نگاهی به ضرورت پررنگتر شدن آموزش هنرهای نمایشی به کودکان؛
آیا تئاتر در مدارس از حاشیه به متن میآید؟/ چشمها به برنامه درسی ملی دوخته شده است
در حالی که در کشورهای پیشرفته، درس تئاتر در کنار سایر دروس گنجانده و شکوفایی خلاقیتهای کودکان به عهده «نمایش خلاق» گذاشته شده است و کودکان از خردسالی تا نوجوانی در مدارس از آن بهرهمند میشوند، تئاتر دانشآموزی در ایران چندان مورد توجه قرار نمیگیرد. آیا سرانجام تئاتر در مدارس از حاشیه به متن میآید؟
به گزارش خبرنگار ایلنا، از فروردین سال ۱۳۵۱ که مرکز تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان راهاندازی شد، آموزش و فعالیت حرفهای و مستمر تئاتر کودک هم مورد توجه قرار گرفت. مرکزی که هدف خود را «تهیه و ارائه بهترین نمایشنامهها برای کودکان و نوجوانان و آموزش تئاتر به آنها» تعیین کرده بود، علاوه بر اجرای نمایش در شهرهای مختلف، کلاسهای تئاتری را نیز برای پرورش اندیشه و ایجاد خلاقیت در کودکان و نوجوانان برپا کرد. مرکزی وابسته به آموزش و پرورش که در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم فعال بود و چهرههایی مانند کامبیز صمیمیمفخم، مجید میرفخرایی، مهدی و محمود هاشمی، رضا بابک، بهرام شاهمحمدلو، مرضیه و راضیه برومند، بهروز غریبپور، اردوان مفید و... را بهعنوان کارگردان در کنار خود داشت.
علاوه بر مرکز تئاتر کانون، تالار هنر که سال ۱۳۶۲ در میدان هفت تیر تهران راه افتاده بود، از سال ۱۳۷۹ صرفا برای اجرای آثار کودک و نوجوان اختصاص یافت. اما با وجود این پیشینه، روز به روز تئاتر کودک و نوجوان بیشتر در سایه قرار گرفت و هنری که قرار بود برای پرورش خلاقیت و اندیشهورزی کودکان در متن آموزشهای وزارت آموزش و پرورش باشد، به حاشیه رفت.
محمد عاقبتی که تاکنون تئاترهایی را برای رده سنی کودک روی صحنه برده، به ایلنا میگوید: اسفناک و دردناک است که سازمانهایی که قدرت و دست توانایی دارند برای اینکه صدای این کارها را دربیاورند و اطلاعرسانی و حمایت کنند، میگویند «اگر بخواهیم از تئاتر کودک حمایت کنیم باید از همه تئاترها حمایت کنیم» اما به نظرم ماجرا فرق دارد؛ در مورد تئاتر بچهها، آنقدر گروهها با هزینهها و امکانات ناچیز و فداکارانه دست به تولید میزنند که دیگر جان و انرژی برای اطلاعرسانی و تبلیغات برایشان نمیماند.
او با تاکید بر اینکه «در وهله اول مشخص کنم که درباره نمایشهای استاندارد کودک حرف میزنیم» تصریح میکند: «اگر تولیدی استاندارد است، نهادهای حمایتی دیگر مانند صداوسیما، شهرداری، آموزش و پرورش و... باید وارد شوند و دست به حمایت و اطلاعرسانی بزنند؛ چه در زمینه خبررسانی و چه فراهم آوردن امکاناتی که دانشآموزان به تماشای تئاتر بیایند اما متاسفانه این حمایتها باب نیست و اغلب فکر میکنند این منفعتی شخصی تنها برای گروه نمایشی همراه دارد و سودش به جیب کارگردان میرود و اگر من از آن نفعی نمیبرم به من چه... اما مساله این است که باید قضیه را از نوک دماغمان جلوتر ببینیم؛ تئاتر کودک را باید مانند یک مساله فرهنگی ببینیم و حمایت از آن را در نسبت با آینده و سرنوشت بچههایمان قیاس کنیم.»
