یادداشتی از سیدمرتضی میرسراجی؛
دیرینگی ماستکتومی
سیدمرتضی میرسراجی، دکتری تخصصی الهیات و مدرس گروه معارف دانشگاه، برگرفته از کتاب «قانون» ابوعلی سینا، به تحلیل گزارشی کهن دربارۀ عمل ماستکتومی و همچنین سرطان سینه پرداخته است و نکات مختلفی را در این میان برای علاقمندان به طب و مباحث سرطانشناسی و تاریخ علم به اشتراک گذاشته است.
«سرطان» (Cancer) به زبان ساده، تکثیر و رشد غیر متعارف و مخرب سلولها در بدن انسان میباشد به طوری که به شکل «غُدّه» (Tumor) (تومور، ورم یا برجستگی) بدخیم یا غیر از غده ظهور و بروز مینماید و نظام سلامت انسان را به مخاطره میاندازد.
یکی از شایعترین سرطانها در زنان و به خصوص در جغرافیایِ ایران و حتی به جرأت بتوان گفت در کل جهان، «سرطان پستان» (Breast cancer) است. سرطانی که با ایجاد غدۀ بدخیم یا تغییر فرم پستان برای زنان ظاهر میشود و اگر زود تشخیص و درمان نشود اصطلاحاً با «مِتاستاز» (Metastasis) یا پیشروی سلولهای سرطانی به نقاط دیگر بدن، صدمات و لطمات جبران ناپذیری برای سلامتی فرد دارد.
با این بیان، در دنیای پزشکی نوین و مرتبط با موضوع سرطان پستان، از جمله اعمال جراحی و درمانی در این حوزه، عمل «ماستِکتومی» (Mastectomy) یا همان عمل جراحیِ برداشتن کامل یک یا دو پستان در مبتلایان به این عارضه است که به مقدار قابل ملاحظهای از پیشروی و آسیب جدی سلولهای سرطانی به بیمار و دیگر اعضای شخص جلوگیری مینماید.
به تشخیص پزشک «متخصصِ سرطان»، به دلایل مختلف مانند ممانعت از پیشروی جدی و مهلک سلولهای سرطانی به دیگر اندامها همچون ریه و مغز و غیره و همچنین کاهش احتمال بیم بازگشت و عود سرطان در همان ناحیه یا مضر بودن «شیمی درمانی»، «رادیو تراپی» یا «نمونه برداری»، از عمل ماستِکتومی یا همان برداشتن کامل پستانِ سرطانی شده، بهره میجویند و در این حالت، قطع و برداشتن یک یا دو پستان بیمار، گزینۀ ظاهراً درمانیِ مناسبی به شمار میرود اگر چه این نوع رفتار، صورتِ مسأله را پاک کردن و سرطان را بدون درمان، حذف نمودن است.
«ابوعلی سینا»، دانشمند نابغه و طبیبِ پُر آوازۀ ایرانی، مُتوفای سال ۴۲۸ هجری به عبارتی، بیش از ۱۰۰۰ سال پیش، در کتاب معروف پزشکیِ خود موسوم به «القانون فی الطب» در فصلی که مختص به «سرطان» گشوده و در آن، توضیحات و نکات مختلف و مبسوطی در مورد سرطان از دیدگاه خود ارائه نموده در تعریف این عارضه آورده است؛
«السرطان ورم سوداوی»
(سرطان، ورم (توده، غده، برجستگی یا تومور) [ناشی از غلبۀ خِلط] «سودا» است. )
او در بخش دیگری از این موضوع در رابطه با «کیفیت ظاهری سرطان در بدن» نوشته است؛
«و أول ما یظهر فی الابتداء یکون کباقلاة صغیرة صلبة مستدیرة، کمدة اللون فیها حرارة ما و من السرطان ما هو شدید الوجع، و منه ما هو قلیل الوجع ساکن….»
(…و اولین چیزی که [به هنگام بُروز سرطان] در ابتدا [در بدن انسان] ظاهر میشود؛ چیزی همانند یک «باقلایِ کوچک»، سِفت و گِرد، به رنگ تیره با اندکی گرما است. برخی از سرطانها بسیار دردناک، برخی کم درد و خاموش هستند…)
و در ادامۀ بحث سرطان و در فصلی که در خصوص «علاج و درمان سرطان» باز نموده و در بخشی از آن نوشته است؛
«و قد حکی بعض الأولین أن طبیباً قطع ثدیاً متسرطناً قطعاً من أصله فتسرطن الآخر. أقول: أنه قد یمکن أنه کان ذلک فی طریق تسرطن فوافق تلک الحالة، و یمکن أن یکون علی سبیل انتقال المادة و هو أظهر»
(و حکایت کنند که برخی از پزشکان نخستین [و قدیمی] پستانِ [زنی] سرطانی را از ریشۀ آن (یعنی تماماً از بیخ) بُریدند ولی پستان دیگر نیز سرطانی شد. من (ابو علی سینا) میگویم: ممکن است [علت این اتفاق آن باشد ] که آن (پستان دیگر) نیز موافق با این حالت بوده است (یعنی خودش نیز سرطانی بوده یا آمادگی آن را داشته است) و [علت سرطانی شدن پستانِ جنبی] ممکن است به خاطر انتقال مادۀ [سرطانی (سلول سرطانی) به آن پستان] باشد و این [مسأله ای] آشکارتر (مُسَلّم تر) است. (یعنی معقولتر است) )
و همچنین ابو علی سینا در در همان فصلِ درمان و علاج سرطان به این نکته نیز تذکر داده است؛
«و ربما احتیج بعد القطع إلی کیّ، و ربما کان فی الکیّ خطر عظیم، و ذلک إذا کان سرطان بقرب الأعضاء الرئیسة و النفیسة.» [۱]
(و ممکن است پس از بُریدن [عضو و قسمت سرطانی]، «سوزاندن» (داغ کردن) آن لازم باشد و شاید در سوزاندن آن خطر بزرگی وجود داشته باشد و آن در زمانی است که سرطان در نزدیکیِ اعضاء اصلی و گرانمایه (بدن یعنی مغز، قلب و کبد) باشد.)
بحث
۱-چنان که در متن عربی کتاب ابو علی سینا ملاحظه شد این دانشمند و طبیبِ حاذق ایرانی، سرطان را نوعی ورم و به عبارت روشنتر و امروزی تر، نوعی تومور-ظاهراً از نوع بدخیم- میدانسته است که جریان سلامتی انسان را با مشکل مواجه میسازد. بنا بر «طب اَخلاطی» که بر پایۀ «چهار خِلط» (سودا، صَفرا، بَلغَم و خون) بوده، ابو علی سینا تومور یا غدۀ سرطانی را باخِلط سوداوی مرتبط دانسته است. لازم به ذکر است که هر ورم یا تومور در بدن آدمی، الزاماً سرطانی نیست و امروزه، با گسترش علم سرطانشناسی به درستی دریافتهایم که قهراً هر سرطانی نیز ایجاد تومور و غده در بدن انسان نمیکند. سرطانی که ابوعلی سینا بیان میکند در اصطلاح علم «منطق»، «عموم و خصوص من وجه» است؛ یعنی با تعریف سرطانی که امروزه از نظر علمی شناخته شده است اشتراکات و در بعضی موارد افتراقاتی دارد. طب مدرن به مسائلی پرداخته که طب سنتی اصلاً به آن نرسیده و بدان نپرداخته است چون با دانش آن روزگاران، امکان مشاهده و بررسیهای دقیق وجود نداشته است یعنی امکانات ارزیابی آن را نداشته اند. مثلاً برخی ورمهای سوداوی که در طب سنتی از سوی طبیبانی همچون ابوعلی سینا، سرطان خوانده شده است امروزه با پیشرفت علم، سرطان خوانده نمیشود. همین طور در طب سنتی، دیدگاههایی است که طب مدرن به آنها التفاتی ندارد و بدانها دست نیافته است.
۲-ابو علی سینا در مورد علت سرطانی شدن پستان جنبیِ پستان بریده شده، چنین اظهار نظر کرده است؛
«یمکن أن یکون علی سبیل انتقال المادة و هو أظهر»
([علت سرطانی شدن پستانِ جنبی] ممکن است به دلیل انتقال مادۀ [سرطانی (سلول سرطانی) به آن پستان] باشد و این [مسأله ای] آشکارتر (مُسَلّم تر) است. (معقولتر است) )
از این حُکم استفاده میشود که این دانشمند و طبیب حاذق به موضوع متاستاز و پیشروی سلولهای مخرب سرطان پستان در عصر خودش به خوبی آگاه و واقف بوده است و سرطانی شدن پستان دیگر را برغم برداشتن و ماستکتومیِ پستانِ کناری، «انتقال ماده» یا همان پیشروی سلولهای سرطانی از پستان دیگر به آن در نظر گرفته است.
۳- ابوعلی سینا در خصوص سوزاندن یا داغ کردن عضو قطع شده، انتشار سلول سرطانی را به دیگر اعضای بدن به خصوص اعضای مهمی چون مغز و قلب و کبد غیر محتمل نداسته است که این خود، نکتۀ قابل توجهی است که نشان میدهد گاهی عمل جراحی البته در سطح داغ کردن، امکان انتشار و پیشروی سلولهای سرطانی را مجدداً فراهم میسازد. عمل داغ کردن اعضا در قدیم عمدتاً با آهن گداخته و تفتیده انجام میشده است و دور نیست این رفتار، علاوه بر امکان انتشار سلولهای سرطانی به دیگر قسمت ها، خود نیز مولد سرطانهای دیگری همچون «سرطان پوست» یا «سرطان خون» در بیمار میشده است. بحث داغ کردن جهت درمان در اسلام مفصل است و در اینجا به جهتعدم تطویل بدان نمیپردازیم.
۴- «سید اسماعیل بن حسن جُرجانی»، از دانشمندان و طبیبان ایرانی و مُتوفای۵۳۱ یا ۵۳۳ یا ۵۳۵ هجری قمری یعنی بیش از ۹۰۰ سال پیش به تاریخ امروز، اثری فارسی موسوم به «ذخیرۀ خوارزمشاهی» در حوزۀ علم «طب» دارد که در آن به نکات پزشکی و درمانی از طبیبان قبل از خود همچون ابوعلی سینا و دیگران پرداخته و تجربیات خویش را نیز در این اثر مفصل، ضمیۀ آرای بزرگان این دانش نموده است.
