یادداشتی از علی مغازهای؛
حمایت از جشنواره جوان به تقویت موسیقی نواحی میانجامد
علی مغازهای (پژوهشگر موسیقی اقوام ایران) در یادداشت پیشرو درباره وضعیت موسیقی نواحی کشور میگوید: موسیقیهای قومی ایران در طول چهار دهه اخیر به دلیل وجود نوعی نگرش یا رویکرد نادرست و ناروا به این ژانر موسیقایی که در بیشتر جشنوارههای پرشمار موسیقی نواحی حاکم بوده است، دچار معضلات و بحرانهایی شده که شاید بتوان آنرا به یک بیماری مزمن مهلک همچون هپاتیت یا سرطان تشبیه کرد که با وجود علائم و شواهد فراوان بیماری یا تروما، هنوز آسیبهای جدی و نابودگر آن بروز و ظهور نیافته است.
«به گمان من موسیقی اقوام و نواحی ایران، در کنار موضوع یا بهتر است بگوییم معضل یا «پروبلماتیک» عظیم موسیقیهای تجاری، از مباحث بسیار مهم و پیچیدهی مدیریت موسیقی کشورمان است.
موسیقیهای قومی ایران در طول چهار دهه اخیر به دلیل وجود نوعی نگرش یا رویکرد نادرست و ناروا به این ژانر موسیقایی که در بیشتر جشنوارههای پرشمار موسیقی نواحی حاکم بوده است، دچار معضلات و بحرانهایی شده که شاید بتوان آن را به یک بیماری مزمن مهلک همچون هپاتیت یا سرطان تشبیه کرد که با وجود علائم و شواهد فراوان بیماری یا تروما، هنوز آسیبهای جدی و نابودگر آن بروز و ظهور نیافته است.
این بیماری برآمده از نگاههای ابژکتیو، سانتیمانتال، تبلیغاتی، فرمایشی و ابزاری از سوی نهادِ دولت به سمت هویت ملی و قومی و تبلور آن در فرهنگ موسیقایی اقوام در چند دههی اخیر است. اولین نتیجه یا محصول این نگاه از بالا به پایین دولتی در طول دو دههی اخیر، کالایی کردن یا شیءواره شدن موسیقی اقوام ایران بوده است. همان موسیقیهایی که شکلگیری و قوام و تداومشان در خاستگاه و زیربنای نظام فرهنگی و اجتماعی جامعهی مبدا بودند و راز ماندگاری و تداومشان نقشها و کارکردهای فردی و جمعی در کانتکس زیست اجتماعی و سنتهای آن جوامع بودهاند.
این نگاه یا رویکرد که در اغلب جشنوارهها از آن جمله در «جشنوارهی موسیقی نواحی» (که همگی با دخالت یا حمایت معاونت هنری وزارت ارشاد و همکاری برخی دیگر از سازمانهای دولتی برگزار میشوند)، غالب و حاکم بوده است، موسیقی قومی و نواحی ایران را به سمت نادرستی سوق داده که تبلور آن، توجه هنرمندان جوان به صحنه یا استیج و کنسرت بوده است. و بدتر از آن به دلیل نبود آموزش و فرهنگ مناسب این وضعیت، موسیقیهایی با هیات و سر و شکل سطحی و بیهویت و پر از اشکال و ایراد از آن بیرون آمده است. این همان فرآیند کالاشدگی یا شیءوارگی هنر و هنرمند موسیقی و گسترش صنعت فرهنگ است.
از سوی دیگر با یک نگاه ساده به تمایلات جامعهی جوانان کشور به موسیقیهای متفاوت یا آلترناتیو از جمله جذب جوانان به موسیقیهای سطحی و بیکیفیت غالب و رایج در تمام کشور، به وضوح دیده میشود که تولید آثار و آلبوم و برگزاری کنسرتهای موسیقی با تکیه و تاکید بر عناصر قومی و بومی با توجیه هویتمندسازی یا هویتبخشی به موسیقی، روز به روز بیشتر نمایان میشود.
در چنین شرایطی گرایش بازار و تجارت موسیقی نیز با جذب و کاربست المانهای توجه برانگیز با ظاهری مظلومنمایانه برای فروش بیشتر با شعار فریبکارانه حمایت از موسیقی مظلوم نواحی، باعث رشد تلاش برای بهکارگیری عناصری از موسیقی اقوام در اغلب کنسرتهای پاپ و دیگر ژانرهای موسیقی حتا موسیقی کلاسیک ایرانی شده است.
