خبرگزاری کار ایران

علی مزیکی در گفت‌وگوی تفصیلی با ایلنا؛

چند و چون ارقام تورم وقدرت خرید دستمزد در سال ۱۴۰۰/ آیا گرانی دلار در راه است؟

چند و چون ارقام تورم وقدرت خرید دستمزد در سال ۱۴۰۰/ آیا گرانی دلار در راه است؟
کد خبر : ۱۰۶۵۱۹۲

علی مزیکی بر این باور است که تا شرایط سیاسی بهبود نیابد و قیمت دلار کنترل نشود، همه راهکارها مقطعی و زودگذر خواهد بود و در درازمدت به نتیجه کارآمد نمی‌انجامد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، آیا سال سختی در انتظار مزدبگیران است. پاسخ این سوال به دو مولفه بستگی دارد اول کنترل تورم و دوم راهکارهایی برای بهبود معیشت که باید توسط فرادستان کشور در دستور کار قرار بگیرد.

علی مزیکی (اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی) بر این باور است که تا شرایط سیاسی بهبود نیابد و قیمت دلار کنترل نشود، همه راهکارها مقطعی و زودگذر خواهد بود و در درازمدت به نتیجه کارآمد نمی‌انجامد.

آینده تورم را در ۱۴۰۰ چطور می‌بینید؛ سال قبل در خردادماه بانک مرکزی ایران بیانیه‌ای صادر و اعلام کرد تورم هدف برای ۱۴۰۰ بیست درصد با دو درصد حاشیه خواهد بود. آیا با توجه به روند افزایش قیمت‌ها که در همین فروردین ماه آغاز شده، این تورم هدف ۲۰ تا ۲۴ درصدی در سال جاری محقق خواهد شد؟

متاسفانه الان عامل تعیین‌کننده یا Determinant در شرایط داخلی کشور تا اندازه زیادی به روابط سیاسی گره خورده است و لاجرم خیلی نمی‌توان با توجه به شرایط داخلی، اوضاع اقتصاد را تحلیل کرد. یکی از عوامل موثر در تورم، نرخ دلار است که اگر دلار پایین بیاید مسلماً کنترل تورم موفق‌تر خواهد بود. اگر با کشورهای خارجی به توافق نرسند و قیمت دلار بازهم بالا برود، تورم کنترل نخواهد شد. یعنی کنترل تورم تا حد زیادی به این عوامل بستگی دارد و اینقدر سهم این عوامل بزرگ و چشمگیر است که اقدامات دولت یا بانک مرکزی نمی‌توان تاثیر چندانی داشته باشد.

راهکارهای داخلی چیست؟

بنابراین کنترل تورم بیشتر به المان‌های سیاست خارجی بستگی دارد؛ پس در داخل شرایط مهار تورم مهیا نیست چون در همین ماه اول سال، شواهد نشان می‌دهد که مزدبگیران کارگری زیر خط فقر هستند و در مضیقه معیشتی قرار دارند. ما شاهد صف‌های طولانی مرغ هستیم و برای بسیاری از کالاهای اساسی ارزان با نرخ دولتی، تقاضای انبوه وجود دارد. چطور می‌توان با یارانه یا روش‌های دیگر این شرایط را کنترل کرد تا سقوط به زیر خط فقر لااقل در طبقات متوسط این اندازه شدید نباشد؟

«خط فقر» معیار پیچیده‌ای است، معیاری سوبژکتیو است و راحت نمی‌توان در مورد آن نظر داد. مسلماً وضعیت معیشت مردم نیاز به مطالعه جدی دارد اما می‌توان پیش بینی کرد که هر مطالعه‌ای هم که صورت بگیرد گفته‌های شما را تایید کند منتها اینکه اقدامات داخلی چه می‌تواند باشد نیاز به منابع داریم. می‌دانیم که منابع دولت به شدت محدود شده است. درآمد نفت به المان‌های سیاست خارجی وابسته است و اینکه امکانات صادرات و واردات برخی کالاها چقدر است و آیا منابع ارزی آن تامین می‌شود یا خیر، باز جای سوال و چالش است. متاسانه اینقدر این مسائل به هم گره خورده است که خیلی نمی‌توانیم امیدوارانه در ارتباط با راهکارهای بهبود معیشت طبقات فرودست اظهار نظر کنیم. به هرحال بخشی از مساله مربوط به تعامل با کشورهای دیگر دنیاست که دست خود ماست اما اگر این تعامل ممکن نباشد، در این شرایط به نظر می‌رسد هیچ راهی نیست جز اینکه از ابزارهایی مثل یارانه استفاده شود که البته مشخص نیست این ابزارها چقدر می‌توانند تاثیر پایدار داشته باشند. وقتی قیمت دلار خیلی بالا باشد یا قیمت مواد اولیه گران باشد شما نمی‌توانید تولیدکننده را مجبور کنید که به قیمت پایین جنس خود را عرضه کند. فرض کنید در یک دوره‌ای یارانه هم پرداخت شود چندان اوضاع تغییر نخواهد کرد.

منظورتان پرداخت یارانه به تولیدکننده است؟

فرق چندانی ندارد، به تولیدکننده یا به مصرف کننده نهایی. با یارانه نمی‌توان تمام معادلات را عوض کرد. یارانه و اثرات آن نمی‌تواند مستدام و پایدار باشد و به همین دلیل نمی‌توان روی آن حساب چندانی باز کرد.

یعنی می‌خواهید بگویید اقتصاد یارانه‌ای دوام چندانی ندارد.

این ثبات نداشتن اقتصاد یارانه‌ای، امری ثابت شده است. ما کی توانسته‌ایم برای تولید در بازه‌ای طولانی مدام یارانه بپردازیم و خروجی مناسب بگیریم؟ از یک جایی به بعد کم می‌آوریم. اما اگر قرار است سیاست‌های کوتاه مدت اینطور تنظیم شود که «حالا فعلاً یک کاری بکنیم که وضعیت مردم خوب باشد» با یارانه و سوبسید می‌توان تا حدودی به این هدف بازهم تاکید می‌کنم فقط در کوتاه مدت دست پیدا کرد. از سوی دیگر، یارانه خودش تورم زاست. در تجربه ما بعد از انقلاب یارانه‌پردازی زیاد داشته‌ایم؛ قبل از انقلاب هم پرداخت یارانه داشته‌ایم. همیشه وقتی که دولت قصد داشته وضعیت معیشتی مردم را در یک برهه زمانی بهبود دهد یارانه پرداخته اما از آن سو، تورم به وجود آمده و همه آن تلاش‌ها برای بهبود معیشت را بلعیده و از میان برداشته. برای همین است که می‌گویم بله می‌توان یارانه به گروه‌های مختلف پرداخت اما بازهم به همان مساله اول برمی‌گردیم به مشکلات روابط خارجی که در این شرایط که بودجه کافی نداریم می‌توانیم یارانه بپردازیم اما هم تورم زاست و هم پایداری ندارد. پرداخت یارانه در شرایط فعلی مثل یک معادله Cost-Benefit یا همان معادله سود و هزینه می‌ماند. شما می‌توانید تصمیم بگیرید این کار را به هر دلیلی انجام بدهید اما باید هزینه‌های کار را در کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت در نظر داشته باشید.

پس این ابزار فقط تا مدت محدودی می‌تواند پایداری داشته باشد.

بله همینطور است. دولت می‌تواند یارانه بدهد یا کارهای این مدلی انجام دهد اما هیچ راهی نیست که بتوانیم اثرات آن را در اقتصاد پایدار کنیم و در درازمدت به آن دل خوش کنیم.

نقش دستمزد در اقتصاد ناکارا

مساله دیگر این است که دستمزد کارگران هرگز به اندازه‌ای که باید افزایش نیافته؛ حتی به اندازه نرخ تورم واقعی زیاد نشده. در هر بازه زمانی که در نظر بگیریم مزد همیشه از تورم عقب‌تر است.

مساله این است که اگر در اقتصاد Efficiency یا کارایی نداشته باشیم، افزایش دستمزدها می‌تواند باز تورم‌زا باشد. روابط خارجی ما مثل کاهش کارایی عمل می‌کند. اقتصاد اما الان مثل یک کارخانه است؛ کارخانه‌ای را در نظر بگیرید که داشته کارا عمل می‌کرده حالا به یک دلایلی یکی از دستگاه‌هایش خراب می‌شود. این کارخانه اگر بخواهد به تولید ادامه دهد مجبور است Inefficient یا همان ناکارآمد تولید کند. حالا به واسطه این تولید ناکارآمد، نمی‌توانید همزمان دستمزد راهم خیلی بالا ببرید چون سود کارخانه کم شده. اگر دستمزد را خیلی بالا ببرید از آن طرف تورم ایجاد می‌شود چون به طور واقعی چیزی در اقتصاد تغییر نکرده یا ترمیم نشده. وقتی شرایط واقعی اقتصاد را تغییر ندهید، صرف افزایش دستمزد جواب نمی‌دهد. وقتی کارخانه شما Payoff یا بازدهی ندارد، دستمزد را بالا ببرید، صرفاً یک تغییر اسمی است و تحول اساسی صورت نمی‌گیرد.

بازهم می‌تواند تا اندازه‌ای موثر باشد و اقتصاد را از رکود خارج کند. الان تقاضا در بازار برای خیلی از کالاها خیلی کم شده مثلاً لوازم خانگی. گزارشات منتشره نشان می‌دهد مردم به تعمیر لوازم خانگی روی آورده‌اند چون پول ندارند لوازم خانگی نو بخرند. وقتی کارگران پولی برای خرید نداشته باشند تقاضا در بازار دچار افول می‌شود و رکود در بسیاری از بخش‌ها اتفاق می‌افتد. این یک اصل اقتصادی است.

الان حرفهای شما با هم همخوانی ندارد. از یک طرف از صف‌های خرید صحبت می‌کنید از سوی دیگر می‌گویید کاهش تقاضا در بازار. اینها با هم همخوانی ندارد. اگر صف خرید هست یعنی تقاضا هست.

برای کالاهای اساسی غذایی صف خرید وجود دارد، برای چیزهایی که به اصطلاح قوت لایموت مردم است و ناچار هستند بخرند اما برای بسیاری از کالاهای مصرفی اصلاً تقاضایی در کار نیست که بخواهد صف باشد!

این دیگر یک بحث کاملاً فنی و کارشناسی شد. این مساله باید به دقت بررسی شود. این مسائل بیشتر مربوط به همان معادلات داخلی مربوط است. برخی از دوستان فکر می‌کنند اگر مسائل روابط خارجی حل شود اقتصاد گل و بلبل می‌شود. نه اینگونه نیست. تازه وقتی که مسائل خارجی اقتصاد حل شود می‌شویم یک اقتصاد عادی و آن زمان مساله این می‌شود که در داخل اقتصاد چه باید بکنیم تا مشکلات‌مان حل شود و بهبود معیشتی و رونق تولید اتفاق بیفتد. آن زمان است که این بحثی که شما مطرح کردید که در اقتصاد به آن گشایش یا expansion می‌گوییم تازه مطرح می‌شود. آن زمان دولت باید وام بدهد یا قدرت خرید را بالا ببرد. آن وقت این سوال پیش می‌آید که وام به کدام بخش‌ها و دهک‌ها، برای کدام کالاها و چطور. این مساله‌ی علیحده دیگری است که خودش نیاز به مطالعه دارد و همینطور الابختکی نمی‌توان گشایش تقاضا ایجاد کرد. مشکلی که ما در اقتصادمان به طور سنتی داشته‌ایم و محدود به امروز و دیروز هم نیست این است که دولت‌های ما عمدتاً به صورت «گله‌ای» رفتار می‌کنند. مثلا تلاش می‌کنند با کنترل یک قیمت به طور عام یا با یک گشایش عمومی وضعیت را بهبود بدهند. البته خیلی از دولت‌ها در دنیا این کار را می‌کنند چون ابزارهای در دست دولت‌ها معمولاً محدود است. اما این سوالی است که من جوابش را نمی‌دانم: آیا الان وقت expansion یا همان گشایش هست یا زمانش نیست و نباید رخ بدهد؟

آیا گشایش موثر خواهد بود؟

برای برخی کالاها و صنایع تولید داخل دیگر؟

این نیاز به مطالعه دارد. به طور کلی نمی‌توانیم نظر بدهیم. دولت معمولاً برای کالاهای داخلی این کار را می‌کند اما اتفاقی که در عمل می‌افتد این است که فاکتورسازی می‌شود و واقعا تقاضای سالم به وجود نمی‌آید. یعنی بدنه آنقدر قوی نیست که بتواند به خوبی شناسایی کند که الان این پول صرف خرید فلان کالاهای داخلی شده یا نه.

ضعف اطلاعاتی هم داریم دیگر؛ پایگاه‌های اطلاعاتی قوی نداریم، نه در ارتباط با درآمد مردم نه در ارتباط با دهک‌های اقتصادی.

این هم یک بحث و مشکل دیگر است. به همین دلیل وقتی نمی‌توانیم خیلی کارا عمل کنیم وقتی که اقتصاد ناکارآمد کار می‌کند با این ابزارها نمی‌توانیم تغییر عمده ایجاد کنیم و معمولاً به اهداف‌مان نمی‌رسیم. البته همه اینها در نوع خود تلاش تلقی می‌شود اما وقتی اثرات مثبت پایدار و بهبود دیده می‌شود که اول روابط خارجی را بهبود ببخشیم. ما علیرغم اینکه ادعا می‌کنیم می‌خواهیم مستقل باشیم خیلی به اقتصاد جهانی وابسته شده‌ایم. چون می‌خواهیم از اقتصاد جهانی فرار بکنیم و این سیاست فرار اتفاقاً علیه خودش عمل کرده و بیشتر ما را به جهان وابسته کرده است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز