خبرگزاری کار ایران

فرشاد مومنی مطرح کرد:

بازار ثانویه یعنی سوداگری دوباره ارز/برای تضمین منافع رانتخواران واقعیت‌ها را دستکاری می‌کنند/کشور را با خام‌فروشی تاراج می‌کنند به قیمت چاق شدن چند صد آدم

بازار ثانویه یعنی سوداگری دوباره ارز/برای تضمین منافع رانتخواران واقعیت‌ها را دستکاری می‌کنند/کشور را با خام‌فروشی تاراج می‌کنند به قیمت چاق شدن چند صد آدم
کد خبر : ۶۴۱۳۸۷

مومنی با بیان این مطلب که مهندس موسوی، عالی‌نسب را ناجی کشور از پرتگاه‌های مهلک دوران جنگ می‌دانست، گفت: یکی از افتخارات انقلاب اسلامی این است که در دوران جنگ حتی یک مورد مرگ و میر بر اثر قحطی و اپیدمی اتفاق نیفتاده و هیچکس در ایران در این افتخار بزرگ به اندازه استاد عالی‌نسب نقشی نداشته است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، فرشاد مومنی (اقتصاددان و رئیس موسسه پژوهشی دین و اقتصاد) در مراسم نکوداشت سیزدهمین سال درگذشت استاد میرمصطفی عالی‌نسب، گفت: در دانش توسعه، وقتی درباره نقش افراد در توسعه بحث می‌کنند، یکی از مهم‌ترین وجوه این بحث‌ها، نیاز جامعه به الگوهایی است که تجربه زیسته ملت با آنها، این انگیزه و امید را ایجاد ‌کند که اگر ما بتوانیم از اندیشه‌ها و سیره عملی آنها برداشت درستی داشته باشیم، ‌بتوانیم راه آنها را ادامه بدهیم. در ساحت دین هم به ما آموزش داده شده که شکرگزار نعمات خداوند باشیم و گفته شده اگر شاکر باشیم می‌توانیم انتظار افزایش نعمت‌ها را داشته باشیم. حقیقت این است که استاد فقید، میرمصطفی عالی‌نسب در دوره جنگ تحمیلی خدماتی را بی‌سر و صدا به ملت ایران و توسعه ملی کردند که آگاهی از آنها نشان دهنده این است که چگونه نسل ما و نسل بعد از ما، وام‌دار ژرف‌نگری‌های منحصر به فرد و زمان آگاهانه این مرد بزرگ است.

وی افزود: یکی از افتخارات انقلاب اسلامی این است که تنها در این دوران، با وجود درگیری در جنگ تحمیلی به‌عنوان یکی از طولانی‌ترین جنگ‌های تاریخش، حتی یک مورد مرگ و میر بر اثر قحطی و اپیدمی اتفاق نیفتاده و هیچکس در ایران در این افتخار بزرگ به اندازه استاد فقید نقشی نداشته است. وی به‌عنوان یک پژوهشگر پرمطالعه، وقتی تاریخ ایران در جنگ جهانی دوم را بررسی می‌کرد تجربیات و مسائل آن زمان را تبدیل به یک تجربه دانایی ارزشمند کردند و وقتی نتایج آن تجربیات را با شهید بهشتی و شهید رجایی مطرح کردند، از دل آن صورت‌بندی نظری و تجربی عالمانه، یک برنامه اجرایی بیرون آمد که تا پایان دوران نخست‌وزیری مهندس موسوی استمرار داشت و به همین خاطر هم این افتخار نصیب دوران جمهوری اسلامی شد. مهندس موسوی در جریان گفتگوهایی که با تورگوت اوزال داشت، درباره مرحوم عالی‌نسب گفته بود وی در طی سال‌های جنگ، بارها کشور را از پرتگاه‌های بسیار مهلک نجات داد.

وی ادامه داد: استاد فقید تا زمانی که زنده بود اجازه مطرح کردن بحث‌هایی در تجلیل خدمات‌شان در سطح عموم را نمی‌داد. بر این اساس، ما فکر می‌کنیم زنده کردن یاد این چهره‌های خدوم و بزرگ که در بزنگاه‌های تاریخی به بقا و عزت ایران کمک کرده‌اند، شکرگزاری به درگاه خداوند است و امیدواریم خداوند به اعتبار این شکرگزاری‌ها، این توفیق را به نظام تصمیم‌گیری و تخصیص منابع بدهد که از ذخیره اندیشه‌ای وی بهره‌برداری بکنند.

