق ماهیانه دریافت می‌كند. اما اینكه مواد اولیه از كجا می‌آید و چه كیفیتی دارد باید برای مدیر كارخانه مهم باشد،‌ اما متاسفانه برای مدیر فرهنگی ما مهم نیست مواد اولیه از كجا می‌آید. حال باید دید مواد اولیه اركستر چیست؟؛‌ نوازنده، خواننده و نت است كه برای گزینه نت شما به كتابخانه‌ احتیاج دارید. باید ببینیم ما همه این مواد را با چه كیفیتی در اختیار داریم و از حد استاندارد چه درجه‌ای می‌گیرند؟ یكی از معضلات اركسترملی ما درحال حاضر رپرتوآر و ماده خام است. كتابخانه‌ای شامل پارتیتور، نت، و در کل ادبیات موسیقایی وجود ندارد، صرف در اختیار گرفتن تعدادی نوازنده كه نمی‌دانید چه میزان تجربه اجرا در اكستر دارند و رهبری جوان كه تجربه رهبری اركستر نداشته،‌ در اینكه آقای كیارس موزیسین بسیار فوق‌العاده‌ای است شكی وجود ندارد؛ نتیجه چیزی می‌شود كه امروز شاهد هستیم. اصلا ایراد ندارد اركسترملی موسیقی فیلم اجرا كند اما موسیقی فیلم می‌تواند 20درصد از مجموع اجراهای اركستر را تشكیل دهد، باقی اجراهایش چیست؟ موسیقی فیلم درحال حاضر 80درصد اجرای اركسترملی را تشكیل می‌دهد، یعنی نداشتن خوراك. مسئول این شرایط هیئت مدیره‌ای است كه اركستر را تشكیل داده، وقتی من سررشته‌ای از ساخت و نوازندگی ساز تار ندارم چرا باید مدیریت كارگاه تارسازی را بپذیرم؟ اركستر سازمانی است كه اصلا شوخی ندارد، این دوستان حتی سعی نمی‌كنند نقاط دیگر جهان را الگو قرار دهند. قانون اساسی كشور ما با الگوبرداری از كشور بلژیك نوشته شده و‌ بعد از مدتی هم متناسب با شرایط محیطی و آداب و رسوم ایران به روز شده، هیچ ایرادی هم ندارد. سوالی دارم، شما به عنوان خبرنگار ایلنا چه احساسی پیدا می‌كنید اگر همین فردا یك نفر را جای شما بگذارند و خیلی راحت بگویند دیگر سركار نیا؟ شما اینگونه نیستید كه بگویید فلان مبلغ حقوق می‌گیرم به میزان مشخصی هم كار می‌كنم، گاهی حتی بیش از آنچه باید انرژی و زمان صرف می‌كنید چون به شغل و محل كار خود تعلق خاطر دارید. وقتی چنین رفتاری با فردی مثل آقای فخرالدینی می‌شود معلوم است كه كار به بی‌راهه می‌رود. چه اشكال داشت اركستری با نام متفاوت تشكیل می‌شد؟ این اركستر را آقای فخرالدینی ثبت كرده بود و به مدت 10سال مردم اركستر را با نام او می‌شناختند. آیا در اركسترملی سابق حتی یك نوازنده به دردبخور وجود نداشت كه در گروه جدید حفظ شود؟ باید همه را عوض می‌كردید و كل یك سازمان كنار می‌رفت و سازمان دیگری جای آن را می‌‍‌‌‌گرفت؟ ما با كسی تعارف نداریم،‌ راس اركسترملی باید فردی قرار بگیرد چند وجهی كه در همه وجوه استاد باشد مثل استاد دهلوی، احترام همه اساتید سرجای خود اما چه كسی می‌تواند ادعا كند درحد استاد دهلوی است؟

* درحال حاضر بحث تشكیل موسسه‌ای است كه ادعا شده اركسترملی،‌ اركسترسمفونیك و گروه كر را زیر یك چتر جمع كند، طبق تعاریفی كه ارائه كردید آیا این موسسه تاثیری خواهد داشت؟
__ به نظرمن تشكیل این موسسه قصه است، زمانی اتفاق خاصی خواهد افتاد كه این موسسه‏‌، چتر یا هرچیز دیگر برنامه ارائه كند. مشكل عمده ما برنامه‌ریزی است‏. هیچ وقت فراموش نمی‌كنم آقای نصیر حیدریان راستی پروفسور كنسرواتوآر گراتس‏، رهبر اپرای گراتس انسانی فرهیخته و موزیسینی قدر سال75 برای رهبری اركستر سمفونیك تهران نخستین‌بار به ایران آمدند. مسئولان وقت پشت صحنه همواره به او اسرار می‌كردند كه آقای راستین بیایید رهبر اركستر سمفونیك بشوید. ایشان سه مرتبه سوال کردند اجرای بعدی من در چه تاریخی است؟ اما جواب این بود كه شما بیا بنشینیم صحبت كنیم و قرارداد ببندیم‏. اما آقای راستی پاسخ داد برنامه اجراهای من تا پنج‌سال دیگر مشخص است. به این می‌گویند برنامه‏، طی این سال‌ها چندین مدیر در حوزه موسیقی عوض شده كدامیك از برنامه‌های مدیران قبلی به سرانجام رسیده است؟ مگر می‌شود مدیری بیاید و بگوید نفر قبلی برای خودش گفته من كار دیگری را در جای دیگر پی‌گیری می‌كنم. اركستر باید هیئت مدیره داشته باشد، مدیر هنری این هیئت مدیره باید فردی چندوجهی باشد، مدیریت بخش بازاریابی و فروش نیاز دارد. بسیاری از اركسترهای نامدار جهان هستند كه حامیان مالی قدری مثل كارخانه های اتوموبیل سازی و بانك‌های بزرگ جهان را به عنوان پشتوانه خود دارند. چرا حامی اركسترهای ما دولت است؟ چرا فقط ال.جی می‌شود حامی اركسترملی؟ این چراها تا زمانی كه هیئت مدیره كاركشته‌ای نداشته باشد وجود خواهد داشت. شما گاهی می‌بینید اركسترملی یك كشور بیشتر از تعداد نوازنده هیئت مدیره حرفه‌ای و متخصص دارد، كدامیك از مدیران ما در حوزه تخصصی خود فعالیت می‌كنند؟ مجموعه این‌ عوامل دست به دست یكدیگر می‌دهد تا چنین بلایی به سر اركسترملی ما می‌آید. تا زمانی كه اساس‌نامه و برنامه‌ریزی درست نداشته باشید صحبت از اركسترملی خنده دار است.

* راه حل عبور از این مشلاتی كه سر راه تشكیل یك اركسترملی معتبر وجود دارد چیست؟
__ زمانی كه هنوز مركزموسیقی وجود داشت یكی از مدیران گفتند، شما كه تحصیلات رهبری اركستر سمفونیك و اپرا دارید، به ما راه‌ حل ارائه كنید. پاسخ دادم اولین چیزی كه شما باید بدانید این است كه بفهمید اركستر سمفونیك تهران در قیاس با دیگر اركسترهای سمفونیك در چه جایگاهی قرار دارد. آقای مدیر یكی از معاونان خود را صدا كرد و از او خواست كه تحقیق كنند تا پاسخ این سوال پیدا شود. معاون رفت و آمد و گفت درحال بررسی هستیم و به زودی این اطلاعات را به شما خواهیم داد! من كه خنده‌ام گرفته بود از مدیر سوال كردم كه ایشان چطور می‌خواهند دراین فاصله جایگاه اركستر سمفونیك تهران در جهان را پیدا كنند؟ مدیر پاسخ داد، آقا كاری ندارد از طریق اینترنت. شما ببینید مدیر و معاون مركز موسیقی كشور نمی‌دانستند جایگاه اركستر سمفونیك‌ها در دنیا بر مبنای بودجه سالیانه آن‌ها مشخص می‌شود، یعنی مدیر اصلا نمی‌دانست مدیریت چه چیزی را بر عهده دارد. از طرف دیگر اینكه دولت بخواهد اركستر سمفونیك را نگهدارد تجربه‌ای شكست خورده است، شهرداری وین تنها پنج درصد بودجه مورد نیاز اپرای وین را تامین می کند.

* افرادی معتقدند حالا كه اركسترملی نداریم بهتراست اركستر فیلارمونیك داشته باشیم، نظر شما در این رابطه چیست؟
__ سال‌هاست این زمزمه وجود دارد و یكی دیگر از تعاریف اشتباه موجود در جامعه موسیقی ما تعریف اركسترفیلارمونیك است. فیلارمونیك انجمنی است كه باید ثبت شود، هیات موسس، هیات مدیره و عضو داشته باشد، اعضا حق عضویت پرداخت کرده و از این راه بخش عمده بودجه شان را تامین می کنند. با توجه به این تعریف ما می‌توانیم انجمن فیلارمونیك داشته باشیم؟ در واقع انجمن فیلارمونیك داریم؟ وقتی نداریم نمی‌توانیم گروه كر و اركستر فیلارمونیك داشته باشیم.

