یادداشتی از حسن صادقی؛
مقصران اجرایی نشدن طرح تحول سلامت محاکمه شوند
رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری در یادداشت پیش رو ضرورت استعفای وزیر سابق یهداشت را شرح میدهد.
بالاخره پس از مدتها ناله و ضجه جامعه کارگری بیمه شده و اعضای صندوقهای بازنشستگی بلأخص سازمان تأمین اجتماعی از نوع عملکرد "قاضیزاده هاشمی" وزیر بهداشت سابق مبنی بر وضعیت فاجعهباری که بر سر درمان از یک سو و از سوی دیگر به غارت بردن اموال سازمان تأمین اجتماعی در قالب طرح تحول سلامت به بار نشست، شاهد استعفای آقای وزیر بودیم.
البته استعفایی که رنگ و بوی سیاسی میدهد؛ استعفایی که ناکارآمدی ایشان را در حوزه درمان کشور نمایان میکند. اما ایشان با مستمسک قرار دادن عدم پرداخت مطالبات معوقه بازنشستگان و اشک تمساح ریختن برای این قشر عصا به دست که نوعی فرار رو به جلو برای تطهیر کردن عملکرد خود میباشد، را در پیش گرفتهاند.
دکتر قاضی زاده هاشمی استعفایشان را تقدیم ریاست جمهوری کردند، اما:
۱. بدون آن که به وضعیت اسفبار ایجاد شده در حوزه درمان و صندوقهای بیمهای بلأخص تأمین اجتماعی و افزایش دو برابری هزینههای درمان اشارهای داشته باشند.
۲. بدون آنکه به دلایل و پیامدهای ناشی از حذف ۸۰ قلم داروهای OTC از سبد دارویی مردم اشارهای داشته باشند.
۳. بدون آنکه به مفاد اصلی طرح تحول سلامت از جمله پزشک خانواده، نظام ارجاع داخلی، زیر ساخت پرونده الکترونیک سلامت، اعمال جراحی گایدلاینهای پزشکی و راهنمای بالینی اشارهای داشته باشند.
آری بدون آنکه پاسخ بسیاری از سؤالات را بدهند، استعفایشان را تقدیم ریاست جمهوری کردند.
این در حالی بود که بنده و نمایندگان جامعه کارگری مدّتها پیش نسبت به اشتباهات رخ داده در خصوص هزینههای تحمیلی به سازمان تأمین اجتماعی تذکر داده بودیم و مؤکداً متذکر شدیم که براساس نرم جهانی، استانداردهای بینالمللی و به استناد مقاولهنامههای بینالمللی، طرح تحول سلامت به دلیل نداشتن منابع مالی پایدار طرحی است محکوم به شکست.
بیش از این به تذکراتی از جانب بنده و فعالان جامعه کارگری در خصوص توقف و اینکه اسرار به ادامه این مسیر چیزی جز شکست قطعی به همراه ندارد، توجهی نکرده بودند. ما بارها متذکر شدیم که طرح تحول سلامت گرچه یک طرح ارزشی است، لاکن چون در چهارچوب محاسبات بیمهای صورت نمیگیرد میتواند در آینده به طرحی ضدارزشی تبدیل شود و منابع کشور را تماماً به پزشکان سیری ناپذیر ارزانی کند. بنابر آمارهای ارائه شده، اجرای طرح تحول سلامت سبب افزایش ۵ درصدی میزان پرداختیهای مردم در حوزه درمان نسبت به قبل شده است.
فی الحال قاضیزاده هاشمی به دلیل عدم توانمندی در ادامه مسیر، با اقدامی نابجا و در یک استعفا و با در پیش گرفتن فرار رو به جلو، صندلی مدیریت وزارت بهداشت و درمان را ترک کردند. نمیبایست با قهر صوری حوزه وزارت را ترک میکردند، زیرا چاره کار این نبود؛ بلکه در صحنه ماندن و بازخوانی سخنان منتقدان دکتر قاضیزاده هاشمی در حوزهی طرح تحول سلامت و تغییر رویکرد نسبت به این طرح، تنها راه چاره در این خصوص بود.