عاقبتی با تاکید بر اینکه «تولید تئاتری که برای بچهها انجام میشود، مثل بهداشت، امنیت، خوراک، سلامت روحی و همچنین فعالیتهای فرهنگی و هنری باید حمایت شود» یادآور میشود: «چون سود حمایت از تولید این آثار در نهایت به نفع همه است؛ یک بازی برد-برد برای اجتماعی است که کودکانش این خدمات را دریافت میکنند. این کوتهبینی و ناکارآمدی یک مدیر است که فکر کند چرا باید برای حمایت از تئاتر کودک ریسک کنم؟ باید ریسک کرد. همهجای دنیا این کار را میکنند و تئاترها، موسسات و مدارس آبونه آن تئاترها هستند و شهرداری هزینه میکند برای تولید چنین تئاترهایی؛ البته که من از تئاتر استاندارد برای بچهها حرف میزنم نه هر تئاتری.»
داوود کیانیان که از هنرمندان پیشکسوت تئاتر و فعال در حوزه تئاتر کودکان است، در بخشی از کتاب «دریچهای به تئاتر کودک در ایران» که مجموعه مقالاتی در زمینه تئاتر کودکان و نوجوانان است، ابتدا اشارهای به گذشته تئاتر کودک و نوجوان و بعضی از علل عدم رشد آن کرده و درباره جشنوارهها و تئاتر کودکان سخن میگوید. همچنین در بخش نمایش کودکان و نوجوانان، ضرورت پرداختن به تئاتر دانشآموزی را مورد بررسی قرار داده و شیوه مناسب اجرای نمایش کودکان و نوجوانان و روشهای رسیدن به نمایش به همراه تمرینهای آمادگی را شرح داده است.
کیانیان در مقدمه این کتاب، درباره جایگاه این تئاتر در کشور میگوید: «در حالی که در کلیه کشورهای پیشرفته به دلیل کاربردهای سرگرمکنندگی، آموزشی، تربیتی (پرورشی) و درمانی این هنر، درس تئاتر در کنار سایر درسها گنجانیده شده است و انتشار کتابهای کمک درسی در این زمینه ارقام بالایی را تشکیل میدهد، حتی شکوفایی خلاقیتهای کودکان به عهده «نمایش خلاق» گذارده شده است و کودکان از خردسالی تا نوجوانی در مدارس از آن بهرهمند میگردند، به راستی بیتوجهی، کمبهاء دادن و بیعنایتی به این هنر ارزشمند در ایران چه مفهومی میتواند داشته باشد؟ اگر از سر عناد است که دوست به جای دشمن گرفته شده است. و اگر از سر نادانی است که جای تأسف دارد که یکی از ارکان تمدن بشری این گونه نادیده انگاشته شود.»
بازیهای نمایشی و نمایش بازیها با تکیه بر فرایند، اصول ساختاری نمایش خلاق را شکل میدهند. به گفته پژوهشگران، کودک بعد از عبور از مرحله خردسالی دیگر نمیخواهد تماشاگر صرف باشد، بلکه به مشارکت میاندیشد و در این مرحله تئاتر دانشآموزی شکل میگیرد. تئاتر کودکان و در میان دانشآموزان، حرفهای تخصصی است که به نظر میرسد در ایران نه تنها آموزش آن جدی گرفته نمیشود که کتابهای تئوریکی هم در ارتباط با آن وجود ندارد.
عبدالرسول عمادی که سالها سرپرستی معاونت آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش را برعهده داشته است هم درباره ضرورت قرار گرفتن تئاتر در متن اصلی آموزش و پرورش به ایلنا، میگوید: «یکی از ساحتهای ششگانهای که سند تحول آموزش و پرروش برای تربیت تعریف کرده، زیباییشناسی هنری است و باید در تمام جنبههای هنری در آموزش و پرورش کار شود اما تاکنون به دلیل تمرکز بسیار زیاد بر آموزش علوم و جنبههای نظری و حافظهمحوری در آموزش و پرورش، سایر جنبهها خیلی پررنگ نبوده است.»
عمادی خاطرنشان میکند: «اکنون برنامه درسی ملی به دنبال این است که برای هر کدام از این ساحتها، متناسب با شرایط خودش، جایگاهی در نظر بگیرد و امیدوارم بتوانیم در حوزه هنر، تنوع حوزهها را در آموزش و پرورش داشته باشیم؛ به ویژه تئاتر که هنری چندجانبه و خلاقانه است و باید روی آن کار شود.»
طبق آنچه در تعریف برنامه درسی ملی آمده، این برنامه سندی است که نقشه کلان بر نامه درسی و چارچوب نظام برنامهریزی درسی کشور را به منظور تحققبخشی به اهداف آموزش و پرورش تعیین و تبیین میکند و موجب نوسازی و بازسازی برنامههای درسی و تربیتی مبتنی بر فلسفه تعلیم و تربیت در نظام جمهوری اسلامی و قانونمند شدن امور برنامهریزی درسی خواهد شد.
این برنامه هشت فصل دارد و یکی از ۱۱ حوزه ضروری یادگیری در آن، «فرهنگ و هنر» است.
سرپرست پیشین معاونت آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش با اشاره به گلایههای هنرمندان و هنردوستان درباره نادیده گرفته شدن جایگاه تئاتر در آموزشهای مدارس، میگوید: «اگر الان گلهمندیای وجود دارد به حق است؛ چون امکانات آموزش و پرورش حق هنر را در جهات مختلف و کامل ادا نمیکند ولی با این برنامه درسی ملی، امیدوارم همه جنبهها به مرور پوشش داده شود.»
برنامهای که به گفته عمادی قرار است هنر و به ویژه تئاتر را از بخش جنبی و حاشیهای، وارد متن اصلی محتوای آموزشی مدارس کند.
هرچند که با نگاهی به جدول میزان تغییرات برنامه درسی هنر پایه اول ابتدایی، چندان نمیتوان به پررنگتر و جدیتر شدن تئاتر و آموزش آن در مدارس دل خوش کرد. به طور مثال، رویکرد و اهداف برنامه درسی در این بخش تغییر نکرده است؛ در بخش رویکردها با عنوان اینکه «برنامه درسی، هنرِ تربیت هنری است؛ به این معنا که معلم فرصتهایی فراهم آورد تا ظرفیتهای فطری دانشآموزان شکوفا شود.»، تربیت هنری دارای پنج رکن اساسی زیباییشناسی (یکی از جنبههای فطرت توحیدی)، آشنایی با خلقت، آشنایی با تاریخ هنر ایران (میراثفرهنگی و هنری)، تولید هنری و نقد هنری شمرده شده است.
در انتخاب و سازماندهی محتوای برنامه درسی هنر، اصول اولویت صلاحیتها و یادگیریهای مشترک، تنوع و تعدد منابع و روشها و فرصتهای یادگیری، اهمیت، اعتبار، علاقه، سودمندی، قابلیت یادگیری، درهم تنیدگی، توالی هماهنگ با برنامه درسی ملی وجود داشته است. طبق آنچه در بخش «محتوا» ذکر شده، در طراحی این فعالیتها اجزای الگوی هدفگذاری برنامه درسی ملی، و به ویژه صلاحیتها و یادگیریهای مشترک و تنوع و تعدد منابع و روشها و فرصتهای یادگیری که در مدارس مورد غفلت قرار میگیرد، مورد توجه و تأکید بیشتر قرار گرفته و از سویی بر تنوع فضاهای آموزشی در برنامه هنر تاکید شده است. در اینجا آموزش در فضای خارج از کلاس، خارج از مدرسه تاکید بیشتر و استفاده از فضای مجازی و توجه به فناوری ارتباطات و اطلاعات اضافه شده است.
سندی که از برنامه درسی ملی در دست قرار دارد به کلیات تغییرهای محتوایی، راهبردی و شیوههای آموزشی و مانند آن در زمینه هنر و دیگر محورها پرداخته شده و جای جزئیاتی مانند نقش تئاتر دانشآموزی، آموزش هنرهای نمایشی در مدارس و مانند آن خالی است و مشخص نشده این سند تا چه اندازه میتواند به تحول آموزشهای هنری در مدارس به ویژه در زمینه تئاتر منجر شود.