در بزرگداشت پرویز شاپور مطرح شد:
پرویز شاپور؛ هنرمدی در اوج نازکخیالی و باریکاندیشی
او با طراحی سعی داشت از سطح عبور کرده و به عمق برسد و ما در پاره از آثار میبینیم که این عمق دقیقا کشف شده و هنرمند از آن عبور کرده است / در آثار او مرزبندیای که بین موجودات وجود دارد تا حد ممکن پاک شده و به یک نوع وحدت رسیده است و این از روحیه مسالمتجو و صلحاندیش شاپور نشأت میگیرد.
جواد مجابی ضمن اظهار تاسف از اینکه بسیاری از هنرمندان غریبانه فراموش میشوند گفت: اگر دولتها نسبت به هنرمندان بیاعتنا هستند امری است بدیهی اما مردم که نباید این کار را انجام دهند، مردم نه از لحاظ مالی بلکه از لحاظ معنوی باید مواظب هنرمند باشند.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ جواد مجابی(شاعر, نویسنده, نقاش، طنزپرداز و روزنامهنگار ایرانی) طی سخنانی درباره پرویز شاپور گفت: اگر بخواهیم به شیوه خود شاپور، در منتهای ایجاز و اختصار صفتی را درباره دوستمان نام ببریم، باید بگویم او هنرمندی بود پر از نازکخیالی و باریکاندیشی. میدانید که اختصار و ایجاز بسیار شدید و حتی اغراق آمیز در کارهای پرویز شاپور مسئله اساسی است.
وی ادامه داد: نازک خیالی یک اصطلاحی است که در ادبیات معنا دارد و راجع به شعرای سبک هندی میگفتند. کسانی که با دقت بسیار در جزئیات و تاکید بر جزئیات کار میکردند، در واقع نوعی باریکاندیشی، دور یک چیز گشتن و مرتب از زاویههای مختلف به آن نگاه کردن و معانی تازه و بیگانه از آن چیز یافتن است. اساس کار باریکاندیشی بر مضمونیابی دقیق است؛ یعنی راجع به یک مضمون، هنرمند بارها و بارها فکر میکند و به صورت یک مسئله و دغدغه همیشه در ذهنش هست.
وی ادامه داد: شاپور در آثارش سعی کرده از زاویه دیگری و یا با مضمونیابی دیگری به آن بپردازد. این مضمونیابی مکرر یکی از مشخصههای اصلی کار او است، در زمینه طنزهایش هم همینطور است. او چند موضوع اصلی دارد که بیشتر به آنها میپردازد. یکی از مهمترینشان، مسئله تناقض است. او به تناقض میان روز و شب، مرگ و زندگی، سکوت و فریاد، صلح و جنگ و… بسیار پرداخته است.
این نویسنده ادامه داد: شاپور شاید جزء افراد معدودی باشد که تمام عمر خودش را به تاکید روی موضوعات مشخص گذاشته است و بارها به آنها اندیشیده و هر بار نکتهیابی و مضمونیابی کرده و هربار جنبه دیگری از کار را مطرح کرده است. هیچگاه شاپور ارزیابی اخلاقی نمیکند و چیزی را به چیز دیگری ترجیح نمیدهد و همه چیز را با یک نگاه صلح آمیز نگاه میکند.
وی ادامه داد: در آثار او مرزبندیای که بین موجودات وجود دارد تا حد ممکن پاک شده و به یک نوع وحدت رسیده است و این از روحیه مسالمتجو و صلحاندیش شاپور نشأت میگیرد. او همانطور که خودش اشاره کرده، هیچگاه به جزئیات کار از قبل نیاندیشیده و سوژه معینی نداشته است؛ اگر چه در روزنامهای(توفیق) که کار میکرده، همواره سوژهیابی مسئله اصلی بوده، شاپور برای یافتن سوژه از طرح استفاده میکرده یعنی طراحی خلاصهای بوده از آنچه که میخواسته فکر کند و آن را با کلمات به دیگری میگفته است.
او افزود: در دورههای مختلف، شاپور به یک چیزی پیله میکرد؛ خودش در این زمینه میگفت: من تا حق یک مطلب را ادا نکنم، دست برنمیدارم. او با طراحی سعی داشت از سطح عبور کرده و به عمق برسد و ما در پاره از آثار میبینیم که این عمق دقیقا کشف شده و هنرمند از آن عبور کرده است. خودش میگفت در مدرسه همیشه در دیکته مشکل داشته است تا اینکه معلمی آمد که کار را برای من آسان کرد و او نیما یوشیج بود. چه بسا که این حس شاعرانگی مسلطی که در کارهای شاپور هست به نحوی پرورده تربیتی مثل نیما باشد.
