بابک کوهستانی در گفتوگو با ایلنا:
وضعیت ارکسترهای موسیقی رو به وخامت است / صدا و سیما با موسیقی مشکل فقهی دارد
در مدارس و رسانهها هیچ آموزشی در رابطه با موسیقی کلاسیک داده نمیشود / کاش هر خواننده و آهنگسازی اجازه ارائه آثارش را در صدا و سیما نداشت / پروسه اخذ مجوز برای ارکسترهای ایرانی بسیار پیچیدهتر شده و دولت از آنها حمایت نمیکند / تلاش دانشگاه هنر بر این است که موسیقی کلاسیک سروسامان پیدا کند / بیثباتی مدیریتی در ایران اوضاع همه چیز را نابسامان کرده است. هرکس که میآید تصمیم دارد تا سیستم را از نو تعریف کند.
بابک کوهستانی مدرس ویلون و ویولا و همچنین نوازنده ویولا در کوارتت زهی اروند است که در نیمه اول سال ۹۳ پروژهای به نام «موتسارت» در شهر را آغاز کرد که اساس این پروژه اجرای رایگان آثاری از موتسارت در مکانهای عمومی جهت ترویج موسیقیی کلاسیک بود
بابک کوهستانی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا درباره وضعیت فعلی این پروژه اعلام کرد: انگیزه ادامه دادن این پروژه وجود دارد اما با توجه به نزدیکی ماه محرم و برنامههای آینده گروه زمان دقیقی برای ادامه این برنامه نمیتوانم بگویم.
وی در مورد این طرح و تاثیر آن بر ترویج موسیقی کلاسیک بیان کرد: چنین کاری با یک گروه و سری شش تایی اجرا که شاید کمتر از هزار نفر مخاطب داشته باشد، تأثیر به خصوصی بر موسیقی نخواهد داشت اما اگر هر موزیسین خود را ملزم به انجام این کار بداند درصورت حمایت مطبوعات و رسانهها میتوان به نتایج مثبتی رسید.
این نوازنده ادامه داد: من به مفید بودن این کار ایمان دارم و به شخصه برایم از اجراهای کنسرت هال جذابتر است چرا که میبینم رهگذرها با موسیقی آشنا میشوند. درواقع اصلیترین هدف این پروژه همین بود که مردم عادی با موسیقی کلاسیک آشنا شوند.
وی با بیان اینکه برای من ایدهآلترین شکل اجرای موسیقی، همین فرم اجرای بدون تشریفات با مخاطب است گفت: در اجراهای کنسرت هال دوستان ما به دلیل اردوند بودن و یا موزیسینها و علاقهمندان به موسیقی کلاسیک جهت نقد اجراهایمان میآیند اما در اجراهای موتسارت در شهر میدیدیم که مردم صرفا برای شنیدن موسیقی آمدهاند و این تجربه بسیار شیرینی بود. اما واقعیت این است که به دلیل مشکلاتی که ابتدای صحبتم گفته شد این پروژه بازخورد خوبی نداشت و تکثیر نشد.
کوهستانی در رابطه با اینکه که چرا موسیقی کلاسیک در ایران ناشناس و کم طرفدار است اظهار داشت: میدانیم در تمام دنیا موسیقی کلاسیک کم طرفدارترین سبک موسیقی است و بر اساس آمار گیریها مخاطبین آن اکثرا بالای چهل سال سن دارند که این نشان دهنده آن است که نسل جدید علاقهای به این ژانر موسیقی نشان نمیدهند. اما یک مسئله در این میان متفاوت است و آن هم این است که اگر جوانی در اروپا یک کنسرت راک را به کنسرت موسیقی کلاسیک ترجیح میدهد به دلیل علاقه او به سبک راک است و مطمئنا موسیقی کلاسیک به او ارائه شده اما در ایران موسیقی کلاسیک کاملا ناشناس است.