مومنی اظهار داشت: در دوران جنگ، بخش بزرگی از مردم و مسئولان فکر می‌کردند که چون در عمل؛ بحرانی مشاهده نمی‌شود این در ذات شیوه اداره کردن اقتصاد ملی است. درحالی‌که ما که در نخست‌وزیری بودیم به وضوح می‌دیدیم که چه مبارزه هولناکی بر سر دفاع از منافع مردم و تولیدکنندگان در برابر زیاده‌خواهی‌های دلالان، واردکنندگان، رانت‌‌جویان و رباخوارها وجود دارد. وی با غیرت و مردانگی، در برابر زیاده‌خواهی‌ها و کج‌اندیشی‌ها ایستادگی می‌کرد و این ایستادگی از سوی نخست‌وزیر، رئیس جمهور و امام خمینی (ره) پشتیبانی می‌شد و این پشتیبانی، کارنامه مثبت اقتصادی‌ای را برای ایران در یکی از سخت‌ترین شرایط تاریخی رقم زد. در دوران جنگ تحمیلی، ابعاد فشارهایی که بر اقتصاد ایران وارد می‌آمد چند ده برابر بیشتر از شرایط حاضر بود و امکانات بسیار کمتر بود. ولی ما در دوران جنگ با مشکلات ربع قرن گذشته مواجه نبودیم. موفقیت‌های دوران جنگ، نه معجزه، بلکه بازتاب زحمات طولانی استاد فقید بود که مثل عقاب تجربیات تاریخی ایران و دیگر کشورهای در حال توسعه را زیر نظر داشت و از طریق نسبت‌سنجی عالمانه‌شان به اعتبار فهم عمیق از شرایط کشور، راه را بر بحران‌های کنونی می‌بست، مثل همان تدبیرهایی که موجب عدم رخداد مرگ و میر ناشی از قحطی در دوران جنگ تحمیلی شد.  

وی گفت: اقتصادشناسان بزرگ می‌گویند تاریخ توسعه، تاریخ نوآوری‌های نهادی کاهنده هزینه مبادله است. از این جنبه می‌توان نوآوری‌های استاد فقید را دید. یکی از دلایل رخ ندادن بحران‌های ارزی در دوران جنگ به‌خاطر نوآوری نهادی وی در آن زمان بود.

مومنی اظهار داشت: درآمد ارزی کنونی، بیش از 6 برابر درآمد ارزی سال 65 است اما در آن زمان، مشکلات کنونی در اقتصاد ایران رخ نداد. از زوایای متعددی می‌توان این مساله را بررسی نمود، مثلا از زاویه ابتکاری که استاد فقید بنیان گذاشت. وی تصمیم‌گیری برای تخصیص دلارهای نفتی را به عهده مجلس گذاشت. استدلال وی این بود که درآمدهای حاصل از نفت، گاز و امثالهم، مشاعا به کل ملت ایران تعلق دارد. بنابراین تصمیم‌گیران آن باید کسانی باشند که مستقیما از سوی آنها انتخاب می‌شوند. این رویکرد هنگامی که گره خورد به ابتکار شهید بهشتی در تدوین قانون اساسی؛ که هر تصمیمی که از کانال مجلس می‌گذرد لزوما شفاف است، موجب شد ما شاهد این همه اتلاف و اسراف درآمدهای ارزی و یا فساد و ناهنجاری نباشیم. در سایه این ابتکار، قله افتخارات از لحاظ عملکرد اقتصادی به دوران جنگ تحمیلی، تعلق دارد. از شروع تا پایان جنگ به همت و پایمردی استاد فقید، نرخ ارز در حد 7 تومان ثابت نگه داشته شد. اما شیادان و عوام‌فریبان بعدا گفتند نرخ ارز در آن دوران، در بازار سیاه بیش از 7 برابر نرخ رسمی بود. اما آنان که به‌طور حرفه‌ای اقتصاد را رصد می‌کنند می‌دانند که مقایسه نرخ رسمی و بازار سیاه در دوران جنگ با دوران پس از جنگ، به هیچ وجه منطقی نیست چراکه در دوره جنگ تمام نیازهای اساسی مردم و تولیدکنندگان با ارز رسمی تامین می‌شد و به همین خاطر، مردم هرگز احساس فشار نمی‌کردند. استاد فقید با نگرش فرارشته‌ای که داشت می‌گفت آنها که تلاش می‌کنند نرخ ارز در ایران بی‌ضابطه رشد کند موجب از دست رفتن اعتماد تولیدکنندگان و سپس، فرودستان می‌شوند. به اعتقاد وی، فرودستان به‌خاطر اعتمادی که به حکومت جدید داشتند بیش از 90 درصد از تامین نیروی انسانی داوطلب جنگ را برعهده گرفتند.

