سرپرست گروه «یاغلیق» در گفتوگو با ایلنا:
نماد شیرزنان قشقایی را برای خودمان انتخاب کردیم/ میگفتند یک زن هرگز نمیتواند در موسیقی موفق باشد
ساناز نامداری میگوید: زمانی که با دیگر دوستان تصمیم گرفتیم گروه بانوان را راهاندازی کنیم نزد چند تن از اساتید رفتیم و با آنها درباره تصمیمان صحبت کردیم تا از آنها راهنمایی بگیریم. به آنها گفتیم قرار است خودمان که همگی خانم هستیم به فعالیتهای اجرایی بپردازیم و تنها در زمینه آهنگهایمان از آنها کمک میخواهیم. آنها گفتند کار شما به نتیجه نخواهد رسید زیرا یک زن هرگز نمیتواند در چنین فعالیتهایی موفق باشد. اتفاقا آن حرفها باعث شد با انگیزه بیشتر فعالیتهایم را ادامه دهیم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، موسیقی نواحی مختلف ایران از تنوع بسیاری برخوردار است و اقوام مختلف به مدد وجود پیشکسوتان و قدما، از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق ایران به طور کم و بیش از گونههای مختلف مقامی پاسداری و حمایت کردهاند. مشکلی که در میان اقوام همچنان وجود دارد دیدگاه منفی نسبت به فعالیت زنان در عرصه موسیقی است.
ساناز نامداری یکی از نوازندگان و آهنگسازان اهل استان فارس و متعلق به ایل قشقایی هنرمندی است که با وجود مرارتهای بسیار و مخالفت برخی از اهالی منطقهاش اولین گروه موسیقی بانوان منطقه قشقایی را با نام «یاغلیق» راهاندازی کرده و با همراهی اعضای گروهش، طی مدت زمانی کوتاه در جشنواره مهمی چون موسیقی فجر خوش درخشیده است.
شما سرپرست گروه موسیقی تازه تاسیس «یاغلیق» هستید. این گروه چگونه و بر چه مبنایی تشکیل شده است؟
گروه «یاغلیق» به طور دقیق در 20 تیرماه سال 1397 تشکیل شده است. نمیدانم با خبر هستید یا نه؛ اما موسیقی قشقایی به دلیل نوع نگرش و فرهنگ اهالی منطقه تاکنون گروه موسیقی بانوان نداشته و در این زمینه محدودیتهایی وجود دارد. بنابراین برای تشکیل گروهی متشکل از بانوان دشواریهایی داشتهایم و برای انتخاب تک تک دخترها زمان صرف کردهایم. پس از انتخاب اعضا کسی نبود که از گروه حمایت کند. سپس با آقای آرش صفری آشنا شدیم و ایشان برای حمایت اظهار تمایل کردند و به نوعی تاسیس گروه را به عهده گرفتند. پس از این اتفاق با همراهی اعضای گروه تمرینات را آغاز کردیم که البته در این بخش نیز مشکلاتی وجود داشت.
واژه «یاغلیق» به چه معناست؟
یاغلیق یا یاغلوق بخشی از پوشش زنان قشقایی است. یاغلیق دستمالی است که زنان قشقایی آن را روی روسری خود میبندند. واضحتر اینکه «یاغلیق» نماد زنان موفق و شیرزنان قشقایی است. اتفاقا مسئولان اداره ارشاد فارس نیز از این اتفاق استقبال کردند و استفاده از این نماد را تحسین کردند.