* نقش فشار اقتصادی و كاهش توان خانواده‌ها در زایل شدن سلیقه هنری مردم چقدر است؟
__ بالای نود درصد مشكل از فرهنگ اشتباه ما می‌آید، شما چقدر در خاطر دارید به مناسبت جشن تولد دوران كودكی كتاب هدیه گرفته باشید؟ یا كتاب هدیه داده باشید. از طرفی عكس‌العمل فردی كه كتاب هدیه می‌گرفت چه بود؟ انتظار لباس و اسباب‌بازی داشت، درحالی كه شما به علم، شعور و بالا رفتن توان ذهنی او كمك می‌كردید. چیزی كه درحال حاضر اصلا ارجحیت ندارد، متاسفانه ما هیچ مشوقی برای مطالعه نداریم، كتاب‌خانه‌های مدارس چقدر تجهیز هستند؟ دانشجو از كتابخانه دانشگاه‌ تنها به عنوان محل آرامی كه در آن بنشیند ودرس بخواند استفاده می‌كند. شما به كتابخانه دانشگاه مراجعه كنید ببینید آخرین مرتبه‌ای كه كتابی به امانت گرفته شده چه تاریخی بوده است. از چه تاریخی وارد دانشگاه شده و طی این مدت چند مرتبه به امانت گرفته شده، خندتان می‌گیرد. چرا پایان‌نامه‌ها منتشر نمی‌شوند، مگر این‌ها نباید پژوهش‌های علمی تحقیقاتی باشد؟ این پایان‌نامه‌ها از بس بی‌مایه هستند و تنها برای نمره گرفتن درست می‌شوند حتی ارزش چاپ شدن ندارند، این فاجعه است.

* كمبود كتاب در حوزه موسیقی را باید در همین راستا مورد بررسی قرار بدهیم؟
__ اصولا برای داشته‌های فرهنگی خود ارزش قائل نیستیم و خیلی سابقه مكتوب كردن نداریم؛ تاریخ مان همواره توسط تاریخ‌نگاران خارجی‌ نوشته شده است. در حوزه موسیقی هم ماجرا بر همین منوال است،‌ موزیسین ایرانی علاقه‌ای به اجرای آثار آهنگسازان ایرانی ندارد. اگر من ایرانی آثار آهنگسازان كشور خود را اجرا نكنم لابد باید انتظار بكشم یك افغان، ژاپنی یا فرانسوی این كار را انجام دهد. آخرین باری كه شما شنیده‌اید یك رهبر اركستر ایرانی اثری از آهنگسازی ایرانی را اجرا كرده باشد چه تاریخی بوده است؟

* اجرای لوریس چكناواریان...
__ او هم آثار خود را اجرا كرد، منظورم این است كه رهبر اركستر كار آهنگساز دیگری را اجرا كرده باشد. چرا نیست؟ چون مجری‌ها، اجرای آثار یك آهنگساز ایرانی را كاری سطح پایین می‌دانند و این فاجعه است. زمانی كه انسان برای فرهنگ خودش ارزش قائل نیست.