وی افزود: چقدر موسیقی کلاسیک از تلویزیون و رادیو پخش میشود؟ آیا در مدارس برای داش آموزان موسیقی کلاسیک پخش میشود؟ موسیقی کلاسیک به خودی خود سنگین و فلسفی است و حالا ما هم هیچ آشنایی به مردم نمیدهیم در نتیجه انتظاری نمیتوان داشت که این موسیقی مخاطبین زیادی را در بر گیرد. ما قصد نداریم بگوییم که همه مرم باید موسیقی کلاسیک گوش بدهند اما حق همه است که این موسیقی را بشناسند و چه بسا کسانی باشند که از علاقه مندان به این سبک هستند اما این موسیقی به آنها ارائه نشده است.
کوهستانی درمورد نقش صدا و سیما درباب ترویج موسیقی گفت: صدا و سیما با موسیقی مشکل فقهی دارد و تا وقتی این مشکل حل نشود هیچ کاری نمیتوان انجام داد. برای ترویج موسیقی نیاز است که ساز نشان بدهیم اما متاسفانه صدا و سیما زیر بار این قضیه نمیرود و در نتیجه شرایط تغییری نخواهد کرد. نکتهای که برای من بسیار جذاب است، عزم صدا و سیما برای ارائه موسیقی مبتذل و بیکیفیت است. کاش یک سنجش کیفی در صدا و سیما وجود داشت تا هر خواننده و آهنگسازی اجازه ارائه آثارش را در رسانه ملی نمیداشت. وقتی یک گروه حرفهای و قدیمی موسیقی بیکلام، با هزاران مشکل برای پخش آثارش رو به رو است چگونه ممکن است در یکی از برنامههای پرمخاطب شبکه آموزش هر شب تعدادی خواننده ناشناس معرفی شود که موسیقی مبتذل ارائه میکنند!؟
کوهستانی با اشاره به اینکه وضعیت ارکسترهای موسیقی در کشور، رو به وخامت است، اظهارداشت: متاسفانه شرایط بدتر شده است. پروسه اخذ مجوز برای کنسرتها بسیار پیچیدهتر و فرسایندهتر شده است و دولت هم هیچ گونه حمایتی در قبال گروهها و ارکسترها ندارد. موسیقی کلاسیک در تمام دنیا یک موسیقی کاملا جدیست که نیاز به حمایت صد درصدی دولت دارد اما متاسفانه نه تنها حمایتی صورت نمیگیرد بلکه از طریق پروسه مجوز، شرایط سختتر هم میشود.
وی با بیان اینکه گروهها در ایران دغدغه مالی و جذب مخاطب دارند گفت: در این شرایط هزینه اجاره سالنها هم به طرز عجیبی بیشتر شده و متاسفانه مسئولین سالنها بدون اینکه سطحی را در نظر بگیرند برای درآمدزایی، سالنها را در اختیار گروههای بسیار ضعیف وکارگروههای دانش آموزی قرار میدهند؛ در نتیجه گروههایی که به صورت حرفهایتر و جدیتر به اجرای موسیقی میپردازند، یا دسترسی به سالن نخواهند داشت و یا در زمانهای نامناسب این سالنها در اختیارشان قرار میگیرد.
بابک کوهستانی که اولین ویولنیست فارغ التحصیل شده از از دانشکده هنرهای زیبا است در مورد وضعیت تحصیل در دانشگاهها و آموزشگاههای موسیقی گفت: از آنجا که ما از مهد موسیقی بسیار دور هستیم، بدیهی است که امکاناتمان فاصله زیادی با استاندارهای جهانی داشته باشد اما به واقع در دانشگاه تهران و دانشگاه هنر، تلاش بر این است تا موسیقی کلاسیک سرو سامان پیدا کند. البته این بدان معنا نیست که شرایط کنونی را ایده آل بدانیم اما همین که عزمی وجود دارد تا شرایط بهتر شود ستودنیست هرچند این هم ناشی از تلاشهای فردی برخی از اساتید دانشگاهها است.
وی ادامه داد: اگر این سوال را از هم دورهایهای من بپرسید شاید در جواب به شما بگویند وضعیت دانشگاهها افتضاح است اما به عقیده من باید شرایط را با توجه به وضعیت کنونی سنجید ومن نمیتوانم تلاش خالصانه اساتیدم را نادیده بگیرم البته باید پذیرفت که از حدود ۱۰ مرکز آموزش آکادمیک موسیقی تنها دو یا سه دانشگاه نسبتا خوب کار میکنند و دانشگاهها وضعیت مناسبی ندارند.