در زمینه موسیقی بانوان قشقایی چه مشکلاتی وجود دارد؟
در حال حاضر در زمینه نحوه و چگونگی انتخاب سازها توسط خانمها محدودیتها کمتر شده است، اما به طور کلی خانوادههای منطقه فارس و قشقاییها با فعالیت دخترانشان در عرصه موسیقی موافق نیستند. به طور مثال یکی از دوستانم که در زمینه خوانندگی فعالیت میکرد و صدای بسیار خوبی دارد و در جشنواره فارس نیز ما را همراهی کرد به دلیل مخالفت خانوادهاش از فعالیت در عرصه موسیقی منصرف شده و دیگر فعال نیست. خانوادهاش میگفتند مردم چنین فعالیتهایی را بد میدانند و این درست نیست که دختر ما خوانندگی کند. یکی از دلایل چنین اتفاقاتی این است که برخی از خانوادهها هنوز آن نگاه و تعصب گذشته را دارند. بنا به همین دلایل است که میگویم برای تشکیل گروه دشواریهای بسیاری را از سرگذراندهایم. اصطلاحأ پیه همه چیز را به تنمان مالیدهایم تا موسیقی قشقایی را به نسلهای بعد برسانیم.
با توجه به اینکه فاصله تاسیس گروه و آغاز اجراها و تولیدات بسیار کم بوده، چطور با همراهی اعضا در زمینه تولید و اجرا به نگاهی مشترک رسیدید؟
پس از تشکیل گروه، طی تمرینات برای رسیدن به نگاهی مشترک و در نهایت اجرایی یک دست، مشکلاتی وجود داشت. موسیقی قشقایی با موسیقی دستگاهی متفاوت است و مبنای آن گوشینوازی است. در این میان اعضای منتخب نزد استادان مختلفی آموزش دیده بودند و همین موضوع باعث شده بود نحوه نوازندگیها متفاوت باشد که با صرف زمان تمرینها و همیاری آقای صفوی که از آن زمان تاکنون اسپانسر ما هستند این مشکل را رفع کردیم. طی این روند آقای آرش صفری، میلاد شهریاری را به عنوان تنظیمکننده به ما معرفی کرد و ایشان نیز از مشکلات مذکور را از صفر تا صد رفع کردند و در نهایت نحوه نوازندگی اعضا به آن یکدستی لازم رسید. در ادامه، تمرینات ما ادامه داشت و تا دیروقت برای حضور بهتر و ارائه آثار با کیفیتتر به تمرین میپرداختیم و گاه تا 12 شب به این روند ادامه میدادیم. به طور میانگین روزی 8 تا 9 ساعت تمرینات فشرده داشتیم. پس از آن فراخوان جشنواره فارس منتشر شد و ما نیز در آن شرکت کردیم. البته در آن مقطع مشکل خواننده داشتیم و از آنجایی که همه اعضا خانم بودند به ما مجوز نمیدادند به همین دلیل خوانندهای آقا را به گروه دعوت کردیم. سپس آقای شهریاری برای یکدستی بیشتر خواننده و دیگر اعضای گروه شخصا با خانمهای گروه به تمرین پرداخت تا در نهایت آن یکدستی لازم در نحوه خوانش و نوازندگی حاصل شد و به آن یکصدایی مورد نظر رسیدیم. پس از این رویه بود که در جشنواره فارس شرکت کردیم و مقام سوم را کسب کردیم و همین موضوع انگیزهای برای فعالیتهای بهتر و بیشتر گروه شد تا در جشنواره موسیقی فجر نیز شرکت کنیم.
حضور در جشنواره موسیقی فجر به چه شکل بود؟
سال گذشته برای نخستین بار در جشنواره موسیقی فجر شرکت کردیم که برای ما اتفاق خوبی بود و به عنوان گروه برگزیده انتخاب شدیم. این موفقیت نیز تلنگری برای تمرینات بیشتر شد و آن رویه تا به امروز ادامه داشته است.
خروجی تمرینات شما و دیگر اعضا چه بوده است؟
در حال حاضر چند کار یک ساعته را برای اجرا آماده کردهایم و قرار است آنها را در جشنوارههای پیش رو به روی صحنه ببریم.
همه اعضای گروه شما از ایل قشقایی هستند؟
در ایل قشقایی نوازندهای نداریم که نقاره بنوازد و حال یکی از نوازندگان ما که اهل قشقایی نیست نوازنده نقاره است.
