گزارشی از ماراتنِ انتخاب رشته پذیرفتهشدگان کنکور؛
دکتر و مهندسهایی که کار ندارند و مشاغلی که برای آنها تکنسین پیدا نمیشود
باز هم زمان انتخاب رشته فرا رسیده و باز هم آمارها و رویکردها نشان میدهد تعادلی بین آموزش نیروی کار و تقاضای این بازار وجود ندارد. این واقعیت اجرای عاجل قانون نظام جامع آموزش و تربیت فنی، حرفهای و مهارتی را ضروری میکند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، از یکشنبه ۲۰ مرداد پذیرفتهشدگان در کنکور سراسری سال ۹۸ مجاز به انتخاب رشته شدند؛ آزمونی که در آن بیش از یک میلیون و ۱۱۸ هزار نفر ثبتنام کرده بودند و با اعلام نتایج آن در ۱۵ مرداد سال جاری ۸۳۲ هزار و ۲۸۹ داوطلب مجاز به انتخاب رشته شدند.
در روزهایی که از اعلام نتایج کنکور گذشته با توجه به رتبههای کسب شده توسط دانشآموزان استانهای مختلف و همچنان کسانی که در مدارس دولتی تحصیل می کردند یا در مدارس ویژه درس خود را به پایان بردهاند و علاوه بر آن تاثیر شرکت در کلاسهای کنکور در قبولی و رتبه کسب شده، مباحث مختلفی شکل گرفته است. طرح این مباحث که در مواردی بسیار جنجالبرانگیز بوده و عدالت آموزشی را به چالش کشیده و البته باعث نشده یک بحث قدیمی، اما بسیار مهم از نظرها دور شود: نبود تعادل میان تحصیل به عنوان مرحله آمادهسازی نیروی کار و تقاضای بازار کار.
آمار بالای داوطلبان رشته تجربی
برخی اعداد و ارقام درباره کنکور سال ۹۸ نشان میدهد که همچنان برخی از رشتهها با استقبال بینظیری مواجه هستند، در حالی که همین حالا هم بازار کارشان آنقدرها خوب نیست و در آینده با موج جدید فارغالتحصیلان این رشتهها نه تنها خود این افراد برای یافتن شغل و کسب درآمد به مشکل برمیخورند که بازار کار نیز با نیروی مازاد در بخشهایی و کمبود نیروی متخصص در دیگر بخشها روبهرو میشود.
اینکه جوانان علاقهمند به تحصیل در رشتههای پزشکی و مهندسی هستند ریشههای فرهنگی دارد.
آنطور که آمار نهایی ثبتنامکنندگان کنکور ۹۸ مشخص میکند بیش از ۶۳۷ هزار نفر در رشته تجربی ثبتنام کردهاند. این آمار نشان میدهد که همچنان بسیاری از افراد رویای دکتر شدن را در سر میپرورانند. بررسی آمار متقاضیان در تحصیل در دبیرستان برای رشتههای تجربی و ریاضی هم نشان می دهد این رویا بسیار عمیق و ریشهدار است. دکتر و مهندس شدن تا سالها بعد متقاضی دارد، حتی اگر بگویند ایران مملکت مهندسهای بیکار و پزشکهایی است که گاه درآمدشان به زحمت به درآمد کارمندی میرسد که تازه سر کار رفته است. واقعیت این است که درصد بالایی از پولدارها هم همین دکتر مهندسها هستند و ظاهرا آنها که برای قبولی در رشتههای پزشکی و مهندسی سر و دست میشکنند، دکتر مهندسهای میلیاردر را الگوی خود قرار دادهاند.
تاثیر کنکور بر بیکاری فارغالتحصیلان
رشتههای پزشکی و مهندسی همچنان رشتههای پر طرفدار تحصیلی در ایران هستند و برای کسانی که علوم انسانی خواندهاند نیز ادامه تحصیل در رشتههای حقوق و حسابداری دارای اولویت است.