وی در «باب چهارم» از کتاب خود با عنوان «اَندَر سرطان و علاج آن» به بحث «سرطان پستان در زنان» پرداخته و در این میان به عمل ماستِکتومی و برداشتن یک یا هر دو پستان بیماران سرطانی در این ناحیه و همچنین به کلام ابو علی سینا در کتاب «قانون» در این خصوص که پیشتر از نظر گذشت اشاراتی کرده و چنین نوشته است؛
«…و بعضی [تومور و غدۀ] سرطانها که کوچک باشد و از اندامهای شریف (مغز و قلب و کبد) دور باشد آن را بِتوان بُرید و چنان که بیخ (تمام و به صورت کامل) او (آن) بُریده شود و این چنان باشد که گوشتِ پاکیزه (قسمتهای سالم و غیر سرطانی و بدون تومور) نیز لَختی (مقداری) با آن بِبُرّند و بگذارند تا خون بسیار از وی برود پس جراحت را مَرهَم کنند (دارو بر زخم و جراحت قرار دهند) و باشد که از پس آن که سرطان بُریده باشد؛ داغ باید کرد و بسیار باشد که [پس] از بُریدن و داغ کردن آن خطری عظیم تولّد کند (ایجاد شود)؛ خاصّه (به ویژه) اگر به عضوی شریف [مثل مغز و قلب و کبد] نزدیک باشد و حکایت کردهاند که بعضی از طبیبانِ پیشینگان (قدیمی)، پستانِ زنی که [تودۀ] سرطانی داشت به جُملگی (تماماً) بِبُریدند و بر دیگر پستان او [نیز پس از بریدن] سرطان پدید آمد و «خواجه بوعلی سینا» (رَحِمَهُ اللَّهُ) میگوید: ممکن است که در آن پستان دیگر، مادۀ سرطان بوده است (آمادگی یا نشانههای آن یا سلول سرطانی بوده است) و سرطان خواست شد (ایجاد شد) لکن پس از بُریدن این یکی [مجدداً سرطان در پستان دیگر] پدید آمد و نیز ممکن است که اَندر تن، مادۀ آن علّت (بیماری) بسیار بُوَد و روی بِدان یکی داشت؛ چون آن یکی بُریده شد به دیگر باز گشت…. » [۲]
۵- از این گزارههای طبی کهن استفاده میشود که عمل ماستکتومی و برداشتن پستان سرطانی در زنان، سابقهای دیرین دارد و بر عکس تصور، عملی جدید در درمان یا پیشگیری از این عارضه نیست و قُدَما بِدان اهتمام و جدیت لازم داشته اند. گذشته از دیرینگی ماستکتومی، آیا بُریدن یک یا دو پستان را در آن ایام با بیهوشی یا بیحسی انجام میدادند؟ احتمالش بسیار ضعیف به نظر میرسد.
به راستی تصور کنید چقدر این کار برای بیمار دردناک و طاقت فرسا بوده است و بیشک بیمارِ نگون بخت، بدون بیهوشی یا بیحسی، از فرط درد، خودش خود به خود بیهوش میشده یا شاید به سرعت تلف میشده است.
همین طور اگر بعد از ماستکتومی، عمل داغ کردن و سوزاندن نیز بر روی موضع و عضو قطع شده بنا بر گفتار ابوعلی سینا صورت میگرفته شاید احتمال مرگ نیز وجود داشته است. چنان که پیشتر گفتیم داغ کردن در آن روزگاران عمدتاً با آهن گداخته و تفتیده انجام میشده است.
طبیبان قدیم چگونه تشخیص سرطان پستان میدادند و برایشان این امر محرز میشد؟ آیا طبیبان مرد، زنان را معاینه میکردند یا با بیان و گزارش کیفیت و نشانههایی در پستانْ مانند وجود غده و تومور یا تغییر شکل غیر متعارف از سوی زنان بیمار، طبیبان بدون معاینۀ فیزیکی به تشخیص قطعی سرطان نائل میشدند؟
شاید توموری که در پستان زنی بوده، تومور بدخیم و سرطانی نبوده است و کلاً آیا طبیبان قدیمی فرضاً بعد از شنیدن گزارش یا دیدن و معاینۀ هر نوع تومور یا ورم در پستان هر زنی، آن شخص را به ماستکتومی و بُریدن پستان حُکم میدادند؟ یا آن که نشانههایی که ابوعلی سینا در کیفیت تومور گفته بود مانند اندازۀ باقلای کوچک، تیره رنگ با اندکی گرما و حالتِ سِفت و گِرد، اینها دلالتِ تام بر وجود عارضۀ سرطان و بلکه تومور بدخیم سرطانی در نزد آنان داشته است؟
پی نوشت:
[۱]ر. ک: القانون فی الطب، ج۴، صص ۱۸۹-۱۹۰[۲]ذخیرۀ خوارزمشاهی، ج۷، ص۴۶.