* آیا رپرتوآری دارد و اجرا نمی‌كند؟
__ می‌تواند داشته باشد، زمانی كه رهبری اركستر دانشگاه تهران را برعهده داشتم از اساتید خواستم قطعه‌ای برای اجرای اركستر زهی در اختیارمان قرار دهند و این اتفاق هم افتاد. بله طبیعی است وقتی آهنگساز اثری خلق می کند، داخل كشو می‌ماند و خاك می‌خورد دست و دلش به نوشتن نمی‌رود. این ماجرا در حوزه ادبیات موسیقی ما تاثیر زیادی گذاشته ودلیل اینكه شما اثر یا کتاب مورد نظر خود را پیدا نمی‌كنید همین است. شما به ماهنامه‌های موسیقی توجه كنید، مجله گزارش موسیقی كاملا رویه‌اش را عوض كرده و شیوه كاملا علمی و تخصصی خود را كنار گذاشته به این دلیل كه حتی اساتید موسیقی و موزیسین‌ها این نشریه را نمی‌خریدند. پس ناچار شد به نشریه‌ای تبدیل شود كه عوام هم از آن سردربیاورند و خرید كنند، وقتی از هنرجویان خود سوال می‌كنم چند نشریه موسیقی می‌شناسید، هیچ یك را نمی‌شناسند، حتی كتابخانه‌های دانشگاه‌هایی كه در آن‌ها‌ رشته موسیقی تدریس می‌شود این مجلات را دریافت نمی‌كنند و این فاجعه است.
وقتی الگوی شنیداری موزیسن‌ها عوض شد و رو به كپی‌ از آثار بد آوردند الگوی شنیداری مخاطبان و مردم نیز تغییر می‌كند. وقتی مدیریت برنامه ریزی ندارد سرانجام پایین رفتن از یك سراشیبی است. همواره به افرادی كه درخصوص ثبت‌نام فرزند خود در هنرستان و دانشگاه موسیقی مشورت می‌خواهند توصیه می‌كنم فرزندتان را برای یادگیری موسیقی نه به هنرستان بفرستید و نه دانشگاه، چون قرار است طی شش‌سال دبیرستان، چهارسال لیسانس و دوسال فوق لیسانس یعنی دوازده‌سال از بهترین دوران یادگیری و زندگی را صرف آموختن چیزی كند كه می‌تواند طی سه سال به صورت خصوصی یاد بگیرد، چه بسا بیشتر از آن مطالب را هم می‌آموزد. همین افراد فارغ‌التحصیلان وقتی به كلاس‌های خصوصی می روند آنگاه با مواردی مواجه می‌شوند كه از وجود چنین گزاره‌هایی تعجب می‌كنند. این افراد جذب اركسترها و كرها می‌شوند، آموزشگاه‌های خصوصی تاسیس و شروع به آموزش هنرجو می‌كنند و این بی‌سوادی ادامه پیدا می‌كند. فاجعه‌ای است كه درحال حاضر درآن زندگی می‌كنیم.

* برنامه آینده شما با گروه كر آوسا چیست؟
__ برنامه بعدی اجرای رپرتوآر همراه با گروه در شهرستان‌ها است، تاكیدم در فعالیت‌های این گروه بیشتر موسیقی آكاپلا یعنی بدون استفاده از ساز است و رپرتوآرهایی را انتخاب می‌كنم كه اصولا گروه‌های دیگر انتخاب نمی‌كنند. از نظر تكنیكی اجرای این قطعات بسیار سخت هستند. از این کار دو هدف دارم یكی ارائه آثاری از ادبیات جهان كه اجرا نمی‌شوند و از طرف دیگر اجرای آثار ایرانی از افرادی مانند آقای باغچه‌بان، مسعودیه و... برای ترویج موسیقی و هنر ایرانی. یعنی دو بخش رپرتوآر خواهیم داشت، یكی كاملا ایرانی و بخش دیگر جهانی كه موسیقی رنسانس تا معاصر و حتی جز را دربر می‌گیرد.

* آیا موفق به جذب حامی مالی شده‌اید؟
__ فعلا با افرادی مذاكرده داشته‌ایم كه به نظر در همین حد هم خوب است چون اعتقاد دارم باید از كم شروع كنیم، چون الگویی برای پیشرفت یك گروه كر پیش‌ روی ما نیست خودمان قصد داریم به الگویی از یك گروه كر استاندارد در ایران بدل شویم که بر مبنای آن پیشرفت كنیم و حس رقابت دیگر گروه‌های كر را تحریك كنیم، ‌این دقیقا هدف ما است. متاسفانه اكثر نوازنده‌ها خواننده کر را در قیاس با نوازنده اركستر در جایگاه پایین‌تری می‌بینند. درحالی‌كه آواز سازی است كه از روح انسان نشات می‌گیرد و كلام دارد، تاثیرگذاری كلام بسیار بالا است. متاسفانه شناخته شده نیست و رپرتوآر كرال در ایران بسیار كم است.