گرچه به نظر بنده آقای وزیر به اندازهی کافی برای خود محبوبیت سیاسی دست و پا کرده است و قطعاً آن را در دوره سیزدهم ریاست جمهوری و کاندیداتوری مجلس شورای اسلامی به کار خواهد بست. لاکن ذهن جامعه کارگری و مردم صبور این مرز و بوم هیچگاه خیانت آشکار در خصوص بحرانی کردن وضعیت حوزه درمان کشور و صندوق تأمین اجتماعی متعلق به کارگران را فراموش نخواهند کرد.
البته ما همواره دست به دعا بودیم تا شاهد حضور آقای قاضیزاده هاشمی در دولت دوم آقای روحانی نباشیم، زیرا ما چالش مواجه شدن با طرح تحول سلامت را احساس میکردیم و تصور ما این بود که ریاست محترم جمهوری نیز همین احساس را دارند و قطعاً به همین دلیل ایشان را معرفی نخواهند کرد. لاکن در عمل هم شاهد بودیم که این اتفاقات مؤثر واقع نشد و وی مجدداً به عنوان وزیر معرفی شدند تا با ادامه این مسیر باطل، کشور و سازمان تأمین اجتماعی را به سمت و سوی بحرانی و ورشکسته شدن مالی هدایت و به دنبال آن پزشکان عزیز را از رانت و افزایش ۳۰۰ درصدی طرح تحول سلامت منتفعتر نمایند.
جای بسی تأسف است که سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز با بزرگنمایی عملکرد این وزیر مستعفی و عدم توجه به نقد دلسوزان و منتقدین به وزیر، نقش بارز و مؤثری را ایفا نموده که میبایست سازمان مذکور در این خصوص پاسخگو باشد. به چه دلیل یکطرفه صرفاً نکات مثبت طرح تحول سلامت را تبلیغ و به نکات مخرب آن که از سوی منتقدین متذکر میشد توجهی صورت نمیگرفت. از طرفی نمایندگان حامی که در مناظرهها و در دفاع از طرح تحول سلامت گریبان چاک میکردند، اکنون میبایست پاسخگو باشند که چرا بدون هیچ دلیل منطقی به حمایت از قاضیزاده هاشمی پرداخته بودند تا مسیر ۳ برابر شدن هزینههای درمانی کشور که منتج به ورشکستی مالی و طبیعتاً بحرانی شدن وضعیت سازمان تأمین اجتماعی شده بود، ادامه پیدا کند.
آیا این همه هزینه ارزش این حمایتها که نوعی خود شیفتگی در دستگاه خبری کشور و نمایندگان مجلس را نشان میدهد، داشت؟
قطعاً خیر، لاکن امروز که به ابتدا خط رسیدهایم و از دور تسلسل خارج شدهایم لازم است قوه قضاییه گریبان وزیر سابق بهداشت را رها نکند و او را پیرامون این عملکرد مخرب که بعدها برای نظام سیاسی کشور هزینههای آن واضح و مبرهن خواهد شد، محاکمه نماید؛ بلکه درس عبرتی برای سایر مدیران شود تا به نصایح نیروهای انقلابی و دلسوزان کشور توجه نمایند.
بازهم تأکید میکنم دستگاه قضایی میبایستی پیرامون هزینههای سنگینی که به کشور تحمیل شد و عملاً مفاد اصلی طرح تحول سلامت که اجرایی نشده، مقصران را محاکمه نمایند و دلیل عدم اجرایی این بندهای مؤثر که در بازدهی مطلوب طرح تحول سلامت اثرگذار بود را سئوال نمایند و در جهت تنویر افکار عمومی انتشار دهند.