شیوا خسرومهر در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
گرفتاری تلویزیون در شخصیتپردازی زنان/ دست تلویزیون در مسائل ارشادی بسته است
شیوا خسرومهر میگوید: تلویزیون بنا به شرایطی که دارد، مقداری در پرداختن به برخی موضوعات دستش بسته است. اما به هر ترتیب ما در شخصیت پردازی خانمها در تلویزیون باید مقداری واقعبینانهتر نگاه کنیم.
شیوا خسرومهر در گفتگو با خبرنگار ایلنا، درباره اینکه چرا اکثر شخصیتهای خانمی که در مجموعههای تلویزیونی تصویر میشوند، شبیه یکدیگر هستند، گفت: متاسفانه همینطور است. به عنوان مثال اگر شخصیتی که در سریال بچه مهندس۳ بازی کردهام را نیز نگاه کنید، یک مادر خانواده و یک همدم برای دخترش است. او یک پشتیبان برای همسرش و در نهایت یک الگوی زن موفق در جامعه ایرانی از نگاه تلویزیون است. این شخصیت اگر در جایی هم گریه میکند، یواشکی این کار را انجام میدهد. یعنی برای گریه کردن هم به تاریکی میآید تا آن ابهت مادر بودنش نشکند. در صورتی که خیلی اوقات پیش میآید که من مادر گریه کنم. یک مقدار باید واقعبینانهتر نگاه کنیم. این اتفاقاتی که برای من مادر رخ میدهد در جامعه هست.
این بازیگر در ادامه اظهار داشت: یادم میآید در زمان پخش سریال «نرگس» که من نقش زن دومی را در آن بازی میکردم، چنین شرایطی داشتیم. آن زمان تماسهایی با من گرفته میشد و میگفتند این زندگی من است که الان شما آن را بازی میکنید و این اتفاق در جامعه رخ داده است. من زن دومی هستم که به خاطر مشکلات مالی زن دوم شدم و این را جامعه نمیپذیرد.
وی همچنین در پاسخ به این پرسش که چرا تلویزیون اقدامی در جهت عمق دادن به شخصیت پردازی خانمها در مجموعههای تلویزیونی نمیکند، بیان کرد: نمیدانم تا به حال به آنها گفته شده یا خیر ولی باید به آنها پیشنهاد شود. ما میتوانیم از همین جا بخواهیم که این اتفاق به انجام رسد. شاید مقداری بابت مسائل ارشادی دست آنها بسته است. شاید هنوز خود جامعه درباره پرداختن به برخی موضوعات مقداری گارد دارد. خوشبختانه این گارد در مجموعه «نرگس» شکسته شد. به عنوان مثال الان ما در جامعه شاهد ازدواج سپید و زن صیغهای هستیم، اما در فیلمنامه نرگس من زن صیغهای حسن پورشیرازی بودم.
خسرومهر افزود: سکانسهای ما به صورتی بود که حتی صیغهنامه را نشان میدادیم. یعنی عکسهای پرسنلی از من و آقای پورشیرازی گرفتند و بالای صیغهنامه زدند ولی در پخش همه آن سکانسها حذف شد و من زن دوم عقدی شدم. چراکه آن زمان به موضوع صیغه و ازدواج سفید نمیشد تا این اندازه راحت پرداخت. اکنون که حدود ۱۵ سال از آن سریال گذشته میبینیم که این موضوع یک اتفاق معمولی شده است. شاید اتفاقهایی را هم که الان میگوییم چرا نمیشود به آنها پرداخت؛ تا ۱۰ سال آینده عادی شود و بتوان روی آنها کار کرد. اما از الان باید بذر پرداختن به چنین موضوعاتی پاشیده شود.
بازیگر سریال بچه مهندس۳ در پاسخ به این پرسش که چه اتفاقی رخ داده که ما از سریالهایی همچون نرگس که مخاطبان بسیاری داشت و نظر نسبی منتقدان را هم جذب کرده بود، به شرایط کنونی رسیدهایم، اظهار داشت: نرگس اولین سریال هرشبی و ۱۰۰ قسمتی سازمان بود ما حدود ۸۰ قسمت آن را روی آنتن رفتیم. تا قبل از آن سریالها در بهترین حالت ۴۰ قسمت بودند. آن زمان همین موضوع زن دوم برای مردم مسئله بستهای بود. درست مثل موضوع خواستگاری دختر از پسر که در سریال بچه مهندس به آن پرداخته شد. البته ما این موضوع را قبلا در سینما داشتیم ولی در تلویزیون ممیزیها، مدیومها و همه چیز فرق میکند.
وی در ادامه بیان کرد: میدانم که نرگس در زمان پخش ۹۷ درصد مخاطب داشت و ترافیک شهر در زمان پخش این سریال بسیار درصد پایینی داشت. نکته نرگس این بود که همه چیزش برای اولین بار اتفاق میافتاد. در بچه مهندس هم خیلی از موارد برای اولین بار مطرح شد که به این صورت با مردم ارتباط برقرار کرد. امیدواریم پرداختن به این مسائل بیشتر شود و خود سازمان دست سازندهها را بیشتر باز بگذارد.
خسرومهر ادامه داد: انشالله این آشتی نسبی مردم با تلویزیون که با پخش سریال بچه مهندس و زیرخاکی رخ داد، ادامه پیدا کند. البته هنوز هم هستند کسانی که سریالهای شبکههای ماهوارهای را دنبال میکنند. مادر خود من تکرار سریالهایی ماهوارهای را هم میبیند. چراکه آن سریالها واقعیتها را راحتتر بیان میکنند و دستشان بازتر است. تلویزیون ایران مجبور است به خاطر مسائل اسلامی و ممیزیها خیلی از موارد را به صورت روتوش شده بیان کند و این روتوش باورپذیری را میگیرد و کار سازندهها و بازیگر را سختتر میکند. ولی تماشاگر ما سریالهای ماهوارهای را میپذیرد با اینکه کار آنها خیلی راحتتر بوده. تنها به این دلیل که باورپذیر هستند.
وی در بخش پایانی صحبتهایش درباره تفاوت رویه در انتخاب نقشهای کنونی که به ایفای آنها میپردازد، گفت: در سالهای اخیر بیشتر درگیر تدریس و تئاتر بودهام. تدریس نگاه آدم را تغییر میدهد و ذهن آدم را باز میکند. علاوه بر این انتخاب نقشهای متفاوت سبب میشود تا سازندگان بگویند که اینطور هم میشود بازی کرد. این متفاوت بودن در تئاتر اتفاق میافتد. چراکه در تصویر به من نقش منفی نمیدهند و میگویند صورت مهربانی دارد و در نقش منفی باورپذیر نیست ولی در تئاتر این اتفاق رخ میدهد. از سوی دیگر وقتی بازی در نقشهای منفی را میبینند، برای دادن نقشهای منفی در تصویر هم به من اعتماد میکنند ولی تماشاگر به خاطر تصویر قبلی که در ذهن دارد، پس زده و نمیپذیرد.