ناگفته پیداست که این تلاشهای تجاری و سودجویانه، نوعی دگرگونسازی، ازخود بیگانگی یا الیناسیون در ساختار و ماهیت موسیقی اقوام را در پی داشته است. حال علاقمند شدن یا گرایش هنرمندان جوان مناطق مختلف کشور به سمت موسیقی بازاری نه تنها اشکال آنان نیست که گناه ماست؛ چراکه از همان ابتدا نگاهمان، هدفمان و برنامههایمان درست نبوده است. اگر هم کسی بگوید در ابتدا هرگز هدف این نبوده، میتوان پاسخ داد بله طبیعیست که هدف تخریب نبوده اما واقعیت اینجاست که ما هرگز سعی در اصلاح سیاستها، اهداف و برنامههایمان نکردیم یا اگر تلاشهایی برای جبران اشتباهات صورت گرفته وسط راه به دلایلی نیمهکاره رها شدهاند.
در اثبات و پدیدارشناسی این رفتار یا رویکرد تجاری به موسیقیِ قومی میتوان به رویکرد کلان در مدیریت چند دور پیش جشنوارهی فجر اشاره کرد که کار به جایی رسید که برگزارکنندگان صراحتاً از لزوم رسیدن به موفقیت در بلیتفروشی در بخش نواحی صحبت به میان کشیدند و رابطهی بقا و شرط تداوم این موسیقی را مانند انواع موسیقیهای پاپ و سرگرم کننده، در توانایی جلب و جذب مخاطب بیشتر به سالنهای کنسرت دانستند و تمام تلاش فراوانی برای جا انداختن این ایده کردند.
اما در چنین هنگامهیی (با اشاراتی که بر برخی زمینهها و ریشههای آن شد) شاهد یک اقدام و برنامه شایسته در جریان موسیقی کشور با حمایت دولت هم بودهایم که یک نگاه هنری و علمی توامان در طراحی و مدیریت آن نمود داشته است. جشنواره جوان؛ جشنوارهای که از ابتدا با روشی غیرتبلیغاتی، با اهدافی منطبق بر فرهنگ و هنر در کلیه ژانرهای موسیقی طراحی و به اجرا درآمد که همواره رویکردی آیندهنگرانه بر آن حاکم بوده است.
اگرچه شخصاً به هر گونه داوری در بخش موسیقی اقوام نقدهایی جدی دارم و حتا مخالف آن هستم، اما بدون در نظر داشتن این بحث، امروز بر این باورم که بهترین حرکت حمایتی دولت در شاخه هنر موسیقی ایران میتواند همین جشنوارهی جوان باشد.
پیشنهادم این است که اگر معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دفتر موسیقی تمام همت خود را به کار بگیرند و ابتدا تمامی برنامهها و جشنوارههای دولتی در گونه یا حوزهی موسیقی اقوام و نواحی در سرتاسر کشور را تعطیل کنند و از آنجا که جشنوارهی جوان این ظرفیت را دارد که تمام اهداف حمایتیِ ملی دولت را در موسیقی ایران برآورده کند، با جلب مشارکت و حمایت تمامی ارگانهای دستاندرکار جشنوارههای تعطیل شده، نیمی از بودجه و منابع مالی تحصیل شده از تمام آنها را در دل جشنواره موسیقی جوان تجمیع و تزریق کنند.*
به این ترتیب دولت میتواند تمام نیرو و انرژی خود را در تقویت این جشنوارهی جدی و هدفمند به کار گیرد تا هم از پراکندهکاری و اقدامات سلیقهای ناکارآمد و گاه حتا مخرب در بخش موسیقی اقوام جلوگیری کند و هم با حمایت از یک جشنواره سرتاسری جوان، در تقویت و تداوم بخشیدن به یک برنامه اصولی و آیندهنگر، یک گام بزرگ ملی بردارد.
کمترین نتیجه این اقدام، داشتن یک جشنوارهی ملی با کیفیت و کارآمد در حوزه موسیقی است. جشنوارهای که با داشتن یک نظام شکلی و روشی تفکیک شده و دقیق در ژانربندی موسیقیها از آن جمله موسیقی اقوام ایرانی، سرمایهای گرانقیمت برای نسلهای بعدی کشور و فرهنگ ایران برجای خواهد گذاشت.
به باور من؛ جشنواره موسیقی جوان میتواند راهگشای رشد و تقویت موسیقی اقوام ایرانی باشد و اگر دولت مایل است کار زیربنایی را جایگزین کارهای تبلیغاتی ناکارآمد کند، باید به طور جدی از این جشنواره حمایت کند و از پراکندهکاری و برگزار کردن جشنوارههای پرشمار و بیحاصل دولتی که دستاوردی به جز حیفومیل منابع مالی و اتلاف سرمایههای ملی ندارد، دست بردارد. جشنوارههایی که در تخریب جایگاه هنر و هنرمند اقوام ایران و ایجاد تحریف در فرهنگ و خردهفرهنگهای کشورمان نقش بزرگی دارند.»
*اینجا اشارهی نگارنده به تخصیص نیمی از منابع مالی از آنروست که در یک نوشتار دیگر پیشنهاد دیگری برای نیمهی بعدی منابع مالی حاصل آمده از لغو جشنوارهها ارایه خواهد شد.