ایلنا گزارش میدهد:
روایتی از مطالبهگری یک انگشت زخمی/گفتند دلمان برایت میسوزد
نامش «مصطفی جاودانی» است. زمانی که از او میپرسیم چه شد کارش با کارفرما با اینجا کشید به سال ۹۴ برمیگردد؛ یعنی زمانی که به عنوان کارگر ساده وارد بخش «شیرینگ» شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «پس از حادثهای که برایم پیش آمد جلوی من قرارداد یک ماهه گذاشتند و گفتند امضا کن گفتم امضا نمیکنم و چون امضا نمیکنم و قراردادی ندارم، کارگر قرارداد دائم محسوب میشوم. گفتند دلمان برایت می سوزد، گفتم: شما کور نکنید شفا دادن پیشکش» این قسمتی از روایت یک نفر از کارگران سابق شرکت «نایلون سپید» است.
بیش از یک سال میشود که به سبب همین پیگیریها خانهنشین شده است؛ با این حال میگوید که از این موضوع پشیمان نیست: خدا نان میدهد، نه کارفرما. وقتی به من گفتند دیگر نیا با خود گفتم بالاخره کاری پیدا میکنم؛ حتی شده با پساندازی که دارم کاری برای خود جفت و جور میکنم تا مجبور نشوم دستم را جلوی کسی دراز کنم.
نامش «مصطفی جاودانی» است. زمانی که از او میپرسم چه شد کارش با کارفرمای کارخانه با اینجا کشید، به سال ۹۴ برمیگردد؛ یعنی زمانی که به عنوان کارگر ساده وارد بخش «شیرینگ» شد تا به عنوان کمک شیرینگ کار کند: اول که آمدم، گفتند با ۳ ماه تاخیر حقوق میدهیم و چون نزدیک انعقاد برجام بود و به سبب تحریمها اوضاع بازار برهم ریخته بود و گردش نقدینگی پایین آمده بود، قبول کردم. بگذریم که مدتی برای من و سایر کارگران بیمه رد نشد و مدتی هم قرارداد نداشتیم. اما من شکایت نکردم؛ که نگویند تو از همان اول که آمدی دنبال شکایتکشی هستی.
ادامه میدهد: برج ۹، همین سال کارفرما یک قرارداد ۳ ماهه جلوی کارگران گذاشت تا امضا کنند، من هم امضا کردم. این قضیه تمام شد، تا بعد از فرودین که چند کارگر به خاطر مشکلاتی که وجود داشت، از کارخانه رفتند.
مرداد سال ۹۵ اما اتفاق تلخی برای مصطفی رخ داد که زندگی او را به دوره جدیدی وارد کرد. انگار که او را دچار نوعی تحول در زمینه مطالبهگری کرده باشد. بند بالایی انگشت سبابه دست او و بند بالایی انگشت کناری سبابه از ناحیهای که به ناخن میرسند، به سبب کمی بیاحتیاطی او و البته نقص فنی آسانسور آسیب جدی میبیند که در نهایت کارش به جراحی پلاستیک میرسد.
در شرح اتفاق آن روز میگوید: من آن زمان کارم با آسانسور بود. آن روز آسانسور مشکلی داشت. آمدم و شستم را روی حسگر گذاشتم و یک دست دیگرم را هم روی دکمهها، تا آسانسور حرکت کند و پایین بیاد اما انگشتانم من لای غلطک آسانور ماندند.
از مرداد تا دی؛ مصطفی درگیر قضایای حقوقی حادثه بود تا برای کارفرما به سبب نقص فنی آسانسور و اهمال وی در تعمیر به موقع آن از دادگاه محکومیت بگیرد و البته غرامتی مناسب با آسیب وارده به دستش. البته کارفرما کارخانه خود را تحت پوشش بیمه مسئولیت و کارگران را تحت پوشش بیمه حوادث برده بود و نگرانی چندانی از بابت پرداخت غرامت به مصطفی نداشت.
برای دو انگشت آسیب دیده او خسارت ۲ میلیون و خردهای تومانی تعیین کردند اما مصطفی میگوید که کارشناسان بیمه به او گفتهاند که غرامت انگشتانش نباید کمتر از ۶ میلیون تومان بشود.
برای همین مصطفی اصرار کارفرما را برای پرداخت غرامت ۲ میلیونی قبول نمیکند و حالا هم تاکید میکند: برای چه باید تنها ۲ میلیون تومان بگیرم حق من بیشتر از این بود. پافشاری میکنم تا به حق خود برسم.
مصطفی میگوید: دی ماه همین سال کارفرمای نایلون سپید قراردادی یک ماهه جلوی من میگذارد و میگوید امضا کن. برای چه باید این قرارداد را امضا میکردم مگر پس از حادثه به حق خود رسیده بودم. گفتم امضا نمیکنم و چون امضا نمیکنم و قراردادی ندارم، کارگر قرارداد دائم محسوب میشوم. گفتند دلمان برایت میسوزد، گفتم: شما کور نکنید شفا دادن پیشکش! من چیزی را که برایم ضرر داشته باشد، امضا نمیکنم. گفتند: از نان خوردن میفتی، گفتم نان را خدا میدهد نه بند خدا. اگر به خدا اعتقاد دارید، میدانید که هر چه او مقرر کرده میشود، نه آنکه شما میخواهید.
به هر حال مصطفی پس از کش و قوسهای فراوان و از آنجا که قراردادی با کارفرما نداشته با رای کمیته انضباطی از کار بیکار میشود. کارگر سابق نایلون سپید به حادثهای که برای یک نفر از همکارانش پیش آمده بود، برمیگردد: آقای خادمی در آشپزخانه کار میکرد دستش لای چرخ گوشت رفت. خبرگزاری ایلنا آن زمان گزارشی در این مورد نوشت و همه آن چیزی را که حق بود، منعکس کرد.
اگر جاودانی از زمان ورودش به کارخانه دنبال شکایت از کارفرما نمیرود از حالا به بعد پیگیرتر از هرکسی میشود که پایش به آن کارخانه باز شده است: نگران بودم که در اداره کار پاکدشت به حق خود نرسم از همین رو به اداره کار جنوب غرب تهران شکایت بردم که رسیدگی نشد. به من گفتند که از طریق اداره کار پاکدشت پیگیر شوم. مدتها در رفت و آمد بودم در نهایت رای به نفع کارفرما صادر شد و نتوانستم بازگشت به کار بگیرم.
حالا وقت آن بود که مصطفی به دیوان عدالت اداری شکایت ببرد: هنوز اداره کار پاکدشت پرونده من را به دیوان عدالت نفرستاده است که امیدوارم هرچه سریعتر این اتفاق بیفتد؛ تا به حق خود که همان بازگشت به کار است، برسم.
کارفرمای خود را با کارفرمای شرکتهای دیگری که در آنه کار کرده بود، مقایسه میکند: من در گذشتته در جاهای دیگر هم کار کرده بودم. کارفرمای یکی از این کارخانه کارگران را بیمه نمیکرد، از او شکایت کردیم اما چنین برخوردی ندیدیم. بعد از آن هم حق بیمههایمان به موقع واریز شد اما درک نمیکنم که چرا کارفرمای نایلون سپید اینگونه برخورد میکند. یکبار که حسابی شورش را درآورده بود و حقوقها را پرداخت نمیکرد به ما گفت که دنبال اعتصاب نروید که اصلا خوشم نمیآید. من پول نمیدهم هر وقت حقوق بقیه را دادم حقوق شماها را هم که شلوغ میکنید، میدهم!
با وثیقه آزاد هستم اما جرمی مرتکب نشدهام
«منصور شیرازیان» کارفرمای کارخانه نایلون سپید در خصوص شکایت مصطفی جاودانی به ایلنا، میگوید: من اسم این کارگر را نمیدانستم. وقتی شما مورد او را با من در میان گذاشتید رفتم و تحقیق کردم. با تاکید میگویم که در حق او هیچ تبعیضی پس از حادثهای که برایش رخ داده، روا داشته نشده است. اگر گزارش بازرس اداره کار را هم بخوانید نوشته شده است که او به صورت «شبه عمد»، به دست خود آسیب میزند. به هر حال چون کارخانه تحت پوشش بیمه مسئولیت مدنی کارفرماست روال عادی طی و برای او خسارت تعیین شد.
وی میافزاید: اولا اینکه خسارت به ایشان ابلاغ شده و آن را امضا اما از دریافت آن خودداری ورزیده است. ثانیا ما لیست تمام قراردادها را بدون هیچ تبعیضی جلوی او میگذاریم ایشان قراردادش را میگیرد مخفی میکند و بدون امضا بین سایر قراردادها قرار میدهد. چند ماهی کسی متوجه این قضیه نشده است تا بعد که مسئول منابع انسانی کارخانه متوجه میشود. پس از این کمیته انضباطی تشکیل دادیم و به ایشان گفتیم عیبی ندارد، گذشتهها گذشته؛ هر کاری هم که با قراردادت کردی، میبخشیم اما گفت من کارگر قرارداد دائم محسوب میشوم و کسی نمیتواند من را اخراج کند.
شیرازیان به آخرین قراردادی که برای امضا به مصطفی داده بودند و مطابق تاکید او بر خلاف قرارداد سایر کارگران یکماهه بود اشاره میکند و میافزاید: او قرارداد را امضا نکرد؛ البته من نمیدانم مدت آن چه قدر بوده است. اگر به یک ماهه بودن آن اعتراض داشت، میتوانست به نماینده کارگران اعلام کند که نکرد؛ بعد هم به دادسرا میرود و از ما (کارفرما) شکایت میکند. شما ببینید که یک کارگر از روز حادثه که حالا یا عمدی یا سهوی بوده، چه میزان برای کارخانه و چه قدر برای شخص من هزینه ایجاد کرده است؛ آنهم کارگری که اسمش را هم نمیدانم. به هر حال به خاطر شکایت او من بازداشت شدم و با وثیقه آزاد هستم.
کارفرمای نایلون سپید ادامه میدهد: با این حال کمیته کارگری ما به ایشان میگوید بیا قراردادت را امضا کن و سرکار خود برگرد. ایشان باز امتناع میکند و دنبال شکایت در دادسرا و اداره کار تهران میرود که اداره کار تهران او را به اداره کار پاکدشت ارجاع میدهد تا شکایتش را در آنجا ثبت کند. جلسات متعددی در اداره کار برای رسیدگی به شکایت این کارگر برگزار میشود؛ چراکه او به خیال خود با پنهان کردن قرارداد و هرچیز دیگر خواسته که ما را فریب دهد و به خیال اینکه من کارگر دائمی شدهام از دریافت خسارت خود خودداری ورزیده است. بار دیگر میگویم حتی حاضر نشده قرارداد خود را امضا کند. به هر حال ایشان میتوانست با امضا کردن قرارداد خود این همه حاشیه درست نکند. در نهایت بدون دخالت من کمیته انضباطی که از کارگران خود شرکت تشکیل شده رای داد که او از کار کنار گذاشته شود.
شیرازیان به مقطعی که کارخانه نایلون سپید ۵۰۰ کارگر داشته اشاره میکند: رفته رفته از تعداد کارگرانمان کاسته شد؛ اگر نصف این کارگران میخواستند برای ما چنین دردسرهایی ایجاد کنند سر کارفرما، تولید و صنعت چه بلایی میآمد؟!
خطاب به مصطفی ادامه میدهد: شما یک کاری کردی من نمیگویم عمدی، انگشتت رفته لای در آسانسور و آسیب دیده، خب کارفرما پیشبینی کرده و شما را بیمه حوادث کرده است؛ چرا نپذیرفتی؟ قراردادت را گرفتی پاره کردی چشم پوشی کردیم؛ قراردادت را پنهان کردی و امضا نکردی چشم پوشی کردیم در نهایت از کار بیکار شدی. کاش از اول همان قرارداد را امضا میکردی اینقدر حاشیه به وجود نمیآوردی.
از کارفرمای نایلون سپید میپرسم هیچگاه پس از حادثه کسی را فرستاده بود که رضایت مصطفی را جلب کند، پاسخ میدهد: ما احساس نمیکنیم که جرمی مرتکب شدهایم که بخواهیم رضایت بگیریم؛ ضمن اینکه موذیگری و تیزهوشی، میطلبید، که ما این کار را بکنیم اما ما به ایشان اطمینان داشتیم. وقتی ایشان خسارت تعیین شده برای آسیبی که به دستش خورده را نمیگرفت، چه رضایتی میخواست به ما بدهد؟! معنی خسارت نگرفتن هم این است که من رقم بیشتری را میخواهم؛ این در شرایطی است که قانون این عدد را تعیین میکند نه او. خسارت حادثه برای بند انگشت تعیین شده و دادگاه براساس درصدی که انگشت او آسیب دیده تعیین خسارت کرده است. آخر دادگاه هم همین است؛ نه من را اعدام میکنند و نه اینکه به ایشان پست ریاست جمهوری میدهند! به هر حال یا این خسارت درست است یا کم است یا زیاد است؛ حالت دیگری که ندارد.
شیرازیان بازهم بر ناشناس بودن مصطفی برای خود تاکید میکند: من الان ایشان را ببینم نمیشناسمش؛ ولی شما گفتید فهمیدم او همین کارگری است که ما را اذیت میکند. وقتی کارفرما، از محیط کار، از برق، از ماشین آلات، مواد اولیه، سرمایه در گردش برای هر کارگری ۳۰۰ میلیون تومان هزینه میکند حقاش چنین برخوردی نیست. ما کاری کردهایم تا کارگر با شرافت کار کند و نرود بیکار بگردد، مگر من ریموت آسانسور را قطع کردم تا این اتفاق بیفتد. اگر این اتفاق در منزل خودت اتفاق میافتاد این بالاها را سر چه کسی میآوردی؟ به هر حال متاسفم که جامعه کارگری ما از این افراد در درون خود دارد؛ چراکه ۹۰ درصد از آنها انسانهای مفید، باشرف و اهل حقالناس هستند.
او در پایان میگوید: اگر او به دیوان عدالت شکایت کرده، حقش است ماهم دفاع خود را میکنیم و راه خود را میرویم. به هر حال او به هیچ عنوان سرکار برنمیگردد؛ حتی اگر من این کارخانه را تعطیل کنم. در کل مترصد فرصتی هستم تا کارخانه را تعطیل کنم؛ چراکه مشکلاتم یکی و دو تا نیست و این تنها یکی از مشکلات هست.
اراده کارگر بر عقد قرارداد کار
اختلافهای پیش آمده میان مصطفی و کارفرمای نایلون سپید حاکی از آن این واقعیت است که در جامعه کارفرمایی درک واحدی از حقوق کار در پیوند با موضوع اراده کارگران بر عقد قراردادهای کار وجود ندارد.
قراداد کار توافقی است میان کارگر و کارفرما بر سر شرایط کار و لذا کارفرما این حق را ندارد که اراده خود را بر طرف دیگر قرارداد به واسطه در اختیار داشتن سرمایه (ماشین آلات و مالکیت کارگاه) تحمیل کند؛ به این معنی که از کارگر بخواهد حتما قرارداد کار را امضا کند؛ چراکه در غیر این صورت تبعات آن را میبیند.
ماده هفت قانون کار حتی توافق شفاهی کارگر و کارفرما را نوعی قرارداد محسوب میکند و از آنجا که چنین توافقی مدتدار نیست دائمی تلقی میشود.
البته ماهیت کار (دائم یا موقت) هم مهم است که در مورد نایلون سپید تا زمان تعطیلی احتمالی کارگاه از سوی کارفرما، نوع کار دائم محسوب میشود که البته در ماده هفت قانون کار تاکید شده است که در کارهای دائم نمیتوان با کارگر، قرارداد موقت منعقد نمود.
گزارش: پیام عابدی