در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
در جستجوی بخش گمشده تاریخ ادبیات عامیانه/ شبیهنامهها کهنترین متنهای نمایشی مکتوب در ادبیات نمایشی ایران هستند
رضا کوچکزاده که این روزها نمایشگاه «به روایت نسخهخوانان» را برپا کرده که شامل ۷۰ نسخه دستنویس از شبیهنامههای قاجاری است، میگوید شبیهنامهها نخستین و کهنترین متنهای نمایشی مکتوب در ادبیات نمایشی ایران هستند که شناختمان درباره آن، آهسته و مانند حرکت در اتاقی تاریک است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «شبیهنامهها سندهایی از یاد رفتهاند؛ بازماندهای از کهندوره فرهنگ کشاورزی و باروری ایرانیان. گسترهای فراموش شدهاند در بازشناخت ادبیات عامیانه و پیشینهای توانمند در پدیداری ریشههای آغازین ادبیات نمایشی ایران.» این را رضا کوچکزاده میگوید که این روزها ۷۰ نسخه دستنویس از شبیهنامههای قاجاری را در نمایشگاهی به نام «به روایت نسخهخوانان» به نمایش گذاشته است؛ نمایشگاهی که به عقیده او گامی در راه رسیدن به آگاهی است.
شبیهنامهها نخستین و کهنترین متنهای نمایشی مکتوب در ادبیات نمایشی ایران
به عقیده این کارگردان، نویسنده و پژوهشگر، «اگر اینک و از پس سالها و سدهها، اندکی به جستوجو در این حوزه میکوشیم برای دریافتن اندیشههایی است که پیشتر با ما (با نیاکان ما) بود و اینک بسیار دور افتاده است از ما. برای بازشناخت اکنون ماست از ریشهگاهی که رُستن و رَستن میتوانست آموختمان. برای افزارهایی است که از دل این دیرینهشناسی فرهنگی و تبارشناسی نیای نمایشی میتوان بدان دست یافت؛ برای آگاهیست.»
به گفته رضا کوچکزاده «شبیهنامهها نخستین و کهنترین متنهای نمایشی مکتوب در ادبیات نمایشی ایران محسوب میشوند» که پیشینهاش به کتاب «روضهالشهداء» اثر ملاحسین کاشفی سبزواری و همانندانش بازمیگردد. این کتاب که در سال ۹۰۸ قمری نگاشته شد، یکی از نخستین مقتلهاست که به نثر شیوای فارسی نوشته شده و سیری داستانی برای رویدادهای کربلا دارد؛ کتابی که بعدها با پیگیری نقالان و روضهخوانان، مسیر را برای نمایش و شبیهسازی روایت هموار کرد.
این نمایشنامهنویس و کارگردان بر اساس کتاب «ابن اثیر» میگوید: نخستین گزارش اجرای شبیه به عاشورا، به سال ۳۶۳ قمری برمیگردد که اهل سنت به یادکرد جنگ جمل دستهای راه انداختند که ظاهرا این مراسم نخستین حلقه از شکلگیری نمایش (همانندسازی) را در خود پدید آورده است.
به گفته کوچکزاده، شاید کهنترین شبیهنامههایی که به جا مانده، مجموعهای باشد که در دوره حکومت فتحعلیشاه نوشته شد و امروز در کتابخانه ملی پاریس نگهداری میشود و بخشی از آن در سال ۱۳۵۵ به نام «جنگ شهادت» منتشر شد.
میراث فرهنگی نیاکانمان را بهسرعت از دست میدهیم
این کارگردان، نویسنده و پژوهشگر تئاتر، با اشاره به مهمترین مجموعههای شبیهنامه موجود میگوید: پرشمارترین آن امروز، «مجموعه کتابخانه واتیکان» است که با ۱۰۵۵ نسخه که در فاصله سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۴ از سراسر ایران خریداری شده، بیشترین تعداد شبیهنامهها را به خود اختصاص داده است.
به گفته کوچکزاده در این مجموعه میتوان آخرین دگرگونیهای مضمونی و ساختاری شبیهنویسی را دید؛ همچون مجلس قتل ناصرالدین شاه، مالیات گرفتن جناب معینالبکا و مجلس بر دار شدن منصور حلاج که از نادرترین متنهای این مجموعه هستند.
رضا کوچکزاده در گفتگو با ایلنا تصریح میکند: ما به سرعت داریم میراث فرهنگی نیاکانمان را از دست میدهیم و بخشی از این فقدان، به شکل کنونی زندگی و جامعه و فرهنگ امروزمان برمیگردد و بخشی دیگر به این مربوط است که خود ما بهعنوان مردم، هیچ تلاشی برای حفظ این میراث نمیکنیم و منتظریم دولتمردی از راه برسد و فرمانی بدهد که احتمالا بخشی از این اسناد به موزهای منتقل و حفظ شود.
همانطور که شبیهخوانی هنری مردمی بود میراثاش هم بیشتر دست مردم باقی مانده تا حکومتها. من بخش مهمی از شبیهنامههای تکیه دولت را در مجموعه کاخ گلستان و کتابخانه آن پیدا نکردم، بلکه از طریق میراث ملیجک که خانهاش در باغ بهارستان بوده؛ یافتم که به کتابخانه مجلس منتقل شده بود
کوچکزاده با تاکید بر اینکه «همانطور که شبیهخوانی هنری مردمی بود میراثاش هم بیشتر دست مردم باقی مانده تا حکومتها» میگوید: بهعنوان نمونه، من بخش مهمی از شبیهنامههای تکیه دولت را در مجموعه کاخ گلستان و کتابخانه آن پیدا نکردم، بلکه از طریق میراث ملیجک که خانهاش در باغ بهارستان بوده؛ یافتم که به کتابخانه مجلس منتقل شده بود و متوجه شدیم بخش مهمی از این نسخههای نو یافته از آنِ تکیه دولت و مهمترین شبیهگردان آنجا یعنی محمدباقر معینالبکاست.
او ادامه میدهد: برای همین در بروشوری که برای نمایشگاه «به روایت نسخهخوانان» تهیه کردم، از مردم خواهش کردم آن بخشی از اسنادی را که احتمالا میراث پدربزرگانشان است و بهعنوان شی مقدسی سالها در خانه حفظش کردهاند به نزدیکترین کتابخانه محل زندگیشان بسپارند؛ چراکه احتمالا این نسخ خطی در خانهها شرایط و فضای نگهداری نامناسبی داشتهاند و در حال تخریباند. برای همین از بینندگان نمایشگاه خواستم اگر امکان دارند خود این اسناد یا حتی تصویر دیجیتالیاش را به نزدیکترین کتابخانه مهم شهر برسانند تا این اسناد کمکم گردآوری و ثبت شوند تا بتوانیم به بخش اندکی از تاریخ گذشتهمان دست پیدا کنیم.
شناختمان درباره شبیهنامهها، آهسته و مانند حرکت در اتاقی تاریک است
این نویسنده و پژوهشگر تصریح میکند: مهمترین مشکلی که پژوهشگران ما با آن مواجهند، نبود اسناد دست اولی است که قابل استناد باشند و شبیهنامهها از مهمترین این سندها هستند که سالها ندیده گرفته شدند.
کوچکزاده در تکمیل این نادیده گرفتنها یادآور میشود: مجموعه بزرگ شبیهنامههای کتابخانه مجلس سالها نادیده گرفته شد؛ مجموعهای شامل ۴۴۵ شبیهنامه که ۹۸ مجلس آن به شکل جنگ و ۳۴۷ شماره به شکل فرد تنظیم شدهاند.
این مجموعه به اعتقاد کوچکزاده، شبیهنامههایی را در فاصله سالهای ۱۲۴۷ تا ۱۳۷۰قمری شامل میشود؛ یعنی از دوره حکومت فتحعلیشاه قاجار تا حکومت رضا شاه پهلوی. که البته چند متن هم مربوط به سالهای اول حکومت محمدرضا پهلوی است.
در این زمینه ما کورمال کورمال و در اتاقی تاریک حرکت میکنیم و کمابیش هیچ آگاهی درباره گسترده دقیق شبیهنامهها نداریم؛ چون این هنر مردمی در جاهایی گسترش یافته و ریشه دوانده که گاهی حتی فکرش را هم نمیکنیم
کوچکزاده با بیان اینکه «در نمایشگاههای پیشین این تجربه را داشتیم که برخی افراد میآمدند و میخواستند شبیهنامههای میراثیشان را به من اهدا کنند که ترجیحم این بود این اسناد در جای مناسبی مانند یک موزه نگهداری شود» میگوید: مساله مهم این است که با این سندها برای نسلهای پسین خودمان آگاهی و دقت لازم را فراهم بیاوریم تا بتوانند در میراث گذشتهشان پژوهشهای دقیقتری از ما داشته باشند.
او با اشاره به آنچه تاکنون از شبیهنامهها جمعآوری شده است، میگوید: در این زمینه ما کورمال کورمال و در اتاقی تاریک حرکت میکنیم و کمابیش هیچ آگاهی درباره گسترده دقیق شبیهنامهها نداریم؛ چون این هنر مردمی در جاهایی گسترش یافته و ریشه دوانده که گاهی حتی فکرش را هم نمیکنیم. محرم امسال مهمان روستای تازه شهر شدهای در منطقه زنجان بودم به نام «ارمغانخانه» که اهالیاش میگفتند در آیین محرم حدود چهار صد سال اینجا پیشینه داریم؛ روستایی که کمابیش بنبست است و زنجان را به جای دیگری متصل نمیکند که بگوییم در مسیر رفت و آمد بوده که رشد کرده؛ وقتی در چنین روستایی این پیشینه هست و این همه شبیهنامههای کهن به زبان ترکی یافت شده، طبیعی است که در بخشهای دیگر ایران ما که مناطق شبیهخیز بوده و شبیهنویسان و شبیهخوانان به نامی هم داشتهاند، میتوانیم نسخ بیشتری به دست بیاوریم.
پژوهش روی شبیهنامه، با سفیران فرنگی آغاز شد
کوچکزاده که فهرست توصیفی شبیهنامههای دوره قاجار و نیز کتابخانه ملک را منتشر کرده، درباره اینکه این اسناد تا چه اندازه در کتابخانهها نگهداری میشود، خاطرنشان میکند: آغاز این ماجرا با سفیران فرنگی بود که روی شبیهنامهها حساس شدند و برایشان ارجمند شد و نسخههایی از این شبیهنامهها را با خودشان به کشورهایشان بردند. بخشهایی از این اسناد به فرانسه، واتیکان، آلمان و کشورهای دیگر برده شد و اینها باعث شد که اروپاییها شروع به مطالعه پژوهشی روی شبیهخوانی ایران کنند و پس از آنها خودمان هم دیدیم با پدیدهای روبروییم که تا به حال آن را نمیشناختیم. بنابراین اساتیدم در ایران شروع کردند به کار اولیه روی این شبیهنامهها کردند که حاصلش پژوهشهای گرانقدری شد مانند کتابهای بسیار ارزشمند بهرام بیضایی و عنایتالله شهیدی.
او با یادآوری اینکه «اینها باعث شد ما گامهای اولیه را برداریم؛ اما آنها هم نسخههای شبیهنامهها را در دست نداشتند تا بتوانند از این جلوتر بروند.» میگوید: سال ۱۳۸۳ من با مجموعه کتابخانه مجلس روبرو شدم و ۴-۵ سالی رویش کار کردم تا اینکه در سال ۸۹ توانستیم فهرست تخصصی توصیفی و دقیقی از آن شبیهنامهها را منتشر کنیم تا کمکم در اختیار پژوهشگران قرار بگیرد و بتوانند استفاده کنند؛ اما اینکه در کتابخانههای دیگر ایران چقدر از این شبیهنامهها هست، بهطور دقیق نمیدانم.
این شبیهنامهها در کتابخانه مجلس وجود داشت اما خودشان ارزش اینها را نمیدانستند و اسنادش را در آغاز در جعبههای بزرگ پفک نگهداری میکردند
این نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر خاطرنشان میکند: مثلا این شبیهنامهها در کتابخانه مجلس وجود داشت اما خودشان ارزش اینها را نمیدانستند و اسنادش را در آغاز در جعبههای بزرگ پفک نگهداری میکردند که حتی جداسازی هم نشده بودند. وقتی این آثار احیا شد این مجموعه به ۴۴۵ شبیهنامه رسید و یکسری هم شبیهنامه پراکنده پیدا شد که در جلد دوم منتشر شد.
کوچکزاده ادامه میدهد: دو مجموعه شبیهنامه هم در کتابخانه ملک بود که بیشتر بهخاطر قدرت شاعرانشان نگهداری میشد و بهعنوان یک منبع ادبی برای نگهدارنده ارزشمند شده بود، نه الزاما به عنوان سند تعزیه. که آنها هم بسیار نسخههای بکر و تکی هستند که تاکنون نتوانستهایم نسخههای بدلی از آنها پیدا کنیم.