* اما هدف بسیاری از گروه‌ها اتفاقا چیز دیگری مثل شركت در جشنواره موسیقی فجر است؟ آیا برگزاری این جشنواره اثر مثبتی هم در جریان موسیقی كشور دارد؟
__ جشنواره‌های موسیقی هیچ تاثیری ندارند، سال86 با گروه سیلك مقام اول را كسب كردم، ‌سال گذشته با گروه پردیس هنرهای زیبا مقام دوم را به دست آوردم چه اتفاقی افتاد؟ هیچی. از سال 73 یا 74 به عناوین مختلف در جشنواره فجر شركت كرده‌ام و شاید كسی نباشد كه دو عنوان در دو رشته متفاوت از این جشنواره كسب كرده باشد. یكی برای اركستر مجلسی كه كاملا ایرانی اجرا كرد و دیگری سال گذشته كه اركستر كلاسیك بود. به عنوان رهبر كر، رهبر اركستر سمفونیك دانشکده صدا و سیما، به عنوان خواننده گروه كر اركستر سمفونیك و پیانیست گروه كر در جشنواره شركت كرده‌ام. با توجه به این تجربه جزو افرادی هستم كه می‌توانم بگویم جشنواره فجر به دلیل عدم برنامه‌ریزی مسئولان تنها حدر دادن بودجه است. هیچ برنامه‌ای نیست فقط بدو بدویی است كه به رگبار باران در صحرا شباهت دارد‏، یك هفته همه‌جا سبز شده و با اولین تابش آفتاب همه چیز خشك می‌شود. برای مدت كوتاهی ممیزی‌ها به یك‌باره از بین می‌رود كه با اجرای خارج از جشنواره بسیار متفاوت است. خارج از جشنواره چنان كاغذهای تعهد پیش‌روی شما می‌گذارند كه شما احساس می‌كنید قرار است كاری غیر از فعالیت هنری مانند بمب‌گذاری انجام دهید. هیچ وقت فراموش نمی‌كنم زمانی كه در ارمنستان تحصیل می‌كردم با یكی از همكلاسی‌ها قرار گذاشتیم در شهری خارج از ایروان اجرایی داشته باشیم، طبق عادتی كه از ایران همراه خود برده بودیم ابتدا تمام قطعات، اشعار، مدت زمان هر قطعه، نام آهنگساز به همراه رزومه‌ای از خودم و خواننده كار را روی كاغذ نوشتیم و به مسئول سالنی كه می‌خواستیم در آن اجرا كنیم دادیم‏، طرف با تعجب نگاه كرد و گفت این‌ها مال خودتان بروید كارتان را اجرا كنید، شما اگر رفتید روی صحنه و اثر خوبی ارائه كردید كه مخاطب پسندید پس بار دیگر هم می‌توانید اجرا كنید اما اگر كاری باشد كه مورد توجه قرار نگیرد خود به خود نمی‌توانید اجرای مجدد داشته باشید. این صحبت برای من مانند یك شوك بود. درحالیكه هر دونفرمان روی هم رفته در ارمنستان ده آشنا نداشتیم موزه‌ای قدیمی را برای اجرای مان درنظر گرفتند كه یك پیانوی رویال داشت. خودشان پوستر تبلیغاتی و بروشور چاپ كردند و از صد هنرمند شهر شامل نقاش‏، شاعر و... دعوت كردند تا در اجرا حضور داشته باشند، در انتها به دلیل اجرای اثر هنری در شهرشان سه جلد كتاب هم به عنوان هدیه به ما دادند.

* در انتها آیا امیدی به جذب حامی مالی برای اجرای كنسرت «گروه كر آوسا» وجود دارد؟
__ امیدوارم هستم بتوانیم حامی مالی خوبی پیدا كنیم كه همراه با هدف ما گام بردارد، چون آنهایی كه هستند تنها از گروه‌های پاپ و اساتید موسیقی سنتی حمایت می‌كنند. حتی گروه‌های نوپای سنتی که مروج فرهنگ ایرانی هستند حامی ندارند چون اسپانسر شدن هم یكی دیگر از بخش‌هایی است كه در ایران تعریف غلطی دارد. برای جذب حامی با شركت معتبری مذاكره كردیم، به ما گفتند به شما فلان مبلغ می‌دهیم كنسرت خود را برگزار كنید، هم‌زمان كالای مان را تبلیغ كنید، پس از برگزاری كنسرت پول ما را پس بدهید.

* یعنی در برابر كاری كه شما برای تبلیغ كالای شركت انجام می‌دهید، آن‌ها چه چیز پرداخت می‌كنند؟
__ هیچ، می‌گویند ما لطف می‌كنیم كاركرد و درصد پول را از شما نمی‌گیریم، پس از شنیدن این صحبت‌ها گفتم اصلا صحبت حامی‌ مالی را نكنید. وقتی قانون‌گذاری درست در این زمینه نداشته باشیم همین می‌شود كه تمام سنگینی بار روی دوش دولت می‌افتد، دولت هم طبیعتا نمی‌تواند برنامه ریزی و مدیریت درستی بر این قضیه داشته باشد. در نتیجه همین اتفاقات می‌افتد و فقط می‌توانیم تاسف بخوریم.
گفتگو از: بابك احمدی

ارسال نظر
پیشنهاد امروز