وی در رابطه با مشکلات تحصیل در دانشگاهها اظهار داشت: یکی از معضلات فعلی دانشگاهها این است که معیار درست و دقیقی برای جذب دانشجو وجود ندارد و این موضوع یکی از دلایل مهمی است که سطح آموزش را به شدت پایین میآورد.
کوهستانی از شرایط فعلی آموزشگاهها به شدت ابراز نارضایتی کرد و گفت: برای آنکه به عمق فاجعه پی ببرید تنها کافیست تا نگاهی به تعداد آموزشگاههای موسیقی در شهر تهران بیاندازید. مگر ما چند استاد موسیقی در تهران داریم که تعداد آموزشگاههایمان باید اینقدر زیاد باشد!؟ متاسفانه شرایط بسیار تجاری شده است. چطور ممکن است که با نیم ساعت تدریس موسیقی در هفته، شخصی موزیسین یا نوازنده شود؟ وقتی زمان برای تدریس نباشد، تحصیل در آموزشگاهها بازخورد مناسبی نخواهد داشت. البته این درشرایطی است که با یک استاد رو به رو باشیم و نه یک مدرس که سواد تدریس ندارد و صرفا جهت درآمدزایی برای موسسهها مشغول به کار شده است.
این مدرس آموزشگاه موسیقی افزود: باید بپذیریم که جهت تحصیل موسیقی نیاز به یک فضای آکادمیک داریم، بهترین اساتید در آموزشگاهها با کلاسهای نیم ساعت در هفته کار بنیادی و اساسی نمیتوانند انجام دهند. میتوان گفت که آموزشگاهها صرفا محلی برای علاقهمند کردن هنرجوهایی به موسیقی هستند که دنبال مهارتهای اندکی میباشند.
وی در پاسخ به این سوال که چرا شرایط نوازندهها و اساتید باید به گونهای باشد که با پذیرش بیش از اندازه هنرجو بتوانند از پس مخارج زندگی بربیایند گفت: یک نوازنده ساز بادی چوبی را تصور کنید، او چگونه باید زندگی خود را بچرخاند؟ ارکستر سمفونیک که از سال ۸۹-۹۰ تعطیل شده است و حتی به فرض برقرار بودن آن هم حقوق آن نوازنده به ماهی ۸۰۰ تومان هم نمیرسد در نتیجه بدیهی است که نوازنده به جذب هنرجو و تدریس در آموزشگاهها بپردازد.
کوهستانی در رابطه با ترجمه و نشر کتابهای درسی موسیقی نیز ابراز امیدواری کرد و گفت: در دهه اخیر ترجمه کتاب شرایط بسیار بهتری پیدا کرده است، در گذشته ما تنها ترجمه آثار انگلیسی و اندکی هم فرانسوی را داشتیم اما این اواخر آثار آلمانی، روسی و بسیاری دیگر هم ترجمه میشود و در این زمینه باید محسن الهامیان، مسعود ابراهیمی، هوشنگ کامکار و یوسف یوسفزاده نیز تشکر کرد که در کار ترجمه کتابهای موسیقی کارهای ماندگاری را ارائه کردند.
این نوازنده و مدرس موسیقی در نهایت گفت: حرفهایی که گفته شد چیز جدیدی نبود و پیشتر بزرگان موسیقی با دلی سوختهتر به بیان این مشکلات پرداختند. واقعیت این است که ما اهالی موسیقی فارغ از ایرانی یا کلاسیک بودن پذیرفتهایم که مخاطبهایمان کم باشد اما فشارهای مضاعف رمق ما را میگیرد. هر کدام از این مسائل و مشکلاتی که مطرح شد اگر حل شود قطعا شرایط امیدوار کنندهتر خواهد شد. اما واقعیت این است که بیثباتی مدیریتی در ایران اوضاع همه چیز را نابسامان کرده است. هرکس که میآید تصمیم دارد تا سیستم را از نو تعریف کند و این مسئله جلوی پیشرفت و رشد را میگیرد.