مسئولان اداره ارشاد استان فارس چقدر و چگونه شما را حمایت کردند؟
همانطور که گفتم حامی مالی گروه «یاغلیق» آقای صفری است که هزینه تمام امور را به عهده دارد و شخصا ایشان را موسس اصلی میدانیم. حقوق مادی و معنوی گروه متعلق به ایشان است. ایشان موسسهای دارند و از ابتدا تاکنون تمام هزینهها را (اعم از چگونگی تهیه سازها، تامین محل تمرین، هزینههای ایاب و ذهاب و حضور در جشنوارهها) تامین کردهاند. به همین دلیل به صورت مستقیم با مسئولان ارشاد مواجه نشدهام و در زمینه حمایتهای آنها نیز صحبتی نشده و من نیز در جریان جزییات آن نیستم.
موسیقی مقامی قشقایی دارای چه ویژگیهایی دارد و چه بخشهایی از آن مغفول مانده یا فراموش شده است؟
موسیقی قشقایی شامل سه بخش «عاشیقی»، «چنگی» و موسیقی کار است. موسیقی کار به دلیل تعییر شرایط زندگی و عمومیت یافتن مشاغل شهری تا حدودی کمرنگ شده و به آن پرداخته نمیشود. موسیقی کار گونهای است که زنان نیز طی فعالیتهای روزانهای چون نان پختن و دیگر کارها در آن سهیم بودهاند و حال کمتر به آن پرداخته میشود. در بخش عاشیقی نیز مقامهایی داریم که دیگر منسوخ شدهاند و به آنها پرداخته نمیشود. اغراق نیست اگر بگوییم دیگر عاشیقی وجود ندارد و از نسلهای قبل کسی در این زمینه فعالیت نمیکنند. خردادماه طی یکی از اجراها به موسیقی عاشیقی پرداختیم، اما متاسفانه مردم از آن چیزی نمیدانستند و انگار اولین بار بود که آثار اجرا شده را میشنیدند. آنها با موسیقی عاشیقی و مقامهای اجرا شده هیچ آشنایی نداشتند. بسیاری از مخاطبان میگفتند آثارتان چقدر نو و جدید بود و ما توضیح میدادیم که خیر اتفاقا آن مقامها بسیار قدیمی هستند. داستانهایی چون کوراوغلو یا غریب و صنم بسیاری قدیمی و معروف هستند اما متاسفانه اغلب مخاطبان حتی این شخصیتها و داستانهایشان را نشنیده بودند.
در حال حاضر از پیشکسوتان و قدمای موسیقی مقامی قشقایی چه کسانی در قید حیات هستند؟
در حال حاضر تنها بازمانده موسیقی عاشیقی عاشق امیرحسین است. بخشی دیگر از موسیقی قشقایی ساربانها هستند. در این بخش نیز تنها یک نفر زنده است که البته پیدا کردن او میسر نیست زیرا در صحرا زندگی میکنند و از منطقهای به منطقه دیگر کوچ میکنند.
شما و اعضای گروهتان برای بقای گونههای منسوخ و فراموش شده موسیقی مقامی ایل قشقایی چه فعالیتهایی دارید؟
من به اتفاق دیگر اعضا در کنار تمرینات و کارهای اجرایی به فعالیتهای پژوهشی نیز مشغولیم تا به منبع و منشا برخی از گونهها پی ببریم و در جریان جزییات مهم قرار گیریم تا زمانی که به اجرای آثار میپردازیم از چند و چون آنها مطلع باشیم. به همین دلیل است که در برنامههایمان پیش از اجرا توضیحاتی را درباره مقام مورد نظر به مخاطبان ارائه کنیم.