کشف بخش نایافته و گمشده تاریخ هنرهای نمایشی و ادبیات عامیانه از میان شبیهنامهها
کوچکزاده با تاکید بر اینکه «بعدها که این فهرستها منتشر شد، کتابخانههای دیگر هم حساس شدند و برای نگهداری این نسخهها شروع به برنامهریزی کردند» یادآور میشود: چندی پیش بود که کتابخانه ملی از طریق یکی از دوستان از من دعوت کرد تا شبیهنامههای آنجا را ارزیابی کنم که در صورت ارزشمند بودن، بتوانند در شرایط ویژهتری آنها را نگهداری کنند.
این نویسنده و پژوهشگر معتقد است این کار میتواند تبدیل به جنبش بزرگی شود اگر مردم به کمک آن بیایند؛ به ویژه کسانی که شبیهخوانی در خانوادهشان موروثی بوده و نسل در نسل، این نسخهها را به ارث برده و احتمالا رونویسی کردهاند تا در اجراهای تازهشان به کار بیاید.
کوچکزاده با تاکید بر اینکه «اگر این اسناد یا نسخههای دیجیتالشان را در اختیار ما بگذارند شاهد اتفاقات بزرگی در این حوزه خواهیم بود.» ادامه میدهد: در حال حاضر آنچه اهمیت دارد، محتوای این شبیهنامههاست نه الزاما داشتن شیء تاریخیاش؛ چراکه بهنظرم از خلال این محتوای ارزشمند است که میتوانیم بخش نایافته و گمشده تاریخ هنرهای نمایشی و ادبیات عامیانهمان را کشف کنیم و به کار ببریم.
کشفیات کنونی از نسخ شبیهنامه، تنها نوک کوه یخ این گنجینه ارزشمند است
تصویر شبیهنامههای نمایشگاه «به روایت نسخهخوانان» گزیدهای است از گنجینه خطی کتابخانه مجلس و همچنین کتابخانه ملک. زمان نگارش بسیاری از متنهای کتابخانه مجلس به دوره ناصری و تکیه دولت برمیگردد و شامل شبیهنامههایی است که بسیاری از آنها از دو شبیهساز نامآور آن دوران یعنی محمدتقی تعزیهگردان و محمدباقر معینالبکاست. شبیهنامههای کتابخانه ملک هم که در کتاب گرد آمدهاند در میان مجموعههای شناخته شده در مهمترین کتابخانههای جهان، ویژگیهای یگانه و کمابیش بیمانندی دارند.
نسخههای کهن شبیهنامه مانند ژنهایی است که دادههایی روی آنها سوار شده که دارنده ژن شاید نتواند درکش کند. اما اگر به یک کار آزمایشگاهی بپردازیم و پژوهش دقیقتری روی آنها انجام دهیم قطعا ما را به یافتههای تازهای رهنمون میکنند که برای خودمان هم شگفتآور خواهد بود
با اینحال، کوچکزاده تصریح میکند آنچه تاکنون به آن دست یافتهایم همچون نوک کوه یخ از این گنجینه است و از همه علاقهمندان به فرهنگ و هنر ایران زمین میخواهد تا اگر نسخهای از شبیهنامهها در خانه دوستان و آشنایان یا کتابخانههای خصوصی دیدند، بخواهند این نسخهها یا تصاویرشان را در اختیار کتابخانههای همگانی قرار دهند.
کوچکزاده ادامه میدهد: دانشمندان غیرفارسیزبان، بهعنوان فرهنگ و ادبیات عامیانه روی این نسخهها کار کردهاند؛ نه حتی سندهای هنرهای نمایشی یا جامعهشناسی و غیره. اما وقتی تنوع گستردهتری از این نسخهها داشته باشیم و بتوانیم با دقت از هر منطقه نسخههای کهنتری را به دست بیاوریم اینها به ژنهایی میمانند که دادههایی روی آنها سوار شده که دارنده ژن شاید نتواند درکش کند. اما اگر به یک کار آزمایشگاهی بپردازیم و پژوهش دقیقتری روی آنها انجام دهیم قطعا ما را به یافتههای تازهای رهنمون میکنند که برای خودمان هم شگفتآور خواهد بود.