حسین توکلی (مشاور عالی رئیس سازمان سنجش) میگوید: داوطلبان معمولا برای ۱۳ رشته رقابت میکنند و هنوز صندلی خالی برای این رشتهها در دانشگاههای باکیفیت و مطرح کشور وجود ندارد. داوطلبان شرکتکننده در رشته ریاضی و فنی بیشتر علاقهمند نشستن بر صندلی رشتههایی همچون مهندسی برق، مهندسی مکانیک، مهندسی عمران، مهندسی صنایع، معماری و کامپیوتر و در رشته تجربی رشتههای پزشکی، داروسازی، دامپزشکی و دندانپزشکی پرطرفدار هستند، همچنین داوطلبان رشتههای علوم انسانی معمولا روانشناسی، حسابداری و حقوق را انتخاب میکنند.
بحث زیادی در این باره شده است که یکی از اصلیترین دلایل بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی نبود تعادل در عرضه و تقاضای بازار کار است. دادههای اطلاعاتی مرکز آمار نشان میدهد سهم جمعیت بیکار ۱۰ساله و بیشتر فارغالتحصیل آموزش عالی از کل بیکاران ۳۷.۵ درصد است. این مشکل در سالهای اخیر مدام مطرح شده، اما چارهجویی درستی برای آن صورت نگرفته است، هرچند امید این وجود دارد که با آیین نامه اجرایی قانون نظام جامع آموزش و تربیت فنی، حرفهای و مهارتی تا حدی مشکلات به وجود آمده در زمینه عرضه و تقاضای نیروی کار رفع شود.
محمد شریعتمداری (وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی) نیز در این باره میگوید: این قانون درصدد است هماهنگی لازم بین ذینفعان مختلف حوزه مهارت آموزی کشور را اعم از ارائهدهندگان دنیای آموزش و فعالان دنیای کار و ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای مهارت و شایستگیهای مورد نیاز نیروی کار را ایجاد کند. به بیان دیگر این قانون در پی ارتقای حکمرانی (سیاستگذاری، تنظیم گری، تسهیل گری و راهبری) آموزشهای فنی و حرفهای و تضمین کیفیت آن در کشور است.
جای خالی تکنسینها
علی اکبر سیارمه (کارشناس بازار کار) با اذعان به این واقعیت که تعادل در عرضه و تقاضای بازار کار وجود ندارد، به ایلنا میگوید: همین امر به مشکلات ویژهای منجر شده و باعث میشود کارجویان در مواردی به بن بست بخورند.
اشاره او به بیکاری بالای فارغالتحصیلان دانشگاهی و همچنین اشتغال آنها در مشاغلی مغایر با رشتهتحصیلیشان است.
چندی پیش رضا تازیکی (مدیر طرح ملی توسعه کسب و کار و اشتغال پایدار وزارت کار) عنوان کرد: در بررسیهای انجام شده بیش از ۷۰ درصد از شاغلان در رشتههای غیرمرتبط با تحصیل اشتغال دارند.
سیارمه میگوید: اینکه جوانان علاقهمند به تحصیل در رشتههای پزشکی و مهندسی هستند ریشههای فرهنگی دارد. در خانوادهها چنین چیزی ترویج و تبلیغ و در موارد افراد مجبور میشوند در چنین رشتههایی تحصیل کنند.
به گفته او، دلیل این تشویق و ترغیب و اجبار هم این است که یک پزشک یا مهندس شان اجتماعی بالاتری نسبت به کسانی دارد که در رشتههای دیگر تحصیل کردهاند؛ بخشی از این شان اجتماعی از درآمد بالای برخی از پزشکان و مهندسان میآید و بخش دیگری از آن ریشه در ذهنیات و کلیشههای جامعه دارد.