به طور کلی قدما و پیشکسوتان نسبت به موسیقی مقامی هر منطقه تعصب دارند و نظرشان این است که آثار موجود باید همانگونه که بودند به مردم امروز ارائه شوند. این نگرش جلوی تلفیقات را نمیگیرد. با توجه به اشرافتان بر موسیقی قشقایی بگویید نظرتان درباره تلفیق در موسیقی مقامی چیست؟
تلفیق اگر به قالب موسیقی ضربه نزند، اتفاق بدی نیست. موسیقی مقامی برخلاف موسیقی دستگاهی گوشه و دستگاه ندارد و بر اساس نت نیست و همانطور که گفتم شنیداری است. همین موضوع انجام تلفیق را سختتر میکند، بنابراین به نظرم تلفیق موسیقی مقامی با موسیقی دستگاهی اتفاقات خوبی را رقم نخواهد زد. اما مثلا اگر بخواهیم موسیقی قشقایی را با موسیقی آذربایجان تلفیق کنیم امکان پذیر است. به طور کلی لهجه و لحنها باید یکی باشند تا در زمینه تلفیق اتفاقات مثبتی رخ دهد. چنین اتفاقاتی درباره موسیقی مقامی دیگر مناطق امکان پذیر است به شرطی که به صورت مجزا معرفی شوند. یعنی اینکه بگوییم این موسیقی قشقایی است و دیگری متعلق به آذربایجان است و حال بر اساس دونوازی اجرا میشوند. در اینباره میتوانم گروه «رستاک» را مثال بزنم. اعضای این گروه موسیقی مناطق و اقوام را مرتب کردند و آثار زیبایی خلق نمودند. این را هم بگویم که در آینده اثری تلفیقی را از ما خواهید شنید.
قرار است در آینده نزدیک به چه فعالیتهایی بپردازید.
برنامههایی را برای آینده در نظر داریم. 14 آذرماه اولین دوره جشنواره «آوای مهر» برگزار میشود و ما نیز در آن شرکت میکنیم در این جشنواره اقوام دیگر مناطق کشور نیز حضور خواهند داشت و تا آنجا که میدانم برای اسکان آنها نیز برنامهریزی شده است. اگر جشنواره فارس امسال برگزار شود در آن شرکت خواهیم کرد. جشنواره موسیقی فجر را نیز پیش رو داریم، که اگر میسر شود در این رویداد نیز شرکت خواهیم کرد. قرار است اولین دوره از یک جشنواره نیز در بوشهر برگزار شود که قصد داریم در آن نیز حضور یابیم. به جز اینها نیز قرار است با همراهی دو نفر از هنرمندان خانم در شیراز کنسرت برگزار کنیم. به طور کلی من و اعضای گروه «یاغلیق» خودمان را ملزم به رعایت قوانین کنیم تا به این ترتیب به فعالیتمان ادامه دهیم.
مطلب ناگفتهای اگر مانده درباره آن توضیح دهید.
بگذارید خاطرهای را بگویم. زمانی که با دیگر دوستان تصمیم گرفتیم گروه بانوان را راهاندازی کنیم نزد چند تن از اساتید رفتیم و با آنها درباره تصمیمان صحبت کردیم تا از آنها راهنمایی بگیریم. به آنها گفتیم قرار است خودمان که همگی خانم هستیم به فعالیتهای اجرایی بپردازیم و تنها در زمینه آهنگهایمان از آنها کمک میخواهیم. آن استادان در مقابل گفتند کار شما به نتیجه نخواهد رسید زیرا یک زن هرگز نمیتواند در چنین فعالیتهایی مانند موسیقی موفق باشد. اتفاقا آن حرفها باعث شد با انگیزه بیشتر فعالیتهایم را ادامه دهیم و زمانی که با گریه و ناراحتی نزد اعضای گروه رفتم، آنها گفتند با اینکه در گذشته ایل قشقایی به زنان بها نمیداده اما ما ثابت میکنیم که زنها نیز در موسیقی قشقایی سهیم هستند و میتوانند فعالیتهای مهم داشته باشند و تصمیم گرفتیم تا به آخر در کنار یکدیگر باشیم. شخصا تا زمانی که زندهام برای ارائه و نشان دادن موسیقی اصیل قشقایی به جهان تلاش خواهم کرد.