این اقتصاددان اظهار داشت: وی با کسانی که امر اقتصادی را انتزاعی تحلیل می‌کردند مرزبندی داشت و معتقد بود امر اقتصادی گره خورده به وجوه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حیات ملی و اینها اصلا از همدیگر قابل تفکیک نیستند.  

وی با بیان اینکه استاد فقید به‌خاطر دقت‌هایی که در حفظ اعتماد تولیدکنندگان داشت، تصریح کرد: زمان تصویب قطعنامه، در دو سال پی در پی، اقتصاد ایران رشد دو رقمی تجربه کرد. یعنی آن‌چنان بستر برای فعالیت‌های تولیدی بالنده و مدرن مهیا بود که به محض اینکه شوک آینده‌هراسی ناشی از جنگ منتفی شد، بلافاصله اقتصاد چنین واکنش مثبتی نشان داد.

مومنی با عنایت به برنامه تعدیل ساختاری و شوک درمانی و تاثیرات آن، بیان داشت: شما اگر دو سال عملکرد اقتصادی بعد از جنگ را با عملکرد اقتصادی ایران در دو سال بعد از توافق برجام مقایسه کنید؛ می‌بینید که در دوران پس از برجام به‌خاطر سیاست‌های ضدتوسعه‌ای ناامن‌کننده فعالیت‌های اقتصادی و از بین برنده اعتماد تولیدکنندگان، ما دائما با نوسانات شدید و رشد چندباره منفی اقتصادی مواجه بودیم. دلیل آن این است که وقتی اعتماد از تولیدکنندگان سلب شد و در کنار آن تمام آثار مخرب و ضدتوسعه‌ای دستکاری قیمت‌های کلیدی مثل گسترش و تعمیق فساد و نابرابری‌های ناموجه، ایجاد شکاف‌های ذلت‌آور بین توان تولید جامعه و الگوی مصرف جامعه بروز کرد، اقتصاد ایران تا آینده نزدیک روی خوش نخواهد دید مگر اینکه به همان بنیاد اندیشگی توسعه‌گرای استاد فقید بازگردیم.

وی تاکید کرد: ما باید بعد از سی سال از خودمان بپرسیم دستاورد بازی با قیمت‌های کلیدی چه بود؟ اکنون نرخ بهره (یا بر حسب تعارف، همان نرخ سود بانکی) همواره دو تا سه برابر نرخ بهره دوران جنگ است. کیست که نداند در دوران نرخ بهره بالا، که شهید بهشتی آن را حاکمیت سرمایه می‌نامیدند، چه کسانی ضرر می‌کنند و چه کسانی ضرر می‌کنند؟ مدافعان افزایش نرخ ارز می‌گویند اگر نرخ ارز تثبیت شود انگیزه واردات افزایش می‌یابد درحالی‌که همین چند روز پیش، مهندس سیدمحمد بحرینیان که در دفتر پژوهش‌های اقتصاد و توسعه اتاق خراسان رضوی فعالیت می‌کنند، نتایج یک مطالعه فوق‌العاده را برای من فرستادند که نشان می‌داد اقتصاد ایران در طی 50 سال اخیر، کمترین میزان وارداتش متعلق به دوران تثبیت نرخ ارز است. اما بیشترین میزان واردات که نماد تشدید وابستگی‌های ذلت‌آور ایران به دنیای خارج است دقیقا به دوره‌ای تعلق دارد که افزایش چشمگیر نرخ ارز صورت گرفته است. متاسفانه تریبون‌هایی که خودشان را وقف منافع ضد‌توسعه‌ای غیرمولدها کرده‌اند، دائم در حال دستکاری واقعیت هستند.

