نیماژ ترجمه فارسی سومین اثر نویسنده صاحبنام نسلبیت را منتشر کرد؛
رو زمینی شدن «زیرزمینیها»ی جک کرواک!
رمان «زیرزمینیها» نوشته جک کرواک با ترجمه محمد رزازیان توسط نشر نیماژ روانه بازار کتاب شد.
به گزارش ایلنا، کتاب «زیرزمینیها» نوشته جک کرواک نویسنده و شاعر آمریکایی متولد ماساچوست که یکی از اعضای محوری نویسندگان نسلبیت محسوب میشود با ترجمه محمد رزازیان توسط نشر نیماژ منتشر و به کتابفروشیها عرضه شد.
«زیرزمینیها» سومین اثر جک کرواک، نویسنده صاحبنام نسل بیت محسوب میشود که گوشههایی از شبگردیها و روزگارِ عشقِ نوشتن خود کرواک را در آمریکای دهه پنجاه بازتاب میدهد. داستان از جایی شروع میشود که لئو پرسپاید، جوانکی با سودای نویسندگی، در یکی از کافهگردیهایش با جمعی از هیپسترهای سانفرانسیسکو آشنا میشود که دختر گوشهگیری به نام ماردو فاکس یکی از آنهاست. لابلای قیلوقال کافههای جز و شبنشینیهای شاعران گرسنه و تشنه، لئو بیشتر و بیشتر جذب ماردو میشود و انگیزهای برای خیالپردازی و نوشتن مییابد. با این حال خلوت پر از توهمات لئو و ماردو زیر فشار سروصدای زیرزمینیها و شوق آنها به زیرپاگذاشتن قواعد زندگی شهری به آرامی از دست میرود. ماردو ورای شلوغیهای اطرافش با افسردگی کهنهای دستبهگریبان است و لئو در جستجوی چیزی بیشتر از عشقی همیشگی به سوگلی سیاهپوست دارودستهی شبزندهدارهای سانفرانسیسکوست.
سبک کرواک تحت تاثیر موسیقی جز بود و بعدها ایدههایی وارد آثار او شد که از مطالعاتش در مورد آیین بودایی و ذن میآمد. او که معمولاً بر مبنای اتفاقها و انسانهای واقعی پیرامونشان مینوشت، سبک نوشتاری خود را نثر خودانگیخته میدانست. نوعی بداههنویسی بدون ویرایش. او یکی از محبوبترین نویسندگان زمان خود بود و از نظر بسیاری از منتقدان ادبی، یکی از شاخصترین چهرههای ادبی قرن بیستم بهشمار میرود.
شمارگان این کتاب 147 صفحهای 1100 نسخه و قیمت پشت جلد آن 19000 تومان تعیین شده است.
رمان «زیرزمینیها» اینگونه آغاز میشود:
«یکزمانی جوان بودم و شور و حال دیگری داشتم و میتوانستم با نبوغی روانی درباره هر چیزی حرف بزنم، خیلی شفاف و بدون اینجور مقدمهچینیهای ادبی؛ به عبارت دیگر این داستان یک آدم بیاعتمادبهنفس است، درست زمانی که مدل خودپرست و طبیعتاً لودهی طرف کاری از پیش نمیبرد. این فقط برای این است که قصه سر بگیرد و حقیقت به بیرون درز کند، یعنی همین کاری که قرار است انجامش بدهم. ماجرا از یک شب گرم تابستانی شروع شد. آه، دختره نشسته بود رو سپر ماشین و جولیان الکساندر هم بود، کسی که... اجازه بدهید با تاریخچهای از زیرزمینیهای سانفرانسیسکو شروع کنم...»