گزارشی از چهارمین روز جشنواره موسیقی فجر:
ارکستر درجه چهار استونی، چرا به ایران آمد؟!
ارکستر زهی استونی را میتوان ارکستر درجه چهار دانست که حتی سادهترین مسائل نظیر رعایت کوک را نداشت. این اجرا سراسر فالش و خارج بود. حال آنکه ارکسترهای کوچکتری در تهران همین رپرتوار را با کیفیت مناسبی روی صحنه آوردند.
ارکستر زهی استونی با فروش یک سوم بلیتهای خود، اجرایی سراسر فالش را روی صحنه آورد که به نوعی بدترین اجرای بخش بینالملل بود.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ چهارمین روز جشنواره موسیقی فجر با سه اجرا در بخش استعدادهای درخشان آغاز شد. در این بخش، کیمیا روهینا(کلارینت) و آنیتا یعقوبی(کلارینت) با همراهی کیمیا محمدی(پیانو) از ساعت ۱۵ روی صحنه رفتند و چهار قطعه را اجرا کردند.
کیمیا روهینا؛ دوئت یادبودی برای باخ از بلا کواچ و سولو برای کنکور از آندره مسیجر را اجرا کرد. پس از او؛ آنیتا یعقوبی مقدمه، تم واریاسیون از کارل ماریا فون وبر را روی صحنه آورد. در پایان اجرا نیز این سه نوازنده دوئت کنسرتی برای دو کلارینت و پیانو اثر کارل برمن را اجرا کردند.
این دو نوازنده که متولد سال ۷۷ و در حال تحصیل در هنرستان موسیقی هستند، اجرای شگفتآوری را روی صحنه آوردند. نفسگیری و تکنیکهایی که روی ساز کلارینت پیاده میشد، نشان از تواناییهای فوقالعاده این دو دانشآموز داشت. کیمیا محمدی نیز که نوازندگی پیانو را به عهده دارد، در طول ۵ اجرایی که در جشنواره موسیقی فجر داشته، تواناییهای بینظیری از خود نشان داده است.
سارا صوفی سیاوش دومین اجرای استعدادهای درخشان را در روز چهارم روی صحنه آورد. این نوازنده که از تحصیلات خود را در هنرستان موسیقی به پایان رسانده و متولد ۷۲ است، دوقطعه از شوپن و یک قطعه از بتهوون را برای پیانو اجرا کرد.
سونات شماره شش در فا ماژور، اولین قطعهای بود که صوفی سیاوش در سه موومان آن را اجرا کرد. این سونات یکی از ملودیکترین سوناتهای بتهون است. پس از سونات بتهون، اتود شماره ۴ و نوکتورن شماره ۱۴ از شوپن اجرا شد و سارا صوفی سیاوش با سه قطعه اجرایش را پایان داد. هماهنگی میان دو دست، نوازندگی ملودیک و رعایت داینامیکها، اجرایی بینظیر و شاید بهترین اجرای استعدادهای درخشان در بخش تکنوازی پیانو را برای مخاطبان در تالار رودکی ساخت.
اجرای پایانی روز چهارم نیز در بخش استعدادهای درخشان متعلق به پوریا اصانلو بود. در این اجرا پوریا فلامرزیان(پیانو) نیز اصانلود را همراهی میکرد. اصانلو پارتیتای شماره ۲ باخ، سونات شماره سه از Yasaye ره به صورت تکنوازی و polonaise brillante را در لا ماژور از Wieniawski با همراهی پیانو اجرا کرد.
اصانلود نوازنده ویولن و متولد ۷۸ است که هماکنون در یکی از بهترین ارکسترهای ایران(ارکستر فیلارمونیک تهران) عضویت دارد. او تاکنون با ارکسترهای بسیاری همکاری داشته و بارها در جشنوارههای مختلف رتبه اول را به دست آورده اما اجرای او در جشنواره با بد اقبالی مواجه شد.
این نوازنده که همه از تواناییهایش با توجه به سنش اطلاع داریم، نتوانست اجرای قابل قبولی را روی صحنه ببرد و متاسفانه اجرایش با اشتباهات بسیاری نظیر رعایت نکردن کوک، داینامیک و آرشهکشی همراه بود. به طور کلی این اجرا را نمیتوان معیار درستی برای سنجش اجراهای او دانست و قطعا اجرا در سیامین جشنواره موسیقی فجر ملاک سنجش تواناییهای اصانلو نخواهد بود.
پس از استعدادهای درخشان، فیروزه نوایی و آرپینه ایسرایلیان دوئت پیانو و فلوت را از ساعت ۱۸:۳۰ در تالار رودکی اجرا کردند. در این اجرا قطعاتی از Theodor boehm، Francois borne، andre jolivet chant de linos، William mathias و Gaetano donizetti اجرا شد که با استقبال بینظیر مخاطبان همراه بود. در اجرای این دوئت، بزرگان فلوت ایران نیز حضور داشتند
فیروزه نوایی اولین بانوی فلوتیست ایرانی بود که در سمت فلوت اول ارکستر سمفونیک تهران فعالیت خود را آغاز کرد و او هماکنون در سوئیس اقامت داشته و در کالج موسیقی دولتی در شهر دورن بیرن اتریش مشغول تدریس در رشته فلوتنوازی و موسیقی مجلسی است. نوایی معمولا هر سال به تهران میآید و کلاسهایی را برای هنرجویان برگزار میکند.
اما اجرای پایانی روز چهارم در تالار وحدت متعلق به ارکستر زهی استونی بود. ارکستر زهی استونی درحالی روی صحنه رفت که بالکنهای وحدت خالی از تماشاگر بود و حتی بلیتهای هم کف هم بطور کامل به فروش نرسیده بود.
ارکستر زهی استونی رپرتواری از دورهی کلاسیک را اجرا کرد که یکی از بدترین اجراهای جشنواره بود. این ارکستر را میتوان ارکستر درجه چهار استونی دانست که حتی سادهترین مسائل نظیر رعایت کوک را به همراه نداشت. اجرای ارکستر استونی سراسر فالش و خارج بود. این مسئله درحالی اتفاق افتاد که پیشتر ارکسترهای کوچکتری در تهران همین رپرتوار را با کیفیت مناسبی روی صحنه آوردند.
سوال اینجاست که فایده آوردن یک ارکستر درجه چهار به تهران و اجرای آن در جشنواه فجر چیست؟ اجرای این ارکستر چه چیزی به موسیقی ما اضافه کرد و یا حتی چه جذابیتی برای مخاطبان این موسیقی داشت؟ آیا بهتر نیست به جای آوردن یک ارکستر درجه چهار از استونی که با ضرر مالی هم همراه است، کمی به ارکسترهای تعطیل شده و یا ارکسترهای فعالی که در سختترین شرایط در تهران فعالیت میکنند توجه کنیم؟
برای آوردن یک ارکستر زهی با این تعداد نوازنده هزینههای بسیاری میشود که به جای آن میتوان برای چندین دانشگاه ساز تهیه کرد یا چند ارکستر که با مشکلات چند میلیونی غیرفعال هستند را دوباره راهاندازی کرد. به نظر میرسد که با این اجرا تنها رزومهای مناسب برای یک ارکستر درجه چهار تهیه شده است تا در آینده بگوید در جشنواره فجر هم روی صحنه رفتیم و همچنین مسئولان برگزاری جشنواره هم اجراهای بخش بینالملل را بدون توجه به کیفیت ارکستر، تکمیل کردند.