علیرضا رئیسیان:
دولت در بخش فرهنگ همه چیز را رها کرده/ نگاه ارشاد به فروش فیلمها مانند مسابقات وزنهبرداری است/ خشونت فیلمهای آمریکایی غیرواقعی و فانتزی است
کارگردان فیلم سینمایی "مردی بدون سایه" معتقد است که دولت به جای آنکه از مبانی فرهنگ برای مشکلات کل جامعه و حتی بالاتر از حل مشکلات سیاسی استفاده کند، از فرهنگ به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده کرده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، علیرضا رئیسیان بعد از چهار سال فیلم سینمایی "مردی بدون سایه" را ساخته است. فیلمی که مانند کارهای قبلی این کارگردان به مشکلات زوجها و آسیبهای اجتماعی میپردازد. به بهانه اکران این اثر با وی گفتگو کردهایم.
شما در "40 سالگی" عوامل بیرونی را در از هم پاشیدگی خانواده و اختلاف زوجین دخیل میدانید اما در "دوران عاشقی" و "مردی بدون سایه" علت سوءظن را درون خانواده جستجو میکنید. چگونه از آسیبشناسی بیرونی به موضوعات درون خانواده رسیدید؟
یکی از مسائلی که این روزها در جامعه ما بسیار پررنگ است، شک و سوءظن است. اصولا از لحاظ روانشناسی شک، حسادت و سوءظن جزو مبانی رفتاری قدیمی و نهادینه شده در انسان است. در همه متون اخلاقی هم به این رفتارهای ناپسند اشاره و تاکید شده که باید افراد با تزکیه نفس، این مشکلات را حل کنند.
من وقتی فیلم 40 سالگی را ساختم و طرح دوران عاشقی به دستم رسید، متوجه شدم که از لحاظ تماتیک فیلم 40 سالگی، دوران عاشقی و مردی بدون سایه میتوانند با هم ارتباط داشته باشند. در قسمت سوم این سهگانه به نام مردی بدون سایه؛ داستان را براساس قصه زن پارسای عطار نوشته و به نوعی خواستم یک تذکری به خودمان نسبت به درونمان بدهم.
جالب اینکه این مشکلات برای طبقهای رخ میدهد که از وضع مالی خوبی برخوردارند و به نوعی فرهیخته محسوب میشوند.
من طبقهای که در دو فیلم دوران عاشقی و مردی بدون سایه نشان دادم را کاملا میشناسم و همیشه تلاش کردم درباره مسائلی صحبت کنم که نسبت به آن آگاهی و شناخت دارم. البته ما در ابتدای فیلم، مستندی را نمایش میدهیم از یک جدال ناموسی که به خشونت منجر میشود و یک اتفاق واقعیست، خبر میدهد. خواستم بگویم که چنین اتفاقاتی برای هر فردی امکان دارد رخ بدهد و چنین ماجراهایی تا ابد رخ خواهد داد و کسی که دچار مشکلات روحی و روانی و سوءظن شود، تصمیماتی میگیرد که ارتباط چندانی به سطح آگاهی، میزان سواد و طبقهاش ندارد.
علت اصلی بروز این سوءظنها خارج از هویت و طبقه افراد چیست؟
به لحاظ ریشهای، یکی از دلایلی اصلی که باعث چنین اتفاقاتی میشود و سوءظن به وجود میآورد زودباوری و عجله در قضاوت است. ما ایرانیها از آنجا که افراد احساساتی هستیم بیشتر به حسمان توجه میکنیم تا عقلمان و بیشتر تحت تاثیر آنچه میبینیم و میشنویم، هستیم و قبل از هر تحلیلی درباره آن مسئله نتیجهگیری میکنیم. ما ایرانیها قضاوتهای ناگهانی میکنیم و براساس آن قضاوتها نیز عمل میکنیم به همین دلیل باید در آثار هنریمان درباره این نقاط ضعف صحبت کنیم تا تاثیر بگذارد زیرا تاثیر یک اثر هنری بسیار بیشتر از خطابه است.
نکته دیگری که در فیلم به آن اشاره شده بحث خشونت است. آیا خشونتی که ما در مردی بدون سایه میبینیم تابع سوءظن است؟
بخش زیادی از این خشونت تابع شرایط روز جامعه است. جامعه ایرانی به شدت عصبی شده و ما پرخاشگری را در رفتارهای روزمره میبینیم و حتی اگر آماری از فیلمهایی بگیریم که در سالهای اخیر در سینمای ایران به فروش خوبی رسیدهاند یا حتی مردم به آن گرایش مثبت داشتند، متوجه میشویم که بخش زیادی از این فیلمها، آثاری بوده که خشونت در آنها کاملا پررنگ و برهنه نشان داده شده و حتی کمدیهایی که با استقبال مواجه شدند، خشونت غیرمستقیم داشتهاند و کلمات رکیک در آنها زیاد استفاده شده است. البته شاید گروهی بگویند که در فیلمهای خارجی و آمریکایی خشونت بیش از فیلمهای ایرانی است اما واقعیت این است که خشونت فیلمهای آمریکایی غیرواقعی و فانتزی است و همه میدانند که رفتارهای خشن در فیلمهای ابرقهرمانی آمریکایی کاملا غیرواقعی است اما خشونتی که ما در فیلمهایمان نشان میدهیم کاملا رئالیستی و واقعی است و باید روانشناسان روی این مسئله کارشناسی کنند که چرا بینندگان ما این میزان به تماشای خشونت علاقه دارند؟!
علاقهمندی مخاطبان به خشونت قبل از فیلم در داستانها و مجلات نیز وجود داشت و ما شاهد بودیم که مثلا در سالهای نهچندان دور مجلهای به نام حوادث بسیار پرفروش بود. آیا میتوان نتیجه گرفت که ما از دیرباز علاقهمند به خشونت بودیم؟
دقیقا هدف من مخاطبان است. اگر فیلمی مشتری نداشته باشد قطعا تولید نمیشود. زمانی یک اثر فرهنگی تولید میشود که سازنده آن بداند قطعا مخاطب دارد. به جز فیلمهای کمدی که در سالهای اخیر پرفروش شدند، آثار بعدی که مخاطبان خوبی داشتند آثار خشنی بودند. اگر مخاطبان از فیلمی استقبال نکنند قطعا سازندگان چنین آثاری را نمیسازند به همین دلیل باید یک کار پژوهشی و روانشناسی دقیق صورت بگیرد که چرا مخاطبان طرفدار چنین سینمایی هستند.
دستگاههای فرهنگی و صداوسیما چقدر در این زمینه دخیل هستند؟ مثلا وقتی ما اعدام در ملاء عام را داریم و یا صحنههای خشن را به راحتی در تلویزیون پخش میکنیم این مسئله برای مخاطب عادی میشود.
به نظر من بدتر از اعدام در ملاء عام یا پخش تصاویر خشن از تلویزیون اخباری است که روزانه ما از رسانهها میشنویم. صبح که از خواب بیدار میشویم دائم در معرض اخبار نگرانکننده و تشویشآمیز هستیم و حتی این امر را وزارت بهداشت نیز هشدار داده بود و باید مسئولان فرهنگی و متولیان آن به خصوص در وزارت ارشاد توجه کنند. متاسفانه در بخش فرهنگ، دولت همه چیز را رها کرده است و کمترین میزان توجه دولت به فرهنگ است و این مسئله بزرگترین اشتباه تاریخی است درحالیکه اگر دولت از مبانی فرهنگی خوب استفاده میکرد بسیاری از مشکلات حل میشد اما متاسفانه دولت بهجای آنکه از مبانی فرهنگ برای مشکلات کل جامعه و حتی بالاتر برای حل مشکلات سیاسی استفاده کند، از فرهنگ به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده کرده است.
در فیلم رفتاری که مدیر یک شبکه تلویزیونی با علی مصفا به عنوان یک فیلمساز میکند به نوعی کنایه به مدیریت فرهنگی است که اگر اجازه بدهند فیلمسازان آثاری درباره مشکلات اجتماعی بسازند، بسیاری از این مسائل حل میشود؟
مستندی که ما در ابتدای فیلم میبینیم اثری است که بر اساس یک اتفاق واقعی بازسازی شده است اما نکته بدتر از آن چیزی که شما گفتید این است که بعد از نمایش مردی بدون سایه یکی از منتقدان ایراد گرفت که این چگونه مستندی است که دکوپاژ شده و فیلمنامه دارد. حرفش باعث تفریح خیلی از فیلسمازان هم شد. یکی از وجوه نابسامانی در عرصه فرهنگ، اعمال سلیقه شخصی است و این اعمال سلیقه از سوی نهادهای مختلف به گونهای شکل میگیرد که اگر آن را بیان کنیم همه دچار حیرت میشویم. متاسفانه در مدیرت کلان یک نابسامانی در حوزه فرهنگ و سوءمدیریت را شاهد هستیم و نمیشود آن را کتمان کرد. عدهای در مدیریت فرهنگی که نسبت به سینما ناآگاه هستند، تصمیمگیر هستند به همین دلیل بیشتر تصمیمات در این بخش اداری است نه فرهنگی و تصمیماتی که میگیرند هیچ ربطی به ذات طبیعی فرهنگ ندارد.
ساخت فیلم در اسپانیا و همکاری با طرف اسپانیایی چگونه بود؟
هدف ما از حضور در اسپانیا کاملا جنبه دراماتیک داشت و اصلا به دنبال این نبودیم که از زیباییهای اسپانیا استفاده کنیم و نمیخواستیم بگوییم که آنجا چقدر خوب است و اینجا چقدر بد. ما با همکاری محمدیراد توانستیم با طرف اسپانیایی هماهنگ شویم و از دو بازیگر اسپانیایی در این فیلم استفاده کنیم. البته او به عنوان حامی مالی بخش اسپانیا نیز از ما حمایت کرد.
دو بار اکران فیلم به تاخیر افتاد ولی سرانجام نمایش داده شد و به فروش خوبی رسید. دلیل تاخیر چه بود؟
ما دو بار برای اکران اقدام کردیم و حتی در شورای صنفی نمایش نیز ثبت و قرار شد در اوایل تیر ماه یا اواسط مرداد ماه این فیلم اکران شود اما این اتفاق رخ نداد و حتی قرارداد را بستیم اما اتفاقاتی افتاد که امکان اکران به وجود نیامد و حتی اکران خصوصی گرفتیم ولی باز اجازه نمایش ندادند و بعد هم یک فیلم خاص آمد که گفتند باید از این فیلم حمایت کامل شود.
مشکل اصلی این است که وزارت ارشاد و سازمان سینمایی به سینما و فروش فیلمها مانند وزنهبرداری و دومیدانی نگاه میکنند و دائم به دنبال رکوردشکنی و ثبت رکوردهای جدید هستند و به همین دلیل ما شاهد هستیم که دائم به جای آنکه گفته شود کدام فیلم خوب است و کدام فیلم بد و چه اثری دارد، فقط اخباری همچون اولین سانس پرفروش، رکورد هفته اول و رکورد ماه اول مطرح میشود و در میان شاخصهای فرهنگی، مدیران فقط به شاخص کمّی افزایش مخاطب توجه دارند. البته بالا بودن تعداد مخاطب بسیار مهم است اما نباید اصل قرار بگیرد.
گفتگو از علی زادمهر