دیدار شهرام ناظری از «موجهای خفته»/ بخشی از فروش برای زلزلهزدگان خوی است
شهرام ناظری و سیدحسن شهرستانی (استاد ادبیات فارسی) در آیین اختتامیه نمایشگاه «موجهای خفته» حضور یافتند. طاهره اللهدادیان در زمان خلق تابلوهای این رویداد به صدای ناظری گوش میداده است.
به گزارش ایلنا، شهرام ناظری (موسیقیدان و خواننده) و سیدحسن شهرستانی (استاد ادبیات فارسی) در اختتامیه نمایشگاه «موجهای خفته» حضور یافتند؛ اختتامیهای که به یاد زلزلهزدگان خوی شکل گرفت و بخشی از فروش به نفع این عزیزان اختصاص یافت.
نمایشگاه نقاشی خطهای طاهره اللهدادیان که از ۲۳ دیماه هم زمان با ولادت حضرت فاطمه الزهرا (س)، روز زن در گالری ترانه باران، گالری تخصصی خط، خوشنویسی و هنرهای ایرانی اسلامی آغاز به کار کرده بود با حضور برخی هنرمندان و هنردوستان هم زمان با میلاد حضرت علی (ع)، روز مرد به پایان رسید.
طاهره اللهدادیان در زمان خلق بسیاری از این تابلوها به آثار و صدای شهرام ناظری گوش میسپرد و در روز پایانی میزبان وی بود.
گفتنی است در روز افتتاحیه حسام الدین سراج از این آثار دیدن کرده بود. اشعار مهدی اخوان ثالث دیگر حلقه وصل این نمایشگاه بود؛ هم در فلسفه گشایش گالری ترانه باران و هم آفرینش نقاشی خطها.
محبوبه کاظمی دولابی (مدیر گالری ترانه باران) در متنی که به مناسبت این رویداد منتشر کرد با انتشار بخشهایی از شعر زمستان مهدی اخوان ثالث، دایر بودن گالریها را در این روزگار سرد سخت در حمایت از هنرمندان ارزیابی کرده بود.
کاظمی دولابی نوشته بود:
«روزهای سرد و سخت است که بدون تعارف حال هیچکس خوش نیست.
آری، سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت/ سرها در گریبان است/کسی سر بر نَیارَد کرد پاسخ گفتن و دیدارِ یاران را…/ وگر دستِ محبّت سویِ کس یازی/ به اکراه آوَرَد دست از بغلْ بیرون/ که سرما سختْ سوزان است…/ هوا بس ناجوانمردانه سرد است …/ زمستان است.
به نگاه من، در این وانفسا «ما مردم» باید بیش از همیشه به یکدیگر و به همه فکر کنیم؛ انسانیت حکم میکند «همه مردم» را ببینیم؛ و به زعم من برای سفرههایی که از همیشه کوچکتر و خالیتر است به سهم خود چاره اندیشی کنیم. بخشی از جامعه هنری معترضاند و معتقدند نباید این روزها فعالیت هنری داشت اما حتمن این عده از معیشت هنرمندان هم باخبرند و میدانند در این گرانی و تورم که خط فقر اکثریت هنرمندان و خانوادههای آنان را بلعیده ادامه شرایط کنونی بسیار دشوار است. دیگر مشاغل، این روزها مشغول کارند اما به خصوص جامعه تجسمی در سکوت و تعلیق؟! جالب اینکه تجسمی در تمام این سالها کمترین برخورداری از دولتها را داشته و روی پای خود به عنوان شغل مستقل و بخش خصوصی ایستاده است. غیر از ضرورت تامین هزینههای زندگی از رهگذر برپایی نمایشگاه و فروش حتی اندک آثار هنری، هنر را درمان میدانم، به عنوان واگو کننده دردهای مردمی که صدایشان در جامعه شنیده نمیشود.»
کاظمی دولابی افزوده است: «انفعال و خالی ماندن صحنه را زیبنده هنر و هنرمند نمیدانم و اتفاقن معتقدم آنها که هنر را دوست نمیدارند و همواره خواهان تحدید فعالیتهای هنری بودند از این سکون و تعطیلی خرسندند و رضایت قلبی دارند. اگر رسممان شنیدن و درک کردن هم است، به انتخاب هم نوع و همکار خود احترام بگذاریم و آیین « قضاوت نکنیم» را ملکه ذهن کنیم؛ توهین و برچسب زدن، روشنایی چراغ روح را میکشد و به تن جامعه ترک میاندازد. «… دمت گرم و سرت خوش باد / سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای.
بیاییم چون اخوان ثالث بزرگ، نگذاریم در سرمای زمستان دست دوست یخ بزند، به هم شجاعت و جسارت دهیم و مانند همه مشاغلی که مشغول کارند پرچم هنر را بالا بریم و هر یک در حد توان خویش برای هنرمندان عزیز و جامعه هنری قدمی برداریم. در این روزگار و تنگنای بیسابقه گذران زندگی، جا خالی دادن و بسته نگه داشتن درب گالری ظلم مضاعف به هنرمندان است؛ «بنی آدم اعضای یکدیگرند» و برای تحقق این شعار جهانی ایرانی پیش قدم باشیم.»
اما طاهره اللهدادیان، عنوان «موجهای خفته» را با الهام از شعری از مهدی اخوان ثالث برگزیده بود؛ لیکن زمستان استخوان سوزی که شاعر زنده یاد ترسیم میکند با زمستان خانم خوشنویس تفاوتهایی حسی دارد.
اللهدادیان میگوید: «موجهای خفته عنوان شعری از اخوان ثالث شاعر امید زمانهی ما که در یکی از خالصترین اشعارش در مجموعه آخر شاهنامه آن را سروده. با چنین مطلعی شروع میشود که «موجها خوابیدهاند آرام و رام، طبل طوفان از نوا افتاده است» پیشنهاد میکنم مخاطبین نمایشگاه این شعر را در خلوت بخوانند و مطمئنم در این فصل سرما آن را در مسافتهای پیاده روی خود زیر لب زمزمه خواهند کرد.
رنگها روانشناسی و هویت خاص خود را دارند و اصالت جغرافیایی و تاریخی هر رنگ گویای اصل وجودی خود است. اما در این مجموعه آثار پیش از هرچیزی من به دنبال تصویرسازی احوالات و واژگان کلمات اشعار اخوان بودم. شاید آن سردی که اخوان از آن در مجموعه زمستان است هم دم میزند آن رنگهای سردی نباشد که به طور عموم ما در مناظر بیرون میبینیم. سردی درون یک حالتی تجربی است که برای هر شخص متفاوت از دیگری است. سرما و سوزی که اخوان در مجموعه اشعارش دارد لزوما زمستانی زمستان نیست. میتواند خاموشی خورشید درون باشد یا غروبی از شرق و این توصیفات شاعرانه همه احوالاتی غریب است که در هنرمند به وجود میآید و از خوانش چندین باره اخوان و موجهای خفته و طبلهای بینوا در وجود او غلیان میکند. من تونالیتههای رنگی و پالت رنگی مجموعه را در سرمای درونم یافتم که اتفاقا در آن گرمی نیز هست.»
موجهای خفته تا ۱۴ بهمن در گالری ترانه باران به نشانی خیابان اقدسیه، خیابان سپند، خیابان عزت الله انتظامی، بعد از چهار راه منجیل، بن بست عباس زاده پلاک سوم دایر بود.