آنطور که آمار نهایی ثبتنامکنندگان کنکور ۹۸ مشخص میکند بیش از ۶۳۷ هزار نفر در رشته تجربی ثبتنام کردهاند. این آمار نشان میدهد که همچنان بسیاری از افراد رویای دکتر شدن را در سر میپرورانند. بررسی آمار متقاضیان در تحصیل در دبیرستان برای رشتههای تجربی و ریاضی هم نشان می دهد این رویا چیزی عمیق و ریشهدار است.
این کارشناس بازار کار با بیان اینکه در مواردی در کشورهای دیگر شاهد این هستیم که افرادی که کار فنی میکنند، شان بالاتری از مهندسان دارند، تصریح میکند: بررسیها نشان میدهد حقوق تکنیسینها در برخی از کشورها بالاتر از مهندسان است و آنها در محل کار بیشتر تحویل گرفته میشوند.
او ادامه میدهد: اتفاقا در ایران خلائی در زمینه فعالیت تکنسینها وجود دارد. تکنیسین را میتوان حلقه واسط بین نیروی کار ساده و مهندسان تلقی کرد اما چندان گرایشی به این کار وجود ندارد، چون افراد یا تحصیل نمیکنند یا اگر تحصیل کردند حداقل تا کارشناسی ادامه میدهند و مهندس میشوند.
سیارمه با تاکید بر اینکه بخش مهمی از چنین گرایشاتی به فرهنگ جا افتاده و تبلیغ شده برمیگردد، عنوان میکند: یکی از دلایل مهم دیگر چنین گرایشهایی هم این است که اطلاعات و آگاهی لازم وجود ندارد. برای مثال ما شاهد این هستیم که هر ساله در کنکور درصد بالایی برای پذیرش در رشتههای پزشکی رقابت میکنند. اکثر این افراد دنبال طبابت هستند، یعنی پزشکی را طبابت میدانند، حال آنکه ما رشتهای بسیار مهم و پردرآمد به نام پزشکی صنعتی داریم. اگر افراد آگاهی داشته باشند و به سمت چنین رشتههایی هدایت شوند، هم پیشرفتهای علمی و صنعتی حاصل میشود و هم توزیع مناسب نیروی کار اتفاق میافتد.
او تاکید میکند: تعادل بین عرضه و تقاضای نیروی کار مشکل اساسی روابط کار در ایران است. هر ساله وقت انتخاب رشته کنکور چنین مباحثی مطرح میشود و هر سال هم میگویند نیاز به هدایت تحصیلی و توزیع مناسب افراد در رشتههای تحصیلی داریم، اما هنوز اقدامات جدی در این زمینه صورت نگرفته است.
قانون نظام جامع آموزش و تربیت فنی اجرا شود
سالهاست که کنکور از فلسفه اصلی خود دور شده است. کنکور به عنوان آزمونی که باید در توزیع افراد در رشتههای مختلف تحصیلی تاثیر داشته باشد، با رشد قارچگونه دانشگاهها عملا توزیع کننده مکان تحصیل شده است؛ افراد حالا کنکور می دهند تا مشخص شود به کدام دانشگاه میروند، وگرنه کسی نیست که در کنکور پذیرفته نشود. در این بین و با وجود اینکه تقاضا برای رشتههایی خاص باعث شده در برخی رشتهها هزاران نیروی تحصیلکرده مازاد وجود داشته باشد، در رشتههایی دیگر دچار کمبود نیروی کار هستیم، آنقدر که بسیاری از آنهایی که بین چهار تا هشت یا ۹ سال در دانشگاه درس میخوانند مجبور میشوند مدرکشان را گوشه طاقچه بگذارند و با آموختن مهارتهایی که تقاضایی برای آن هست، شغل دیگری دست و پا کنند. شاید قانون نظام جامع آموزش و تربیت فنی، حرفه ای و مهارتی بتواند اندکی از مشکلات بکاهد، اما آنچه مسلم است اجرای چنین قانونی نیاز به هماهنگی بین چندین وزارتخانه، سازمان و حتی نهادهایی بیرون از دولت دارد.