جواد مجابی ادامه داد: شاپور کار هنریاش را همزمان با رفتن به توفیق شروع میکند، در آنجا ستونی داشت که یادداشتهای کوتاهی مینوشت و از آغاز خیلی موجز میاندیشید و بیان میکرد به نحوی که مدیر نشریه توفیق دربارهاش گفته است: او نمیتوانست مقاله بنویسد، مقالههایش را در یک سطر مینوشت ولی گاهی در یک هفته هزار مقاله یک سطری مینوشت. مطالب کوتاهی که در توفیق مینوشت به هیچ وجه باعثمعرفی او نشد به دلیل اینکه روزنامه آن زمان میگفت باید اسم مستعار انتخاب کنی و با آن بنویسی؛ البته آن زمان اسم مستعار یک بیماری همگانی بود.
وی درباره آشناییاش با شاپور نیز گفت: مهربانی شاپور، مهربانی عادی نبود. او مردی محجوب، متواضع، خوددار و مهربان بود. من در سال ۱۳۴۶ با پرویز شاپور آشنا شدم، آن موقع با دوستانم در مجله جهان نو کار میکردیم، برای اولین بار اردشیر محصص کارهای شاپور را آورد و من توصیه کردم که خودشان هم بیایند، بعد این آشنایی به دوستی طولانی بدل شد.
او ادامه داد: آدمهای باریکبین فرا هنجار و فراواقعی فکر میکنند و من فکر میکنم شاپور میتوانست همه چیز را فراتر از خودش ببیند، معنا را بیگانه کند و آشناییزدایی کند. سال ۱۳۴۶ که آثارش با نام خودش چاپ شد مورد توجه قرار گرفت. جملهای دارد شاپور که شاید کلیدی باشد میگوید: از پلکان فکاهیت بالا رفتم تا به طنز رسیدم. این نشان میدهد که دوره توفیق را دوره فکاهیات میدانسته ولی به تدریج ذهن خود را صیقل میدهد و به بیان اصلی خودش میرسد که یک زبان ساده، جمع و جور و دقیق و در عین حال پر از تخیل است. به عنوان مثال میگوید: «فریادها سکوت کردهاند»، «روزنه امیدم خودکشی کرد»، «از چوب درختی که برف کمرش را شکسته بود، پارو ساختم»، «قلبم پرجمعیتترین شهر جهان است» و… شاپور در عین حال که شوخی میکرد عمیقا افسرده و اندوهگین بود.
جواد مجابی در پایان گفت: اگر دولتها نسبت به هنرمندان بیاعتنا هستند امری است بدیهی اما مردم که نباید این کار را انجام دهند، مردم باید مواظب هنرمند باشند نه از لحاظ مالی بلکه معنوی.
حمیدرضا داوودی(کاریکاتوریست و از دوستان پرویز شاپور) سخنانش را با خواندن شعری آغاز کرد و گفت: آشنایی من با پرویز شاپور به اوایل دهه ۷۰ برمیگردد که دبیرستانی بودم، ما همسایه بودیم. پایینتر از منزل جناب شاپور، خانواده محصص زندگی میکردند. همیشه از دبیرستان که برمیگشتم او را میدیدم که با کامیار شاپور، پسرش، در پیادهرو قدم میزدند و کیفی به همراه داشتند حاوی آثار تازه پرویزخان و کتابها را به مردم هدیه میداد و چنین میخ محبت را در دل مردم میکوبیدند. واقعا او بذر محبت میکاشت بیامید برداشت. او تاثیر زیادی بر من گذاشت تا حدی که وقتی در دانشگاه به تدریس مشغول شدم، خاطراتش هنوز با من بود و هست.
داوودی سپس با تعریف خاطرههایی از شاپور و خاطراتش با نیما یوشیج، خانواده محصص، نادر نادرپور و… گفت: روزهای با شاپور بودن پر از زندگی، حیات، سخاوت و مهربانی بود. ما چند نفر بودیم که ۵ سال آخر کمک کامی میکردیم تا کارهای پرویز شاپور را انجام دهیم. من هرگز مرگ او و آن سنگ قبر را، با اینکه در خاکسپاری حضور داشتم، باور نکردم. آن زمان عمران صلاحی، ابوالفضل زرویی نصرآباد، منوچهر احترامی، کیومرثصابری فومنی و عدهای دیگر همیشه حضور داشتند و ما هیچکدام باور نکردیم که پرویز شاپور از میان ما رفته باشد.
وی درباره روابط خانواده فروغ فرخزاد با پرویز شاپور نیز گفت: عدهای کاسه داغتر از داش میشوند و مدام به حاشیه سازی میپردازند. من هیچگاه ندیدم که کسی از خانواده فروغ؛ شاپور را بدون پسوند جان و خان یاد کند. امیدوارم که مردم دست از حاشیه سازی بردارند و سعی به تخریب هنرمندان نداشته باشند.
امیر سقراطی به عنوان آخرین سخنران نیز طی سخنانی گفت: درود به شاپورخان که ما را اینجا جمع کرده است. من او را هیچوقت ندیدم ولی از کودکی با نوشتههایش آشنا بودم. بیشتر بچههای نسل من که نزدیک ۴۰ سالگی هستیم از کتابهای شاپور و ماهنامه گل آقا، او را شناختیم. در سال ۱۳۷۵ عمران صلاحی در نشریه گلآقا، بخشی از آن کاریکاتورهایی که در توفیق رد میشده و راهی سطل زباله شده را منتشر میکند. در واقع در سال ۱۳۳۷ وقتی که شاپور به توفیق میرود، نوع فکاهی مجله به گونهای بوده که طراحی های او را درک نمیکردند، صلاحی وقتی که شاپور میرفت، تکههای کاغذهای کوچک را که شاپور روی آنها طنز مینوشت و کاریکاتور میکشید، دور از چشم دیگران برمیداشت و این مجموعه مدتها پیش عمران صلاحی بود. البته بعدها آقای صابری فومنی در کاریکلماتور ۷، که پس از مرگ شاپور چاپ میشود اشاره میکند که صلاحی آن کاغذها را به شاپور پس داد.
این نویسنده در ادامه افزود: سوال اینجا است که چرا جامعه کاریکاتور اینقدر نامهربان بوده با پرویز شاپور؟ و من تا زمانی که تصمیم گرفتم کتابی را که امروز رونمایی میشود، بنویسم این نامهربانی را حس میکردم. سه سال پیش نشر ایده نوشتن کتابی به اسم ۱۰ کاریکاتوریست را به من پیشنهاد داد، وقتی که من آن کتاب را مینوشتم با بسیاری از کاریکاتوریستها صحبت میکردم، آنها ناراضی بودند از اینکه اسم شاپور جزء ۱۰ کاریکاتوریست برتر من بیاید و با ناشر که صحبت کردیم نهایتا نام آقای شاپور را کنار گذاشتیم.
وی ادامه داد: خوشحالم از اینکه این کتاب را که کتاب بسیار کوچکی است و البته بیغلط نیز نیست، توانستم درباره او بنویسم که امروز رونمایی میشود. آثار عمران صلاحی نیز که بیرون از ایران دیده شد و جایزههایی هم گرفت، در ایران دیده نشد. چه اتفاقی در فضای کاریکاتور ایران رخ میدهد، فکر میکنم بخشی از نو بودن هنر را برخی از کاریکاتوریستها متوجه نشدند. شاپور یکی از کسانی است که مضمون را از کاریکاتور کم میکند و در خود فضای اکسپرسیون خط ایجاد میکند. من فکر میکنم آثار پرویز شاپور اصلا دیده نشد تا بشود امروز راجع به او حرف زد. فکر میکنم آدمها تا زنده هستند اگر دیده و معرفی شوند، ثمراتش به همه جامعه برسد.
سقراطی سپس بخشی از کتاب را برای حضار خواند. در ادامه کتاب پرویز شاپور، نوشته امیر سقراطی؛ یازدهمین جلد از مجموعه گلستان هنر از انتشارات پیکره، رونمایی شد.
در پایان این مراسم، فیلمی درباره پرویز شاپور، ساخته هومن حسنی با عنوان «ملاقات در آینه» نمایش داده شد.
علاقهمندان برای دیدن از نمایشگاه مرتبط با این مراسم که شامل عکسها و آثار پرویز شاپور است، میتوانند تا ۲۱ آذر همه روزه از ساعت ۱۳ تا ۲۰ به نشانی خیابان آیت الله طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی، باغ هنر، خانه هنرمندان ایران، نگارخانه نامی مراجعه کنند.