وی با طرح این پرسش که جهش‌های بزرگ در دوره واردات، در چه شرایطی اتفاق افتاده است، گفت: در شرایطی که نرخ ارز در سال‌های پس از جنگ تا آستانه 100 برابر دوران جنگ رفت. کسانی که با مسائل پولی آشنا هستند می‌دانند تغییرات بالای 15 درصد در ارزش پول ملی، به‌عنوان نقطه عطف تاریخ اقتصاد کشورها محسوب می‌شود. این جهش‌های بزرگ نرخ ارز، موجب وابستگی ایران به واردات و دنیای خارج و گسترش نابرابری و فساد شده است. شوک‌های قیمتی مهم‌ترین بستر تشدید مناسبات رانتی در یک اقتصاد توسعه نیافته است.

مومنی با بیان اینکه دستاورد بی‌اعتمادی به میراث اندیشگی استاد فقید، افزایش نابرابری، فساد و شوک‌های قیمتی است، اظهار داشت: مطالعات اخیر ما نشان می‌دهد بار مالیاتی افزایش‌یافته از سال 1392 الی 1395 برای بنگاه‌های تولیدی کوچک و متوسط، بیش از 65 برابر بار مالیاتی صاحبان ثروت است. یعنی دستکاری ارزش پول ملی یک عنصر از مجموعه عناصری است که نشان می‌دهد نظام قاعده‌گذاری ما پشتش به منافع تولیدکنندگان و فرودستان است و خودش را در اختیار واردکنندگان، رانت‌جویان و رباخوارها قرار داده است و وضعیت کنونی ایران که آمیزه‌ای از انواع نابسامانی‌ها و تلاطم‌ها است، بازتاب این خطای استراتژیک می‌باشد. بنابراین اگر بخواهیم نجات یابیم باید به همان میراث بازگردیم.

وی گفت: در چارچوب پدیده‌ای که آن را تسخیرشدگی دولت به دست گروه‌های غیرمولد می‌نامند تمام ابزارهای تبلیغاتی رسمی و غیررسمی کشور در خدمت این قرار گرفته که تحت عنوان بازار ثانویه برای ارز صادراتی، دوباره مجالی برای فعالیت‌های رانت‌جویانه و سوداگرانه درباره نرخ ارز پدید آورد. اکنون ما به یاد استاد فقید و به‌نام محرومان و مستضعفان و توسعه ایران، به نظام تصمیم‌گیری کشور اعلان خطر می‌کنیم. اگر این خطا عملیاتی بشود در این مارپیچی که ایجاد می‌شود، هر تغییری در نرخ ثانویه ارز، بهانه‌ای برای تغییر در نرخ رسمی ارز و ایجاد بی‌ثباتی و فساد در تمام اعماق جامعه خواهد بود.

مومنی گفت: آنچه باعث شد افزایش نرخ ارز در دوران جنگ رخ ندهد این بود که استاد فقید با کمک کارشناسان بانک مرکزی و سایر دستگاه‌ها، از یک مساله حیاتی در اقتصاد سیاسی رمزگشایی کردند که نزدیک به سی سال می‌شود آن مساله به‌نفع مفت‌خورها نادیده گرفته شود. آن مساله که در ایران تحت عنوان صادرات غیر نفتی مطرح است اسم رمز برگرداندن دلارهای نفتی به خارج است. مطالعات آن زمان نشان می‌داد که هزینه ارزی آنچه که به‌نام صادرات غیرنفتی مطرح است در زنجیره تولید بررسی می‌کنید به‌غیر از دو سه مورد استثنا، تماما خالص داده و ستانده ارزی آنچه که به‌نام صادرات غیرنفتی در ایران مطرح است، منفی است. یعنی به‌نام صادرات غیرنفتی، ارز نفت را تغییر شکل داده و دو دستی به آنها که به اسم نفت به ما ارز داده‌اند پس می‌دهیم. براساس مطالعات دکتر فیروزه خلعتبری در بانک مرکزی و همین‌طور وزارت جهاد کشاورزی و وزارت صنعت و معدن، غیر از 2-3 قلم کالای کشاورزی و 1-2 قلم کالای صنعتی، تمام آنچه که به‌عنوان اقلام صادرات غیرنفتی در ایران مطرح است؛ هزینه ارزی برای تولیدش از درآمد ارزی ناشی از صادراتش بیشتر است. رانتی‌ترین اقداماتی به‌نام صادرات غیرنفتی انجام می‌شود و من اسم آن را رانت‌خواری هفت لایه (از قبیل پتروشیمی‌ها و فولادی‌ها) گذاشته‌ام که موجب متزلزل شدن ارکان امنیت ملی می‌شود و بعد، همان‌ها که صدور ارز به‌نام صادرات غیرنفتی می‌کنند فشار می‌آورند که از طریق افزایش نرخ ارز تنبیهات بیشتری را برای مردم به‌خصوص فرودستان و تولیدکنندگان اعمال کنیم. بهای صادرات غیرنفتی کنونی، فشار به تولیدکنندگان و فرودستان و وابستگی به خارج است.

وی سپس جدول اقلام کلیدی صادرات غیرنفتی کشور در سال 1396 را نشان داد. در این جدول کالاهایی از قبیل کود اوره، قیر نفت، پلی‌اتیلن غیرپودر، اتیلن گلیکول، سایر گازهای نفتی، گاز بوتان، متانول، پروپان، پلی‌اتیلن گرید فیلم، روغن‌های نفتی سبک و میعانات گازی بود. وی در این باره تصریح کرد: این 15 قلم کالا شاگرد اول صادرات غیرنفتی هستند. ما اسم این‌ها را اقلام صادرات غیرنفتی کشور گذاشته‌ایم. واقعا مضحک است و ما آمده‌ایم به این شکل کاریکاتوری و منحط واقعیت را دستکاری می‌کنیم برای اینکه منافع یک‌عده‌ای که به رانت متصلند، تضمین شود به‌بهای وابستگی ذلت‌بار به خارج و شکنندگی تولیدگران و کارد به استخوان فرودستان رسیدن.

وی افزود: می‌گویند راه نجات در ایجاد بازار ثانویه است. بازار ثانویه یعنی باز کردن راه یک سوداگری غیرعادی دوباره در حوزه نرخ ارز. طنز تلخ ماجرا این است که بخش بزرگی از مایحتاج تولیدکنندگان و فرودستان را به این نرخ ارز صادرات غیر نفتی وصل می‌کنند. عده‌ای هم اکنون می‌گویند اگر صادرات نفت بد است ما برویم خام‌فروشی‌های دیگر را راه بیندازیم. خدا می‌داند که از این ناحیه تاکنون چه بر سر ایران آمده است. برای مثال، رئیس انجمن سنگ در مصاحبه‌ای در سال 1395، گفته بود در ازای صادرات 15 میلیون تن سنگ، 200 میلیون دلار درآمد ارزی ایجاد شده است. یعنی هر 75 کیلو سنگ را یک سنت فروخته‌ایم. ببینید چطوری منابعی را که متعلق به همه ملت است به تاراج داده می‌شود و زمین‌گیری ما را از طریق خام‌فروشی، عمق می‌بخشند. به قیمت چاق شدن چند صد آدم، می‌خواهند 80 میلیون نفر را بیچاره کنند.

مومنی با یادآوری این نکته که مرحوم عالی‌نسب با این ترفندها مبارزه می‌کرد و جان خودش را کف دستش گذاشته بود، با ذکر خاطره‌ای از وی سخنانش را به پایان رساند و گفت: مرحوم عالی‌نسب یک‌بار در دوران تعدیل ساختاری که افتضاح این نوع خام‌فروشی به ابعاد غیرقابل تحملی رسید در تماس با یکی از مقامات اقتصادی وقت، گفت به آقای رئیس جمهور بگویید که این امکانات مشاعا متعلق به همه ملت است و من در مورد سهم خودم، راضی نیستم و اگر شما مساله را به آن صورتی که واقعا هست با مردم در میان بگذارید، به غیر از چندصد نفر رانت‌جو، بعید می‌دانم کسی راضی باشد.         

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز